قدیری ابیانه در مشهد مطرح کرد:
ایران گرفتار توهم نفتی است
دنیای اقتصاد،سهیلا قاسم زاده-در گفتگو با محمد حسن قدیری ابیانه، دکترای مدیریت استراتژیک و موسس انجمن نخبگان جهان اسلام به بررسی چالشهای اقتصادی کشور و الگوی اقتصاد مقاومتی پرداختیم. سفیر پیشین ایران در مکزیک که برای شرکت در چند همایش و سخنرانی به مشهد سفر کرده بود معتقد است اقتصاد کشور به نفت وابسته است اما وخیمتر از این وابستگی، وابستگی ذهنی مردم به نفت است که سبب شده کشور در وضعیت اقتصاد استراحتی گرفتار شود. تصور مردم از میزان درآمدهای نفتی کشور و کل بودجه کشور دهها و گاه صدها برابر واقعیت است.
دنیای اقتصاد،سهیلا قاسم زاده-در گفتگو با محمد حسن قدیری ابیانه، دکترای مدیریت استراتژیک و موسس انجمن نخبگان جهان اسلام به بررسی چالشهای اقتصادی کشور و الگوی اقتصاد مقاومتی پرداختیم. سفیر پیشین ایران در مکزیک که برای شرکت در چند همایش و سخنرانی به مشهد سفر کرده بود معتقد است اقتصاد کشور به نفت وابسته است اما وخیمتر از این وابستگی، وابستگی ذهنی مردم به نفت است که سبب شده کشور در وضعیت اقتصاد استراحتی گرفتار شود. تصور مردم از میزان درآمدهای نفتی کشور و کل بودجه کشور دهها و گاه صدها برابر واقعیت است. این توهمات موجب بروز مطالباتی در میان مردم شده است که برآوردن آن نهتنها در توان اقتصادی کشور نیست، بلکه بهجای ایجاد تلاش برای افزایش تولید، سبب بروز پدیدهای بهنام «تنبلی اجتماعی» شده است، مشروح این گفتگو در ادامه میآید.
به نظر شما آیا در اقتصاد مقاومتی
نباید بر حفظ منابعی مانند آب و خاک که کمبود آنها می تواند زمینه وابستگی را فراهم کند، تاکید بیشتری شود ؟
اقتصاد مقاومتی تکبعدی نیست که فقط بر تولید ثروت تاکید کند و به حفظ منابع، تولید پایدار، پرهیز از اسراف، رشد علمی دانشمحور و استفاده مناسب از آب، زمین، هوا و حتی باد هم تاکید میکند و تمام این موارد در ۲۴بند اقتصاد مقاومتی لحاظ شده است. تنها دولت نباید در اجرای بندهای اقتصاد مقاومتی تلاش کند، بلکه تمام مردم نیز باید در این راستا تمام کوشش خود را انجام دهند، اما متاسفانه در ایران اینگونه عمل نشده است. خشک شدن دریاچه ارومیه بهخاطر احداث سدهای زیاد و تعدد چاههای حفر شده است که سبب شده منابع زیرزمینی آب کاهش یابد و این خطر وجود دارد که شاهد طوفان نمک در آذربایجان غربی باشیم که بهمراتب وخیمتر از طوفان گرد و غبار در خوزستان است، لذا بخش خصوصی و دولتی باید در کنار هم در زمینه بحران آب تلاش کنند. ما ۴میلیون دانشجو داریم که از جمعیت چند کشور حوزه خلیج فارس بیشتر است، باید راههای صحیح استفاده از منابع و ایجاد فرصتها و امکانات را مطالعه و راهحلها را ارائه کنند و برای مشغول به کار شدن نباید منتظر این باشند که دولت برای آنها کار فراهم کند، بلکه باید خود کارآفرین باشند.
اقتصاد مقاومتی یک مبحث فراگیر است و صرفا شامل تولید نمیشود، هرچند که تولید یکی از مباحث مهم آن است. در کشور بحران کمآبی وجود دارد، لذا باید منابع آبی را بهینه مصرف کنیم، اما متاسفانه در تمام زمینهها در حال اسراف هستیم. مصرف آب شرب ما بسیار بالاتر از متوسط جهانی است. در بخش کشاورزی از شیوههای آبیاری قدیمی استفاده میکنیم، درحالیکه اگر شیوههای جدید را بهکار ببریم، میتوانیم با همین میزان آب، 2برابر آبیاری کنیم و محصول بیشتری بدست بیاوریم. بهطور مثال ما از آب شرب حتی برای سیفون نیز استفاده میکنیم و متوجه این خسارت بزرگ نیستیم، اما در ژاپن که بحران آب ندارند آب دستشویی را به سمت سیفون هدایت میکنند یا در کشورهای دیگر دو نوع لولهکشی آب شرب و غیرشرب وجود دارد که آب شرب گرانتر است.
در کشورهایی که نزدیک دریا هستند برای برخی مصارف از آب دریا استفاده میکنند و از آب شرب استفاده نمیکنند، لذا با توجه به بحران آب در ایران باید از منابع استفاده بهینه کنیم واین مسئله فقط به دولت برنمیگردد. بهطور مثال کشاورزان میتوانند با سرمایهگذاری از آبیاری تحت فشار استفاده کنند و با این روش محصول بیشتری بدست آورند.
یکی از مشکلات ما در زمینه کشاورزی این است که یکپارچهسازی صورت نگرفته است، زیرا مردم در مقابل یکپارچهسازی مقاومت میکنند درحالیکه میتوانند بدون دخالت دولت زمینها را یکپارچه کنند و حالت تعاونی داشته باشند. این نوع تعاون سبب میشود که زمین بیشتری زیر کشت برود و با آبیاری کمتر محصولات بیشتری بدست بیاید، اما متاسفانه در اذهان ما مقاومت وجود دارد و حتی زمانی که زمینها به ارث میرسند کوچک و کوچکتر میشوند.
در اقتصاد مقاومتی همچنین بر مقابله با خامفروشی تاکید شده است، اما محصولات ما مثل نفت و زعفران بهصورت خام صادر میشوند و کشوری مثل اسپانیا زعفران فله ما را خریداری و بستهبندی میکند و بهنام خود میفروشد. در اقتصاد مقاومتی چه راهکاری برای مقابله با خامفروشی دیده شده است؟
در مثالی که زدید باید دید آیا دولت اسپانیا کارخانه بستهبندی احداث کرده یا بخش خصوصی سرمایهگذاری کرده است، قطعا بخش خصوصی سرمایهگذاری کرده است. اشتباه ما در ایران این است که در تمام زمینهها منتظر سرمایهگذاری دولت هستیم. اما در مورد نفت که خامفروشی داریم، اگر 8پالایشگاه بسازیم و هرکدام 300هزار بشکه در روز تولید کنند، میتوانیم دو میلیون و40هزار بشکه را پالایش کنیم. اما چرا این کار را نمیکنیم؟ چون به دلیل اسراف کردن، پولی نداریم. طبق اظهارات وزیر نفت در سال 92 بیش از 30 میلیارد دلار اضافه مصرف سوخت داشتیم و این 30 میلیارد دلار، پول احداث 8پالایشگاه است. اگر این مبلغ را در ساخت پالایشگاه به کار بگیریم برای همیشه از خامفروشی نجات خواهیم یافت.
به نظر شما چرا در ایران اقتصاد مقاومتی حاکم نیست؟
ژاپن و کره جنوبی تحریم نیستند و مشکل اقتصادی ندارند اما ساعت کار مفید کارمندان در ژاپن 8 ساعت و در کره جنوبی چون احساس رقابت با ژاپن را دارد روزی 5/9 ساعت است. ما که برخلاف آنها در تحریم هستیم و مشکل اقتصادی داریم، 22دقیقه در روز کار مفید انجام میدهیم و تعطیلات مناسبتی ما جزء بالاترین تعطیلات دنیا است. علاوه بر این از نظر تنبلی اجتماعی بعد از اعراب قرار گرفتهایم، از نظر اسراف جزء مسرفترین کشورها هستیم و این در حالی است که اگر در شرایط تحریم نبودیم، باید روزی 8ساعت کار مفید میکردیم. یعنی 21برابر زمان کار مفیدی که در حال حاضر داریم و این وضعیت یعنی اقتصاد استراحتی نه مقاومتی. در ایام نوروز که آب و هوای کشور مناسب کار است، عملا 20 روز در تعطیلی هستیم. تولیدمان حداقل و مصرفمان حداکثر است، درحالیکه باید انرژی زیادی را صرف کار کنیم، سرمایه و انرژی را صرف تفریح و استراحت میکنیم.
امام علی فرمودند بهترین تفریح کار است ولی باور ما این است که بهترین کار تفریح است. تمام این موارد به این خاطر است که تصور مردم از میزان درآمد نفتی دهها و یا صدها برابر واقعیت است. به همین دلیل مردم صبر میکنند تا تمام نیازهایشان مثل اشتغال، درمان و غیره توسط دولت تامین شود. این تصور که براساس توهم نفتی شکل گرفته باید اصلاح شود. در دنیا مردم میدانند که باید هزینههای دولت را تامین کنند، اما در ایران مردم فکر میکنند که دولت باید هزینههای آنها را تامین کند.
عدد درآمدهای نفتی که در کلیت مطرح میشود عدد بزرگی است، اما وقتی به جمعیت وماه های سال تقسیم میشود، کم بودن آن مشخص میشود. سال 91 اوج درآمد نفتی ایران بود که به 61هزار میلیارد تومان رسید، اگر این عدد را بر 75 میلیون نفر و12 ماه سال تقسیم کنیم سهم هر نفر 67هزار تومان است. اما مردم تصور میکنند کف این سهم، یک میلیون تومان است و چنین تصوری دارند یعنی 17برابر واقعیت که این موضوع سبب توقعات زیادی میشود و چون این توقعات برآوردنی نیست سبب نارضایتی، بیاعتمادی و تنبلی اجتماعی شده است.
کارشناسان بر این عقیده هستند که آمار واقعی بیکاران ۶میلیون نفر است و شاغلان واقعی ۱۴میلیون نفر هستند، برای رفع مشکل اشتغال چه راهکارهایی وجود دارد؟
یکی از مهمترین سیاستهای دولت زمینهسازی برای اشتغال است. دولت دانشگاه تاسیس کرد که جوانان ما ماهر شوند و با استفاده از مهارتشان شغل ایجاد کنند، اما دانشجو و فارغالتحصیل ما به فکر پیداکردن شغل است، درحالیکه افراد باید امکانات ایجاد کنند نه اینکه امکانات دریافت کنند. وظیفه دولت ایجاد شغل است، اما خود افراد باید کارآفرین باشند، دانشجو و فارغالتحصیل باید کارآفرین باشد نه کارجو.
به نظر شما آیا در اقتصاد مقاومتی
نباید بر حفظ منابعی مانند آب و خاک که کمبود آنها می تواند زمینه وابستگی را فراهم کند، تاکید بیشتری شود ؟
اقتصاد مقاومتی تکبعدی نیست که فقط بر تولید ثروت تاکید کند و به حفظ منابع، تولید پایدار، پرهیز از اسراف، رشد علمی دانشمحور و استفاده مناسب از آب، زمین، هوا و حتی باد هم تاکید میکند و تمام این موارد در ۲۴بند اقتصاد مقاومتی لحاظ شده است. تنها دولت نباید در اجرای بندهای اقتصاد مقاومتی تلاش کند، بلکه تمام مردم نیز باید در این راستا تمام کوشش خود را انجام دهند، اما متاسفانه در ایران اینگونه عمل نشده است. خشک شدن دریاچه ارومیه بهخاطر احداث سدهای زیاد و تعدد چاههای حفر شده است که سبب شده منابع زیرزمینی آب کاهش یابد و این خطر وجود دارد که شاهد طوفان نمک در آذربایجان غربی باشیم که بهمراتب وخیمتر از طوفان گرد و غبار در خوزستان است، لذا بخش خصوصی و دولتی باید در کنار هم در زمینه بحران آب تلاش کنند. ما ۴میلیون دانشجو داریم که از جمعیت چند کشور حوزه خلیج فارس بیشتر است، باید راههای صحیح استفاده از منابع و ایجاد فرصتها و امکانات را مطالعه و راهحلها را ارائه کنند و برای مشغول به کار شدن نباید منتظر این باشند که دولت برای آنها کار فراهم کند، بلکه باید خود کارآفرین باشند.
اقتصاد مقاومتی یک مبحث فراگیر است و صرفا شامل تولید نمیشود، هرچند که تولید یکی از مباحث مهم آن است. در کشور بحران کمآبی وجود دارد، لذا باید منابع آبی را بهینه مصرف کنیم، اما متاسفانه در تمام زمینهها در حال اسراف هستیم. مصرف آب شرب ما بسیار بالاتر از متوسط جهانی است. در بخش کشاورزی از شیوههای آبیاری قدیمی استفاده میکنیم، درحالیکه اگر شیوههای جدید را بهکار ببریم، میتوانیم با همین میزان آب، 2برابر آبیاری کنیم و محصول بیشتری بدست بیاوریم. بهطور مثال ما از آب شرب حتی برای سیفون نیز استفاده میکنیم و متوجه این خسارت بزرگ نیستیم، اما در ژاپن که بحران آب ندارند آب دستشویی را به سمت سیفون هدایت میکنند یا در کشورهای دیگر دو نوع لولهکشی آب شرب و غیرشرب وجود دارد که آب شرب گرانتر است.
در کشورهایی که نزدیک دریا هستند برای برخی مصارف از آب دریا استفاده میکنند و از آب شرب استفاده نمیکنند، لذا با توجه به بحران آب در ایران باید از منابع استفاده بهینه کنیم واین مسئله فقط به دولت برنمیگردد. بهطور مثال کشاورزان میتوانند با سرمایهگذاری از آبیاری تحت فشار استفاده کنند و با این روش محصول بیشتری بدست آورند.
یکی از مشکلات ما در زمینه کشاورزی این است که یکپارچهسازی صورت نگرفته است، زیرا مردم در مقابل یکپارچهسازی مقاومت میکنند درحالیکه میتوانند بدون دخالت دولت زمینها را یکپارچه کنند و حالت تعاونی داشته باشند. این نوع تعاون سبب میشود که زمین بیشتری زیر کشت برود و با آبیاری کمتر محصولات بیشتری بدست بیاید، اما متاسفانه در اذهان ما مقاومت وجود دارد و حتی زمانی که زمینها به ارث میرسند کوچک و کوچکتر میشوند.
در اقتصاد مقاومتی همچنین بر مقابله با خامفروشی تاکید شده است، اما محصولات ما مثل نفت و زعفران بهصورت خام صادر میشوند و کشوری مثل اسپانیا زعفران فله ما را خریداری و بستهبندی میکند و بهنام خود میفروشد. در اقتصاد مقاومتی چه راهکاری برای مقابله با خامفروشی دیده شده است؟
در مثالی که زدید باید دید آیا دولت اسپانیا کارخانه بستهبندی احداث کرده یا بخش خصوصی سرمایهگذاری کرده است، قطعا بخش خصوصی سرمایهگذاری کرده است. اشتباه ما در ایران این است که در تمام زمینهها منتظر سرمایهگذاری دولت هستیم. اما در مورد نفت که خامفروشی داریم، اگر 8پالایشگاه بسازیم و هرکدام 300هزار بشکه در روز تولید کنند، میتوانیم دو میلیون و40هزار بشکه را پالایش کنیم. اما چرا این کار را نمیکنیم؟ چون به دلیل اسراف کردن، پولی نداریم. طبق اظهارات وزیر نفت در سال 92 بیش از 30 میلیارد دلار اضافه مصرف سوخت داشتیم و این 30 میلیارد دلار، پول احداث 8پالایشگاه است. اگر این مبلغ را در ساخت پالایشگاه به کار بگیریم برای همیشه از خامفروشی نجات خواهیم یافت.
به نظر شما چرا در ایران اقتصاد مقاومتی حاکم نیست؟
ژاپن و کره جنوبی تحریم نیستند و مشکل اقتصادی ندارند اما ساعت کار مفید کارمندان در ژاپن 8 ساعت و در کره جنوبی چون احساس رقابت با ژاپن را دارد روزی 5/9 ساعت است. ما که برخلاف آنها در تحریم هستیم و مشکل اقتصادی داریم، 22دقیقه در روز کار مفید انجام میدهیم و تعطیلات مناسبتی ما جزء بالاترین تعطیلات دنیا است. علاوه بر این از نظر تنبلی اجتماعی بعد از اعراب قرار گرفتهایم، از نظر اسراف جزء مسرفترین کشورها هستیم و این در حالی است که اگر در شرایط تحریم نبودیم، باید روزی 8ساعت کار مفید میکردیم. یعنی 21برابر زمان کار مفیدی که در حال حاضر داریم و این وضعیت یعنی اقتصاد استراحتی نه مقاومتی. در ایام نوروز که آب و هوای کشور مناسب کار است، عملا 20 روز در تعطیلی هستیم. تولیدمان حداقل و مصرفمان حداکثر است، درحالیکه باید انرژی زیادی را صرف کار کنیم، سرمایه و انرژی را صرف تفریح و استراحت میکنیم.
امام علی فرمودند بهترین تفریح کار است ولی باور ما این است که بهترین کار تفریح است. تمام این موارد به این خاطر است که تصور مردم از میزان درآمد نفتی دهها و یا صدها برابر واقعیت است. به همین دلیل مردم صبر میکنند تا تمام نیازهایشان مثل اشتغال، درمان و غیره توسط دولت تامین شود. این تصور که براساس توهم نفتی شکل گرفته باید اصلاح شود. در دنیا مردم میدانند که باید هزینههای دولت را تامین کنند، اما در ایران مردم فکر میکنند که دولت باید هزینههای آنها را تامین کند.
عدد درآمدهای نفتی که در کلیت مطرح میشود عدد بزرگی است، اما وقتی به جمعیت وماه های سال تقسیم میشود، کم بودن آن مشخص میشود. سال 91 اوج درآمد نفتی ایران بود که به 61هزار میلیارد تومان رسید، اگر این عدد را بر 75 میلیون نفر و12 ماه سال تقسیم کنیم سهم هر نفر 67هزار تومان است. اما مردم تصور میکنند کف این سهم، یک میلیون تومان است و چنین تصوری دارند یعنی 17برابر واقعیت که این موضوع سبب توقعات زیادی میشود و چون این توقعات برآوردنی نیست سبب نارضایتی، بیاعتمادی و تنبلی اجتماعی شده است.
کارشناسان بر این عقیده هستند که آمار واقعی بیکاران ۶میلیون نفر است و شاغلان واقعی ۱۴میلیون نفر هستند، برای رفع مشکل اشتغال چه راهکارهایی وجود دارد؟
یکی از مهمترین سیاستهای دولت زمینهسازی برای اشتغال است. دولت دانشگاه تاسیس کرد که جوانان ما ماهر شوند و با استفاده از مهارتشان شغل ایجاد کنند، اما دانشجو و فارغالتحصیل ما به فکر پیداکردن شغل است، درحالیکه افراد باید امکانات ایجاد کنند نه اینکه امکانات دریافت کنند. وظیفه دولت ایجاد شغل است، اما خود افراد باید کارآفرین باشند، دانشجو و فارغالتحصیل باید کارآفرین باشد نه کارجو.
ارسال نظر