حسابداری ارزش منصفانه و نقش آن در بحران مالی اخیر
لقمان پاکروان*
بخش نخست
حسابداری ارزش منصفانه یک رویکرد گزارشگری مالی است که در آن به شرکتها در موارد نیاز اجازه داده میشود که برای اندازهگیری و گزارشگری براساس ارزش حسابرسی داراییها و بدهیهای خاص (ابزار مالی) در برآورد ارزش آنها استفاده نمایند بگونهای که چنانچه آنها اقدام به فروش دارایی مینمودند و یا تعهدات خود را ایفای میکردند عملکرد و وضعیت واحد تجاری چگونه خواهد شد. براساس حسابداری ارزش منصفانه شرکتها گزارشات ناشی از خسارات ناشی از زمان بر عملکرد داراییها و بدهیهای آن موثر میباشد و درآمد خالص شرکت را قبل از رسیدن به زمان مربوط نمایش میدهند.
بخش نخست
حسابداری ارزش منصفانه یک رویکرد گزارشگری مالی است که در آن به شرکتها در موارد نیاز اجازه داده میشود که برای اندازهگیری و گزارشگری براساس ارزش حسابرسی داراییها و بدهیهای خاص (ابزار مالی) در برآورد ارزش آنها استفاده نمایند بگونهای که چنانچه آنها اقدام به فروش دارایی مینمودند و یا تعهدات خود را ایفای میکردند عملکرد و وضعیت واحد تجاری چگونه خواهد شد. براساس حسابداری ارزش منصفانه شرکتها گزارشات ناشی از خسارات ناشی از زمان بر عملکرد داراییها و بدهیهای آن موثر میباشد و درآمد خالص شرکت را قبل از رسیدن به زمان مربوط نمایش میدهند.
لقمان پاکروان*
بخش نخست
حسابداری ارزش منصفانه یک رویکرد گزارشگری مالی است که در آن به شرکتها در موارد نیاز اجازه داده میشود که برای اندازهگیری و گزارشگری براساس ارزش حسابرسی داراییها و بدهیهای خاص (ابزار مالی) در برآورد ارزش آنها استفاده نمایند بگونهای که چنانچه آنها اقدام به فروش دارایی مینمودند و یا تعهدات خود را ایفای میکردند عملکرد و وضعیت واحد تجاری چگونه خواهد شد. براساس حسابداری ارزش منصفانه شرکتها گزارشات ناشی از خسارات ناشی از زمان بر عملکرد داراییها و بدهیهای آن موثر میباشد و درآمد خالص شرکت را قبل از رسیدن به زمان مربوط نمایش میدهند.
مدل گزارشگری ارزش منصفانه در ایالات متحده آمریکا توسط GAAP استانداردهای حسابداری پذیرفته شده بیش از ۵ سال پیش پذیرفته شده است ولیکن به کارگیری و اهمیت به کارگیری آن با توجه به شرایط خاص اقتصادی امروزه بیش از پیش اهمیت یافته است در دستیابی سال ۲۰۰۶ انجمن استانداردهای حسابداری مالی FASB استاندارد جدید و بحثانگیز جدیدی درخصوص حسابداری ارزشهای منصفانه منتشر نمود که تحت عنوان استاندارد شماره ۱۵۷ اندازهگیری ارزش منصفانه FAS ۱۵۷ منتشر شد که در آن به طور کلی رهنمودهایی برای استفاده و به کارگیری این استاندارد مطرح شد اما شرایط جدید بازار حسب وضعیت بحران اقتصادی منجر به انتقاداتی نسبت به حسابداری ارزشهای منصفانه از جمله FAS ۱۵۷ شد که اهم این موارد عبارت بودند از:
- گزارشات منتشره توسط شرکتها گمراهکننده هستند زیرا ماهیت گزارشگری اطلاعات و فایدهمندی آن به طور موقت و معکوس عمل میکند.
- ارزشهای منصفانه به سختی قادر به برآورد مناسب از وضعیت بازار و اقتصاد است و در نتیجه غیرقابل اعتماد است.
- گزارشگری ارزشهای منصفانه تأثیرات منفی زیادی در وضعیتهای بازار داشته و تلفات زیادی دربر داشته است و امکان افزایش انتقال این تلفات به سایر بازارهای مالی وجود دارد.
در حالیکه عدهای بر این مدل انتقاد میکردند و مشکلات آن را به صورت اغراقآمیز اعلام مینمودند سوال مهم این است که آیا مدل حسابداری ارزش منصفانه اطلاعات مفیدتری را در مقایسه با مدل بهای تمام شده تاریخی برای استفادهکننده مهیا میکند؟ جواب این پرسش بله است از جمله عوامل مهم در این ارتباط:
- این نیازمندی به شرکتها اجازه میدهد که گزارشات به موقع، دقیق در مقایسه با مدل بهای تمام شده تاریخی ارائه نمایند.
- روش حسابداری ارزش منصفانه حتی در شرایط بازارهای پرنوسان اطلاعات مفیدتری ارائه میدهد.
- این نیاز به شرکتها اجازه میدهد که گزارشات ریالی خود را به طور منظم با شرایط روز بروزرسانی کنند.
- محدودیت در توانایی شرکت برای دستکاری درآمد خالص شرکت به منظور تحصیل منافع و تلف نمودن داراییها و بدهیهای قبل از دورهای که فروش یا رخداد معاملات واقعی صورت پذیرد نه زمانی که رویداد معاملاتی صورت پذیرد.
- سود و زیان ناشی از تغییر در برآوردهای ارزش منصفانه نشان میدهد که رویدادهای اقتصادی که شرکتها و سرمایهگذاران ممکن است باعث آشکارسازی ارزش اضافه شود.
تاریخچه حسابداری ارزشهای منصفانه
سیستم حسابداری مرسوم به نفع استفاده از مقادیر که در آن عناصر صورتهای مالی را در تاریخ اولیه خود اندازهگیری نماییم به عنوان بهای تمام شده تاریخی مطرح میباشند که در این سیستم حسابداری هزینههای تاریخی دارای برخی مزایا شامل عینیت و قطعیت شواهد در وهله اول می باشند. آنها میتوانند یک معیار اندازهگیری محتاطانه برای حفاظت از سازمان فعالیت و خدمت کنند. طلبکاران متاسفانه هزینههای تاریخی ویژگی مناسب و مربوط به تصمیمگیریهای اقتصادی را به زوال میبرند زیرا تابع تصمیمگیریهای گذشتهنگر حسابداری که از نقطهنظر تاریخی صورت پذیرفته و دادههای آن فاقد ارزش است میباشد ولیکن بخاطر پاسداشت از حسابداری بهای تمام شده تاریخی صورت پذیرفته است. و این به عنوان یک واکنش در مقابل آن دسته از واحدهای سازمانی صورت میپذیرد که در مقابل معایب استانداردهای بهای تمام شده از ویژگیهای اندازهگیری براساس اطلاعات بازار و به تبع آن براساس آن موضوعات برای تهیه صورتهای مالی توسط نهادها و سازمانهای مسوول است.
ارزش منصفانه به عنوان مفیدترین و مهمترین ویژگی بازار در نظر گرفته میشود تا آنکه برای اندازهگیریهای مالی و توانگری آن نگرانی وجود نداشته باشد. زمینههای اقتصادی درخصوص ادعای مذکور را میتوان در بررسیهای بیتی و همکاران (۱۹۹۶) و یا هیتون و همکاران (۲۰۰۹) دید با این حال ما باید در اذهان خود به این نتیجه برسیم که ارزشهای منصفانه نوش دارو نیست و پایگاههای اندازهگیری رویدادها نیز باید دارای ویژگیهای مطلوب باشند (بارت ۲۰۰۶) بطوریکه شاید ارزشهای منصفانه به عنوان یک راه حل مناسب و اولویتدار در قبال پایان دادن به مناقشه انتخاب قابلیت اطمیناندهی و یا ارتباط (مربوط بودن) اطلاعات است که این امر به علت ماهیت دو ویژگی مذکور و متفاوت از اطلاعات حسابداری شاید هرگز به پایان نرسد.
طرح مفهوم به کارگیری ارزشهای منصفانه در مفاهیم حسابداری و تجزیه و تحلیل عمده نسبت به آن برای اولین بار در سال 2001 توسط Nobds مطرح شد و پس از آن Plantin و همکاران (2005) و پنمن (2006) اقدام به توصیفهای اضافی در نمایش مفاهیم عمیق و منفی از ارزشهای حسابداری و اندازهگیری آن نمودند. در سطح مفهومی (بدنبال آنهان نهادهای IASB و FASB) عنوان نمودند که حسابداری ارزشهای منصفانه قرار است تولید اطلاعاتی با درجهای بالاتر و سطحی مناسبتر از سودمندی اطلاعات برای تصمیمگیری و در نتیجه ارتباط دادههای حسابداری و نتایج ارائه اطلاعات مفید برای سهامداران و سرمایهگذاران باشد و به عنوان یک نتیجه از مفهوم مذکور سرمایهگذاران برای تحصیل یک دیدگاه ارزشمندتر از خوب بودن وضعیت سازمان اقدام به استفاده از این اطلاعات مینمایند اما از طرفی دیگر اضافه نمودن و یا تغییر در ارزش داراییها برای استفادهکننده انگیزههایی برای کاهش اعتبار گزارشگریهای مالی افزایش میدهد. بهطوریکه اگر ارزش منصفانه بتواند معیار صحیحی برای ارزشگذاری به استفادهکننده ارائه کند عملا نقش بیطرفی خود را از دست داده است بهطوریکه اگر تغییرات قیمت در بازار شدید باشد اندازهگیری ارزش منصفانه را صرفا میتوان براساس برداشتها و قضاوتهای ذهنی و مفروضات آن برآورد و تعیین نمود که این موضوع در نهایت میتواند به عنوان یک ابزاری تحت عنوان جعبه سیاه برای تعیین میزان درآمد و سودآوری بنگاه در اختیار مدیریت قرار گیرد که در هر زمان قابل دستکاری و تغییر است. بنابراین مخالفان استفاده از ارزشهای منصفانه بر این باورند که ارزشگذاری رویدادهای مالی براساس ارزشهای منصفانه و جاری باعث ایجاد سرعت در بحران مالی شده است و با تأثیرگذاری بر اطلاعات مالی شرکتها عملا وضعیت آنها را وخیمتر کرد. بهطوریکه انتقاد نسبت به این فرآیند گزارشگری عملا از بخش بانکداری شروع شد بهطوریکه رییس انجمن بانکداران امریکا (2008) عنوان نمود مشکلات موجود در بازارهای مالی امروز را که ناشی از عوامل مختلف میباشد میتوان تا حدودی شناسایی نمود بهطوریکه یکی از عوامل کلیدی ناشی از آن که منجر به تشدید این بحران شده است به رسمیت شناختن حسابداری ارزشهای منصفانه است.اعتراض اصلی به ارزشهای منصفانه توسط مارتین سالیوان مدیر اجرایی شرکت AIG صورت گرفت که عنوان نمود حسابداری ارزشهای منصفانه عواقب ناخواستهای را به همراه داشته است و درخواست تعلیق و حذف آن در روزنامه تایمز مالی 2008 احتمالا به عنوان قویترین مخالف حسابداری ارزشهای منصفانه مطرح گردید. که حسابداری ارزش منصفانه به علت اصلی کاهش بیسابقه در ارزش داراییهای ثبت شده در دفاتر مالی بوده است و این امر منجربه افزایش بیثباتی در وضعیت موسسات مالی و در نهایت ایجاد بدترین بحران اقتصادی در ایالات متحده و به تبع آن رکود اقتصادی شد علاوه بر این او معتقد است که حسابداری ارزشهای منصفانه طرفدار بازی دوچرخه سواری (شناور بودن قیمتها) است و باید کنار گذاشته شود یا اینکه حداقل به میزان قابل توجهی در تغییرات آن اطمینانبخشی صورت پذیرد بهطوریکه صورتهای مالی و گزارشگری درخصوص وضعیت سازمان بیانگر افشای عملکرد واقعی باشد نه اینکه صرف میزان درآمدزایی کاملا بیانکننده قدرت واحد تجاری در صورت سود و زیان تلقی شود.اما رییس فدرال رزرو، بن برنانکی گفت نیاز به علامتگذاری دارایی در ایجاد انگیزهسازی آتش فروش و قیمت یک دور باطل است. اعتقاد بر این است که به کارگیری ارزش منصفانه گسترش مجدد در سیستم بانکی منجر به شکست مجدد خواهد شد و تأثیرات عدیدهای بر اقتصاد واقعی را به همراه خواهد داشت. برخی دیگر از محققان اندازهگیری ارزش منصفانه را به این علت مورد انتقاد قرار میدهند که نقطه تناقض در اندازهگیری صورتهای مالی دارد بهطوریکه پس از تهیه صورتهای مالی مجددا ارزشها دچار تغییر شدهاند. بهطوریکه چنانچه به کارگیری ترکیبی از معیارهای اندازهگیری در پایگاه اطلاعرسانی سازمانها وجود داشته باشد عملا استفادهکننده قادر به قضاوت درخصوص اینکه چه میزان از این تغییرات در اثر به کارگیری وجوه و منابع سازمان صورت گرفته و چه میزان ناشی از تصمیمگیری مدیریت در به کارگیری پول و داراییهای مربوط میباشد، نمیباشند و بر همین اساس، اشاره میدارند برای رفع این معضل هم میتوان دوگونه صورتهای مالی ناشی از این معیارهای اندازهگیری را تهیه کرد و به کار گرفت.
از سوی دیگر نظرات دیگری درخصوص به کارگیری و حمایت از ارزش منصفانه وجود دارد Rummell (۲۰۰۸) معتقد بود که منتقدان علت و نتیجه به کارگیری ارزش منصفانه را اشتباه گرفتهاند. بانکها میتوانند با نصب یک سیستم نرمافزاری قادر باشند از افزایش در اتلاف وامهای خود آگاهی یابند و براساس به کارگیری استاندارد ارزش منصفانه این موضوع کاملا پیشبینی شود. بنابراین از آنجا که توسعه اخیر در فرآیندهای استانداردگذاری و اندازهگیری ارزشهای منصفانه منجر به گزارشگری مالی فراگیر شده است. عملا منجر به تغییر بیسابقه در محتوای اهمیت و سودمندی اطلاعات درخصوص عملکرد مالی سازمانها شده است. ادراک حسابداری از پدیدههای اقتصادی و آینده اقتصاد در مسیر تحول در صورتهای مالی و فرآیند ممیزی صورتهای مالی واحدهای مورد رسیدگی است. بنابراین استفاده از مفاهیم سود و زیانهای تحقق نیافته نتیجه تغییر در به کارگیری ارزش منصفانه این مفهوم را میرساند که سود سهام تحصیلی ممکن است قبل از تحصیل وجه نقد بین سهامداران پرداخت شود که این خود خطراتی برای واحد تجاری را افشا و گزارش خواهد کرد بنابراین وجود قضاوت و ذهنیت در هر حال فضا را برای امکان دستکاری و تغییر در مبلغ درآمد برای مدیریت باز خواهد کرد. در حالیکه ارزش عادلانه میتواند بدلیل وجود خطای ذاتی غیرقابل اعتماد بودن در اندازهگیری، تبعاتی را برای استفادهکننده از اطلاعات به همراه داشته باشد. بر همین اساس دستیابی به مدلی که در آن مفروضات مذکور پیشبینی شده باشد مشکل این مهم را تا حدودی رفع خواهد نمود. بهاینترتیب توابع حسابداری میتوانند در صورت وجود خطای اندازهگیری و ارزشگذاری نقض شوند.
با این حال حسابداری به عنوان یک ابزار مهم انتقال اطلاعات اقتصادی برای افراد فعال در محیط اقتصادی مهیا و شناخته شده است بنابراین صدور احکام درخصوص نقش ارزشهای منصفانه در ایجاد بحران مالی و تداوم آن باید به صورت صحیح از دیدگاه اقتصادی و نظریهپردازان مورد بررسی قرار گیرد تا امکان اظهار نظر صحیح و کامل درخصوص مشکلات رویه فعلی شناسایی لازم صورت پذیرد.
بر همین اساس نگرانیهای اصلی موجود در این ارتباط مبنی بر نگرانی در به کارگیری ارزشهای منصفانه به شرح زیر است:
الف) سود تحقق نیافته:
ارزیابی مجدد داراییها و بدهی در یک تاریخ تعادل خود را در شناسایی مابهالتفاوت ارزش شناسایی شده تحت سود شناسایی به عنوان سود تحقق نیافته ایجاد خواهد نمود و چنانچه سود تحقق نیافته بین سهامداران توزیع شود. عملا خط ابتلای سازمان به توزیع نامناسب سود و توزیع سود تحقق نیافته را در سود قابل توزیعی شرکت (EPS) مورد سوال قرار داده و عملا این موضوع منجر به افزایش حساب در توسعه سازمان خواهد شد.
ب) قابلیت اطمینان و اندازهگیری:
ارزشهای منصفانه منعکس کننده ارزشهای فرضی منصفانه است که ناشی از شرایط و موقعیت آن دارایی در سطح بازار است. بر همین اساس در بسیاری از موارد باید شرایط به صورت صحیح و مناسب در برآورد ارزش منصفانه به کار گرفته شود. قابلیت اطمینان در اندازهگیری ارزش منصفانه اطمینانبخشی سود قابل تحصیل (EPS) را کم خواهد نمود بهطوریکه در صورت وجود بازار غیر کارآ و غیرنقدی استفاده از این مدل برای ارزشگذاری داراییها امری اشتباه میباشد و میتواند به جای موفقیت سازمان نتیجه شکست دربر داشته باشد.
ج) ارتباط اندازهگیری:
شک و تردید در مورد مربوط بودن معیار اندازهگیری برای برخی همواره وجود دارد و وجود هم خواهد داشت بهطوریکه اطلاعات مندرج در صورت سود و زیان و سودمندی درآمد خالص به عنوان یک اقدام عملکردی در پایگاه دادههای اندازهگیری منجر به ایجاد تعادل و اطمینانبخشی بیشتر در ارزشگذاری خواهد شد.
د) رفتار غیرمطلوب (پایینتر از سطح مطلوب):
عقیده واقعی بر این است که به کارگیری ارزشهای بازار در حسابداری ارزشهای منصفانه به جای حسابداری سنتی بهای تمام شده تاریخی عملا به شناسایی سود بیشتر منجر خواهد شد و مدیریت ممکن است به منظور دستیابی به اهداف خود به صورت انتخابهای گزینشی ارزشگذاری مربوط را به کار گیرد. برخی بر این عقیده هستند که رفتارهای غیراستاندارد شرکتها ممکن است بازارها را تحت تأثیر قرار دهد و این خطر به ابتلاسازی اقتصاد و نظاممند نمودن بازار در سطح کل با این رفتارهای غیراستاندارد منجر شود. این در حالی است که به کارگیری ارزشهای منصفانه در اندازهگیری رویدادها در این شرایط مالی باعث افزایش اطلاعات غیرواقعی و در نهایت منجر به کاهش شفافیت در سطح صورتهای مالی خواهد شد.
ویژگیهای اقتصادی قیمت بازار و ارزش منصفانه:
۱- مفهوم اقتصادی و حسابداری درآمد:
در ابتدا جهت تبیین موضوع ما رابطه متقابل بین سرمایه و درآمد مورد بررسی قرار میدهیم بطوریکه اقتصاددانان ایروینگ فیشر (1906 و 1930) ادعا کرند که ارزش سرمایه برابر است با ارزش درآمد شرکت در آینده و نرخ بهره را به عنوان تابعی در برآورد و پل ارتباطی درآمد و سرمایه تفسیر و تبیین میکنند. در نظریههای اقتصاد مدرن تعریف درآمد (سود) به عنوان خالص افزایش در ارزش داراییهای شرکت تعریف میشود بطوریکه اگر مقدار سرمایه در پایان دوره نسبت به ابتدای دوره افزایش یابد در نهایت بیان میشود که سود برای شرکت تحصیل شده است. بر همین اساس سود اقتصادی نشاندهنده افزایش در ثروت سهامداران تعریف میشود.
در تئوریهای حسابداری تلاش به ارائه یک مفهوم جهت تعریف درآمد با توجه به مفاهیم اقتصادی و ویژگیهای کسب و کار به عنوان یک طرف پارامتر و از طرف دیگر عملیاتی که از عمل در سودی دیگر صورت میپذیرد تعریف میشود. اولین تلاش صورت گرفته در این ارتباط توسط ادوارد و بل در سال 1961 و چمبرز در سال 1966 و 1974 بود بر اساس این مفهوم درآمد، وجه نقد جاری تحصیل ناشی از عملکرد واحد تجاری عنوان شد. بر همین اساس مدل مذکور با استفاده از یک معیار تنها جهت اندازهگیری درآمد استفاده شده است. به همین دلیل ارزیابی توانایی یک واحد تجاری برای تعامل با روابط سایر عوامل بازار معادل وجه نقد جاری تحصیلی است که منجر به افزایش میشود.بدینترتیب راهکار عمل در این ارتباط مدلسازی و تفکیک صحیح سود تحقق نیافته میباشد. بدینترتیب استفاده از یک مبنای یکسان و یکنواخت در مفاهیم ارزشگذاری و اندازهگیریها بهترین پیامد را درخصوص به کارگیری صحیح ارزش منصفانه دربر خواهد داشت و بنابراین همراهی با به کارگیری صحیح روش نگهداری اطلاعات و رویدادهای مالی پیامدهای قابل توجهی را برای سودمندی اطلاعات حسابداری در تصمیمگیریهای مالی و عملکردی دربر خواهد داشت و این زمانی تحقق خواهد یافت که همه ما با احترام به شروط تعریف شده برای اندازهگیری و محاسبه درآمد حسابداری که دارای ویژگیهای مشابهی با درآمد اقتصادی آن را تعریف و به کار بگیریم چرا که سود اقتصادی بیان نتیجه واقعی عملکرد سازمان است بهطوری که آیا سازمان قادر به حفظ پتانسیلهای سود خود باشد. در مفاهیم اقتصادی نگهداری پایه تعریف درآمد از محل سرمایه (تغییرات سرمایه) موضوعی اجتنابناپذیر است و این مفهوم میتواند به عنوان یک نقطه آغازین در تعریف تحقق درآمد در مفاهیم حسابداری باشد قبل از آنکه اقدام به تغییر پایه یا تغییر مفاهیم آن داشته باشیم.
بخش نخست
حسابداری ارزش منصفانه یک رویکرد گزارشگری مالی است که در آن به شرکتها در موارد نیاز اجازه داده میشود که برای اندازهگیری و گزارشگری براساس ارزش حسابرسی داراییها و بدهیهای خاص (ابزار مالی) در برآورد ارزش آنها استفاده نمایند بگونهای که چنانچه آنها اقدام به فروش دارایی مینمودند و یا تعهدات خود را ایفای میکردند عملکرد و وضعیت واحد تجاری چگونه خواهد شد. براساس حسابداری ارزش منصفانه شرکتها گزارشات ناشی از خسارات ناشی از زمان بر عملکرد داراییها و بدهیهای آن موثر میباشد و درآمد خالص شرکت را قبل از رسیدن به زمان مربوط نمایش میدهند.
مدل گزارشگری ارزش منصفانه در ایالات متحده آمریکا توسط GAAP استانداردهای حسابداری پذیرفته شده بیش از ۵ سال پیش پذیرفته شده است ولیکن به کارگیری و اهمیت به کارگیری آن با توجه به شرایط خاص اقتصادی امروزه بیش از پیش اهمیت یافته است در دستیابی سال ۲۰۰۶ انجمن استانداردهای حسابداری مالی FASB استاندارد جدید و بحثانگیز جدیدی درخصوص حسابداری ارزشهای منصفانه منتشر نمود که تحت عنوان استاندارد شماره ۱۵۷ اندازهگیری ارزش منصفانه FAS ۱۵۷ منتشر شد که در آن به طور کلی رهنمودهایی برای استفاده و به کارگیری این استاندارد مطرح شد اما شرایط جدید بازار حسب وضعیت بحران اقتصادی منجر به انتقاداتی نسبت به حسابداری ارزشهای منصفانه از جمله FAS ۱۵۷ شد که اهم این موارد عبارت بودند از:
- گزارشات منتشره توسط شرکتها گمراهکننده هستند زیرا ماهیت گزارشگری اطلاعات و فایدهمندی آن به طور موقت و معکوس عمل میکند.
- ارزشهای منصفانه به سختی قادر به برآورد مناسب از وضعیت بازار و اقتصاد است و در نتیجه غیرقابل اعتماد است.
- گزارشگری ارزشهای منصفانه تأثیرات منفی زیادی در وضعیتهای بازار داشته و تلفات زیادی دربر داشته است و امکان افزایش انتقال این تلفات به سایر بازارهای مالی وجود دارد.
در حالیکه عدهای بر این مدل انتقاد میکردند و مشکلات آن را به صورت اغراقآمیز اعلام مینمودند سوال مهم این است که آیا مدل حسابداری ارزش منصفانه اطلاعات مفیدتری را در مقایسه با مدل بهای تمام شده تاریخی برای استفادهکننده مهیا میکند؟ جواب این پرسش بله است از جمله عوامل مهم در این ارتباط:
- این نیازمندی به شرکتها اجازه میدهد که گزارشات به موقع، دقیق در مقایسه با مدل بهای تمام شده تاریخی ارائه نمایند.
- روش حسابداری ارزش منصفانه حتی در شرایط بازارهای پرنوسان اطلاعات مفیدتری ارائه میدهد.
- این نیاز به شرکتها اجازه میدهد که گزارشات ریالی خود را به طور منظم با شرایط روز بروزرسانی کنند.
- محدودیت در توانایی شرکت برای دستکاری درآمد خالص شرکت به منظور تحصیل منافع و تلف نمودن داراییها و بدهیهای قبل از دورهای که فروش یا رخداد معاملات واقعی صورت پذیرد نه زمانی که رویداد معاملاتی صورت پذیرد.
- سود و زیان ناشی از تغییر در برآوردهای ارزش منصفانه نشان میدهد که رویدادهای اقتصادی که شرکتها و سرمایهگذاران ممکن است باعث آشکارسازی ارزش اضافه شود.
تاریخچه حسابداری ارزشهای منصفانه
سیستم حسابداری مرسوم به نفع استفاده از مقادیر که در آن عناصر صورتهای مالی را در تاریخ اولیه خود اندازهگیری نماییم به عنوان بهای تمام شده تاریخی مطرح میباشند که در این سیستم حسابداری هزینههای تاریخی دارای برخی مزایا شامل عینیت و قطعیت شواهد در وهله اول می باشند. آنها میتوانند یک معیار اندازهگیری محتاطانه برای حفاظت از سازمان فعالیت و خدمت کنند. طلبکاران متاسفانه هزینههای تاریخی ویژگی مناسب و مربوط به تصمیمگیریهای اقتصادی را به زوال میبرند زیرا تابع تصمیمگیریهای گذشتهنگر حسابداری که از نقطهنظر تاریخی صورت پذیرفته و دادههای آن فاقد ارزش است میباشد ولیکن بخاطر پاسداشت از حسابداری بهای تمام شده تاریخی صورت پذیرفته است. و این به عنوان یک واکنش در مقابل آن دسته از واحدهای سازمانی صورت میپذیرد که در مقابل معایب استانداردهای بهای تمام شده از ویژگیهای اندازهگیری براساس اطلاعات بازار و به تبع آن براساس آن موضوعات برای تهیه صورتهای مالی توسط نهادها و سازمانهای مسوول است.
ارزش منصفانه به عنوان مفیدترین و مهمترین ویژگی بازار در نظر گرفته میشود تا آنکه برای اندازهگیریهای مالی و توانگری آن نگرانی وجود نداشته باشد. زمینههای اقتصادی درخصوص ادعای مذکور را میتوان در بررسیهای بیتی و همکاران (۱۹۹۶) و یا هیتون و همکاران (۲۰۰۹) دید با این حال ما باید در اذهان خود به این نتیجه برسیم که ارزشهای منصفانه نوش دارو نیست و پایگاههای اندازهگیری رویدادها نیز باید دارای ویژگیهای مطلوب باشند (بارت ۲۰۰۶) بطوریکه شاید ارزشهای منصفانه به عنوان یک راه حل مناسب و اولویتدار در قبال پایان دادن به مناقشه انتخاب قابلیت اطمیناندهی و یا ارتباط (مربوط بودن) اطلاعات است که این امر به علت ماهیت دو ویژگی مذکور و متفاوت از اطلاعات حسابداری شاید هرگز به پایان نرسد.
طرح مفهوم به کارگیری ارزشهای منصفانه در مفاهیم حسابداری و تجزیه و تحلیل عمده نسبت به آن برای اولین بار در سال 2001 توسط Nobds مطرح شد و پس از آن Plantin و همکاران (2005) و پنمن (2006) اقدام به توصیفهای اضافی در نمایش مفاهیم عمیق و منفی از ارزشهای حسابداری و اندازهگیری آن نمودند. در سطح مفهومی (بدنبال آنهان نهادهای IASB و FASB) عنوان نمودند که حسابداری ارزشهای منصفانه قرار است تولید اطلاعاتی با درجهای بالاتر و سطحی مناسبتر از سودمندی اطلاعات برای تصمیمگیری و در نتیجه ارتباط دادههای حسابداری و نتایج ارائه اطلاعات مفید برای سهامداران و سرمایهگذاران باشد و به عنوان یک نتیجه از مفهوم مذکور سرمایهگذاران برای تحصیل یک دیدگاه ارزشمندتر از خوب بودن وضعیت سازمان اقدام به استفاده از این اطلاعات مینمایند اما از طرفی دیگر اضافه نمودن و یا تغییر در ارزش داراییها برای استفادهکننده انگیزههایی برای کاهش اعتبار گزارشگریهای مالی افزایش میدهد. بهطوریکه اگر ارزش منصفانه بتواند معیار صحیحی برای ارزشگذاری به استفادهکننده ارائه کند عملا نقش بیطرفی خود را از دست داده است بهطوریکه اگر تغییرات قیمت در بازار شدید باشد اندازهگیری ارزش منصفانه را صرفا میتوان براساس برداشتها و قضاوتهای ذهنی و مفروضات آن برآورد و تعیین نمود که این موضوع در نهایت میتواند به عنوان یک ابزاری تحت عنوان جعبه سیاه برای تعیین میزان درآمد و سودآوری بنگاه در اختیار مدیریت قرار گیرد که در هر زمان قابل دستکاری و تغییر است. بنابراین مخالفان استفاده از ارزشهای منصفانه بر این باورند که ارزشگذاری رویدادهای مالی براساس ارزشهای منصفانه و جاری باعث ایجاد سرعت در بحران مالی شده است و با تأثیرگذاری بر اطلاعات مالی شرکتها عملا وضعیت آنها را وخیمتر کرد. بهطوریکه انتقاد نسبت به این فرآیند گزارشگری عملا از بخش بانکداری شروع شد بهطوریکه رییس انجمن بانکداران امریکا (2008) عنوان نمود مشکلات موجود در بازارهای مالی امروز را که ناشی از عوامل مختلف میباشد میتوان تا حدودی شناسایی نمود بهطوریکه یکی از عوامل کلیدی ناشی از آن که منجر به تشدید این بحران شده است به رسمیت شناختن حسابداری ارزشهای منصفانه است.اعتراض اصلی به ارزشهای منصفانه توسط مارتین سالیوان مدیر اجرایی شرکت AIG صورت گرفت که عنوان نمود حسابداری ارزشهای منصفانه عواقب ناخواستهای را به همراه داشته است و درخواست تعلیق و حذف آن در روزنامه تایمز مالی 2008 احتمالا به عنوان قویترین مخالف حسابداری ارزشهای منصفانه مطرح گردید. که حسابداری ارزش منصفانه به علت اصلی کاهش بیسابقه در ارزش داراییهای ثبت شده در دفاتر مالی بوده است و این امر منجربه افزایش بیثباتی در وضعیت موسسات مالی و در نهایت ایجاد بدترین بحران اقتصادی در ایالات متحده و به تبع آن رکود اقتصادی شد علاوه بر این او معتقد است که حسابداری ارزشهای منصفانه طرفدار بازی دوچرخه سواری (شناور بودن قیمتها) است و باید کنار گذاشته شود یا اینکه حداقل به میزان قابل توجهی در تغییرات آن اطمینانبخشی صورت پذیرد بهطوریکه صورتهای مالی و گزارشگری درخصوص وضعیت سازمان بیانگر افشای عملکرد واقعی باشد نه اینکه صرف میزان درآمدزایی کاملا بیانکننده قدرت واحد تجاری در صورت سود و زیان تلقی شود.اما رییس فدرال رزرو، بن برنانکی گفت نیاز به علامتگذاری دارایی در ایجاد انگیزهسازی آتش فروش و قیمت یک دور باطل است. اعتقاد بر این است که به کارگیری ارزش منصفانه گسترش مجدد در سیستم بانکی منجر به شکست مجدد خواهد شد و تأثیرات عدیدهای بر اقتصاد واقعی را به همراه خواهد داشت. برخی دیگر از محققان اندازهگیری ارزش منصفانه را به این علت مورد انتقاد قرار میدهند که نقطه تناقض در اندازهگیری صورتهای مالی دارد بهطوریکه پس از تهیه صورتهای مالی مجددا ارزشها دچار تغییر شدهاند. بهطوریکه چنانچه به کارگیری ترکیبی از معیارهای اندازهگیری در پایگاه اطلاعرسانی سازمانها وجود داشته باشد عملا استفادهکننده قادر به قضاوت درخصوص اینکه چه میزان از این تغییرات در اثر به کارگیری وجوه و منابع سازمان صورت گرفته و چه میزان ناشی از تصمیمگیری مدیریت در به کارگیری پول و داراییهای مربوط میباشد، نمیباشند و بر همین اساس، اشاره میدارند برای رفع این معضل هم میتوان دوگونه صورتهای مالی ناشی از این معیارهای اندازهگیری را تهیه کرد و به کار گرفت.
از سوی دیگر نظرات دیگری درخصوص به کارگیری و حمایت از ارزش منصفانه وجود دارد Rummell (۲۰۰۸) معتقد بود که منتقدان علت و نتیجه به کارگیری ارزش منصفانه را اشتباه گرفتهاند. بانکها میتوانند با نصب یک سیستم نرمافزاری قادر باشند از افزایش در اتلاف وامهای خود آگاهی یابند و براساس به کارگیری استاندارد ارزش منصفانه این موضوع کاملا پیشبینی شود. بنابراین از آنجا که توسعه اخیر در فرآیندهای استانداردگذاری و اندازهگیری ارزشهای منصفانه منجر به گزارشگری مالی فراگیر شده است. عملا منجر به تغییر بیسابقه در محتوای اهمیت و سودمندی اطلاعات درخصوص عملکرد مالی سازمانها شده است. ادراک حسابداری از پدیدههای اقتصادی و آینده اقتصاد در مسیر تحول در صورتهای مالی و فرآیند ممیزی صورتهای مالی واحدهای مورد رسیدگی است. بنابراین استفاده از مفاهیم سود و زیانهای تحقق نیافته نتیجه تغییر در به کارگیری ارزش منصفانه این مفهوم را میرساند که سود سهام تحصیلی ممکن است قبل از تحصیل وجه نقد بین سهامداران پرداخت شود که این خود خطراتی برای واحد تجاری را افشا و گزارش خواهد کرد بنابراین وجود قضاوت و ذهنیت در هر حال فضا را برای امکان دستکاری و تغییر در مبلغ درآمد برای مدیریت باز خواهد کرد. در حالیکه ارزش عادلانه میتواند بدلیل وجود خطای ذاتی غیرقابل اعتماد بودن در اندازهگیری، تبعاتی را برای استفادهکننده از اطلاعات به همراه داشته باشد. بر همین اساس دستیابی به مدلی که در آن مفروضات مذکور پیشبینی شده باشد مشکل این مهم را تا حدودی رفع خواهد نمود. بهاینترتیب توابع حسابداری میتوانند در صورت وجود خطای اندازهگیری و ارزشگذاری نقض شوند.
با این حال حسابداری به عنوان یک ابزار مهم انتقال اطلاعات اقتصادی برای افراد فعال در محیط اقتصادی مهیا و شناخته شده است بنابراین صدور احکام درخصوص نقش ارزشهای منصفانه در ایجاد بحران مالی و تداوم آن باید به صورت صحیح از دیدگاه اقتصادی و نظریهپردازان مورد بررسی قرار گیرد تا امکان اظهار نظر صحیح و کامل درخصوص مشکلات رویه فعلی شناسایی لازم صورت پذیرد.
بر همین اساس نگرانیهای اصلی موجود در این ارتباط مبنی بر نگرانی در به کارگیری ارزشهای منصفانه به شرح زیر است:
الف) سود تحقق نیافته:
ارزیابی مجدد داراییها و بدهی در یک تاریخ تعادل خود را در شناسایی مابهالتفاوت ارزش شناسایی شده تحت سود شناسایی به عنوان سود تحقق نیافته ایجاد خواهد نمود و چنانچه سود تحقق نیافته بین سهامداران توزیع شود. عملا خط ابتلای سازمان به توزیع نامناسب سود و توزیع سود تحقق نیافته را در سود قابل توزیعی شرکت (EPS) مورد سوال قرار داده و عملا این موضوع منجر به افزایش حساب در توسعه سازمان خواهد شد.
ب) قابلیت اطمینان و اندازهگیری:
ارزشهای منصفانه منعکس کننده ارزشهای فرضی منصفانه است که ناشی از شرایط و موقعیت آن دارایی در سطح بازار است. بر همین اساس در بسیاری از موارد باید شرایط به صورت صحیح و مناسب در برآورد ارزش منصفانه به کار گرفته شود. قابلیت اطمینان در اندازهگیری ارزش منصفانه اطمینانبخشی سود قابل تحصیل (EPS) را کم خواهد نمود بهطوریکه در صورت وجود بازار غیر کارآ و غیرنقدی استفاده از این مدل برای ارزشگذاری داراییها امری اشتباه میباشد و میتواند به جای موفقیت سازمان نتیجه شکست دربر داشته باشد.
ج) ارتباط اندازهگیری:
شک و تردید در مورد مربوط بودن معیار اندازهگیری برای برخی همواره وجود دارد و وجود هم خواهد داشت بهطوریکه اطلاعات مندرج در صورت سود و زیان و سودمندی درآمد خالص به عنوان یک اقدام عملکردی در پایگاه دادههای اندازهگیری منجر به ایجاد تعادل و اطمینانبخشی بیشتر در ارزشگذاری خواهد شد.
د) رفتار غیرمطلوب (پایینتر از سطح مطلوب):
عقیده واقعی بر این است که به کارگیری ارزشهای بازار در حسابداری ارزشهای منصفانه به جای حسابداری سنتی بهای تمام شده تاریخی عملا به شناسایی سود بیشتر منجر خواهد شد و مدیریت ممکن است به منظور دستیابی به اهداف خود به صورت انتخابهای گزینشی ارزشگذاری مربوط را به کار گیرد. برخی بر این عقیده هستند که رفتارهای غیراستاندارد شرکتها ممکن است بازارها را تحت تأثیر قرار دهد و این خطر به ابتلاسازی اقتصاد و نظاممند نمودن بازار در سطح کل با این رفتارهای غیراستاندارد منجر شود. این در حالی است که به کارگیری ارزشهای منصفانه در اندازهگیری رویدادها در این شرایط مالی باعث افزایش اطلاعات غیرواقعی و در نهایت منجر به کاهش شفافیت در سطح صورتهای مالی خواهد شد.
ویژگیهای اقتصادی قیمت بازار و ارزش منصفانه:
۱- مفهوم اقتصادی و حسابداری درآمد:
در ابتدا جهت تبیین موضوع ما رابطه متقابل بین سرمایه و درآمد مورد بررسی قرار میدهیم بطوریکه اقتصاددانان ایروینگ فیشر (1906 و 1930) ادعا کرند که ارزش سرمایه برابر است با ارزش درآمد شرکت در آینده و نرخ بهره را به عنوان تابعی در برآورد و پل ارتباطی درآمد و سرمایه تفسیر و تبیین میکنند. در نظریههای اقتصاد مدرن تعریف درآمد (سود) به عنوان خالص افزایش در ارزش داراییهای شرکت تعریف میشود بطوریکه اگر مقدار سرمایه در پایان دوره نسبت به ابتدای دوره افزایش یابد در نهایت بیان میشود که سود برای شرکت تحصیل شده است. بر همین اساس سود اقتصادی نشاندهنده افزایش در ثروت سهامداران تعریف میشود.
در تئوریهای حسابداری تلاش به ارائه یک مفهوم جهت تعریف درآمد با توجه به مفاهیم اقتصادی و ویژگیهای کسب و کار به عنوان یک طرف پارامتر و از طرف دیگر عملیاتی که از عمل در سودی دیگر صورت میپذیرد تعریف میشود. اولین تلاش صورت گرفته در این ارتباط توسط ادوارد و بل در سال 1961 و چمبرز در سال 1966 و 1974 بود بر اساس این مفهوم درآمد، وجه نقد جاری تحصیل ناشی از عملکرد واحد تجاری عنوان شد. بر همین اساس مدل مذکور با استفاده از یک معیار تنها جهت اندازهگیری درآمد استفاده شده است. به همین دلیل ارزیابی توانایی یک واحد تجاری برای تعامل با روابط سایر عوامل بازار معادل وجه نقد جاری تحصیلی است که منجر به افزایش میشود.بدینترتیب راهکار عمل در این ارتباط مدلسازی و تفکیک صحیح سود تحقق نیافته میباشد. بدینترتیب استفاده از یک مبنای یکسان و یکنواخت در مفاهیم ارزشگذاری و اندازهگیریها بهترین پیامد را درخصوص به کارگیری صحیح ارزش منصفانه دربر خواهد داشت و بنابراین همراهی با به کارگیری صحیح روش نگهداری اطلاعات و رویدادهای مالی پیامدهای قابل توجهی را برای سودمندی اطلاعات حسابداری در تصمیمگیریهای مالی و عملکردی دربر خواهد داشت و این زمانی تحقق خواهد یافت که همه ما با احترام به شروط تعریف شده برای اندازهگیری و محاسبه درآمد حسابداری که دارای ویژگیهای مشابهی با درآمد اقتصادی آن را تعریف و به کار بگیریم چرا که سود اقتصادی بیان نتیجه واقعی عملکرد سازمان است بهطوری که آیا سازمان قادر به حفظ پتانسیلهای سود خود باشد. در مفاهیم اقتصادی نگهداری پایه تعریف درآمد از محل سرمایه (تغییرات سرمایه) موضوعی اجتنابناپذیر است و این مفهوم میتواند به عنوان یک نقطه آغازین در تعریف تحقق درآمد در مفاهیم حسابداری باشد قبل از آنکه اقدام به تغییر پایه یا تغییر مفاهیم آن داشته باشیم.
ارسال نظر