جواهر ایتالیا در موزه ایران

وقتی طرح اولیه آن را برای تایید فراچیو لامبورگینی، موسس این کمپانی آوردند، فراچیو حتی لحظه‌ای درنگ نکرد و بلافاصله دستور تولید آن را از سنت آگاتا ایتالیا صادر کرد؛ زیرا او قصد داشت به هر شکلی که شده فراری را به زیر بکشد. چون فراچیو هنوز زخم زبان‌های انزو فراری موسس کمپانی فراری را در دل داشت که او را تراکتورساز خوانده بود نه ماشین ساز! پس دستور داد لامبورگینی جدید را طوری بسازند که بدل به اسطوره خیابان‌ها شود.

همیشه پای یک فراری در میان است!

جالب است بدانید که اصلا شکل‌گیری کمپانی لامبورگینی به یکی از بداخلاقی‌های انزو فراری باز می‌گردد! داستان از این قرار است که فراچیو لامبورگینی که در زمان جنگ جهانی دوم یک نظامی در ارتش ایتالیا بود، در سال‌های بعد از جنگ جهانی که همه هم و غم مردم و دولت‌های جنگ زده ساخت و بازسازی کشورشان بود، تراکتور و ادواتی از این دست، بازار فروش خوبی داشت. پس فراچیو روی به ساخت تراکتور آورد. او کمپانی تراکتور‌سازی‌اش را با نام لامبورگینی تاسیس کرد. فراچیو از این راه توانست بدل به مرد ثروتمندی شود و در سال‌های دهه ۵۰ و ۶۰ خودروهای گران قیمت و خاصی را خریداری کند. یکی از خودروهای مورد استفاده او فراری ۲۵۰GT بود. فراچیو که از خرابی سیستم کلاچ فراری خود عصبانی بود برای اعتراض به دفتر انزو فراری رفت. اما انزو با همان غرور همیشگی در پاسخ به فراچیو گفت: تو یک کشاورزی و نیازی به فراری نداری، می‌توانی پیاده رفت و آمد کنی!

فراچیو لامبورگینی آنقدر از این جملات برافروخته شد که تصمیم گرفت در اقدامی جسورانه، کمپانی خودروسازی جدیدی به نام خودش تاسیس کند و هدفش تنها به خاک مالیدن پوزه اسب مارانلو بود. فراچیو شرکتی به نام Automobili Ferruccio Lamborghini را در سال ۱۹۶۳ به ثبت رساند و برای ایجاد زیرساخت‌های تولید و فروش و... قطعه زمینی به بزرگی ۹۰ هزار متر درمنطقه سنت آگاتا خریداری کرد. حدود ۸ ماه پس از برداشتن نخستین گام‌ها برای تاسیس یک کمپانی خودروسازی توسط فراچیو لامبورگینی، اولین خودروی ساخت این کمپانی به‌صورت پلت‌فرم در نمایشگاه خودروی تورین در سال ۱۹۶۳ به نمایش درآمد. هر چند لامبورگینی تا سال ۱۹۶۶ سه خودرو با نام‌های ۳۵۰GTV، ۳۵۰GT و ۴۰۰GTساخته بود و کم کم داشت اسم و رسمی برای خودش پیدا می‌کرد؛ اما فراچیو هنوز نتوانسته بود به خواسته‌اش که همانا پشت سر گذاشتن فراری بود برسد. پس فراچیو تصمیمی تاریخی گرفت.

طـــــــــــــراحی

وقتی قرار باشد درباره لامبورگینی میورا صحبت کنید، بهتر است سری به موزه تماشاگه خودرو واقع در کیلومتر ۱۱ جاده مخصوص تهران-کرج بزنید، چون یکی از این الماس‌های خوش تراش Bertoni در آنجا نگهداری می‌شود. وقتی در مقابل میورا می‌ایستید، انگار میورا دارد با آن چشمانش ( چراغ ها که در زمان روشن شدن بالا می‌آیند) شما را نگاه می‌کند. شبکه‌های مشکی رنگ دور چراغ‌ها همچون مژه‌های چشمی زیبا هستند. رادیاتور بزرگ خودرو به انضمام دو فن بزرگ در جلوی خودرو قرار دارند و باک هم تقریبا پشت محور جلو نصب شده است. برای دسترسی به این دو بخش باید گلگیرهای جلو و دماغه خودرو را که کلا یک مجموعه هستند، از جلوی شیشه به سمت دماغه بالا ببرید. در قسمت عقب هم طراحی به همین گونه است و برای دسترسی به بخش‌های فنی و پیشرانه باید کل مجموعه گلگیرها و درب محفظه بار را با هم از پشت شیشه عقب به سمت انتهای خودرو حرکت دهید. این روش طراحی بدنه، در کمتر خودروی شهری به کارگیری شده و همین نکات است که طراحی میورا را خاص‌تر از هم نسلانش می‌کند. اگر سطح مشکی رنگ زیر و لبه دماغه را هم همچون یک دهان تلقی کنید، باید گفت انگار میورا با صورتی متعجب نگاهتان می‌کند که چرا بعد از چند دهه به سراغش رفتید. یکی از ابتکارات جالب در طراحی میورا، بخش انتهای درب‌های کناری و ستون B است. در این قسمت پره‌هایی با زاویه رو به عقب نصب شده که وظیفه دارند هوا رسانی به پیشرانه را بهبود بخشند. زیبایی این پره‌ها زمانی بیشتر به چشم می‌خورد که درب را باز کنید تا آنها همچون شاه پرهای یک عقاب در چشمانتان رخ بنمایند. در نمای عقب هم از سپر مرسومی که در آن سال‌ها استفاده می‌شد خبری نیست و پایین این قسمت با شبکه گسترده‌ای از شش ضلعی‌ها تزیین شده است. یکی از جالب‌ترین نکات نمای عقب نوشته میوراست که فونت خاصی دارد. اگر کمی به این نوشته دقت کنید، نمادهایی مثل شاخ و دم گاو را می‌توانید در آن ببینید. البته میورای سفید رنگ موزه تماشاگه خودرو یک نمونه از سری S است که از نظر ظاهری و فنی تفاوت‌هایی با دیگر میوراها دارد که در ادامه درباره آنها سخن خواهیم گفت.

P400

در واقع باید این مدل را میورای استاندارد یا Bace نامید. این خودرو مجهز به پیشرانه ۱۲ سیلندری با حجم دقیق ۲۹۲۹ سی سی است که از مدل۴۰۰ GT اقتباس شد و با تغییر در سرسیلندر، سیستم سوخت رسانی، خروجی‌ها و نسبت تراکم، قدرتش از ۳۲۰ اسب بخار به ۳۵۰ اسب‌‌بخار رسید. این پیشرانه می‌توانست در دور موتور ۷۰۰۰ به ۳۵۰ اسب بخار نیرو دست پیدا کند. همچنین بیشترین گشتاور نیز که معادل ۳۵۵ نیوتن متر بود، وقتی به دست می‌آمد که دور موتور به ۵۰۰۰ برسد. نسبت تراکم پیشرانه ۵/ ۹ به یک است و با چهار کاربراتور سه دهانه Weber که به‌صورت اختصاصی برای پیشرانه میورا ساخته شد، تغذیه می‌شود. تیم مهندسی لامبورگینی با مدیریت بیزارینی تصمیم گرفتند یک گیربکس ۵ سرعته را با پیشرانه کوپل کنند. شاسی این خودرو توسط پائولو دلارا طراحی شد که از مهندسان سابق بخش مسابقه فراری بود.

از جمله نکات جالب در بخش فنی میورا یک‌پارچه بودن کانال‌های موتور و گیربکس است و این یعنی، هر دو قسمت با یک روغن روانکاری می‌شوند به مفهومی ساده‌تر، روغن موتور و گیربکس یکی هستند. در سال ۱۹۶۷ این خودرو حدود ۲۰ هزار دلار قیمت داشت در حالی که می‌توانستید با پرداخت فقط ۵۳۷۴ دلار یک کرایسلر ایمپریال لوکس آپشنال بخرید. این مدل از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹ ساخته شد.

P400 S

میورا S یک نسخه اسپرت شده از P۴۰۰ است. لامبورگینی با تغییر در میل سوپاپ و البته تغییرات کوچکی در سرسیلندر توانست قدرت پیشرانه ۱۲ سیلندر را به ۳۷۰ اسب بخار برساند تا به این ترتیب پرسرعت‌ترین خودروی خیابانی جهان در آن سال‌ها با سرعت بیش از ۲۷۰ کیلومتر در ساعت ساخته شود. در تریم داخلی این مدل تغییراتی صورت گرفت که به‌طور مثال می‌توان به نصب بالابرهای برقی برای شیشه‌ها و نصب چند آمپر جدید اشاره کرد که با چراغ‌های کوچکی در بخش پایین داشبورد اطلاعات مختلف را به راننده نشان می‌دهند. مدل P۴۰۰ مجهز به سیستم تهویه مطبوع نبود. اما خریداران مدل P۴۰۰ S می‌توانستند با پرداخت ۷۹۶ دلار، سیستم تهویه مطبوع را نیز برای میورای خود سفارش دهند. لامبورگینی از نوامبر ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۱ تعداد ۳۳۸ دستگاه از این خودرو را تولید کرد.

P400SV

متخصصان لامبورگینی توانستند باز هم با اعمال تغییرات در میل سوپاپ‌های این مدل و البته جایگزینی کاربراتورهای جدید که ورودی‌های بزرگ‌تری داشتند، ۱۵ اسب بخار دیگر به قدرت پیشرانه اضافه کنند. به این ترتیب پیشرانه V۱۲ در حالی که هنوز ۴ لیتر حجم داشت، می‌توانست در دور ۷۷۰۰ به ۳۸۵ اسب بخار نیرو دست پیدا کند و گشتاورش هم در دور ۵۵۰۰ به ۳۸۸ نیوتن متر رسید. این افزایش قدرت در شرایطی صورت گرفت که نسبت تراکم همان ۷/ ۱۰ به یک که در مدل P۴۰۰ S بود، باقی ماند. سیستم روغن‌کاری موتور و گیربکس این خودرو یکپارچه بود و به همین دلیل مشکلات فنی ناشی از حرارت و البته استهلاک بالا را به وجود می‌آورد. از طرفی هزینه سرویس‌های خودرو را بالا می‌برد. به همین دلیل مهندسان لامبورگینی در این خودرو به کمک دیواره‌ای مسیر روغن موتور و گیربکس را از هم جدا کردند و برای هر یک فیلترهای جداگانه‌ای تعبیه شد. تغییرات فقط در کابین و بخش فنی خودرو نبود. زه‌های کرومی دور شیشه‌ها و چراغ‌ها در همین مدل به کار گرفته شد. مژه‌های چراغ‌های جلو حذف شدند و گرافیک چراغ‌های عقب هم تغییر کرد. در مدل‌های قبلی از لاستیک‌های ۲۰۵ میلی متری استفاده شد اما در مدل SV به دلیل بهره‌گیری از لاستیک‌های پهن‌تر، تغییراتی در گلگیرهای عقب ایجاد شد تا لاستیک‌هایی با عرض بیشتر درون محفظه چرخ‌های عقب جای بگیرد. از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳، ۱۵۰ دستگاه مدل SV خطوط تولید کمپانی لامبورگینی را ترک کردند.

P400 Jota

در سال ۱۹۷۰ لامبورگینی یک نسخه ویژه از مدل SV را ساخت. این خودرو که فقط یک دستگاه از آن تولید شد، شماره شاسی ۵۰۴۸ داشت و باید آن را یک میورای مسابقه‌ای تمام عیار نامید. برای کاهش وزن ۱۲۹۸ کیلوگرمی مدل SV، شیشه‌ها با نوعی طلق جایگزین و حتی بخش‌های زیادی از شاسی هم با آلیاژهای سبک آلومینیوم ساخته شدند. قسمت‌های مختلفی از بدنه هم با استفاده از مواد سبک ساخته شد و چراغ‌ها دیگر به سمت جلو حرکت نمی‌کردند زیرا بخش کاسه چراغ‌ها تغییر کرده بود تا بدنه خودرو هرچه بیشتر سبک شود. اسپویلر جلو زیر سپر نیز به خودرو اضافه شد و طراحان از یک مخزن سوخت سبک‌تر در جلوی شاسی استفاده کردند. سیستم تعلیق بازنگری شد و عرض محوری خودرو نیز افزایش یافت. به این ترتیب وزن کلی خودرو به ۸۰۰ پوند محدود شد. در بخش فنی مهندسان لامبورگینی دوباره از آستین‌شان معجزه‌ای دیگر رو کردند و قدرت پیشرانه را بدون افزایش حجم تا ۴۴۰ اسب بخار افزایش دادند. دقت کنید ۴۴۰ اسب بخار برای یک پیشرانه ۴ لیتری! این اعداد حتی در سال ۲۰۱۵ هم خیره‌کننده هستند زیرا به ازای هر لیتر از حجم موتور، ۱۱۰ اسب بخار آن هم به‌صورت اتمسفریک و بدون بهره بردن از سامانه‌های پورخوران تولید می‌شود. این قدرت به مدد افزایش نسبت تراکم، اصلاح سیستم سوخت رسانی و اگزوز، بهبود سیستم جرقه زنی و تغییر در عملکرد میل سوپاپ حاصل شد. اما این خودرو در حادثه‌ای در نزدیکی برشا ایتالیا در آوریل سال ۱۹۷۱دچار سانحه شد و آتش گرفت.

P400 SV/ J

بعد از رسیدن آوازه مدل جوتا به خریداران میورا، ۵ سفارش ویژه دیگر نیز برای این خودرو به ثبت رسید که یکی از آنها مربوط به محمدرضا پهلوی شاه مخلوع ایران بود. محمدرضا پهلوی در سفر سال ۱۹۷۱ به ایتالیا این خودرو را در زمان بازدید از کمپانی لامبورگینی به شخص فراچیو لامبورگینی سفارش داد. این خودرو که نسبت به دیگر میوراها امکانات ویژه‌ای داشت ، از میان ۵ مدل SV/ J تنها نمونه‌ای بود که همه مراحل ساختش در کارخانه لامبورگینی انجام شد. از جمله امکانات این خودرو باید به رنگ قرمز تیره خاصش به نام Red Burgundy، سیستم تهویه مطبوع با قدرت بیشتر، چرم سفید دست دوز تریم داخلی، سیستم اطفای حریق، تغییر در سیستم خنک کاری، آبشش‌های روی گلگیر جلو، کاپ عنکبوتی روی مهره تکی رینگ‌ها، سیستم صوتی قوی‌تر، تقویت سیستم‌های سوخت رسانی، روغن‌کاری و ترمزها و ساعت موسوم به رالی کورنو ساخت Tag Heuer اشاره کرد. با این لیست بلند بالا از آپشن‌ها و ارتقای سطحی فنی، میورای SVJ شاه مخلوع ایران را باید خاص‌ترین میورای تاریخ نامید. تا به امروز نشریات مختلفی درباره این خودرو مطلب به چاپ رسانده‌اند ولی برای آخرین بار در نشریه Spors cars Classic & در ایتالیا دیده شد. برای سفارش این خودرو در سال ۱۹۷۱ چک‌هایی جمعا به مبلغ ۱۳ میلیون لیر ایتالیا صادرشده بود. لامبورگینی سرانجام در سال ۱۹۷۳ و بعد از تولید ۷۶۴ دستگاه میورا با این خودروی تاریخ ساز خداحافظی کرد. اما به‌صورت قطعی تنها میورای موجود در ایران مدل P۴۰۰ S است که در موزه تماشاگه خودرو نگهداری می‌شود. در پایان از کارکنان و مدیریت محترم موزه تماشاگه خودرو برای همکاری با ضمیمه هفتگی «دنیای ماشین» تشکر می‌کنیم.

تولد مخفیانه

به دستور فراچیو پروژه‌ای مخفیانه به نام TP۴۰۰ کلید خورد. حرف P در نام این پروژه نشانگر کلمه Posteriore بود که در زبان ایتالیایی به معنی عقب است و اشاره به نصب موتور در پشت کابین دارد. ضمنا ۴۰۰ هم در واقع نمایانگر حجم پیشرانه ضرب در ۱۰ است که ۴۰۰۰ سی سی یا ۴ لیتر می‌شود. هر چند شاسی و پلت‌فرم اصلی در سال ۱۹۶۵ ساخته شد و حتی در نمایشگاه خودرو تورین هم به نمایش درآمد اما این پلت‌فرم شامل شاسی جدیدی بود که پیشرانه ۱۲ سیلندر V شکلی در پشت آن به‌صورت عرضی قرار داشت. این سبک از چیدمان پیشرانه برای اولین بار بود که در یک خودرویی غیر مسابقه‌ای و برای خیابان‌ها به کارگیری می‌شد.

سرانجام در سال ۱۹۶۵ بدنه هم توسط موسسه طراحی Betone و با دستان هنرمند Marcello Gandini نقش خورد. جالب آنکه گاندینی وقتی بدنه این خودرو را طراحی کرد، فقط ۲۵ بهار از عمرش گذشته بود. بدنه با سبکی متفاوت نسبت به خودروهای آن دوران و با استفاده از ترکیب آلومینیوم و فولاد ساخته شد. لامبورگینی که علاقه شدیدی به مراسم گاو‌بازی مرسوم در اسپانیا داشت، نام و نشان کمپانیش را نیز از همین مراسم اقتباس کرده بود و به همین دلیل برای محصول جدیدش نام Miura را برگزید که نام یکی از خشن‌ترین نژادهای گاو در اسپانیاست. شنیده شده از اکتبر ۱۹۶۵ تا نمایشگاه ژنو در سال ۱۹۶۶‌، کارکنان شرکت شبانه روز در هفت روز هفته تلاش کردند تا اولین نمونه برای نمایش در ژنو موتور‌شو آماده شود.

استقبال از این خودرو در خلال نمایشگاه آنقدر خوب بود که ۱۰ دستگاه از میورا در همین نمایشگاه پیش فروش شد. جالب است که لامبورگینی برای تبلیغ این خودرو تصمیم گرفت یک میورا را بدون برنامه خاصی جلوی هتل De Paris پارک کند. وجود خودرویی با این شکل و شمایل جلوی هتل، باعث شد توجه مردم به این خودرو جلب شود. در ماه مارس سال ۱۹۶۷ اولین خریدار میورا خودروی خود را تحویل گرفت.

جواهر ایتالیا در موزه ایران

جواهر ایتالیا در موزه ایران