تهدیدی برای اعتبار نامها
قرن بیست و یکم را باید دوران اوجگیری اقتصادهای نوظهور به حساب آورد. اقتصادهایی که با توان مالی بالا میتوانند کنترل شرکتهای صاحبنام در آن سوی جهان را به دست بگیرند. این اتفاق اکنون در صنعت خودرو جهان در حال رخ دادن است. شرکتهای بزرگ تامین مالی در کشورهای در حال توسعه سرمایه لازم برای خرید خودروسازان بزرگ را در اختیار دارند. این گامی فراتر از همکاری مشترک است. در ابتدا اقتصادهای نوظهور همچون چین و هند بودند که برای خرید خودروسازیهای بزرگ در کشورهای توسعهیافته اقدام کردند اما اکنون دامنه این حرکت گسترش یافته و حتی کشوری همچون کویت نیز سهام خودروسازی بزرگی همچون آستون مارتین را خریداری میکند.
قرن بیست و یکم را باید دوران اوجگیری اقتصادهای نوظهور به حساب آورد. اقتصادهایی که با توان مالی بالا میتوانند کنترل شرکتهای صاحبنام در آن سوی جهان را به دست بگیرند. این اتفاق اکنون در صنعت خودرو جهان در حال رخ دادن است. شرکتهای بزرگ تامین مالی در کشورهای در حال توسعه سرمایه لازم برای خرید خودروسازان بزرگ را در اختیار دارند. این گامی فراتر از همکاری مشترک است. در ابتدا اقتصادهای نوظهور همچون چین و هند بودند که برای خرید خودروسازیهای بزرگ در کشورهای توسعهیافته اقدام کردند اما اکنون دامنه این حرکت گسترش یافته و حتی کشوری همچون کویت نیز سهام خودروسازی بزرگی همچون آستون مارتین را خریداری میکند.
این کار به خودی خود نمیتواند مشکلی ایجاد کند و نوعی منفعت دوجانبه را تامین میکند. اما در برخی موارد دیده شده که صاحبان جدید وفاداری به سیاستهای کاری گذشته را در دستور کار خود قرار نمیدهند. چند سال پیش یک شرکت چینی کل سهام یک خودروسازی قدیمی و شناخته شده در بریتانیا را خریداری کرد. برای مدتی تولید با همان استانداردهای انگلیسی ادامه یافت اما در ادامه شاهد بودیم که اگر چه نام آن خودرو تغییر نکرد، اما کیفیت و محصول دیگر یک محصول بریتانیایی نبوده و به یک خودرو چینی تبدیل شد. این اتفاقی بود که در جریان بحران صنعت خودرو در کشورهای پیشرفته نزدیک بود برای خودروی هامر نیز رخ دهد. یک گروه چینی قصد داشت امتیاز تولید این خودرو را از جنرال موتورز خریداری کرده و کل خط و دانش فنی آن را با حق مالکیت کامل به چین منتقل کند. هر چند جنرال موتورز اعتبار هامر را معامله نکرد و ترجیح داد تولید آن را متوقف کند تا آنکه هامر به یک خودرو چینی تبدیل شود، اما سوال اینجاست که خودروسازان بزرگ جهان تا کجا میتوانند در مقابل قدرت مالی اقتصادهای نوظهور و شرکتهای تامین سرمایه در کشورهای در حال توسعه مقاومت کنند؟
صحبت از یک سال و دو سال نیست بلکه در یک دهه آینده باید دید چه اتفاقی رخ میدهد. در این میان جای امیدواری برای مصرفکنندگان این است که به موازات در اختیار گرفتن کنترل شرکتهای بزرگ از سوی شرکتهایی در اقتصادهای نوظهور، تفکر تولید حاکم بر آنها که منجر به کسب اعتبار برای آنها شده است نیز ادامه پیدا کند. نشانههایی از این مهم نیز اکنون در خودروسازان چینی که کنترل خودروسازیهای بزرگ اروپا را به دست گرفتهاند، دیده میشود. آنها تلاش میکنند به جای پایین آوردن برندی که خریدهاند، از دانش فنی خریداری شده استفاده کرده و برندهای داخلی خود را تقویت کنند.
ارسال نظر