باشگاه نفت، الگوی نجات است
شاهرخ زبردست روزنامه‌نگار فوتبال پیش از هر چیز یک ورزش دوست داشتنی است. لگد زدن به توپ، همکاری و جنگیدن برای پیروزی، گریه و شادی. چند کلمه دیگر که کنار این کلمات بگذاری می‌توانی فوتبال را تعریف کنی. به همین سادگی است.
تیم فوتبال مجموعه‌ای از آدم‌هایی است که به توپ لگد می‌زنند، آدم‌هایی که بازیکنان را هدایت می‌کنند، آدم‌هایی که تیم را تشویق می‌کنند و مجموعه‌ای از داستان‌ها و تاریخ. مجموعه‌ای از احساس و بازی. باشگاه فوتبال، اما یک بنگاه اقتصادی است. مجموعه‌ای که تیم فوتبال را برای رسیدن به اهداف هدایت می‌کند. بنگاه اقتصادی را باید با سرمایه‌گذاری و سود، با هزینه و خروجی سرمایه‌گذاری و با نتیجه تعریف کرد. برای یک باشگاه شکست و پیروزی تنها در زمین فوتبال رقم نمی‌خورد و به دست آوردن و از دست دادن پول در آن ارزش و ضدارزش محسوب می‌شود. برای یک طرفدار ذات فوتبال شاید تلخ به‌نظر بیاید، اما واژه‌های تعهد به قرارداد و حرفه‌ای‌گری در فوتبال امروز جای غیرت و تعصب را گرفته است. باشگاه‌ها را هم باید به همین چشم نگاه کرد و عملکردشان را سنجید. اگر تیم‌ها را با نتایج و با احساسی که در هوادار برمی‌انگیزند باید سنجید باشگاه را باید با درآمدزایی، سرمایه‌گذاری برای تربیت بازیکن، هدایت بدون حاشیه مجموعه و با نتایج تیم و احساس هوادار باید سنجید. کارنامه باشگاه اعم از کارنامه تیم است و البته که خوب و بد بودن هر کدام بر دیگری تاثیر می‌گذارد. لیگ سیزدهم برتر پر است از باشگاه‌هایی که مردود شده‌اند؛ اما تیم‌هایشان نمره قبولی گرفته‌اند. پرسپولیس بزرگ‌ترین این تیم‌ها است. باشگاهی که قراردادهای میلیاردی و گاهی نامشخص با بازیکنانش بست، منابع مالی‌اش پرابهام بود، به تعهداتش پایبند نبود و ثبات نداشت. در مقابل تیم پرسپولیس بعد از مدت‌ها در این لیگ سهمیه آسیایی گرفت و هوادارانش را راضی کرد. ملوان را هم می‌شود در کنار پرسپولیس گذاشت. تیمی که بهترین نتایج تاریخ خود در لیگ برتر را گرفت و باشگاهی که هنوز نانش را در نمی‌آورد و محتاج هدایتی و محجوب می‌شود. هرچند با جوانانی که در انزلی در سایه ملوان رشد و تیم را از خرج‌های آنچنانی بی‌نیاز می‌کنند اوضاع کمی بهتر است. راه‌آهن هم هست و کمتر یا بیشتر چند باشگاه دیگر. شکست‌خورده واقعی، اما استقلال است. آنها در لیگ گذشته نه در باشگاه‌داری موفق بوده‌اند و نه در تیمداری. مدعی قهرمانی و قهرمان سال گذشته بازیکنانش را یکی‌یکی از دست داد، دستش از سهمیه آسیایی کوتاه ماند و هزینه‌های سرسام‌آورش نه تماشاگران را به استادیوم کشاند و به وجد آورد و نه به نتیجه‌گیری منجر شد. شاگرد اول‌های لیگ، اما بدون تردید نفت تهران و فولاد هستند. فولادی‌ها احتمالا به بازیکنانشان بیشتر از نفت پول داده‌اند، اما نقطه قوت آنها این است که در تمامی رده‌های سنی در کشور قهرمان شده‌اند. این نویدی برای این باشگاه است که در آینده نزدیک می‌تواند به جای خرید بازیکن، از بازیکنان جوانش حتی ثروت تولید کنند. نفت اما، تیمی جوان با قراردادهایی که در بضاعت مجموعه باشگاه بود، بست. راهی که صبای قم با ویسی آغاز کرده بود و با آن موفق هم شده بود. آنها از پس تعهدات مالی‌شان برآمدند و با کمترین هزینه بیشترین بازدهی را داشتند. سومی لیگ برتر و گرفتن سهمیه آسیایی. درآمدی که بازی کردن در آسیا برای این تیم خواهد داشت می‌تواند بخشی از هزینه‌های این تیم را هم توجیه کند. نفتی‌ها شایسته تقدیرند چرا که خلاف جریان آب و در مسیر درست شنا کرده‌اند؛ با این وجود درآمدهای نفت تهران کفاف همین هزینه را هم نمی‌دهد. بدون تماشاگر بودن تیم هم حتی بر زیر سوال بودن این هزینه‌ها اضافه می‌کند اما اگر درآمدهای لیگ برتر به اندازه توجهی باشد که مردم به آن دارند نفت با مدیریت این‌گونه از پس هزینه‌هایش برمی‌آید. باشگاه‌های لیگ برتری ایران بدون شک هیچ کدام بیلان مالی مثبتی ندارند. بدون فروش پیراهن و تقریبا بدون حق پخش تلویزیونی و بلیت‌فروشی انتظار بیلان مثبت هم کمی دور از ذهن است، اما مدیران باشگاه‌ها از نفت تهران و از شیوه مدیریتی این تیم باید یاد بگیرند که به اندازه گلیم‌شان هزینه کنند. راهی که نفت در آن است راه نجات از فوتبال دولتی و پول نفتی است که سرمنشأ همه دردهای فوتبال است.