روایت غمانگیز جنگ در فیلم مستند خاطراتی برای تمام فصول
بمبی که تازه عمل کرده است
دنیا سهرابی مصطفی رزاق کریمی سال ۱۳۴۱ در شهر تبریز به دنیا آمد. او از سال ۱۳۵۳ فعالیت فیلمسازی مستند را به صورت آماتوری آغاز و در سال ۱۳۵۸ برای ادامه تحصیل در رشته معماری به کشور اتریش مهاجرت کرد. رزاق کریمی در فاصله سالهای ۱۳۶۱ الی ۱۳۷۰ به صورت حرفهای برای شبکههای تلویزیونی و مراکز فرهنگی کشورهای آلمانی زبان به عنوان کارگردان فعالیت داشت که از برجستهترین فعالیتهایش میتوان به ساخت مجموعهای آموزشی در رابطه با ایدز به سفارش آموزش و پرورش اتریش که جزو مواد درسی آن کشور میشود و نیز ساخت فیلمی درباره شاعر شهیر فرانسوی «آرتور رمبو» اشاره کرد.
دنیا سهرابی مصطفی رزاق کریمی سال 1341 در شهر تبریز به دنیا آمد. او از سال 1353 فعالیت فیلمسازی مستند را به صورت آماتوری آغاز و در سال 1358 برای ادامه تحصیل در رشته معماری به کشور اتریش مهاجرت کرد.
رزاق کریمی در فاصله سالهای ۱۳۶۱ الی ۱۳۷۰ به صورت حرفهای برای شبکههای تلویزیونی و مراکز فرهنگی کشورهای آلمانی زبان به عنوان کارگردان فعالیت داشت که از برجستهترین فعالیتهایش میتوان به ساخت مجموعهای آموزشی در رابطه با ایدز به سفارش آموزش و پرورش اتریش که جزو مواد درسی آن کشور میشود و نیز ساخت فیلمی درباره شاعر شهیر فرانسوی «آرتور رمبو» اشاره کرد. درفیلمهای «از کرخه تا راین» و «خاکستر سبز» همراه و مجری طرح ابراهیم حاتمیکیا میشود تا اثرش را در دیار غربت جلوی دوربین ببرد و بهسرانجام برساند تا سالها بعد حاتمیکیا در میزگردی بگوید: «من ریتم معنوی و روحی فیلم از کرخه تا راین را از مصطفی گرفتم. . .».در سال ۱۳۷۰ با دعوت بنیاد سینمایی فارابی به ایران برمی گردد و به اتفاق برادرش مرتضی رزاقکریمی برای تلویزیون جمهوری اسلامی، حوزه هنری و دیگر سازمانهای دولتی و خصوصی فیلمهای متعددی کارگردانی میکند.در سال ۱۳۸۵ فیلم سینمایی «حس پنهان» را با فیلمنامهای از خودش و بازیگری محمدرضا فروتن، حامدبهداد و مهتاب کرامتی جلوی دوربین میبرد و در بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۷) به نمایش عمومی درمیآید. حالا
فیلم مستند «خاطراتی برای تمام فصول» تازهترین اثر رزاقکریمی برگزیده هفتمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت شده است و تندیس بهترین فیلم این جشنواره را از آن خود کرده است. به همین بهانه با او و سام کلانتری نویسنده فیلمش درباره جشنواره سینما حقیقت و مدیریت جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به گفتوگو نشستهایم.
آقای رزاق کریمی، به نظر میرسد که بعد از رخوت چند ساله، جشنواره سینما حقیقت جان تازهای گرفته. امسال فیلمهای زیادی در این جشنواره به نمایش درآمدند و حتی فیلمهایی که طی چند سال گذشته رد شده بودند امسال پذیرفته شدند. روند پیشروی جشنواره سینما حقیقت را چطور ارزیابی میکنید؟
کریمی: جشنواره سینما حقیقت در هفت سالی که برگزار شده روند خوبی را طی کرده است. اکثر فستیوالهای این چنینی در ایران بعد از دومین یا سومین سال دیگر خبر جدی از آنها نمیشود؛ اما سینما حقیقت اینطور نیست. تفاوتی که این سال با سالهای قبل داشت این بود که پیش از این معمولا عوامل فنی و سازندگان فیلمها در این فستیوال شرکت میکردند، اما امسال اتفاق دیگری افتاد و آن این بود که بینندهها فقط قشر مستندسازها نبودند و علاقهمندان به سینمای مستند نیز حضور داشتند. در روزهای جشنواره با دو مهمان فرانسوی صحبت میکردم نظرشان این بود که جشنواره امسال هم فیلمهای بهتری داشته و هم استقبال بهتری از آنها شده است. من خودم در بخش سیاست و اقتصاد داور بودم میتوانم بگویم در بخش اقتصاد فیلمها بسیار ضعیف تجربی و اندک بودند؛ در حالی که در قسمت فیلمهای سیاسی به لحاظ ساختار و هویت چندین فیلم بسیار خوب داشتند. امسال در جشنواره من هفتاد فیلم دیدم و به نظرم در بخش سیاست جای امیدواری زیادی داریم. به نظرم اگر به فیلمهای اقتصادی بها داده شود و دیده شوند فیلمهای بهتری ساخته میشود و سینما حقیقت میتواند جان تازهای بگیرد.pic1
این نخستین باری بود که شما داور این جشنواره بودید؟
کریمی: از ده سال پیش من علاقه چندانی به داوری در فستیوالهای ایرانی نداشتم، چرا که همیشه احساس میکردم نسبت به فیلمها بیحرمتی میشود. اوایل که به ایران رفت و آمد داشتم داور هم میشدم، اما وقتی میدیدم که در یک جلسه داوری فیلمی بهدلیل اینکه در یک فیلم از کرین یا ریل استفاده شده و پرخرج بوده است رد میشود، بسیار ناراحت میشدم. معمولا داورهای جشنوارههای فیلم مستند با فیلمهایی که خرجشان زیاد شده مشکل داشتند، در حالی که وظیفه داوری به پول ارتباطی ندارد و فیلمها باید به لحاظ ساختاری و محتوایی مورد قضاوت قرار بگیرند.
آقای کلانتری شما جشنواره امسال را چطور دیدید و به نظر شما مدیریت جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی باعث چه تغییراتی در جشنواره امسال شده بود؟
کلانتری: فکر میکنم اثر مدیریت جدید را میشد در تمام ابعاد جشنواره امسال دید. آقای طباطبایی نژاد از مقوله مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و کار در آن خیلی بیگانه نیست و خیلی از شوراها در مرکز هنگامی که آقای طباطبایینژاد و آقای آفریده در آن کار میکردند به راه افتاد. همینکه آقای طباطبایینژاد در برنامه هفت روبهروی دوربین قرار میگیرند و در مورد فیلم «لاله» پاسخگو هستند یعنی تکلیفشان با مسایل روشن است. وقتی ایشان در اتفاقی حضور داشته باشند حضور پررنگی دارند و در همین فستیوال سینما حقیقت مدام در کنار بچهها بودند و به مسایلشان رسیدگی میکردند. من سال گذشته در مدیریت قبل هم داور جشنواره سینما حقیقت بودم، ولی خب به هر حال نمیشود این را کتمان کرد که مرکز در چند سال گذشته روزهای خوشی را نداشت. در چند سال گذشته سینمای مستند بدحال شد و فیلمهای خوبی در آن سالها ساخته نشد و مرکز تقریبا به یک حالت نیمه تعطیل درآمد، اما چیزی که در دوره جدید میبینیم هم مسیر بودن بدنه جدید مرکز گسترش با بچههای مستندساز است. فکر میکنم آقای طباطبایینژاد به دنبال این است که این فضای بیاعتمادی نسبت به مستندسازها و این بدبینی دو
سال گذشته را حل و به فضایی شفاف دست پیدا کند.
در گفتوگویتان با خبرگزاری تسنیم اعلام کرده بودید که قصد دارید فیلم سینمایی با اقتباس از خاطراتی برای تمام فصول بسازید. برنامهتان برای ساخت این فیلم چیست؟
کریمی: فیلمنامه این فیلم نوشته شده و چند بار هم بازنویسی شده است و سفر کارشناسی برای مشخص کردن لوکیشنها در وین نیز انجام شده است اما فعلا کسی برای سرمایهگذاری روی آن علاقهمندی نشان نمیدهد. این جای تاسف دارد به خاطر اینکه الان سه دهه از جنگ گذشته و بهترین زمان برای صحبت کردن از جنگ است، اما نسبتا بیتفاوت با این موضوع برخورد میشود. نمیدانم چرا ساختن فیلم در مورد بمبارانهای شیمیایی جنگ اینطور مغفول مانده است. این بخشی از جنگ است که هنوز بسیاری از کشورهای جهان عامدانه آن را انکار میکنند و روی آن سرپوش میگذارند و باید فیلمهایی ساخته شود که در مورد این بخشهای جنگ حرف بزند و آن را به تصویر بکشد. در سال 1983 ایران بمباران شیمیایی شد و تازه در سال 2003 سازمان ملل اعلام کرد که صدام از بیش از هزار و هشتصد تن گاز خردل و صدها تن گازهای شیمیایی دیگر در جنگ با ایران استفاده کرده است. ما باید فیلم بسازیم در مورد بمبی که در جنگ افتاده اما سالها بعد عمل کرده و بسیاری از مردم بیگناه را ذره ذره از بین برده است. نباید نسبت به این موضوع بیتفاوت بود چون ما موضوعی مهمتر و دراماتیکتر از بمباران شیمیایی برای
ساختن فیلم جنگی نداریم.
به نظر میرسد که ما برای ساخت فیلم جنگی، گذشته از مشکلات فنی مشکل کمبود داستان هم داریم. چطور است که از یک جنگ هشت ساله به اندازه کافی داستان برای فیلم ساختن وجود ندارد و اکثر داستانها تکراری هستند؟
کریمی: فیلمسازها باید خاطرات را تبدیل به فیلم کنند و این فیلمهایی که براساس خاطرات ساخته میشوند فیلمهای خوبی هستند. فیلمسازهای ما مثل آهنگسازهایی هستند که آهنگشان اگر با دو ساز نواخته شود بسیار خوب و دلنشین است؛ اما دهها ساز اضافه میکنند چون فکر میکنند با شلوغ کردن اثر بهتر میشود. اینکه میگویند دولت نمیگذارد ما فیلم بسازیم هم من اصلا قبول ندارم. ما تکنولوژی فیلمسازی جنگی را وارد کردهایم و تکنولوژی آنقدر با قدرت وارد شده که یادمان رفته چه میخواستیم بگوییم. در ساختن فیلم «خاطرات...» ما یک لحظه هم به این فکر نکردیم که چه امکاناتی داریم. حتی یک نور ساده هم نداشتیم.
ما باید فیلمهای بیشتری در مورد بازماندههای جنگ و آثار آن بر اقشار مختلف جامعهمان بسازیم و از نگاه خودمان موضوع را بررسی کنیم و درام را شکل بدهیم. فیلمساز باید اول بداند که حرفش چیست؟ آیا حرفی برای گفتن در مورد جنگ دارد؟ یا فقط میخواهد توانایی خودش را با توپ و تانک و میدان جنگ به رخ بکشد؟ فیلمی هست به نام «شیر پاییزی» به کارگردانی یوزف فیلیس مایر کارگردان آلمانی که قصه آن بسیار ساده است زن جوانی که شغلش شیر فروشی است و همسرش به جنگ میرود. فیلم هیچ اتفاق خاصی ندارد و تنها زندگی روزمره این زن را به تصویر کشیده تا زمانی که همسرش از جنگ برمیگردد. این یکی از تکاندهندهترین و برجستهترین فیلمهای جنگ جهانی است.
ارسال نظر