بازار از پولهای داغ، داغ شده - ۳ اسفند ۹۱
در خیابانهای تهران، در مراکز خرید قدم بزنید، حتما انبوه جمعیتی را خواهید دید که این روزها در بازارها حضور دارند و کیسههای خرید به دستشان است. این «حضور انبوه» فقط برای این روزها نیست، خرید نوروز سال ۱۳۹۲ را مردم از اواسط بهمن ماه آغاز کرده بودند. این عملیات بی سابقه و رفتن به پیشواز خرید عیدانه زودتر از ادوار گذشته سبب شده برخی چنین نتیجه گیری کنند: «وضع مردم خوب شده که اینقدر خرید می کنند. » البته این استنتاجی کاملا نادرست است و اتفاقا از واقعیت های اقتصادی معکوسی حکایت دارد. ریشه این «زود خریدن» و «افزون خریدن» را نه در وضعیت اقتصادی مساعد، که در شرایط اقتصادی خاصی باید جستجو کرد که در ادبیات اقتصادی به «انتظارات تورمی» موسوم است.
در خیابانهای تهران، در مراکز خرید قدم بزنید، حتما انبوه جمعیتی را خواهید دید که این روزها در بازارها حضور دارند و کیسههای خرید به دستشان است. این «حضور انبوه» فقط برای این روزها نیست، خرید نوروز سال 1392 را مردم از اواسط بهمن ماه آغاز کرده بودند. این عملیات بی سابقه و رفتن به پیشواز خرید عیدانه زودتر از ادوار گذشته سبب شده برخی چنین نتیجه گیری کنند: «وضع مردم خوب شده که اینقدر خرید می کنند.» البته این استنتاجی کاملا نادرست است و اتفاقا از واقعیت های اقتصادی معکوسی حکایت دارد. ریشه این «زود خریدن» و «افزون خریدن» را نه در وضعیت اقتصادی مساعد، که در شرایط اقتصادی خاصی باید جستجو کرد که در ادبیات اقتصادی به «انتظارات تورمی» موسوم است. تورم کم سابقه یک سال اخیر به «انتظارات تورمی» بالایی دامن زده است و پول در دست مردم را به «پول داغ» تبدیل کرده است که باید با تبدیل آن به کالاهای مختلف از شر آن خلاص شد و گرنه هم پول ذوب می شود و هم دست می سوزد!
چنین وضعیتی معمولا دور باطلی ایجاد کرده و موجب تشدید تورم می شود. نسخه علم اقتصاد برای چنین شرایطی ایجاد مأمن قابل اعتماد برای حفظ ارزش پول در دست مردم است که معمولا با افزایش نرخ سود سپرده بانکی انجام می شود تا مردم طبقه متوسط امکان پس انداز با حفظ ارزش پول خود و جلوگیری از ذوب پول آن را داشته باشند. وقتی امکانی برای حفظ ارزش پول نباشد، نتیجه اش هجوم مردم برای خرید خواهد بود که تورم را تشدید میکند. مردم زودتر از وقت عادی به خرید می روند: نه به خاطر اینکه از سر بینیازی میخواهند تفریح سالمی داشته باشند، بلکه این پیشخرید را انجام میدهند چون تصور میکنند ظرف مدت کمتر از سه ماه ممکن است قیمت یک کالا به شدت افزایش بیابد که در چند ماه گذشته مسبوق به سابقه است. مردم زیاد خرید میکنند، نه به خاطر اینکه بیش از حد نیاز خود مصرف یا خدای ناکرده اسراف میکنند، این خرید به خاطر آن است که اگر «امشب» مرغ یا «پسته» نخرند، معلوم نیست فردا به چه قیمتی خواهند خرید!
زمانی که اغلب اقلام مصرفی مردم وارداتی است و آن دسته هم که وارداتی نیست، تحت تاثیر دیگر اقلام قیمتشان با نوسان قیمت دلار تعیین میشود، مشخص است که اطمینانی از ثبات قیمتها در بازار وجود نخواهد داشت. قیمت گذاری دولتی هم در موارد قبلی ناموفق بوده است شاهد آن هم قیمتگذاری محصولات لبنی بود که نهایتا به کمفروشی منجر شد. در این آشفته بازار نیز متاسفانه برخی سودجویان و واسطهها، خود عامل گرانی میشوند، مثلا به همین مورد خشکبار که حرکات خودجوشی را نیز در پی داشته نگاه کنید. ایران یکی از کشورهای تولیدکننده خشکبار در جهان است و صادرات قابل توجهی هم دارد، با این حال قیمت خشکبار در بازار داخلی، از قیمت خشکبار صادراتی ظرف مدت یک سال افزایش بیشتری داشته است. به نظر میرسد تنها راه کنترل وضعیت فعلی، ایجاد فضایی امن برای اسکان سرمایههای سرگردانی است که این روزها به همه بازارها سرک میکشند و به هرجا که رسیدند، بازار را دگرگون کردند. هر چه هست... این بازار داغ، حاصل اوضاع مساعد اقتصادی نیست، داغی این بازار حاصل پولهای داغ است.
چنین وضعیتی معمولا دور باطلی ایجاد کرده و موجب تشدید تورم می شود. نسخه علم اقتصاد برای چنین شرایطی ایجاد مأمن قابل اعتماد برای حفظ ارزش پول در دست مردم است که معمولا با افزایش نرخ سود سپرده بانکی انجام می شود تا مردم طبقه متوسط امکان پس انداز با حفظ ارزش پول خود و جلوگیری از ذوب پول آن را داشته باشند. وقتی امکانی برای حفظ ارزش پول نباشد، نتیجه اش هجوم مردم برای خرید خواهد بود که تورم را تشدید میکند. مردم زودتر از وقت عادی به خرید می روند: نه به خاطر اینکه از سر بینیازی میخواهند تفریح سالمی داشته باشند، بلکه این پیشخرید را انجام میدهند چون تصور میکنند ظرف مدت کمتر از سه ماه ممکن است قیمت یک کالا به شدت افزایش بیابد که در چند ماه گذشته مسبوق به سابقه است. مردم زیاد خرید میکنند، نه به خاطر اینکه بیش از حد نیاز خود مصرف یا خدای ناکرده اسراف میکنند، این خرید به خاطر آن است که اگر «امشب» مرغ یا «پسته» نخرند، معلوم نیست فردا به چه قیمتی خواهند خرید!
زمانی که اغلب اقلام مصرفی مردم وارداتی است و آن دسته هم که وارداتی نیست، تحت تاثیر دیگر اقلام قیمتشان با نوسان قیمت دلار تعیین میشود، مشخص است که اطمینانی از ثبات قیمتها در بازار وجود نخواهد داشت. قیمت گذاری دولتی هم در موارد قبلی ناموفق بوده است شاهد آن هم قیمتگذاری محصولات لبنی بود که نهایتا به کمفروشی منجر شد. در این آشفته بازار نیز متاسفانه برخی سودجویان و واسطهها، خود عامل گرانی میشوند، مثلا به همین مورد خشکبار که حرکات خودجوشی را نیز در پی داشته نگاه کنید. ایران یکی از کشورهای تولیدکننده خشکبار در جهان است و صادرات قابل توجهی هم دارد، با این حال قیمت خشکبار در بازار داخلی، از قیمت خشکبار صادراتی ظرف مدت یک سال افزایش بیشتری داشته است. به نظر میرسد تنها راه کنترل وضعیت فعلی، ایجاد فضایی امن برای اسکان سرمایههای سرگردانی است که این روزها به همه بازارها سرک میکشند و به هرجا که رسیدند، بازار را دگرگون کردند. هر چه هست... این بازار داغ، حاصل اوضاع مساعد اقتصادی نیست، داغی این بازار حاصل پولهای داغ است.
ارسال نظر