چرا مهندسان تغییر رشته می‌دهند؟
یاسر میرزایی
دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علم (دانشگاه صنعتی امیرکبیر) و دانش‌آموخته کارشناسی مهندسی متالوژی (دانشگاه شریف) من تقریبا در تمام سال‌های دوره کارشناسی به تغییر رشته از «مهندسی مواد»، که آن روزها می‌خواندم، و رفتن به یک رشته دیگر فکر کردم. این دغدغه ذهنی باعث شد که در بسیاری از گپ و گفت‌های دانشجویی و غیردانشجویی پیرامون این موضوع نیز شرکت کنم و ذهنم اکنون انباره‌ای است از دلایل مختلفی که برای توجیه تغییر رشته یا انتخاب رشته ارائه می‌شد. در اینجا تنها نمونه‌ای از مشاهدات شخصی‌ام در دوران کارشناسی دانشگاه را می‌آورم. در آخر تبیین خودم را نیز می‌گویم با تأکید بر اینکه این فقط تبیین شخصی من است.
یک. دوستی که اکنون استاد فلسفه یکی از دانشگاه‌های سراسری است و در سال‌های نه چندان دور ریاضی دانشگاه شریف می‌خواند، علت انتخاب رشته ریاضی‌اش را تنها یک سخنرانی آیت‌الله جوادی آملی می‌دانست که در آن اشاره‌ای به علم آمار کرده‌ بود و چیزی بدین مضمون گفته بود که: امروز ما نیازمند اندیشمندانی در حوزه آمار هستیم.
دو. استادی موفق در عرصه تدریس دانشگاهی و نیز کسب و کار در دانشکده برق شریف بود که آشنایی من با او از مسیر سخنرانی‌های پرشورش در حیطه مباحث فرهنگی، دینی و علوم انسانی بود. او و تنی چند از دیگر همکارانش بنیادی را تاسیس کرده بودند که به هر دانشجویی که در رشته‌‌ای از علوم انسانی از یکی از دانشگاه‌های خوب غربی پذیرش می‌گرفت با شرط برگشت به کشور به صورت وام، بورس تحصیلی اعطا می‌کرد. سه. ظهر یک روز پاییزی، دانشجویان دور یکی از اساتید را گرفته‌اند و از یکی از تالارهای دانشگاه خارج می‌شوند. استاد که موی سفید بر سر دارد و چهره‌ای گشاده، تند قدم برمی‌دارد و لبخند می‌زند و در حالی که سعی می‌کند به حرف‌های دانشجوهای دور و برش توجه کند، به هر کسی که پیش راهش می‌بیند، سلام می‌کند. استاد کسی نیست جز دکتر علینقی مشایخی (بنیان‌‌گذار دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف) درس چیزی نیست جز «تحلیل دینامیک سیستم‌ها» که از سوی دانشکده اقتصاد و مدیریت برای دانشجویان کارشناسی ارائه می‌شود. دانشجوها به وضوح مشتاق‌اند.
چهار. یکی از اساتید که در گروه «فلسفه علم» دانشگاه شریف درس «فلسفه زبان» ارائه می‌دهد، پرسشی را در ابتدای هر جلسه تکرار می‌کند: خب، ما چرا داریم فلسفه زبان می‌خوانیم؟ همه با هم پاسخ می‌دهند: چون این درس را دوست داریم. بهتر است یک بار دیگر به سوالی که در ابتدا پرسیدم، توجه کنید: چرا مهندسان تغییر رشته می‌دهند؟ شهود شخصی من می‌گوید در نهایت به پاسخی از قبیل «چون دوست دارند» می‌رسیم. اما به نظرم این شهود شخصی نیازمند علت‌یابی‌های اجتماعی دیگری است که خود می‌تواند موضوع تحقیقات جامعه‌شناختی یا روان‌شناختی جالبی باشد. بسیاری از رفتارهای ما، وقتی از منظر شخصی نگریسته شوند، توجیه قانع‌کننده‌ای ندارند؛ اما همان رفتارها وقتی در هیئت اجتماعی رخ می‌دهد، قطعا ظن ما را به سمت علتی اجتماعی تشدید می‌کنند. بسیاری از «دوست داریم»های شخصی، معلول‌علت‌هایی اجتماعی‌اند؛ از علت‌هایشان غافل نشویم.