قیمت طلا چگونه مشخص میشود؟
مرتضی زارع
کارشناس اقتصادی
طلا یکی از جذابترین فلزات روی زمین با تقاضای زیورآلاتی بالا است. محدود بودن منابع این فلز، طلا را به یکی از با ارزشترین داراییهای انسان تبدیل کرده است. ارزش این کالا به حدی است که ساخت اولین سکههای طلا به هفت قرن قبل از میلاد برمیگردد. در اقتصاد همواره طلا بهعنوان یک دارایی مهم در رقابت با سایر داراییها مثل ملک، ارز، اوراق قرضه، سهام و. . . است. ارزش تمام نشدنی آن و مقبولیت این فلز گرانبها در سراسر دنیا موجب شده تا همواره طلا جایی در بین دارایی انسانها داشته باشد.
مرتضی زارع
کارشناس اقتصادی
طلا یکی از جذابترین فلزات روی زمین با تقاضای زیورآلاتی بالا است. محدود بودن منابع این فلز، طلا را به یکی از با ارزشترین داراییهای انسان تبدیل کرده است. ارزش این کالا به حدی است که ساخت اولین سکههای طلا به هفت قرن قبل از میلاد برمیگردد. در اقتصاد همواره طلا بهعنوان یک دارایی مهم در رقابت با سایر داراییها مثل ملک، ارز، اوراق قرضه، سهام و... است. ارزش تمام نشدنی آن و مقبولیت این فلز گرانبها در سراسر دنیا موجب شده تا همواره طلا جایی در بین دارایی انسانها داشته باشد. به همین دلیل است که شما میتوانید در هر جای دنیا طلا را به پول تبدیل کنید.
بارها در اخبار میشنوید که برای مثال قیمت طلا امروز از گرمی ۱۰۰ هزار تومان به ۹۵هزار تومان رسید، در پی افزایش تورم در آمریکا قیمت هر اونس طلا امروز افزایش ۱۰ هزار تومانی داشت، یا در پی افزایش قیمت نفت در جهان، قیمت طلا ۱۵ هزار تومان در هر گرم افزایش یافت و ... اما چه عاملی باعث افزایش یا کاهش قیمت طلا میشود؟ تغییرات اقتصادی آمریکا چه ربطی به قیمت طلا در ایران دارد؟ مگر تغییرات اقتصادی یک کشور دیگر میتواند یک شبهقیمت طلا را در کشور ما عوض کند؟ شاید شما هم مثل خیلی از مردم پس از شنیدن این اخبار همواره در پی دانستن پاسخ این سوالات باشید. در این یادداشت سعی بر آن است تا مهمترین عوامل موثر در تعیین قیمت طلا به بیان ساده تشریح شود.
در ابتدا لازم است بدانیم طلا در بازارهای جهانی همواره براساس دلار آمریکا ارزشگذاری میشود. سابقه تاریخی این ارزشگذاری به پایان جنگ جهانی دوم و توافق کشورها بر ایجاد نظام ارزی پایه دلار- طلا بود. در این سیستم با توجه به قدرت بالای سیاسی، نظامی و اقتصادی آمریکا که دو سوم ذخایر طلای جهان را نیز داشت. دلار آمریکا ارز مشترک بینالمللی تعریف شد. یعنی کشورها قرار گذاشتند دادو ستدهای بین کشوری آنها با دلار آمریکا انجام شود. پشتوانه این دلار نیز طلای موجود در خزانه آمریکا بود. برای مثال اگر شما در مبادلات تجاری ۱۰۰ دلار به دست میآوردید و به بانک مرکزی آمریکا مراجعه میکردید این بانک باید به شما تقریبا ۳ اونس طلا تحویل میداد. اما مشکلات اقتصادی آمریکا بهجایی رسید که در دهه ۱۹۷۰ میزان دلارهای در دست کشورها بیش از کل طلاهای خزانه آمریکا بود. اگر دولت آمریکا حاضر به پرداخت این بدهیها میشد خزانه بانک مرکزی این کشور خالی شده و نظام اقتصادی این کشور از هم میپاشید.به این ترتیب این نظام کنار گذاشته شد. اما از آن زمان به بعد نوع جدیدی از رابطه بین دلار آمریکا و طلا در اقتصاد جهانی شکل گرفت. کشورها از یک طرف متوجه شدند برای انجام داد و ستدهای بینالمللی نیاز به پول واحدی دارند که مهمترین آن همان دلار است. از طرف دیگر اگر اتفاقات اقتصادی موجب تضعیف و بیارزش شدن این پول شد، طلا یک جایگزین مناسب برای حفظ ارزش داراییهای آنها است. زیرا وقتی تورم یا قیمتها بالا میرود، ارزش پول کاهش مییابد چون همان مقدار کالا باید با پول بیشتری خریداری شود و یا بهعبارتی قدرت خرید پول کاهش مییابد. اما قیمت طلا همراه با افزایش قیمتها افزایش مییابد.
با این مقدمه میتوان رابطه طلا، دلار و نفت را در یک فرم ساده بیان کرد. ارزش پول یک کشور وابسته به وضعیت اقتصادی آن کشور است. برای مثال وقتی صادرات کشور آمریکا بالا میرود، یعنی کالاهای این کشور در دنیا خواهان بیشتری پیدا کرده است و کشورها برای خرید از آمریکا باید پول خود را به دلار تبدیل کنند. حال فرض کنید شما بهعنوان یک تاجر قصد خرید کالا از این کشور را دارید. داراییهای شما شامل طلا و دلار است. اکنون شما میخواهید کالای بیشتری بخرید چون به احتمال زیاد میتوانید به قیمت خوب آنها را بفروشید. پس تصمیم میگیرید بخشی از طلای خود را فروخته و به دلار تبدیل کنید. وقتی در تجارت بینالمللی بقیه تجار نیز همین تصمیم را میگیرند، تقاضا برای دلارهای موجود در بازار جهانی زیاد شده و قیمت آن بالا میرود یا دلار گرانتر میشود. از طرفی فروش طلا افزایش یافته و قیمت آن کاهش مییابد و طلا ارزانتر میشود. حالا عکس این مطلب را در نظر بگیرید. فرض کنید در پی یک اتفاق عرضه محصولات در کشور آمریکا کم میشود و قیمتها بالا میرود، در این شرایط کالاهای دیگر کشورها نسبت به کالاهای این کشور ارزانتر بوده، بنابراین تقاضا برای کالاهای این کشور و متعاقبا دلار کاهش مییابد. کاهش ارزش دلار، یعنی بخشی از داراییهای تجار که بهصورت دلار برای داد و ستد ذخیره شده، ارزشش روز به روز کمتر میشود. این ریسک برای تجاری که دلارهای زیادی دارند بیشتر خواهد بود. برای مثال کسی که ۱ میلیون دلار دارد اگر قیمت دلار از ۳۵۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان برسد ۵۰۰ میلیون تومان ضرر خواهد کرد. تحت این شرایط تجار و دولتها ترجیح میدهند پول خود را به دارایی با ارزشی همچون طلا تبدیل کنند تا بعدا در صورت بهبود شرایط دوباره بتوانند آنها را به دلار تبدیل کنند. بنابراین تقاضا برای طلا افزایش یافته و قیمت آن نیز بالا میرود. تا اینجا علاوه بر اینکه متوجه شدید قیمت طلا و دلار (بهطور معمول) در خلاف جهت هم حرکت میکنند برای شما مشخص شد که طلا بهعنوان یک دارایی با ارزش در مقابله با نوسانات اقتصادی و خصوصا افزایش تورم بهعنوان یک سپر محافظتی خوب عمل میکند و ارزش داراییهای شما را حفظ میکند.
حال به رابطه نفت و طلا میپردازیم. برای فهم این رابطه فقط کافی است بدانید نفت بهعنوان مهمترین ماده اولیه در صنایع اقتصادی دنیا است. برای مثال کشور آمریکا بزرگترین مصرفکننده نفت در جهان است. حالا شرایطی را در نظر بگیرید که قیمت نفت افزایش یابد. برای مثال پالایشگاههای عربستان یا ایران دچار حادثه شوند یا یکی از کشورهای صادرکننده نفت بنا به دلایل سیاسی تولید نفت خود را کاهش دهد. پیامد این قبیل اتفاقات کاهش عرضه نفت و افزایش قیمت آن خواهد بود. وقتی نفت بهعنوان مواد اولیه صنایع گران میشود مشخصا قیمت محصولات نیز بالا میرود. این پدیده یعنی افزایش قیمت کالاها و خدمات در کشورهای صنعتی بهخصوص آمریکا. با بالا رفتن تورم همانند آنچه در بالا ذکر شد ارزش دلار کاهش مییابد و قیمت طلا بهعنوان جانشین با ثبات برای آن افزایش مییابد.
ارسال نظر