آمریکا، گستره معلق
از آغاز دوره پارینه سنگی و غارنشینی تا امروز، هیچ آیین، مسلک یا اندیشهای را نمییابید که اصل حالات روانی چون «خوشی»، «ناراحتی»، «خشم»، «هیجان» یا امثال آنها را رد یا تقبیح کند. بلکه بحث همواره پیرامون تحلیل آنها و دلایل بروز و ظهورشان در انسانها و موقعیتهای گوناگون بوده است. از این منظر هیجانزدگی به خودی خود، نمیتواند موضوعی برای قضاوت شخص یا اثر هنری باشد. اما زمانی که همین «هیجانزدگی» به یک مولفه اصلی در خلق و ارائه یک مجموعه تبدیل میشود. بیش و پیش از هرچیز این پرسش قدیمی و شاید تکراری اما مهم، در ذهن بیننده به وجود میآید که «تفاوت یک هنرمند-در اینجا عکاس- با هر انسان دیگری که از امکانات عکاسی بهرهمند است، در مواجهه با دنیای پیرامون چیست؟».
از آغاز دوره پارینه سنگی و غارنشینی تا امروز، هیچ آیین، مسلک یا اندیشهای را نمییابید که اصل حالات روانی چون «خوشی»، «ناراحتی»، «خشم»، «هیجان» یا امثال آنها را رد یا تقبیح کند. بلکه بحث همواره پیرامون تحلیل آنها و دلایل بروز و ظهورشان در انسانها و موقعیتهای گوناگون بوده است. از این منظر هیجانزدگی به خودی خود، نمیتواند موضوعی برای قضاوت شخص یا اثر هنری باشد. اما زمانی که همین «هیجانزدگی» به یک مولفه اصلی در خلق و ارائه یک مجموعه تبدیل میشود. بیش و پیش از هرچیز این پرسش قدیمی و شاید تکراری اما مهم، در ذهن بیننده به وجود میآید که «تفاوت یک هنرمند-در اینجا عکاس- با هر انسان دیگری که از امکانات عکاسی بهرهمند است، در مواجهه با دنیای پیرامون چیست؟». مجموعه عکسهای اخیر «مهرداد افسری» با عنوان «آمریکا، گستره معلق» که بهتازگی در گالری محسن به نمایش گذاشته شده است، درست به قلب این پرسش میزند. عکسهای او از تصاویر تو در تو و روی هم افتاده شهرها و جامعه آمریکا شکل گرفته است. عکسهایی که زندگی پر زرق و برق و متنوع آمریکایی را نشان میدهند آثاری که به دل پرسش طرح شده میزنند اما از آن بیرون
نمیآیند و همانجا، یعنی جایی میان هیجان و غلیانِ احساسات همهگیر میمانند.
ارسال نظر