نقش‏ حسابداران رسمى در گسترش بازار سرمایه - ۴ اسفند ۸۶
دکتر یحیی حساس یگانه
انسان‌ها به گونه‌ای تدریجی مفهوم مشارکت و ارزش آن را آموختند‌. آن‌ها به تدریج دریافتند که اگر نیروی کار‌، منابع و امکانات خود را در هم آمیزند می‌توانند بیشتر از آنچه که به تنهایی قادرند کار انجام دهند و منافع بیشتری کسب کنند.

بر این اساس و رفته‌رفته‌، آرزوی بشر یعنی سرمایه‌گذاری‌، کار کردن با دیگران و مشارکت برای نیل به هدف مشترک‌، تحقق عملی پیدا کرد و رشد و تکامل اجتماعی را به همراه آورد.
یکی از آثار بسیار با اهمیت ناشی از تحولات گسترده اجتماعی‌، اقتصادی‌، فرهنگی و سیاسی پس از رنسانس در اروپا‌، نیاز به منابع مالی هنگفت برای فعالیت‌های اقتصادی و در نتیجه، تاسیس شرکت‌های بزرگ با تجمیع سرمایه‌های اندک گروه کثیری از مردم بود. تاسیس شرکت‌ها و رواج نقل و انتقال حقوق مالکیت موجب شد تا دولت‌ها با وضع قوانین و مقررات حقوق مالکیت‌، روابط بین سهامداران و نحوه اداره شرکت‌ها را به نظم درآورند. در پی این تحولات‌، ایجاد بازار‌های پول و سرمایه از عوامل با اهمیت دیگری بود که به رشد و گسترش شرکت‌های بزرگ و افزایش تعداد سهامداران و سایر ذی‌نفعان بازار سرمایه انجامید. از آنجا که مالکان و سهامداران مستقیما در اداره شرکت‌ها نقش نداشتند‌، اداره شرکت‌ها را به گروه حرفه‌ای دیگری به نام مدیران واگذار کردند. این تحول با اهمیت در نحوه اداره شرکت‌های بزرگ موجب پیدایش قشر جدیدی از افراد تحت عنوان مدیران کارآمد و حرفه‌ای شد. بدین ترتیب‌، اندیشه جدایی مالکیت از مدیریت که به نظر می‌رسد یکی از با‌اهمیت‌ترین رخداد‌های اواخر سده نوزده و اوایل سده گذشته است، شکل گرفت. ساختار جدید مالکیت و مدیریت شرکت‌ها، مسوولیتی گسترده‌ و نقشی تاریخی فراروی حرفه حسابداری و حسابرسی قرارداد.
حسابداران نقشی کلیدی در باره ایفای وظایف مباشرت و پاسخگویی مدیران به شکل گزارشگری مالی پیدا کردند و حسابرسان نقش اساسی گواهی‌گری‌، شهادت دهی و اعتباربخشی به این گزارش‌ها را به عهده گرفتند. بعد‌ها با گسترش ذی‌نفعان شرکت و افزایش نقش اجتماعی و اقتصادی شرکت‌ها‌، نقش حسابرسان برجسته‌تر و حیاتی‌تر شد‌.
«جورج استیگلر» (۱۹۸۹) اقتصاد‌دان برجسته‌، معتقد است‌: مصرف‌کنندگان، عموما تعیین می‌کنند که چه چیزی تولید شود‌. تولید‌کنندگان از کشف تقاضای مصرف‌کنندگان سود می‌برند و آن را ارزان‌تر تولید می‌کنند. بهتر است بگوییم که مصرف‌کنندگان تولید را هدایت می‌کنند. در این صورت آیا آن‌ها نیستند که کلام و عقاید خردمندان را هدایت می‌کنند؟ بنا‌براین، عرضه خدمات حسابرسی توسط حسابداران رسمی مانند سایر کالا‌ها و خدمات تابعی از تقاضای آن از سوی سهامداران‌، مدیران و سایر بازیگران بازار سرمایه است و نقش حسابداران رسمی از درون این تقاضای منطقی قابل شناسایی و بررسی است. هر چند که نشان دادن نقش‌های گسترده حسابرسی (‌مستقل و داخلی‌) و انواع خدمات قابل عرضه توسط حسابداران رسمی در این نوشتار مختصر امکان‌پذیر نیست و سلسله نوشتار‌هایی را در این مورد می‌طلبد‌، با این همه‌ در نوشته پیش رو، تلاش بر آن است که برخی از نقش‌های اجتماعی و اقتصادی حسابداران رسمی بررسی شود که در پاسخگویی‌، شفافیت مالی‌، آرامش خاطر ذی‌نفعان شرکت‌ها و در نتیجه برگسترش بازار سرمایه تاثیر انکار‌ناپذیری دارد.
نقش حسابداران رسمی در افزایش پاسخگویی اجتماعی
حسابداران رسمی‌، نقش برجسته‌ای در افزایش پاسخگویی اجتماعی دارند. این نقش با بررسی رفتار انسان‌ها و روابط اجتماعی قابل بررسی است. رفتار انسان‌ها و روابط اجتماعی همواره باتصمیم گیری همراه است. با بررسی و مشاهده رفتار انسانى مى‏توان این روابط را شناسایی و در شش بند زیر خلاصه کرد:
- در دنیاى واقعى یک پدیده خاص وجود دارد که در رابطه شرکت‏کنندگان درموقعیت مربوطه اهمیت دارد.
- در رابطه با کیفیت یا وضعیت این پدیده تردید وجود دارد.
- چنین تردیدى براى شرکت‏کنندگان عدم اطمینان به همراه دارد.
- این عدم اطمینان، گواهى و تایید پدیده را بر کاهش تردید و عدم‌اطمینان را ضرورى مى‏سازد.
- گواهى یا تایید وضعیت یا کیفیت این پدیده، اعتماد و آرامش کافى براى شرکت‏کنندگان در کاهش عدم اطمینان و تردید، به‏وجود مى‏آورد.
- در ساختار تصمیم‏گیرى‏هاى مخلتف شرکت‏کنندگان، آن‌ها قادرند هم با یکدیگر و هم با پدیده، رابطه منطقى‏تری برقرار کنند.
روابط منطقى در این رابطه، معمولا مستلزم یک تصمیم‏گیرى عقلایى در رابطه با انتخاب بین گزینه‏هاى موجود و انجام یک اقدام عقلایى است. انجام این کار بدون اطلاعات رسیدگی شده و تایید شده ممکن نیست. این‌گونه روابط و تصمیم‏گیرى‏هایی در یک ساختار اجتماعى و به ویژه با توجه به تاثیر آن‏ها بر افراد و گروه‏هاى موجود در جامعه قابل مشاهده است.
با بررسی و مطالعه موقعیت‏‌های مختلف و مصادیق نیازمند رسیدگى و حسابرسى در جامعه‌، مى‏توان چنین نتیجه گرفت که نقش اصلى این فرآیندهاى نظارت و کنترل، نقشی اجتماعى است.
این فرآیندها، خدمات مفیدى را در اجتماع براى افراد و گروه‌های ‏مختلف‌، فراهم مى‏کنند، زیرا شک‏‌، تردید و عدم‌اطمینان‏هاى قبلى درباره وضعیت پدیده‏ها در دنیاى واقعى که مورد علاقه آن‏ها است، فراوان است. نه تنها چنین آرامش خاطر و اطمینانى به‏وسیله عملکرد رسیدگى و تایید فراهم مى‏شود، بلکه مى‏تواند با پیشگیرى اشتباه و تقلب یا شناسایى عواملى که مى‏تواند به فرد یا سازمان علاقه‌مند به پدیده موردنظر، آسیب برساند، نوعى مصونیت ایجاد کند. به عبارت دیگر، رسیدگى و حسابرسى به پاسخگویى و کنترل امور انسانى به طور کلى و عملکرد اقتصادى به طور اخص، یارى مى‏رساند. هر وقت که فرد یا سازمانى به طور صریح یا ضمنى از سوى فرد یا سازمان دیگری، دعوت به ارزیابى وضعیت یا ویژگى یک پدیده یا رویداد خاصى مى‏شود، مطمئنا لازم است شرایطى ایجاد شود که در صورت غیرمعقول بودن وضعیت یا ویژگى پدیده‌، به فرد یا سازمان مزبور گزارش دهد. رسیدگى و تایید عملکردى است که شواهد و گزارش‏هایى را درباره این ویژگى یا وضعیت یا پدیده فراهم مى‏کند و به انجام پاسخگویى، یارى مى‏رساند.
پاسخگو کردن افراد یا سازمان‏هاى جامعه در مورد اعمالشان از طریق فرآیند رسیدگى یا حسابرسى توسط شخص ثالث، نوعى مکانیزم کنترل اجتماعى است. این فرآیند، ثبات و آرامش روابط انسانى را به همراه دارد. همان‏طورى که «فلینت» (۱۹۸۸) بیان کرده است: حسابرسى یک پدیده اجتماعى است. به جز فایده عملى، هیچ هدف و ارزشى ندارد. حسابرسى به طور کلى سودمند است. این عملکرد در پاسخ به یک نیاز درک شده از افراد یا گروه‏هایى پدیده آمده که به دنبال اطلاعات یا اطمینان درباره رفتار یا عملکرد دیگران است و در این رفتار یا عملکرد، نفعى قانونى و تایید شده دارند، وجود حسابرسى به این دلیل است که افراد یا گروه‏هاى ذى‏نفع به یک یا چند دلیل قادر به کسب اطلاعات یا اطمینانى که لازم دارند، نیستند.
وجود این روابط، در موقعیت‏هاى مختلف‌، مشاهده مى‏شود. پیام عمده در هریک از موارد این است که رسیدگى و تایید با مسوولیت‏پذیرى و پاسخگویى رابطه قوى دارد و این امر براى تامین راحتى و ثبات در امور انسانى انجام مى‏شود. براى مثال، متخصصان پزشکى تشخیص‏دهنده سلامتى یک بیمار و تجویزکننده روش درمان، مى‏دانند که یک ریسک حرفه‏اى و تخصصى را مى‏پذیرند که نتیجه نهایى آن، ممکن است به همان صورتى که تجویز کرده‏اند، نباشد و بیمار شاید آن‏ها را در دادگاه حقوقى، مسوول و پاسخگوى نظرها و اعمالشان گرداند به‏ویژه اگر بیمار از چنین نظر و اعمالى آسیب ببیند. همچنین آگاهى از این‏که بیمار مى‏تواند نظر یک متخصص دیگر را براى تایید‌نظر اولیه جویا شود، موجب دقت عمل پزشکان در آزمایش‏ها و درمان بیمار و آگاهى‏شان از مسوولیت بالقوه‏اى که در برابر بیمار دارند، مى‏شود. نظر متخصص دوم درباره کیفیت نظر اولیه، براى بیمار آرامش خاطر و اطمینان ایجاد مى‏کند. بنابراین رسیدگى، تایید و گزارش باعث آرامش خاطر مى‏شود مبنى‌بر این‏که تصمیم‏ها و اعمال بر اساس شرایط و ویژگى‏هاى ناشناخته، اتخاذ نشده‏اند و در نتیجه مسوولیت‏پذیرى و پاسخگویى در جامعه افزایش مى‏یابد.
اصول کلى مزبور، در موقعیت‏هایى که مستلزم گزارش اطلاعات مالى توسط سازمان‏ها براى اعضاى برون سازمانى آن‏ها است، کاربرد ویژه‌ای دارد. ضرورت اطمینان خاطر و آرامش از طریق رسیدگى و تایید به‏ویژه‌ در موقعیت‏هایى مشهود است که ساختار سازمانى، مستلزم جدایى مشخص بین تامین‏کنندگان مالى و مدیریت منابع سازمانى باشد. اعضاى تشکیل‏دهنده برون‏سازمانى که حداقل بخشى از تامین منابع را به عهده گرفته‏اند یا به روش‏هاى مختلف بر استفاده از منابع تامین شده تاثیر گذاشته‏اند، لازم است بدانند مدیریت حسابدهى و پاسخگویى خود را در مورد منابع سپرده شده، چگونه ایفا مى‏کند. این ضرورت آگاهى، به طور کلى به شکل کارگزارى و مباشرت مطرح مى‏شود؛ یعنى عملکردى که در آن مدیران کنترل‏کننده، منابع را به افراد و سازمان‏هاى داراى منافع قانونى در منابع مزبور، پاسخگو می‌کند. این فعالیت‏ها نوعى رابطه قراردادى سازمانى را تشکیل مى‏دهند که در آن مشخص کردن ایفاى وظیفه مباشرت و انجام درست رابطه قراردادى، مشکل است. با این همه، بخشى از آن به شکل ارائه اطلاعات مالى انجام مى‏شود و با عملکرد رسیدگى و تاییدى به نام حسابرسى براى گزارش در مورد کیفیت حسابدارى پیش‏بینى شده، اطلاعات مندرج در صورت‏هاى مالى، باورپذیر و معتبر می‌شود. به عبارت دیگر، عوامل مدیریتى سازمان، مسوول اعمال خود هستند و سعى مى‏کنند با گزارش رسمى اطلاعات حسابدارى به اعضاى برون‏سازمانى، تا حدودى به این وظیفه عمل کنند. حسابرسى چنین گزارش‏هایى، اعتبار اطلاعات گزارش شده را افزایش داده و راهى براى تقویت فرآیند پاسخگویى است. ماندگارى و تداوم این نقش در طى زمان، توسط «موتز و شرف» (۱۹۶۱) این‏گونه تفسیر شده است: «... به نظر مى‏رسد هدف حسابرسى، تایید اعتبار و اطلاعات خاص توسط افرادى که اموال دیگران به آن‏ها سپرده شده، براى طرفین ذى‏نفع است.» در مورد نقش خاص اجتماعى حسابرسى، مى‏توان چنین گفت که اطلاعات گزارش شده در مورد ایفاى وظیفه مباشرت مدیران‌، داراى ماهیت مالى است و پاسخگویى مدیران به مالکان سازمان مى‏باشد. در کشور ما و در اغلب کشورها‌، گزارش ایفاى وظیفه مباشرت و پاسخگویى با مقررات نظارتى یا قانونى لازم‏الاجرا مى‏شود که گزارش‌دهى سالانه اطلاعات مالى یکى از آنها است. این قوانین و مقررات‌، همچنین حسابرسى توسط یک حسابدار رسمی براى تایید و گواهى کیفیت پیش‏بینى شده اطلاعات مزبور را تصریح و در برخی از موارد الزامی مى‏کند.
این نوع گواهى در شرکت‏هاى سهامى هم براى سهامداران و هم برای بازار سرمایه و جامعه سودمند است. صرف‏نظر از بزرگى یا کوچکى شرکت، اطلاعات گزارش شده را مى‏توان به نفع عموم دانست. این گواهى نه تنها براى ارائه به سهامداران، که معمولا مخاطب آن‏ها هستند، بلکه براى بازار سرمایه و جامعه به‏ عنوان یک «کالاى عمومى» ارائه مى‏شود. بنابراین، در بسیارى از موقعیت‏ها، اطلاعات مالى گزارش شده، در دسترس هر عضوى از جامعه است و مى‏تواند منجر به تصمیم‏گیرى‏ها و اعمال اقتصادى و اجتماعى افرادى شود که به این اطلاعات اتکا مى‏کنند، ولی در قوانین و مقررات مربوطه، مستقیما به آن‏ها اشاره‏اى نشده است. گرچه وجود حسابرسى ممکن است از نظر قانونى براى چنین هدفى نباشد، اما با توجه به کیفیت پیش‏بینى شده از اطلاعات در دسترس عموم، ارائه آن‏ها موجب اطمینان و آرامش جامعه مى‏شود. این استدلال بدین معنا است که گزارش‏هاى مالى سنتى به افراد برون‏سازمانى و ذى‏نفعان براى نشان دادن پاسخگویى سازمان‏ها و مدیران آن‏ها براى عملکردشان، کافى و مناسب است. نقش اجتماعى حسابرسى شرکت‏ها را همچنین باید در ساختار گسترده‏تر حاکمیت شرکتى گنجاند، یعنى مکانیزم‏هاى مختلف سازمانى و نهادى که براى هدایت و کنترل شرکت‏هاى سهامى و مدیریت آن‏ها هم به صورت درون‏سازمانى و هم به صورت برون‏سازمانى وجود دارد. چنین کنترلى پیچیده و چندلایه است و شامل حسابرسى داخلى و مستقل، استفاده از کمیته‏هاى حسابرسى، انتخاب و نقش مدیران غیر‌اجرایی (غیرموظف یا مستقل)، حق راى دادن سهامداران از جمله راى وکالتى و دخالت «سرمایه‏گذاران نهادى» در امور شرکت است.
در دهه گذشته، با گسترش سریع برنامه‏هاى خصوصى‏سازى در مقیاس وسیع در سطح دنیا (و در سال‌های اخیر در کشورمان)، موضوع حاکمیت شرکتى اهمیتى صدچندان یافته است. به نظر می‌رسد ساختار حاکمیت شرکتی شرکت‌های موجود در بازار سرمایه نیازمند اصلاحات است و در مورد‌ساختار حاکمیت شرکتی شرکت‌های دولتی مشمول خصوصی‌سازی‌، این موضوع به طور جدی‌تر مطرح است، که توضیح در مورد آن خارج از حوصله این مقوله مختصر است و فرصت دیگری را می‌طلبد. با این همه‌، باید اشاره کرد که حاکمیت شرکتى مناسب موجب افزایش پاسخگویى و شفافیت مالى شرکت‌ها خواهد شد که این مهم بدون وجود حسابرسى مستقل امکان‏پذیر نخواهد بود و این نقش بزرگى است که حسابداران رسمی در جامعه و گسترش بازار سرمایه به عهده دارند.
نقش اقتصادى حسابرسى
در مقام پاسخ به نقش با اهمیت اقتصادی حسابرسی‌، صاحبنظران به مدد تئوری‌های اثباتی‌، تئوری‌های متعددی را مطرح کردند که یکی از با اهمیت‌ترین آن‌ها «تئوری حقوق مالکانه» است. براساس این تئوری‌، شرکت به عنوان مجموعه‌ای از قرارداد‌های منعقد شده‌، نوشته یا نانوشته‌‌، رسمی یا غیر‌رسمی بین اشخاص و گروه‌های ذی‌نفع، حلقه ارتباطی است و فرض شده که هریک به دنبال نفع شخصی خویش‌اند. هر‌یک از آن‌ها می‌داند که منافع وی وابسته به بقا و تداوم فعالیت شرکت است‌، با این حال‌ انگیزه‌هایی دارد که او را وادار به اقداماتی می‌کند که موجب کاهش ارزش شرکت و کاهش احتمال بقا و تداوم فعالیت آن شود. اقدامات کاهنده ارزش شرکت منجر به تحمل هزینه‌هایی می‌شود که انگیزه آن انتقال ثروت از طرف‌های قرارداد به شرکت است. این هزینه‌ها «هزینه نمایندگی» نام دارد. اطلاعات مندرج در گزارش‌های مالی در فرآیند انعقاد قرارداد‌ها بین شرکت و اشخاص و گروه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد و هدف از
به کارگیری اطلاعات مندرج در گزارش‌های مالی‌، کاهش هزینه ‌های نمایندگی است. به عنوان مثال‌، استفاده از نسبت‌هایی همچون نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام‌ در هنگام انعقاد قرار داد وام و استقراض‌، محدود کردن مدیران در مورد انتقال ثروت از اعتبار‌دهندگان به سهامداران است. به کارگیری سود حسابداری در طرح‌های پاداش مدیران با هدف کاهش تضاد منافع سهامداران و مدیران و پیشگیری از فرار مدیران از انجام درست مسوولیت‌هایشان است. بالاخره‌، استفاده از اطلاعات مندرج در صورت‌های مالی در فرآیند سیاسی مثل‌، تعیین مالیات‌، قیمت‌گذاری کالا و خدمات‌، تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و‌... نمونه‌هایی از استفاده از این اطلاعات در فرآیند انعقاد قرارداد‌های حقوق و مزایای مدیران‌، وام و استقراض و فرآیند سیاسی است (‌واتز و زیمرمن، 1986). نقشی که حسابداری در این مورد ایفا می‌کند‌، این امکان را می‌دهد که روش‌های حسابداری تاثیر اقتصادی بر این فرآیند‌ها داشته باشد. بنابراین‌، ثروت اشخاص و گروه‌های طرف قرار‌داد توسط روش‌های حسابداری که توسط مدیران انتخاب و به کمک آن‌ها رویدادهای مالی شناسایی‌، پردازش و گزارش می‌شوند، تحت‌تاثیر قرار گیرند. به کارگیری اطلاعات مندرج در گزارش‌های مالی در فرآیند انعقاد قرارداد‌های مزبور‌، مستلزم نظارت بر نحوه انتخاب روش‌های حسابداری و روش‌های شناسایی‌، پردازش و گزارش آنها به منظور کنترل و جلوگیری از تخلف از مفاد قراردادها و گواهی‌گری، شهادت‌دهی و اعتبار بخشی به اطلاعات مندرج در گزارش‌های مالی است و حسابداران رسمی این نقش با اهمیت را ایفا می‌کنند. برای روشن تر شدن نقش اقتصادی حسابداران رسمی در گسترش بازار سرمایه، موضوع به کالبد شکافی بیش‌تری نیاز دارد.
اغلب روابط انسانى به تصمیم‏گیرى‏ها و عملکردهاى اقتصادى منجر مى‏شود که همانند توالى شک، تردید، عدم اطمینان، رسیدگى و تایید، اعتماد و آرامش مطرح شده درباره نقش اجتماعی حسابداران رسمی است. روابطى که انسان‌ها در یک سطح فردى یا سازمانى برقرار مى‏کنند، نوعا به یک اثر قابل شناسایى به شکل مزایاى اقتصادى و هزینه‏هاى مربوطه منجر مى‏شوند. وقتى چنین رابطه‏اى منجر به توالى شک و تردید، عدم اطمینان رسیدگى و تایید، اعتماد و آرامش و تصمیم‏گیرى و عمل مى‏شود، یک فرآیند خاص نیازمند به تایید و رسیدگى مفاهیم اقتصادى دارد. به ویژه نقش اقتصادى رسیدگى و تایید مربوط به امکان تصمیم‏گیرى‏هاى اقتصادى عقلایى و اقدامات اقتصادى عقلایى در فرآیند انعقاد قراردادها مى‏شود. از این نقطه نظر، رسیدگى و تایید، قابلیت کمک به کنترل ریسک اقتصادى را دارد. رسیدگى و تایید وضعیت یا کیفیت پدیده مظنون، مربوط به یک تصمیم یا اقدام اقتصادى براى کمک به کاهش عدم اطمینان و کاهش ریسک موردنظر است.
این فرآیند اقتصادى را مى‏توان با ارائه مثال درباره یک موقعیت غیرمالى، قبل از پرداختن به مورد اطلاعات مالى در عملکرد سازمان‏یافته به طور عام و عملکرد شرکت‏ها به طور خاص، نشان داد. براى مثال، خرید ساختمان بدون رسیدگى و تایید توسط یک فرد مستقل، داراى یک مفهوم اقتصادى مشخص است، به‏ ویژه اگر بعد از خرید، ساختمان نیاز به تعمیر و بازسازى داشته باشد. دریافت نظر و گزارش رسیدگى و تایید مستقل و قبل از خرید مى‏تواند مانع یک تصمیم‏گیرى زیانبار اقتصادى شود. خریدار در هنگام خرید، از هزینه‏هاى بالقوه تعمیر و بازسازى آگاه مى‏شود و مى‏تواند بر اساس آن تصمیم‏گیرى کند. به طور کلى، تکمیل فرآیند رسیدگى و تایید با ارائه گزارش مناسب به شرکت‏کنندگان مربوطه، کمک به محدود کردن عدم اطمینان‌هاى اقتصادى آنها است. این امر نیز به نوبه خود امکان تصمیم‏گیرى‏ها و درک نتایج آنها را به طور منطقى‏تر و آگاهانه‏تر از موارد دیگر، فراهم مى‏آورد و نتیجه‏گیرى مشابهى نیز در زمینه گزارش سازمان‌ها به اشخاص برون‏سازمانى در مورد وضعیت مالى و نتایج عملکرد مالی، به‏دست مى‏آید. اطلاعات مورد شک و تردید، نوعا پاسخگویى مدیر گزارش‏دهنده به عنوان یک نماینده به مالکان و سایر ذی‌نفعان است. شک و تردید و عدم اطمینان ایجاد شده ناشى از موقعیتى است که در آن مدیر درباره موفقیت‏ها و دستاوردهاى شرکت گزارش مى‏دهد. چنین ارزشیابى یک خطر اخلاقى به همراه دارد و آن این که موجب اطمینان خاطر و اعتماد افراد برون‏سازمانى که بر گزارش‌هاى مزبور اتکا مى‏کنند، نخواهد شد. این موضوع مى‏تواند مانع اجراى صحیح قراردادهاى بین سازمان و افراد برون‏سازمانى شود (والاس، 1985). این نوع اتکاى بالقوه به روابط قراردادى را مى‏توان به چند طریق نشان داد. براى مثال، مالکان موجود به اطلاعات گزارش شده نیاز دارند تا درباره وضعیت سرمایه‏گذارى خود و حفظ مدیریت سازمان تصمیم‏هاى اقتصادى مناسب اتخاذ کنند. سرمایه‏گذاران بالقوه تصمیم‏هاى سرمایه‌گذارى خود را بر مبناى اطلاعات گزارش شده مى‌گیرند. بانکداران و اعتباردهندگان، از اطلاعات گزارش شده براى تصمیم‏گیرى‏هاى اعتبارى سازمان‌ها، استفاده مى‏کنند. تامین‏کنندگان مواد و کالا با توجه به تصمیم‏هاى مربوط به وام و اعتبار و ادامه معامله با سازمان، به اطلاعات گزارش شده دسترسى دارند. مشتریان و کارکنان نیز مى‏توانند از اطلاعات گزارش شده براى تصمیم‏گیرى درباره ادامه روابط اقتصادى خود با سازمان گزارش‏دهنده، استفاده کنند.
شک، تردید و عدم اطمینانى که در هریک از موقعیت‏هاى مزبور وجود دارد، مى‏تواند مانع ارتباط نزدیک بین افراد برون‏سازمانى و سازمان گزارش‏دهنده شود. هرچه ارتباط بین این دو نزدیک‏تر باشد، شک و تردید کمترى در مورد باورپذیرى و قابلیت اعتماد اطلاعات مالى گزارش شده وجود خواهد داشت. همچنین، هرچه از پیش تعیین کردن روش‏هاى حسابدارى و گزارشگرى مالى مشکل‏تر باشد، تردید بیشترى در مورد کیفیت اطلاعات مالى گزارش شده وجود خواهد داشت. بدین ترتیب، عملکرد رسیدگى و تایید براى حذف یا کاهش شک، تردید و عدم اطمینان موجود در روابط قراردادى بین افراد برون‏سازمانى و سازمان با توجه به اطلاعات مالى گزارش شده ضروری می‌شود. در انجام این کار، نقش اقتصادى آن، حذف یا کاهش شک، تردید و عدم اطمینان‌هایى است که مانع استفاده از چنین اطلاعاتى در تصمیم‏هاى عقلایى با نتایج اقتصادى احتمالى یا محدود کردن استفاده از آنها مى‏شوند. با ارتقاى کیفیت اطلاعات گزارش شده مى‏توان گفت که منطق تصمیم‏هایى که تحت تاثیر آنها هستند نیز ارتقا مى‏یابد و به تکمیل موفقیت‏آمیز قراردادهایی که این تصمیم‏ها به آنها مربوط مى‏شوند، یارى مى‏رساند (والاس، ۱۹۸۵).
نقش اقتصادى حسابرسى، نوعى عمل کارگزارى براى مالکان (و احتمالا گروه‏هاى دیگر) در موقعیتى است که در آن انگیزه‏هایى قراردادى براى انجام حسابرسى وجود دارد. یعنى حسابرسى براى اجتناب از تضادهاى قراردادى بالقوه بین مدیریت سازمان و مالکان آن و سایر اشخاص برون‏سازمانى وجود دارد که ممکن است از نظر اقتصادى لطمه ببینند. با گزارش کیفیت اطلاعات مالى گزارش شده به اشخاص برون‏سازمانى، حسابرس به کاهش خطر اخلاقى بالقوه مدیر در استفاده از مکانیزم گزارش درباره عملکردهاى سازمان، کمک مى‏کند و به موجب آن مانع کاهش کمیت و کیفیت عملکرد قراردادى مى‏شود. بدین ترتیب، این استدلال اقتصادى براى توجیه نیاز به حسابرسى، نشان مى‏دهد که اگر پیامدهاى اقتصادى تضادهاى بالقوه در روابط قراردادى (مانند سرمایه‌گذارى در یک سازمان) بیشتر از هزینه‏هاى حسابرسى باشد، به نفع هر فرد است که از حسابرسى استفاده کند. حسابرسى امکان ارتقاى کیفیت گزارش‌هاى مالى را فراهم مى‏کند و گزارش‌هاى مالى بهتر، امکان کاهش تضادهاى قراردادى را به وجود مى‏آورد(والاس، 1985).
بررسى و نتیجه‏گیرى انجام شده در بالا به‏ویژه، مناسب شرکت‏هاى سهامى عام موجود در بازار سرمایه است. مدیریت یک شرکت در موقعیت کارگزارى قرار دارد و از سهامداران و سایر ذینفعان برون‏سازمانى مانند اعتباردهندگان و بستانکاران، تفکیک شده است. این جدایى با توسعه سازمان تشدید مى‏شود و وابستگى طبیعى را میان ذینفعان برون‏سازمانى به منابع اطلاعاتى رسمى به وجود مى‏آورد. این وابستگى در موقعیت‏هاى مختلف، متفاوت است و نه تنها تحت ‏تاثیر وسعت شرکت سهامى و میزان دورى ذینفعان از آن، بلکه تحت ‏تاثیر امکان استفاده این افراد از اطلاعات مالى و انواع منابع اطلاعاتى دیگر درباره شرکت سهامى نیز است که در دسترس آنها قرار دارند. اما به ‏رغم این گوناگونى‏ها، اطلاعات مالى گزارش شده از چنین شرکت‏هایى، شک‏ها، تردیدها و عدم اطمینان‌هایى را در ذهن مخاطبان آنها درباره باورپذیرى، به طور عام و صحت و درستى اطلاعات به طور خاص، ایجاد مى‏کنند. بنابراین، در روابط قراردادى بین شرکت و مدیر آن و افراد ذی‌نفع برون‏سازمانى مانند سهامداران، اعتباردهندگان و بستانکاران، تضادهاى بالقوه‏اى وجود دارند. یک فرآیند گواهى و تایید به شکل حسابرسى براى حذف یا کاهش این شک‏ها، تردیدها و عدم‏اطمینان‌ها و تضادهاى بالقوه طراحى مى‏شود و این امر حداقل تا اندازه‏اى است که مى‏تواند بر روى اطلاعات مربوط به تصمیم‏گیرى‏ها و اقدامات دریافت‏کنندگان آنها تاثیر بگذارند و در آنها تفاوت ایجاد مى‏کنند.
اطلاعات مالى شرکت‏هاى سهامى در صورتى که نامربوط و غیر قابل اعتماد باشند، ممکن است موجب زیان‌هاى اقتصادى براى سهامداران و سایر ذینفعان برون‏سازمانى شوند. براى مثال، اگر سهامداران بر اساس پیام‏هاى گزارش شده و حسابرسى نشده درباره وضعیت مناسب سودآورى شرکت، تصمیم به شرکت در افزایش سرمایه بگیرند، اگر ارزش سرمایه‏گذارى آنها کاهش یابد، از نظر اقتصادى متحمل زیان خواهند شد.
در این شرایط انجام حسابرسى، حداقل این انتظار را به وجود مى‏آورد که تحریف سود شرکت یا توسط حسابدار رسمی به مجمع عمومی صاحبان سهام گزارش خواهد شد یا مدیریت ناگزیز از اصلاح گزارش‌هاى مالى خواهد شد. البته باید توجه کرد این کار، یک تصمیم سرمایه‏گذارى عقلایى را تضمین نخواهد کرد. تصمیم‏گیرى عقلایى به عوامل متعددى غیر از گواهى و تایید کارشناسانه اقلام حسابدارى گزارش شده، ازقبیل متغیر‌های اقتصاد کلان و ... وابسته است. نقش اقتصادی حسابرسى در متون متعدد علمى و حرفه‏اى درباره گزارشگرى مالى در طى پنجاه سال گذشته تایید شده است و هریک از آنها موید نقش گزارشگرى مالى در تصمیم‏گیرى اقتصادى هستند و ضرورت استفاده از فرآیند گواهى و تایید اطلاعات مربوطه را بیان مى‏کنند. بررسی آرا و نظرات نشان می‌دهد که در طى سال‏هاى متمادى در این باره، میان صاحب‏نظران و سیاست‌گذاران در مورد ویژگى‏هاى کیفى اطلاعات مالى توافق کلى وجود دارد. به‏ویژه در مورد گواهى و تایید آن وفاق عام وجود دارد.
نگرش منطقى در دیدگاه‏هاى مزبور آن است که حسابرسى نقش با اهمیتى در گواهى و تایید کارشناسى اطلاعات مالى مورد استفاده در تصمیم‏گیرى‏هاى اقتصادى دارد، تصمیم‌هایی که هر لحظه بازیگران بازار سرمایه با آن سر وکار دارند.
پایان سخن
آنچه در باره نقش‌های اجتماعی و اقتصادی حسابداران رسمی در این نوشتار ارائه شد، این بود که فرآیند رسیدگى و تایید به طور کلى و حسابرسى به طور خاص داراى دو نقش متفاوت و تا اندازه‏اى مرتبط به هم هستند: اولین نقش مربوط به ایجاد ثبات لازم در روابط اجتماعى با دادن اطمینان و آرامش به افراد و سازمان‌هایى که با شک، تردید و عدم اطمینان مواجه‏اند. نقش دوم، بهینه کردن تصمیم‏گیرى عقلایى فردى و سازمانى با پیامد اقتصادى است.
با این همه، این پایان بحث نقش رسیدگى، تایید و حسابرسى نیست. یک نقش بااهمیت دیگر از نقش‏هاى مورد بحث وجود دارد که کمتر محسوس است. این نقش مربوط به ماهیت روانى رسیدگى، تایید و حسابرسى است، یعنى قابلیت تاثیر فرآیند رسیدگى، تایید و حسابرسى در آرامش روان افراد تشکیل‏دهنده ساختار سازمانى. از سوى دیگر، افزون بر نقش اجتماعى و اقتصادى رسیدگى، تایید و حسابرسى، این فعالیت‏ها براى افراد مزیت‏هاى روانى و شخصى، اطمینان خاطر و آرامش فراهم مى‏کنند؛ این افراد کسانى هستند که با یک دنیاى سازمان‏یافته داراى شک، تردید و عدم اطمینان و تغییر، سروکار دارند. بدین ترتیب، نقش رسیدگى‏کننده یا حسابدار رسمی برجسته‌تر می‌شود. گرچه آرامش روانى فرد مى‏تواند موجب آرامش اجتماعى، اقتصادى و سازمانى شود که او جزیى از آن است اما آنچه که در این رابطه داراى اهمیت خاصى است، میزان کاهش یا حذف استرس ایجاد شده براى افراد در اثر عوامل قابل شناسایى اما غیر قابل دسترس و تاثیرگذار بر زندگى آنان به کمک فرآیند رسیدگى، تایید و حسابرسى است. رسیدگى، تایید و حسابرسى، توضیحى بر عوامل مربوطه فراهم مى‏کنند. مزیت‏هاى چنین نقشى را نمى‏توان به صورتى قابل سنجش با رقم و عدد نشان داد. با این وجود، ماهیت کیفى آنها نباید باعث شود که در بررسى نقش روانى رسیدگى، تایید و حسابرسى به دست فراموشى سپرده شوند. استدلال اساسى در این رابطه این است که افراد و سازمان‌ها از تاییدکننده یا حسابدار رسمی (اغلب به طور ضمنى) خواستار پیام اطمینان‏بخشى هستند مبنى بر این‏که موضوع مورد تردید در واقع موضوعى است که نباید درباره آن تردید به خود راه دهند (گرچه ممکن است تردیدآمیز به نظر آیند). ارزش نقش رسیدگى، تایید و حسابرسى این است که چنین عملکردى، مانع نگرانى افراد مى‏شود و به حفظ ثبات در روابط اجتماعى و اقتصادى یارى مى‏رساند. یک شرکت سهامى عام ممکن است براى شناسایى، پردازش و گزارش داده‏هاى حسابدارى به شکل صورت‏هاى مالى، متخصصان حرفه‏اى و خبره‏اى در استخدام داشته باشد و ممکن است از سیستم کنترل داخلى بسیار پیشرفته و محکمى برخوردار باشد.
در این شرایط، این پرسش مطرح مى‏شود که چرا در چنین شرایطى، حسابرسى لازم است؟ پاسخ آن است که عملکرد حسابرس در این موارد لازم است، چون فقط با انجام حسابرسى مى‏توان به افراد برون‏سازمانى، اطمینان خاطر داد که صورت‏هاى مالى و اطلاعات حسابدارى مندرج در آن، شرکت گزارش‏دهنده و مدیران آن در موقعیت مطلوب و مناسبى قرار دارند. در این شرایط، حسابرسى به یک مهر تایید بااهمیت تبدیل مى‏شود، برچسبى به این مضمون که با اطمینان‏خاطر مى‏توان از اطلاعات ارائه شده، استفاده کرد.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی- نایب رییس شورای عالی انجمن حسابداران خبره ایران
منابع در روزنامه موجود است