تاثیر هوش هیجانی بر عملکرد مدیران چیست؟
آیا شما مدیر یک سازمان هستید؟ آیا میخواهید مدیر یک سازمان شوید؟ بنابراین باید بدانید که بیشتر از هوش شناختى و مهارتهای تکنیکال براى موفقیت به افزایش هوش هیجانی خود نیاز دارید. تاکنون بسیاری از مردم فکر میکردند که آنچه برای موفقیت لازم است IQ یا همان هوش یادگیری و ثبت اطلاعات است، اما آنچه تحقیقات امروز نشان میدهد این است که هوشی مهمتر از IQ درون انسان وجود دارد که نام آن EQ یا همان «هوش هیجانی» است. آنچه امروز در کسب موفقیت اهمیت دارد، نحوه برقراری ارتباط با دیگران، فهم احساسات آنها و ابراز واکنش مناسب به آنها است و این مهم تنها با ارتقای سطح هوش هیجانی افراد ممکن است.
آیا شما مدیر یک سازمان هستید؟ آیا میخواهید مدیر یک سازمان شوید؟ بنابراین باید بدانید که بیشتر از هوش شناختى و مهارتهای تکنیکال براى موفقیت به افزایش هوش هیجانی خود نیاز دارید. تاکنون بسیاری از مردم فکر میکردند که آنچه برای موفقیت لازم است IQ یا همان هوش یادگیری و ثبت اطلاعات است، اما آنچه تحقیقات امروز نشان میدهد این است که هوشی مهمتر از IQ درون انسان وجود دارد که نام آن EQ یا همان «هوش هیجانی» است. آنچه امروز در کسب موفقیت اهمیت دارد، نحوه برقراری ارتباط با دیگران، فهم احساسات آنها و ابراز واکنش مناسب به آنها است و این مهم تنها با ارتقای سطح هوش هیجانی افراد ممکن است. هوش هیجانی شما در واقع سطح توانایی شما در درک خود و دیگران، مدیریت احساسات خود و مدیریت روابطتان است.
توانایی کنترل و مدیریت احساسات ضرورت دارد و توانایی افراد برای درک، تفسیر و همچنین نحوه پاسخ به احساسات یکدیگر متفاوت است. تصور کنید در شرایطی قرار دارید که نمیتوانید با کارمند، همکار یا مدیر عصبی خود کنار آمده و با او احساس همدردی کنید. در این شرایط روانشناسان پیشنهاد میکنند که باید از هوش هیجانی استفاده کنید. اهمیت هوش هیجانی به اندازهای است که حتی برخی آن را از آیکیو (IQ) مهمتر دانسته اند. زمانى که با اهمیت حیاتى EQ بر موفقیت خود آشنا شوید شاید به این نتیجه برسید که گذشته از هر مساله دیگری، آنچه سازمان شما به آن نیاز دارد تقویت هوش هیجانی مدیران و کارمندان آن است.
هوش هیجانی چیست؟
در برخی تعریفها هوش هیجانی توانایى آگاه شدن، تاثیر گذاشتن و ابراز صحیح احساسات شما، درک و تاثیرگذاری بر آن دسته از احساسات دیگران در بطن رابطه میان فردى است. از دیدگاه گلمن- فردی که بیشترین تحقیق را در زمینه هوش هیجانی داشته است- این هوش ۴ محتوا و مرحله اصلی را به ما میدهد:
۱- خود آگاهی
۲- مدیریت خود
۳- انگیزه و همدلى
۴- مهارتهاى اجتماعى
این ۴ عامل بر عملکرد سازمان و افراد سازمان شما تاثیر بسزایی دارند و به جرات میتوان گفت هوش هیجانی تضمینی برای موفقیت شما است.
5 دلیل اصلی برای اینکه هر مدیری باید هوش هیجانی بالایی داشته باشد چیست؟
مهارت اجتماعی و برقراری روابط قوی
مهارت اجتماعی یک مدیر شامل مهارت در ایجاد و پرورش روابط سالم و موثر است و موجب میشود که یک مدیر بتواند فضای کاری سالم، پرانرژی و با بازدهی بالایی را در سازمان خود فراهم کند. توانایی برقراری ارتباطات سالم و مناسب حتی در محل کار هم یکی از مهمترین تجربههای انسانی است زیرا بازدهی یک سازمان را تحت تاثیر قوی خود قرار میدهد.
ارتباطات میتوانند همه چیز را تحت تاثیر خود قرار دهند
این غیرممکن است که بدون اینکه یک برقرار کننده ارتباط خوب باشید یک مدیر عالى شوید. برای اینکه مدیر خوبی شوید ابتدا باید طرز برقراری ارتباط مناسب با کارمندان و همکاران را بدانید. ارتباطی که نه تنها ارتباطی سالم و اعتمادساز است بلکه فضای کاری شما را پویا و پر انرژی میکند. اینکه ما بتوانیم به دیگران قدرت و نیرویی بدهیم که آنها به استقبال تغییرات بروند کار سختی است، اما یکی از کلیدهای موفقیت شما در سازمان ایجاد انگیزه و همدلی با کارمندان یا همکارانتان است. برای ماندگاری ارتباطات، آگاهی از احساسات، هیجانات و انگیزههای خود و دیگران ضرورت دارد و این مهارتها به شما کمک میکنند تا در قرار ملاقات خود موفقتر باشید.
هوش هیجانی، مدیریت بحران را نیز افزایش میدهد
کسانى که هوش هیجانی بالایی دارند، نه تنها مدیریت بحران بالایی دارند بلکه از بحرانها در جهت موفقیت بیشتر خود استفاده میکنند. در بدترین حالت، برخی از مدیرانی که مهارتهای هوش هیجانی پایینی دارند علاوه بر اینکه نمیتوانند بحرانهای در سازمان را مدیریت کنند، خود نیز در بحرانآفرینی نقش موثری دارند. بنابراین، مدیریت بحران یکی از مهمترین شرایط مدیریت موثر است و این مهم با ارتقای هوش هیجانی فرد بهوجود میآید.
مدیرانی که هوش هیجانی بالایی دارند باعث رشد دیگران میشوند
برای تاثیرگذاری و رشد دادن دیگران نیاز دارید نکاتی از قبیل تفاوتهای رفتارى و نقاط کور روابط را شناسایی کنید، همچنین، ارائه راهحلهای خوب و مناسب در گرو چنین شناختی است. اما آنچه حائز اهمیت است این است که هیچیک از اینها بدون خودآگاهی و همدلی با دیگران ممکن نیست. برای تاثیر گذاشتن بر دیگران و رشد دادن آنها قبل از هر چیزی شما باید به سطح بالایی از آگاهی بر خود، هیجانات و احساسات خود رسیده باشید تا بتوانید با گذر از این مرحله به درک صحیحی از دیگران نیز برسید، سپس، زمانی که به این دو سطح آگاهی دست یابید بررسی شرایط و راهکاریابی نیز برای شما بسیار آسان میشود.
تصمیمات مناسب، نتایج مطلوب را برای شما به ارمغان میآورند
از آنجایی که تصمیمات مهم و اساسی بر عهده مدیران سازمان است بهتر است مدیران بدانند که هیچ تصمیمی اگر آگاهانه صورت نگیرد نتایج مطلوبی نیز به بار نمیآورد و تصمیمگیری آگاهانه و صحیح در گرو هوش هیجانی بالای افراد است. این امر با شناخت رفتارها، درک احساسات خود، کارمندان و همکارهای شما، همچنین شناسایی دقیق شرایط و اتفاقات آمادگی برای مدیریت بحرانهای احتمالی میسر میشود. تمامی موارد ذکر شده در گرو هوش هیجانی شما هستند و اگر این هوش در شما تقویت شود شما را قادر میسازد تا با مدیریت صحیح بر خود، دیگران و محیط بتوانید بازدهی کسب و کار خود را «حداقل» تا ۱۵ درصد افزایش دهید. برخی محققان بر این نظرند که هوش هیجانی یک ویژگی اکتسابی است و میتوان آن را یاد گرفت و یا آموزش داد. در حالی که برخی دیگر معتقدند هوش هیجانی یک ویژگی انتسابی و ذاتی است که قابل آموزش نیست. تحقیقات روز نشان میدهد هوش هیجانی یکی از انواع هوشهای درونی ما است که بر خلاف IQ با آموزشهای خاص و توسط مربی حاذق قابل ارتقا است.
ارسال نظر