گفتوگو با وحیدتاج که سریال لغو کنسرتها با اجرای او در یزد شروع شد
من خواننده فتنه ۸۸ نبودم
لیلا رضایی چندی پیش کنسرت وحید تاج خواننده جوان و موفق موسیقی سنتی در یزد لغو شد و این خبر درست در شب برگزاری کنسرت روی خط خبرگزاری ها قرار گرفت. او جزو اولین خوانندگانی بود که کنسرتش در دولت یازدهم لغو شد و به همین دلیل واکنشهایی که بعد از این اتفاق شکل گرفت دور از تصور بود. شاید آن روز کسی فکرش را هم نمی کرد که لغو کنسرت وحید تاج به سریالی دنباله دار تبدیل شود و یکی از مهمترین بحثهای جامعه را شکل بدهد. ماجرایی که حتی رئیسجمهوری را هم وارد میدان کرد تا مواضع دولت در قبال چنین اتفاقهایی روشن شود.
لیلا رضایی چندی پیش کنسرت وحید تاج خواننده جوان و موفق موسیقی سنتی در یزد لغو شد و این خبر درست در شب برگزاری کنسرت روی خط خبرگزاری ها قرار گرفت. او جزو اولین خوانندگانی بود که کنسرتش در دولت یازدهم لغو شد و به همین دلیل واکنشهایی که بعد از این اتفاق شکل گرفت دور از تصور بود. شاید آن روز کسی فکرش را هم نمی کرد که لغو کنسرت وحید تاج به سریالی دنباله دار تبدیل شود و یکی از مهمترین بحثهای جامعه را شکل بدهد. ماجرایی که حتی رئیسجمهوری را هم وارد میدان کرد تا مواضع دولت در قبال چنین اتفاقهایی روشن شود. آنچه میخوانید گفتوگوی دنیای اقتصاد با این خواننده درباره لغو کنسرتش در یزد و ادامه شکلگیری این جریان است.
لغو کنسرت شما شروع شکلگیری یک جریان بود که حالا به نقطه اوج رسیده است. در این مدت دلیل لغو کنسرت را متوجه شدهاید؟
یکی از کنسرتهایی که لغو شد و خیلی هم سرو صدا کرد و واکنشهای متعددی را به وجود آورد کنسرت من دریزد بود. بهانه این بود که من را منتسب به فتنه 88 دانسته در حالی که کاملا اشتباه بود و اطلاعاتی که کسب کرده بودند اصلا درست نبود. من پیشترها قطعه «رزم مشترک» از ساختههای استاد پرویز مشکاتیان را با گروه آوازی تهران در جشنواره موسیقی فجرو درسالن رودکی اجرا کرده بودم و گویا فیلم آن را دیده بودند و فکر کرده بودند به ماجرای فتنه ربط دارد. لغو این کنسرت برای من که در حال فعالیت هستم یکی از سخت ترین و بدترین اتفاقات ممکن بود. البته دلیل دیگری هم برای لغو کنسرتم وجود داشت که مربوط به یکی از اجراهای من درخارج از ایران بود. در آن برنامه من به همراه یک بانوی خواننده روی صحنه رفته بودم که این مساله در لغو اجرای من در یزد تاثیر گذار بود.
لغو برنامه شما چطور اتفاق افتاد؟
واقعیت این است که من مورد حمله یکسری افراد ناشناس قرار گرفتم که تنها من را هدف قرار داده بودند. چرا که گروه بدون من روی سن رفت و برای مردم برنامه اجرا کرد. وقتی نیروهای خودسر حمله کردند دیگر به من اجازه داده نشد تا روی سن بروم اما گروه روی سن رفت و به احترام مردم حدود 10 دقیقه و بدون خواننده برنامه اجرا کرد. در این مدت من پشت سن بودم و اجرای دوستانم را تماشا میکردم! مسوول سالن من را استتار کرده بود تا بلایی بر سرم نیاید. حتی نیروی انتظامی هم از من محافظت کرد تا صدمهای به من نرسد. البته من اینها را قبلا بیان کردهام اما دوباره میگویم تا کسانی که از ماجرا خبر ندارند هم درجریان قرار بگیرند. نوبت اول این کنسرت از ساعت 18 تا 20 بدون هیچ مشکلی برگزار شد. قبل از برپایی سانس دوم در شب دوم که از ساعت 20:30 قرار بود روی صحنه بروم، جمعی 50 نفره در محل ورودی سالن جمع شدند و از مسوولان خواستند برنامه را لغو کرده و از ورود مردمی که برای تماشای کنسرت آمده بودند جلوگیری کنند، البته اتفاقات در حالی رخ داد که معاون هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد در محل حضور داشت و از این جمع خواست تا صبح شنبه با حضور در دفترش او را از دلایل این امر مطلع کنند و دلایل مخالفت خود را با او درمیان بگذارند. همان لحظه که به من حمله شده بود، صداوسیمای مرکز یزد داشت از من آهنگ پخش میکرد.
یعنی هیچ یک از مسوولان یزد در این زمینه اقدامی نکردند؟
وقتی نسبت به این مساله اعتراض شد، معاون سیاسی امنیتی استانداری و فرماندار یزد به همراه معاون هنری ارشاد در محل حضور یافتند. آقای محمود شاکری شمسی فرماندار یزد با آن افراد صحبت کرد و از سوی دیگر از برنامهگذار درخواست کرد که برنامه را بدون خواننده و با حذف نام من اجرا کند.
در نهایت ساعت ۲۳:۳۰ درِ سالن با ۳ ساعت تاخیر باز شد و برنامه بدون حضور من به عنوان خواننده اجرا شد. برنامه در حالی تمام شد که تعداد افراد معترض به برگزاری کنسرت افزایش یافته و من ناگزیر با اسکورت نیروهای انتظامی به محل اقامتم بازگشتم.
دلیل لغو کنسرت را چطور متوجه شدید؟
بعد از این جریانها معاون فرهنگی ارشاد یزد از انتشار پیامکی خبر داد که من را به دلیل اجرای آهنگ «همراه شو عزیز» خواننده فتنه ۸۸ نامیده بودند. این در حالی است که آهنگ «همراه شو عزیز» قبل از وقایع ۸۸ سال اجرا شده بود و اتفاقا در جشنواره موسیقی فجر رتبه هم آورده بود. نکته قابل توجه دیگری که میتواند مورد توجه قرار بگیرد این است که مسوولان استانی هم به صورت کتبی و هم شفاهی از مرکز موسیقی وزارت ارشاد و حراست وزارتخانه و نیز اداره کل اطلاعات یزد برای برگزاری کنسرت من استعلام گرفته بودند و تا صبح روز پنجشنبه هیچگونه مشکلی وجود نداشت.
با وجود این مشکلات مسوولان نیروی انتظامی تاکید کردند برای شب دوم اگراوضاع بر همان روال باشد نمیتوانند امنیت و آرامش را تامین کنند. جمع معترض هم پس از فرستادن 5 نفر نماینده در داخل سالن محل را ترک کردند ولی تاکید داشتند که جمعه شب نیز دوباره خواهند آمد و اگر وحید تاج بخواهد برنامه اجرا کند، باز هم از اجرایش جلوگیری خواهند کرد.
بعد از آن کنسرت دیگری از شما لغو نشد؟
خوشبختانه بعد از آن من کنسرتهای زیادی برگزار کردم و آلبومهای مختلفی را به بازار فرستادم و مشکلی به وجود نیامد... نمیدانم چرا آن اتفاق ناخوشایند افتاد، در حالی که من مدت یک سال به جوانان یزد درس داده بودم و فرهنگ و خلق و خوی آن ها را میشناختم. برای همین فکر نمیکنم آن نیروهای خودسر، یزدی بوده باشند. من یزدیها را دوست دارم. در دو برنامه تلویزیونی نیز حضور داشتم که در مرکز استان یزد تهیه و تولید شده بود که یکی از آنها «هنوز آواز میآید» نام داشت و دیگری که هنوز هم پخش میشود برنامه «شرح پریشانی» است که تیتراژش را نیز من روی شعری از وحشی بافقی خواندهام.
لغو کنسرتها حالا به سریال تبدیل شده است.چه پیشنهادی دارید برای اینکه از این قبیل اتفاقها تکرار نشود؟
واقعیت این است که باید بگویم دیگر دیر است برای راهکار !باید همان موقع این نیروهای خودسر شناسایی میشدند و به دلیل مزاحمتهایی که به وجود آورده بودند، مجازات میشدند تا دیگر کسی به خود اجازه ندهد دست به چنین کاری بزند. در حالی که این اتفاق به کرات درحال افتادن است. ناگفته نماند که من خیلی درجریان اینگونه ماجراها نیستم؛ اما معتقدم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، متولی فرهنگ است و مسوول این وزارتخانه وقتی به هنرمندی مجوز میدهد دیگر کسی حق ندارد آن را به سخره بگیرد و برنامه را لغو کند. ما وقتی مجوز میگیریم از سه کلمه فرهنگ، ارشاد و اسلامی مجوز گرفتهایم و پس کسی نباید به خودش اجازه بدهد آن را لغو کند و این مجوز را نادیده بگیرد.
متاسفانه بهرغم حرکت زشت و سخیفی که با من شد، این گروه به مجازات نرسیدند و وضعیت از قبل نیز بدتر شد. ۱۸ اردیبهشت ۹۲ یک روز بسیار بد و فراموش نشدنی برای من بود. در این روز لطمه بزرگی به لحاظ عاطفی، روحی و روانی به من وارد شد و هیچ کسی هم از من دلجویی نکرد. باوجودی که تهیهکننده از نیروهای خودسر عکس و فیلم تهیه کرده بود؛ اما آنها دستگیر نشدند. خود یزدیها میدانند که آنها چه کسانی بودند و از آنها تحت عنوان همین نیروهای خودسر یاد میکنند. وقتی ارشاد متولی فرهنگ است و به کسی مجوز میدهد باید پای مجوزش بماند و هیچ محلی از اعراب ندارد که جایی دیگر و ارگانی دیگر آن را لغو کنند.
با این اوصاف فکر میکنید مشکل حل شود؟
اگر بخواهم رک حرفم را بزنم باید بگویم که اصلا خوشبین نیستم؛ اما واقعا امیدوارم حل شود. در حالی در ایران از این دست اتفاقات میافتد که در خارج از ایران برای یک کنسرت از ماهها قبل برنامهریزی میکنند تا هنرمند بدون استرس روی سن برود. اتاق در هتل، بلیتها، سالن اجرا و ... از ماهها قبل درنظر گرفته میشوند. فقط میتوانم بگویم ای کاش تکلیفمان باخودمان روشن شود و بدانیم که قرار است چه کار کنیم.
به نظر شما چرا حاشیهسازیها بیشتر برای موسیقی سنتی بهوجود میآید؛ در حالی که کنسرتهای موسیقی پاپ با مشکلات کمتری برگزار میشوند؟
واقعا نمیدانم چرا هنرمندی که از حافظ و مولانا میخواند و موسیقی فاخر کشورش را اشاعه میکند و آواز میخواند خطرناکتر از جرم و جنایتهایی شده است که اتفاق میافتند؟ یعنی این قدر کار ما بیارزش است که حتی در مقایسه با این مقوله نیز کم میآورد؟ ما هر چقدر جلوی فرهنگ و اشاعه آن را بگیریم، تولیدات فرهنگهای بیگانه راحتتر در ذهن جوانانمان رسوب میکند. باید به فرهنگ ایرانی، هنر و هنرمند ایرانی احترام بگذاریم تا راه نفوذ فرهنگهای غربی بسته شود، همین!
لغو کنسرت شما شروع شکلگیری یک جریان بود که حالا به نقطه اوج رسیده است. در این مدت دلیل لغو کنسرت را متوجه شدهاید؟
یکی از کنسرتهایی که لغو شد و خیلی هم سرو صدا کرد و واکنشهای متعددی را به وجود آورد کنسرت من دریزد بود. بهانه این بود که من را منتسب به فتنه 88 دانسته در حالی که کاملا اشتباه بود و اطلاعاتی که کسب کرده بودند اصلا درست نبود. من پیشترها قطعه «رزم مشترک» از ساختههای استاد پرویز مشکاتیان را با گروه آوازی تهران در جشنواره موسیقی فجرو درسالن رودکی اجرا کرده بودم و گویا فیلم آن را دیده بودند و فکر کرده بودند به ماجرای فتنه ربط دارد. لغو این کنسرت برای من که در حال فعالیت هستم یکی از سخت ترین و بدترین اتفاقات ممکن بود. البته دلیل دیگری هم برای لغو کنسرتم وجود داشت که مربوط به یکی از اجراهای من درخارج از ایران بود. در آن برنامه من به همراه یک بانوی خواننده روی صحنه رفته بودم که این مساله در لغو اجرای من در یزد تاثیر گذار بود.
لغو برنامه شما چطور اتفاق افتاد؟
واقعیت این است که من مورد حمله یکسری افراد ناشناس قرار گرفتم که تنها من را هدف قرار داده بودند. چرا که گروه بدون من روی سن رفت و برای مردم برنامه اجرا کرد. وقتی نیروهای خودسر حمله کردند دیگر به من اجازه داده نشد تا روی سن بروم اما گروه روی سن رفت و به احترام مردم حدود 10 دقیقه و بدون خواننده برنامه اجرا کرد. در این مدت من پشت سن بودم و اجرای دوستانم را تماشا میکردم! مسوول سالن من را استتار کرده بود تا بلایی بر سرم نیاید. حتی نیروی انتظامی هم از من محافظت کرد تا صدمهای به من نرسد. البته من اینها را قبلا بیان کردهام اما دوباره میگویم تا کسانی که از ماجرا خبر ندارند هم درجریان قرار بگیرند. نوبت اول این کنسرت از ساعت 18 تا 20 بدون هیچ مشکلی برگزار شد. قبل از برپایی سانس دوم در شب دوم که از ساعت 20:30 قرار بود روی صحنه بروم، جمعی 50 نفره در محل ورودی سالن جمع شدند و از مسوولان خواستند برنامه را لغو کرده و از ورود مردمی که برای تماشای کنسرت آمده بودند جلوگیری کنند، البته اتفاقات در حالی رخ داد که معاون هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد در محل حضور داشت و از این جمع خواست تا صبح شنبه با حضور در دفترش او را از دلایل این امر مطلع کنند و دلایل مخالفت خود را با او درمیان بگذارند. همان لحظه که به من حمله شده بود، صداوسیمای مرکز یزد داشت از من آهنگ پخش میکرد.
یعنی هیچ یک از مسوولان یزد در این زمینه اقدامی نکردند؟
وقتی نسبت به این مساله اعتراض شد، معاون سیاسی امنیتی استانداری و فرماندار یزد به همراه معاون هنری ارشاد در محل حضور یافتند. آقای محمود شاکری شمسی فرماندار یزد با آن افراد صحبت کرد و از سوی دیگر از برنامهگذار درخواست کرد که برنامه را بدون خواننده و با حذف نام من اجرا کند.
در نهایت ساعت ۲۳:۳۰ درِ سالن با ۳ ساعت تاخیر باز شد و برنامه بدون حضور من به عنوان خواننده اجرا شد. برنامه در حالی تمام شد که تعداد افراد معترض به برگزاری کنسرت افزایش یافته و من ناگزیر با اسکورت نیروهای انتظامی به محل اقامتم بازگشتم.
دلیل لغو کنسرت را چطور متوجه شدید؟
بعد از این جریانها معاون فرهنگی ارشاد یزد از انتشار پیامکی خبر داد که من را به دلیل اجرای آهنگ «همراه شو عزیز» خواننده فتنه ۸۸ نامیده بودند. این در حالی است که آهنگ «همراه شو عزیز» قبل از وقایع ۸۸ سال اجرا شده بود و اتفاقا در جشنواره موسیقی فجر رتبه هم آورده بود. نکته قابل توجه دیگری که میتواند مورد توجه قرار بگیرد این است که مسوولان استانی هم به صورت کتبی و هم شفاهی از مرکز موسیقی وزارت ارشاد و حراست وزارتخانه و نیز اداره کل اطلاعات یزد برای برگزاری کنسرت من استعلام گرفته بودند و تا صبح روز پنجشنبه هیچگونه مشکلی وجود نداشت.
با وجود این مشکلات مسوولان نیروی انتظامی تاکید کردند برای شب دوم اگراوضاع بر همان روال باشد نمیتوانند امنیت و آرامش را تامین کنند. جمع معترض هم پس از فرستادن 5 نفر نماینده در داخل سالن محل را ترک کردند ولی تاکید داشتند که جمعه شب نیز دوباره خواهند آمد و اگر وحید تاج بخواهد برنامه اجرا کند، باز هم از اجرایش جلوگیری خواهند کرد.
بعد از آن کنسرت دیگری از شما لغو نشد؟
خوشبختانه بعد از آن من کنسرتهای زیادی برگزار کردم و آلبومهای مختلفی را به بازار فرستادم و مشکلی به وجود نیامد... نمیدانم چرا آن اتفاق ناخوشایند افتاد، در حالی که من مدت یک سال به جوانان یزد درس داده بودم و فرهنگ و خلق و خوی آن ها را میشناختم. برای همین فکر نمیکنم آن نیروهای خودسر، یزدی بوده باشند. من یزدیها را دوست دارم. در دو برنامه تلویزیونی نیز حضور داشتم که در مرکز استان یزد تهیه و تولید شده بود که یکی از آنها «هنوز آواز میآید» نام داشت و دیگری که هنوز هم پخش میشود برنامه «شرح پریشانی» است که تیتراژش را نیز من روی شعری از وحشی بافقی خواندهام.
لغو کنسرتها حالا به سریال تبدیل شده است.چه پیشنهادی دارید برای اینکه از این قبیل اتفاقها تکرار نشود؟
واقعیت این است که باید بگویم دیگر دیر است برای راهکار !باید همان موقع این نیروهای خودسر شناسایی میشدند و به دلیل مزاحمتهایی که به وجود آورده بودند، مجازات میشدند تا دیگر کسی به خود اجازه ندهد دست به چنین کاری بزند. در حالی که این اتفاق به کرات درحال افتادن است. ناگفته نماند که من خیلی درجریان اینگونه ماجراها نیستم؛ اما معتقدم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، متولی فرهنگ است و مسوول این وزارتخانه وقتی به هنرمندی مجوز میدهد دیگر کسی حق ندارد آن را به سخره بگیرد و برنامه را لغو کند. ما وقتی مجوز میگیریم از سه کلمه فرهنگ، ارشاد و اسلامی مجوز گرفتهایم و پس کسی نباید به خودش اجازه بدهد آن را لغو کند و این مجوز را نادیده بگیرد.
متاسفانه بهرغم حرکت زشت و سخیفی که با من شد، این گروه به مجازات نرسیدند و وضعیت از قبل نیز بدتر شد. ۱۸ اردیبهشت ۹۲ یک روز بسیار بد و فراموش نشدنی برای من بود. در این روز لطمه بزرگی به لحاظ عاطفی، روحی و روانی به من وارد شد و هیچ کسی هم از من دلجویی نکرد. باوجودی که تهیهکننده از نیروهای خودسر عکس و فیلم تهیه کرده بود؛ اما آنها دستگیر نشدند. خود یزدیها میدانند که آنها چه کسانی بودند و از آنها تحت عنوان همین نیروهای خودسر یاد میکنند. وقتی ارشاد متولی فرهنگ است و به کسی مجوز میدهد باید پای مجوزش بماند و هیچ محلی از اعراب ندارد که جایی دیگر و ارگانی دیگر آن را لغو کنند.
با این اوصاف فکر میکنید مشکل حل شود؟
اگر بخواهم رک حرفم را بزنم باید بگویم که اصلا خوشبین نیستم؛ اما واقعا امیدوارم حل شود. در حالی در ایران از این دست اتفاقات میافتد که در خارج از ایران برای یک کنسرت از ماهها قبل برنامهریزی میکنند تا هنرمند بدون استرس روی سن برود. اتاق در هتل، بلیتها، سالن اجرا و ... از ماهها قبل درنظر گرفته میشوند. فقط میتوانم بگویم ای کاش تکلیفمان باخودمان روشن شود و بدانیم که قرار است چه کار کنیم.
به نظر شما چرا حاشیهسازیها بیشتر برای موسیقی سنتی بهوجود میآید؛ در حالی که کنسرتهای موسیقی پاپ با مشکلات کمتری برگزار میشوند؟
واقعا نمیدانم چرا هنرمندی که از حافظ و مولانا میخواند و موسیقی فاخر کشورش را اشاعه میکند و آواز میخواند خطرناکتر از جرم و جنایتهایی شده است که اتفاق میافتند؟ یعنی این قدر کار ما بیارزش است که حتی در مقایسه با این مقوله نیز کم میآورد؟ ما هر چقدر جلوی فرهنگ و اشاعه آن را بگیریم، تولیدات فرهنگهای بیگانه راحتتر در ذهن جوانانمان رسوب میکند. باید به فرهنگ ایرانی، هنر و هنرمند ایرانی احترام بگذاریم تا راه نفوذ فرهنگهای غربی بسته شود، همین!
ارسال نظر