باب دیلن، برنده نوبل ادبیات را بشناسیم
امید قهرمان
استادیار زبان و ادبیات انگلیسی،دانشگاه خیام مشهد
در سال ۱۸۱۷ جان کیتس شاعر برجسته و رمانتیک انگلیس در مورد استعداد و نبوغ نویسندگان بزرگ از عبارت (Negative Capability) استفاده کرد به این معنی که به عنوان مثال، هنرمندی همچون شکسپیر در حالیکه با شک و تردید فلسفی، معنای زیبایی هنر و هویت پر رمز و راز جهان دست و پنجه نرم میکند، از تلاش برای رسیدن به زیبایی و حقیقت نیز دست نمیکشد و این به واقع وصف حال ترانه سرا و شاعر بزرگ دوران ما باب دیلن است. است.
امید قهرمان
استادیار زبان و ادبیات انگلیسی،دانشگاه خیام مشهد
در سال 1817 جان کیتس شاعر برجسته و رمانتیک انگلیس در مورد استعداد و نبوغ نویسندگان بزرگ از عبارت (Negative Capability) استفاده کرد به این معنی که به عنوان مثال، هنرمندی همچون شکسپیر در حالیکه با شک و تردید فلسفی، معنای زیبایی هنر و هویت پر رمز و راز جهان دست و پنجه نرم میکند، از تلاش برای رسیدن به زیبایی و حقیقت نیز دست نمیکشد و این به واقع وصف حال ترانه سرا و شاعر بزرگ دوران ما باب دیلن است. است.
او درست مانند شش شخصیت فیلم تاد هاینس (I'm Not There) که هر کدام زاویهای از شخصیت او را نمایان میکردند، از خود چند باب دیلن برجای گذاشته: بعضی از آنها را تمام دنیا میشناسند، اما دیلن اصلی به این آسانی قابل شناسایی نیست. حتی صدای او هم طیف گوناگونی دارد: گاهی آمرانه است، گاهی پر است از حس همدردی، گاهی طعنه آمیز میشود، گاهی دردناک و غمبار و گاهی حتی بیتفاوت. کدام یک صدای اوست؟ دیلن در دورانی ظهور کرد که موسیقی پاپ تنها به رقابت بین او، بیتلز و رولینگ استونز محدود نمیشد؛ موسیقی پاپ با جهان بزرگتری رقابت میکرد پر از جنگ و انتخابات، فقر و ثروت، سپید و سیاه، مرد و زن و او سیزیف وار از هیچ تلاشی برای به جلو راندن صخره موسیقی و پیروزیاش بر جهان فروگذار نکرد.
او ترانه سراست یا شاعر؟ ترانهها و موسیقی او در گوشه و کنار این کره خاکی شنیده میشوند اما مگر اشعارش جای خود را در کالجها و دانشگاههای غرب پیدا نکردهاند؟ مگر او نیز همچون استفان ددالوس، شاعر و هنرمند جوان دنیای داستانی جویس، تجارب روزمره را در قالب کالبد تابناک زندگی همیشه جاری به تعالی نرسانده است؟ هنگامی که پرسی شلی، دیگر شاعر رمانتیک انگلیسی، شاعران را قانونگذاران به رسمیت شناخته نشده و بنیانگذاران جوامع مدنی تعریف می کند، آیا مگر میشود باب دیلن را به خاطر نیاورد؟
یکی از بارزترین مشخصههایی که میتوان با آن دیلن و شعر را به هم پیوند زد نام خانوادگی اوست که از نام شاعر ولزی، دیلن تامس، وام گرفته است. اشتیاق بیحد دیلن به شعر و شاعری به دوران جوانی و قبل از شهرتش باز میگردد وقتی اشعار ادگار آلن پو، شلی، بایرون، لانگ فلو، و دیلن تامس را بلند بلند می خواند و مسحور هارمونی آهنگ و طنین کلمات و اصوات آن ها میشد. دغدغه دیلن در مورد صدای کلمات و مقوله زبان در شعر/ ترانهها و نحوه خواندن او کاملاً مشهود است. دیلن مرز بین ترانه فولک و شعر را آن قدر نامحسوس میپنداشت که شعر «قتل عام در پیدمونت» از شاعری چون جان میلتون را نوعی ترانه فولک می دانست. باب دیلن می خواهد شعر/ ترانههایش به جای خوانده شدن شنیده شوند و برای دراماتیزه کردن اشعارش آنها را از سه مرحله مهم عبور میدهد.
اول این که او آنها را مینویسد سپس میخواند. دوم، با خواندن، این شعر/ ترانهها را بازنویسی میکند و آخر این که او با این شعر/ ترانهها خود را مینویسد و در آنها پنهان میشود. شاید بهتر باشد درباره مفهوم و ساختار شعر/ ترانه های دیلن از واژه «سرخوشی/ هیجان» که رولان بارت در تئوری ادبی خود درباره «متون نوشتنی» به کار میگیرد، استفاده کرد: برای فهم آنها و شناختن باب دیلن باید کدهای ادبی و فرامتنی پیچیدهای را رمزگشایی کنیم. و فراموش نکنیم که نوشتههای دیلن همیشه پیشگویانه بوده و به سایههای عظیم و نامطمئن آینده شکل و شمایلی خاص بخشیدهاند و در چند دهه اخیر همیشه به اشکال متفاوت در بوته نقد و تحلیل آکادمیک قرار گرفته اند: از مطالعه فن بیان و تحلیل فرمالیستی، سیاسی، پساساختارگرایانه گرفته تا نقد بینامتنی، اسطورهای، مذهبی و مردم نگاری. دیلن تنها شاعر عصر ماست که اشعارش را مینوازد و می خواند زیرا که نسبت به کلمات بی اعتماد است. «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود» و دیلن برای خلق جهانش نیازی نمی بیند تا خود را با خدای عهد جدید در بیندازد؛ او میخواند و مینوازد زیرا «تنها صداست که می ماند». دیلن به جایزه نوبل احتیاج ندارد؛ او خود فخر انسان مدرن است.
ارسال نظر