قانون؛ ضمانت اجرای ورود زنان  به استادیوم‌ها
فاطمه باباخانی ورود زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی فراز و نشیب‌های زیادی را در طول تاریخ ایران سپری کرده است. 50 سال پیش زنان حق رای نداشتند و ناچار بودند یکه‌تازی مردان را در عرصه سیاست بپذیرند؛ حضور زنان در دانشگاه، ارتش، عرصه‌های اجتماعی و سیاسی آرام آرام اتفاق افتاد و قانون نیز به حمایت از آنها برخاست.‌ ورود زنان به ورزشگاه‌ها در حمایت از تیم‌های ورزشی، اما موضوعی نبود که سخت‌تر از ورود زنان به عرصه‌های نبرد باشد. زمانی که رویارویی زنان با مرگ آن هم در فضاهایی نزدیک به خط مقدم که در آن خشونت به حد نهایت خود می‌رسید مجاز بود، چطور شادی و هلهله و نهایتا ناراحتی و غم باخت یک تیم فوتبال یا والیبال غیرمجاز تلقی می‌شد؟ از این رو قانون اساسی و عمومی به ممنوعیت حضور زنان اشاره‌ای نکرد و زنان این اجازه را یافتند تا همراه با مردان شال و کلاه کنند و به تماشای بازی تیم مورد علاقه‌شان بنشینند. با این حال سال‌ها است زنان ایرانی پشت درهای استادیوم‌ها ایستاده‌اند و شاهد رفت‌وآمد مردانی هستند که پلاکارد به دست وارد استادیوم‌های ورزشی می‌شوند. علامت ممنوع ورود آنها، قانون یا منع شرعی نیست، بلکه امری فراقانونی است که هیچ‌کس دلیل آن را نمی‌داند. در رابطه با دلایل این امر با بهمن کشاورز، حقوقدان و رئیس اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران گفت‌وگو کردیم.


آیا در قانون ماده‌ای در منع حضور زنان در ورزشگاه‌ها وجود دارد؟
به موجب اصل 19 قانون اساسی «مردم ایران از هر قوم و قبیله‌ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها امتیاز نخواهد بود.» اصل 20 قانون اساسی نیز مقرر می‌دارد «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.» و بالاخره اصل 21 قانون اساسی می‌فرماید: «دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین کند و امور زیر را انجام دهد: 1- ایجاد زمینه‌هایی مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او...»
علاوه‌بر اینها در مقدمه قانون اساسی آنجا که از زن سخن می‌گوید به این عبارت برمی‌خوریم «... ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پرارج مادری در پرورش انسان‌های مکتبی پیش آهنگ و خود هم‌رزم مردان در میدان‌های فعال حیات می‌باشد و در نتیجه پذیرای مسوولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود.»
تا آنجا که بنده می‌دانم - و امیدوارم اگر این دانسته‌هایم اشتباه باشد کسی ارشادم کند- حضور خانم‌ها در محل‌هایی نظیر استادیوم‌ ورزشی هیچ منع شرعی و قانونی ندارد. از طرفی به موجب ماده 570 قانون مجازات اسلامی منع کردن افراد از استفاده از حقوقی که به موجب قانون اساسی برای آنها مقرر است، ‌خود جرم و با حبس و انفصال از خدمت قابل مجازات است.
اگر اصول نوزدهم و بیستم قانون اساسی را که عرض کردم در مورد خانم‌ها جاری بدانیم - که نمی‌توانیم جاری ندانیم- آنگاه این مساله قابل طرح خواهد بود که ممانعت از حضور خانم‌ها در این‌گونه مجامع چه صورت قانونی دارد و اگر افراد ذی‌نفع با شناسایی کسانی که دستور این منع را داده‌اند در دادسرای عمومی یا دادسرای ویژه کارکنان دولت علیه این آمران و عاملان شکایت کنند تکلیف چه خواهد بود؟ و از آنجا که قاضی ناچار از احقاق حق است در قبال چنین شکایاتی چه می‌تواند بکند؟
فدراسیون والیبال در تازه‌ترین حرکت خود در اعتراض‌های وارد شده از سوی مجامع بین‌المللی، اعلام کرده است برای جلب رضایت فدراسیون جهانی تعدادی از خانم‌های شاغل در فدراسیون را به عنوان نماینده زنان به ورزشگاه می‌فرستد تا به شکل نمادین زنان در ورزشگاه حضور داشته باشند، جدا از ابعاد اخلاقی چنین رفتاری آیا این اقدام قانونی است؟
اینکه تدابیری نه چندان قابل قبول برای توجیه قضایا اتخاذ شود در اصل قضیه تاثیری ندارد. آنچه مطرح است حقوق خانم‌ها است که باید رعایت و ایفا شود. اینکه فلان فدراسیون چه می‌کند یا فلان مقام چه می‌گوید، واقعیت‌ها را تغییر نمی‌دهد و افراد ذی‌نفع یعنی خانم‌ها می‌توانند حقوق اساسی خود را که قوانین عادی نیز ضمانت اجرای آن را برقرار کرده مطالبه کنند.
برخی از زنان برای حضورشان در استادیوم، شکایت‌نامه‌هایی را به فدراسیون جهانی ارسال کرده‌اند، شما تا چه میزان این رویه را قابل قبول می‌دانید؟
به نظر بنده به‌طور کلی مسائل ملی و میهنی را که همانند مسائل خانوادگی است نباید نزد غیر و غریبه برد، مگر در موارد بسیار کلان و مهم آن‌هم به شرطی که در قوانین بین‌المللی راهکار و مکانیسمی در این مورد پیش‌بینی شده باشد. این مشکل را باید فدراسیون‌های داخلی حل کنند، زیرا معادله چند مجهوله‌ای نیست که لاینحل باشد.