حمید پوران
کارشناس محیط‌زیست 

دولت کنونی ایالات‌متحده، باوجود تمامی رفتارهای غیرمتعارف خود، هنوز از اقبال قابل‌توجهی میان جامعه آمریکا برخوردار است. شاید مهم‌ترین دلیل چنین محبوبیتی که منجر به انتخاب دونالد ترامپ به‌عنوان چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا نیز شد را بتوان در دو کلمه خلاصه کرد: گفتن حقیقت؛ البته نه همه حقیقت بلکه تنها بخشی از آن. دولت فعلی ایالات‌متحده با تکیه بر عوام‌گرایی خود را تنها منجی آمریکایی‌هایی معرفی کرده که به هر دلیل احساس کرده و می‌کنند که دولت یا دولت‌های گذشته آمریکا، آن‌گونه که باید به حقوق ملت خود پایبند نبوده و برای خوشامد سایر کشورها منافع کشور خود را در درجه دوم اهمیت قرار داده‌اند. بیان مطالبی همچون«آمریکا را دوباره در اولویت (اول) قرار دادن»، «به آمریکا عظمت دوباره بخشیدن» یا کلید واژه‌هایی همچون «رسانه‌ها/ اخبار جعلی» و «معامله بد» نیز در همین راستاست.

یکی از برجسته‌ترین مواردی که دولت ترامپ چنین مطالبی را با تاکید در مورد آن بیان می‌کند، توافق پاریس است که با هدف کاهش گازهای گلخانه‌ای و مقابله با گرمایش جهانی بعد از روزها مذاکره فشرده میان نمایندگانی از بیش از ۱۹۰ کشور جهان به تصویب رسید. توافقی که تنها دو کشور نیکاراگوئه و سوریه از امضای آن سر باز زدند. دلیل سوریه برای چنین امری درگیری در جنگ داخلی بود در حالی‌که نیکاراگوئه اصرار داشت که این توافق‌نامه به میزان کافی الزام‌آور نیست و برای کشورهایی که به آن عمل نمی‌کنند مجازاتی در نظر نمی‌گیرد. اما در میان همه کشورها نقش آمریکا و چین در به امضا رسیدن این توافق برجسته‌تر بود. سفر سال ۲۰۱۴ اوباما به چین و توافق این دو کشور در جهت مقابله با گرمایش زمین انگیزه لازم را در میان جامعه جهانی به‌وجود آورد تا با علاقه بیشتری در کنفرانس تغییر اقلیم پاریس شرکت کنند.

این دو کشور به ترتیب اولین و دومین تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای با مجموعی بیش از ۴۰ درصد کل تولید این گازها هستند که نشان‌دهنده نقش اساسی آنها در شکل گرفتن هر گونه پیمان زیست‌محیطی است. شور و شعف رهبران کشورها در هنگام اعلام دستیابی به توافق پاریس جهت کاستن از تولید گازهای گلخانه‌ای در دسامبر ۲۰۱۵ و امضای آن ازسوی وزیر خارجه وقت آمریکا در صحن سازمان ملل در حالی‌که نوه خود را به همراه داشت و از اهمیت این توافق برای نسل‌های آینده می‌گفت از برجسته‌ترین مواردی است که اشتیاق جامعه جهانی از رسیدن به چنین توافقی و داشتن درک مشترک از اهمیت آن را به تصویر می‌کشید.

اما با انتخاب دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات‌متحده، موضع آمریکا در مورد توافق پاریس دچار دگرگونی شد. او در سال‌های قبل تغییر اقلیم را پدیده‌ای اغراق‌آمیز می‌دانست، یا حداقل نقش بشر را در تشدید آن نفی می‌کرد و بر اهمیت نقش چین در ساخته و پرداختن مساله گرمایش زمین با هدف تحت تاثیر قراردادن و مقابله با صنایع آمریکا تاکید می‌کرد. با انتخاب او به‌عنوان رئیس‌جمهور، دونالد ترامپ مجبور بود با احتیاط بیشتری در نفی نظر قریب به اتفاق دانشمندان در مورد تغییر اقلیم سخن بگوید، این بار تاکید او بیشتر بر از بین بردن معامله‌ای بد میان آمریکا و سایر کشورها بود. توافقی که به گفته او به کشورهایی مثل چین و هند اجازه می‌دهد به بهره‌برداری از منابع خود از جمله زغال‌سنگ بپردازند و به میلیاردها دلار کمک جهانی جهت استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر دسترسی داشته باشند در حالی‌که بسیاری از کارگران آمریکایی در اثر چنین توافقی بیکار می‌شوند، رشد صنایع آمریکا کاهش می‌یابد و اقتصاد ایالات‌متحده متحمل صدها میلیارد دلار ضرر می‌شود. تبلور چنین نگاهی را می‌توان در اعضای کابینه او دید، به‌خصوص دیدگاه‌های صاحبان دو پست کلیدی که نقش اساسی در شکل‌گیری و اثربخشی سیاست‌های زیست محیطی ایالات‌متحده از جمله تغییر اقلیم و انرژی‌های تجدیدپذیر دارند؛ اسکات پروئیت و ریچارد(ریک) پری.

اسکات پروئیت هم‌اکنون ریاست آژانس حفاظت از محیط‌زیست آمریکا (ای‌پی‌ای) را به عهده دارد، او در گذشته دادستان ایلات اوکلاهاما بود و بر مخالفت خود با سیاست‌های زیست‌محیطی آمریکا از جمله نگاه و جهت‌گیری موجود در ارتباط با ضرورت مقابله با تغییر اقلیم و گرمایش زمین تاکید می‌ورزید. او رسما علیه سیاست‌های تغییر اقلیم و هوای پاک آژانس حفاظت از محیط‌زیست شکایت کرد و در این دعاوی حقوقی از حمایت شرکت‌های نفتی نیز برخوردار بود. اسکات پروئیت معتقد است که فعالیت‌های انسانی نقش مهمی در مساله تغییر اقلیم ندارد. طبیعی است که حضور او در راس مجموعه‌ای که باید سکاندار حرکت ایالات‌متحده در جهت تعهدات این کشور به توافق پاریس باشد از ابتدا با مناقشه همراه بود.

ریک پری عهده‌دار دپارتمان (وزارت) انرژی ایالات‌متحده است. وزارتخانه‌ای که با نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار بودجه سالانه مسوولیت تحرک بخشیدن به پژوهش در زمینه‌های مختلف انرژی را نیز به عهده دارد. اختصاص نزدیک به نیمی از این بودجه به فعالیت‌های مرتبط با انرژی و محیط‌زیست و علوم مختلف وابسته به آن موید نقش مهم این وزارتخانه است. ریاست وزارت انرژی آمریکا را قبل از ریک پری، ارنست مونیز به عهده داشت. او که سال‌ها استاد دانشگاه ام‌آی‌تی بوده و همچنین ریاست بسیاری از پروژه‌های تحقیقاتی را به عهده داشته است، شخصی مورد احترام میان مدیران و پژوهشگران وزارت انرژی آمریکاست. اما ریک پری اگر چه با حدود ۱۵ سال فرمانداری، سابقه طولانی‌ترین دوره فرمانداری ایالت تگزاس را در کارنامه دارد و در زمینه فعالیت‌های سیاسی خود نیز شخص موفقی است با این حال چه سوابق تحصیلی او (لیسانس علوم دامی)، چه سوابق اجرایی و باورهای شخصی‌اش نسبت به محیط‌زیست و مساله انرژی سنخیتی با مسوولیت فعلی او ندارند. او بر در نظر گرفتن زغال‌سنگ به‌عنوان بخشی از سوخت مورد نیاز برای تامین انرژی آمریکا تاکید دارد، جالب اینجا است که در مناظرات مقدماتی انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۲ زمانی که خود او با هم‌حزبی‌هایش رقابت می‌کرد یکی از برنامه‌هایش، در صورت رئیس‌جمهور شدن را، منحل کردن وزارت انرژی آمریکا اعلام کرد.

با چنین رویکردی، تجدید‌نظر اساسی دونالد ترامپ در ارتباط با توافق پاریس اجتناب‌ناپذیر و کاملا قابل پیش‌بینی بود. اگر چه توافق پاریس، از لحاظ حقوقی غیر‌الزام‌آور است اما خروج از آن مستلزم پیچیدگی‌هایی است. طبق این پروسه کشورها می‌توانند سه سال پس از اجرایی شدن توافق پاریس در کشورشان، درخواست خروج از آن را مطرح کنند و یک‌سال بعد از آن خروج آنها از توافق تغییر اقلیم اجرایی خواهد شد. دونالد ترامپ در روز اول ژوئن ۲۰۱۷ رسما اعلام کرد که می‌خواهد از این توافق بد خارج شود، پروسه‌ای که از لحاظ قانونی در ماه نوامبر سال ۲۰۲۰ و در آخرین ماه‌های دوره اول ریاست جمهوری او عینیت می‌یابد. با این حال همان گونه که اعلام کرد می‌تواند از همان لحظه کلیه سیاست‌های مربوط به آن توافق را متوقف کند؛ بدون اینکه از سوی جامعه جهانی با مجازاتی رو‌به‌رو شود.

اما او با اعلام رسمی چنین تصمیمی و در ورای استدلال‌های عوام‌فریبانه خود، بیشترین ضربه را به اعتبار جهانی ایالات‌متحده وارد کرد. موضع‌گیری هماهنگ و سریع کشورها به‌خصوص چین و هند در این ارتباط و تاکید آنها بر تعهدشان به توافق پاریس را می‌توان آغازی بر افول چهره ایالات‌متحده به‌عنوان قدرتی مسوولیت‌پذیر که نقش جهت‌دهی به حرکت‌های جهانی را ایفا می‌کند، دانست. بر خلاف حرف‌های ترامپ، عمده صنایع آمریکا اجرای توافق پاریس را در راستای منافعشان می‌دانند و به پایبندی به آن تاکید دارند. به‌عنوان مثال ایلان ماسک سرمایه‌گذار پیشرو در زمینه فناوری که بنیان‌گذار شرکت‌های عظیم اسپیس اکس، سولارسیتی و تسلا است اعلام کرد که عضویت در گروه مشاوران ترامپ را رها می‌کند؛ زیرا تصمیم او را برخلاف منافع آمریکا و جهان می‌داند. ایالت‌های تاثیرگذار آمریکا همچون نیویورک، کالیفرنیا و واشنگتن هم اعلام کردند که به‌دنبال تشکیل ائتلافی تحت عنوان اتحاد اقلیم ایالات‌متحده هستند، حرکتی که بر پیگیری ایالت‌های آمریکا به تعهدات‌شان در راستای توافق تغییر اقلیم ۲۰۱۵ تاکید می‌کند.

در میان همه اظهارنظرها نه تاکید فرانسه و اتحادیه اروپا بر اجرای توافق پاریس، بلکه اصرار چین بر اجرای غیرمشروط این پیمان است که جلب توجه می‌کند. چنین موضع‌گیری از سوی کشوری که سال‌ها است به‌عنوان یکی از قدرتمندترین و اثرگذارترین قدرت‌های اقتصادی شناخته می‌شود نمایشی از بلوغ سیاسی آن به‌شمار می‌رود. در ورای این حرکت که حداقل در ظاهر نشانی از مسوولیت‌پذیری و پرهیز از بهانه‌جویی چین دارد، انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی بسیار نهفته است. حقیقت این است که انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری‌های مربوط به آن در حال شکوفایی است و انتظار این است که چنین روندی در دهه‌های پیش‌رو ادامه داشته باشد. انرژی‌های نو و تلاش‌های مربوط به مبارزه با گرمایش زمین در برگیرنده هزاران فناوری پیشرفته‌اند که در به‌کارگیری آنها چین، همچون سایر کشورهای جهان، عمدتا نقش پیرو ایالات‌متحده را به عهده دارد. تکنولوژی‌هایی که از توسعه پلیمرهای مختلف برای صفحات خورشیدی تا طراحی بهینه توربین‌های بادی را در برمی‌گیرد. اگر چه ایالات‌متحده همچنان به‌عنوان کشور نخست در توسعه چنین فناوری‌هایی خواهد بود؛ اما سیاست‌های تغییر اقلیم دولت چین و وجهه بین‌المللی آن باعث می‌شود که سایر کشورها به سمت سرمایه‌گذاری و همکاری با چین جهت خلق فناوری‌های جدید گرایش پیدا کنند و به تدریج مزیت اقتصاد چین از اتکا به تولید انبوه و کپی فناوری‌های سایر کشورها به سوی پیشتازی در خلق فناوری‌های جدید سوق پیدا کند.

کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و استفاده از سوخت‌های فسیلی علاوه بر منطبق بودن با توافق پاریس به بهبود کیفیت هوای چین که از مشکلات اساسی در شهرهای بزرگ این کشور است، نیز کمک اساسی خواهد کرد. اما در این مسیر چین با مشکلاتی نیز مواجه است، جهت‌گیری سیاست‌های داخلی آن و رقابت با هند از جمله مسائلی است که می‌تواند بر موفقیت آن در عمل به توافق پاریس تاثیر بگذارد. در کنار همه مشکلات و عدم قطعیت‌های پیش‌رو در مسیر به ثمر نشستن توافق پاریس، اعلام رسمی دونالد ترامپ در پایبند نبودن به توافق تغییر اقلیم را می‌توان حرکتی تاریخی دانست، حرکتی که نه از روی استقلال رای که بر اساس لجبازی آگاهانه صورت گرفت تا آمریکا نه تنها رسما از پیشتازی حرکتی که برای اولین بار همه دنیا با آن موافق بودند کناره‌گیری کند بلکه به مخالفت با آن برخیزد و فضا را برای ظهور رهبرانی جدید به‌خصوص چین مهیا کند.

هدیه تاریخی دولت ترامپ به چین