کالبد شکافی راهبرد ضد ایرانی عربستان سعودی
کامران کرمی
پژوهشگر خلیجفارس
روابط ایران و عربستان سعودی بهعنوان دو بازیگر قدرتمند و جهتدهنده به روندها و تحولات منطقهای، همواره بر عنصر رقابت مبتنی بوده است. فارغ از برخی دورههای همکاری محدود و تفاهم تاکتیکی بر سر پارهای موضوعات دوجانبه، در عرصه نظام منطقهای خاورمیانه، گسترش نفوذ یکی از بازیگران موجد پیامها و پیامدهایی برای دیگری بوده و در این رهگذر شاهد اقدامات خنثیکننده برای سد کردن نفوذ بودهایم که با تنش نیز همراه شده است. در مقطع اخیر و بهطور دقیق بعد از تحولات بهار عربی، شاهد ورود تهران و ریاض به فرآیندهای معطوف به رقابت و تنش آشکار هستیم.
کامران کرمی
پژوهشگر خلیجفارس
روابط ایران و عربستان سعودی بهعنوان دو بازیگر قدرتمند و جهتدهنده به روندها و تحولات منطقهای، همواره بر عنصر رقابت مبتنی بوده است. فارغ از برخی دورههای همکاری محدود و تفاهم تاکتیکی بر سر پارهای موضوعات دوجانبه، در عرصه نظام منطقهای خاورمیانه، گسترش نفوذ یکی از بازیگران موجد پیامها و پیامدهایی برای دیگری بوده و در این رهگذر شاهد اقدامات خنثیکننده برای سد کردن نفوذ بودهایم که با تنش نیز همراه شده است.در مقطع اخیر و بهطور دقیق بعد از تحولات بهار عربی، شاهد ورود تهران و ریاض به فرآیندهای معطوف به رقابت و تنش آشکار هستیم. این وضعیت با روی کارآمدن نخبگان جدید سعودی و ماجرای حمله به سفارت عربستان در تهران و قطع روابط سیاسی- اقتصادی دو کشور وارد عرصه جدیدی شده که کنترل متغیرهای گریز از مرکز از توان دو بازیگر خارج شده است. در این میان سعودیها با طراحی یک راهبرد ضد ایرانی به دنبال این موضوع هستند که آن چه را که نفوذ تهران در پایتختهای عربی پنداشته میشود خنثی کنند که این استراتژی مبتنی بر اقدامات چندگانه تخریبی است که موجد آثار و پیامدهایی برای تهران است. در این نوشتار به تفصیل ریشههای این راهبرد و اقدامات سعودیها مورد بحث قرار گرفته و پیامدهای آن برای تهران نیز تبیین شده است. همچنین برخی راهکارهای موثر خنثیکننده از سوی ایران نیز مورد مداقه قرار گرفته است.
۱. ریشههای شکلگیری رفتار جدید سیاست خارجی عربستان
درک سیاست تهاجمی عربستان سعودی در یک سال اخیر را باید در چارچوب الگوی رفتار جدید سیاست خارجی این کشور تبیین کرد که ناشی از تغییر شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی است که زمینههای تغییر در الگوی سابق و شکلیابی رفتار جدید را فراهم آورده است. این رفتار جدید موجد پیامها و پیامدهایی برای وضعیت بحرانی در منطقه و بهخصوص برای جمهوری اسلامی ایران است که مهمترین رقیب سعودیها در نظام منطقهای خاورمیانه محسوب میشود. در تبیین این رویکرد جدید باید به 4 عامل در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی اشاره کرد:
۱-۱. تصمیم گیرندگان جدید سیاسی و امنیتی
روی کار آمدن ملک سلمان و تیم جدید سیاسی و امنیتی او در مناصب ولیعهدی، جانشین ولیعهد، وزیر دفاع و وزیر امور خارجه که ترکیب بازهای سعودی را تشکیل میدهند، نقش عمدهای در فعال شدن و تهاجمی شدن سیاست خارجی عربستان در یک سال اخیر داشته و به روند تصمیمات سرعت توام با تعجیل بخشیده است. ذهنیت این نخبگان در واقع خارج کردن عربستان از سکون سابق، فعال کردن ظرفیتهای عربستان، مدیریت پروندههای منطقهای از جمله ایران است. در واقع این ذهنیت ریشه در تغییر شرایط منطقهای و بینالمللی دارد که موجبات ورود عربستان به رویه جدید را فراهم آورده است.
۲-۱. خلأ قدرت در جهان عرب
در سطح منطقهای شاید مهمترین عاملی که عربستان را به سمت تحکیم قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی خود هدایت کرده است، فرصت حیاتی است که به مدد جهان عرب ضعیف، ورشکسته و چندپاره در اختیار سعودیها قرار گرفته است. جهان عربی که خیابانهایش دیگر در تصرف صدامها و قذافیها نیست و مبارک و اسدهایش از قدرت برکنار یا ضعیف شدهاند. این فرصت شرایطی را بهوجود آورده که عربستان توانسته علاوه بر تشکیل ائتلافهای به اصلاح ضدتروریسم، به یارگیری از بازیگران تابع بپردازد.
۳-۱. افزایش نفوذ ایران
عامل منطقهای مهم دیگری که به این ادراک سعودیها رنگ تقابل و تهاجم بخشیده، افزایش ضریب نفوذ ایران در جهان عرب از یکسو و تغییر فضای بینالمللی به نفع ایران به مدد توافق هستهای و رفع تحریمهای اقتصادی است. بنابراین سعودیها از ابتدای توافق هستهای در تلاش بودند تا هزینههای این توافق را برای ایران افزایش داده یا به شکست بکشانند و در مقطع کنونی نیز به دنبال کاهش بهرهمندی ایران از مزیتهای توافق هستهای هستند.
۴-۱. گسست در پیوند با آمریکا
عامل چهارم که در سطح بینالمللی معنا پیدا میکند، گسست در معادله همکاری عربستان با آمریکا است. روندی که اولین جرقه آن از 11 سپتامبر زده شد و بعدها با سقوط صدام و تحولات بهار عربی عینیت یافت. در واقع در این متغیر عوامل چندگانهای نقش ایفا میکنند که تغییر شرایط منطقهای و مولفههای همکاری بخشی از تعیینکنندهترین آن ها به شمار میرود. بدین معنی که سعودیها بیم آن دارند، سیاست نگاه به شرق آسیای آمریکا رنگ واقعیت به خود گرفته، نیاز واشنگتن به نفت خاورمیانه کمتر شود و آمریکا به سمت تنوع در شرکای منطقهای خود حرکت کند. مجموع این عوامل چهارگانه در سطوح سهگانه باعث شده تا سعودیها در یک پوست اندازی در سیاستهای کند و پرحوصله خود به سمت سیاست خارجی فعالتر با چاشنی تهاجمی حرکت کنند که این رویکرد علاوه بر اینکه میتواند موجد خلق فرصتهای جدید برای افزایش نفوذ عربستان در خاورمیانه باشد، از سوی دیگر بیشترین پیام را برای جمهوری اسلامی ایران در بر خواهد داشت.
۲. فازهای چندگانه اقدام سعودیها علیه ایران
با درکی که از ریشههای شکلگیری رفتار سعودیها در سطور بالا پیدا کردیم، عربستان در بستر چنین فضایی اقدامات چندگانهای را برای پیشبرد راهبرد خود در قبال ایران اتخاذ کردهاست که عبارتند از:
۱-۲. قطع روابط سیاسی-اقتصادی
در تبیین این اقدام باید گفت اگرچه حمله به سفارت عربستان بهانه را در اختیار سعودیها برای قطع روابط سیاسی-اقتصادی قرار داد، اما سرعت عربستان در قطع روابط نشان داد که از قبل برای چنین سناریویی برنامهریزی دقیقی شده است. پس از حمله برخی عناصر به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد، عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی در تصمیمی با استفاده از فضای بهوجود آمده، قطع روابط دیپلماتیک با ایران را اعلام کرد. در واقع، عربستانیها از مدتها قبل به دنبال طراحی سناریویی بودند که بتوانند ایران را مقصر سردی روابط دوجانبه جلوه دهند و اینطور وانمود کنند که ایران در امور داخلی دولتهای عربی مداخله میکند. حمله به سفارت این بهانه را به دست سعودیها داد تا بلافاصله از موضع انفعال بهخاطر اعدام شیخنمر به موضع فعالانه و طلبکارانه تغییر جهت دهند. مرور این حوادث نشان میدهد که سعودیها به نوعی این سناریو را از مدتها قبل طراحی کرده بودند. بهخصوص که میدانستند اعدام روحانی شیعه که از ماهها قبل، مقامات ایران درخصوص آن هشدار داده بودند، میتواند منجر به این واکنشها و اعتراضات شود.
۲-۲. یارگیری و بسیج دولتهای عربی-آفریقایی
از زمانی که سلمان بن عبدالعزیز پادشاه سعودی اوایل سال 2015 به قدرت رسید و توافق هستهای ایران و 1+5 به ثمر نشست، ریاض راهبرد خود را برای مقابله با نفوذ ایران در آفریقا، آسیا و حتی آمریکای لاتین به کار گرفت. برخی کارشناسان معتقدند راهبرد عربستان از اعتقاد سلمان و تیم سیاسی- امنیتی او نشأت گرفته، مبنی بر اینکه نفوذ ایران تنها به این دلیل افزایش یافته که هیچکس مقابل آن نایستاده است. به دنبال قطع روابط عربستان با ایران و در هماهنگی با این تصمیم، بحرین، سودان، سومالی، جیبوتی و کومور روابط خود با تهران را قطع و امارات متحده عربی نیز روابط خود را به سطح کاردار تنزل داد. برخی دیگر از دولتهای عربی چون کویت نیز سفیر خود را برای پارهای از مشورتها فراخواندند.
در واقع عربستان از ایجاد شبکههای برخی از کشورهای اسلامی برای وادار کردن این کشورها به قطع روابط با ایران استفاده میکند که از آن جمله میتوان به ایجاد «ائتلاف اسلامی علیه تروریسم» بدون دعوت از ایران برای پیوستن به این ائتلاف اشاره کرد. ائتلاف مذکور در حال حاضر برای ایجاد یک مرکز همکاری در ریاض آماده میشود و محلی است که کشورها در مواجهه با نزاع از آن درخواست کمک میکنند. خبرگزاری رویترز در این باره مینویسد:« گرچه بهطور واضح اعلام نشده است که هدف اصلی این ائتلاف مهار ایران است؛ اما این ائتلاف شامل تهران و عراق نمیشود.» ریاض علاوه بر تشکیل ائتلاف مذکور درصدد جلب حمایت هند است و این کشور را ترغیب میکند تا ایران را منزوی کند که البته تاکنون به نتایج متفاوتی رسیده است که نمونه اخیر آن سفر موفق نارندرامودی نخستوزیر هند به ایران و امضای قرارداد سهجانبه برای اتصال شبه قاره به آسیای مرکزی بود.
از دیگر تلاشهای عربستان سعودی برای مقابله با ایران میتوان به میزبانی ریاض در نشست آمریکای جنوبی و کشورهای اتحادیه عرب اشاره کرد که سال گذشته میلادی برگزار شد. همچنین سیاست فشار و باجدهی به برخی کشورهای آفریقایی از دیگر اقدامات ریاض برای نشان دادن قدرت خود در قاره سیاه است. برخی دولتهای عربی - آفریقایی همچون جیبوتی، سومالی، سودان و کومور در ماههای اخیر تحت فشارهای عربستان، روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کردهاند. عربستان همچنین در تلاش است حمایت کشورهای دیگر فراتر از منطقه خاورمیانه از جمله پاکستان و مالزی را از طریق تشکیل ائتلاف علیه تروریسم در نوامبر سال گذشته میلادی علیه ایران جلب کند.
۳-۲. فعال کردن گروههای تروریستی نیابتی
در فاز سوم که با تقویت بیشتر گروهها و گروهکهای تروریستی در مرزهای غربی و شرقی ایران از جمله حمایت علنی از منافقین کلید خورده است، شاهد اقدامات سعودیها در این فاز خواهیم بود. حضور ترکی فیصل در نشست منافقین این سوال را مجددا مطرح کرده است که اهداف عربستان سعودی از آشکار کردن روابط با این گروهک تروریستی ضعیف شده در مقطع اخیر چیست؟ آیا سعودیها به دنبال این هستند تا از این گروهک در جنگهای نیابتی علیه ایران استفاده کنند؟ اگرچه با کاهش ضریب نفوذ داعش در عراق و سوریه و همچنین فشارهای بینالمللی و افکار عمومی بر عربستان، پتانسیل بهرهگیری از این گروهها تا حد زیادی فروکش خواهد کرد، اما استخدام و بهکارگیری از آنها همواره بخش تفکیکناپذیر از راهبرد عربستان در محیط پیرامونی ایران بوده است. در چنین فضایی، گروههای تروریستی در شرق و غرب ایران و در مناطقی که شاهد جمعیت شیعی-سنی هستیم سعودیها از این راهبرد استفاده میکنند. همچنین استفاده از بقایای احزاب دموکرات و کومله در کردستان نیز در مقطع اخیر در دستور کار قرار گرفته است.
۴-۲. تلطیف روابط با اسرائیل
یکی از اقداماتی که سعودیها به دنبال آن هستند تا راهبرد خود را به پیش ببرند، استفاده از ظرفیتهایی است که تاکنون به دلایل تاریخی و سیاسی مغفول مانده است. اگرچه روابط با اسرائیل همواره خط قرمز آل سعود به دلیل حساسیتهای داخلی و افکار عمومی در جهان عرب بوده، اما دگرگونیهایی که در نظم منطقهای و روند تحولات بهوجود آمده باعث شده تا زمینه برای تغییر در این روابط فراهم شود بهخصوص که بخش عمدهای از دولتهای عربی عملا به سمت تلطیف روابط با رژیم صهیونیستی حرکت کردهاند. همچنین وجود همکاریهای پنهان اطلاعاتی و امنیتی میان ریاض و تل آویو زمینه مساعد دیگری بوده که ذهنیت نخبگان سیاسی آل سعود را به سمت فرآیندهای حل و فصل تنشها میان طرفین رهنمون شود.
عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با عربستان موضوع بسیار مهمی است که در صورت تحقق میتواند حاوی پیامها و پیامدهایی برای منطقه، مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل و روند اتحادها و ائتلافها در سطح منطقه باشد. در همین زمینه سفر هیات بلندپایه سعودی متشکل از شخصیتهای دانشگاهی و بازرگانان به ریاست «انور عشقی» ژنرال بازنشسته دستگاه اطلاعاتی عربستان و دیدار با «دوری گولد» دبیرکل وزارت خارجه رژیم صهیونیستی و ژنرال «یوآف مردخای» هماهنگکننده امور اشغالگران در مناطق اشغالی فلسطین از در این راستا بود. در واقع کاستن از آستانه تنش در روابط اعراب و اسرائیل و نیاز به متنوع کردن شرکای راهبردی قوی در سطح منطقهای از جمله دلایل مهمی است که سعودیها را به این امر تشویق کرده است؛ اگرچه همچنان محدودیتهای زیادی در آشکار کردن روابط علنی وجود دارد.
۵-۲- فعال کردن ظرفیت سازمانهای منطقهای و بینالمللی
حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد، بهانه را به دست سعودیها داد. این کشور با ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک و بهرهگیری از سازمانها و نهادهای منطقهای و بینالمللی همچون شورای همکاری، اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و شورای امنیت، برخی از دولتهای عربی، اسلامی و غیرعربی از جمله کشورهای آفریقایی را به قطع یا کاهش روابط با ایران ترغیب کرد. موضوعی که در بیانیه پایانی اجلاس همکاری اسلامی نیز در دستور کار قرار گرفت. پس از دو نشست شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه عرب که در آن عربستان تلاش کرد تا جبهه عربی و ضدایرانی را تقویت کند، در سومین گام از تکمیل این پازل، وزیر خارجه سعودی با عدم دعوت سازمان همکاری اسلامی از ایران برای شرکت در نشستی که به درخواست ریاض برگزار شد، بر تلاش آلسعود برای تکمیل اقداماتش در هدایت دولتهای اسلامی به سمت قطع روابط یا کاهش روابط سیاسی و اقتصادی با ایران صحه میگذارد. بنابراین استفاده از ظرفیت سازمانهای سیاسی با گستره منطقهای و بینالمللی بخشی از راهبرد عربستان در برخورد با ایران است.
۳- پیامدهای راهبرد تهاجمی سعودیها برای ایران
ماه گذشته خبرگزاری رویترز در گزارشی به سیاستهای ضدایرانی آل سعود اشاره کرد و نوشت: عربستان سعودی تحت پادشاهی «سلمان بن عبدالعزیز» در حال گسترش تقابل با ایران در مناطقی فراتر از خاورمیانه است. طبق این گزارش، از زمانی که سلمان اوایل سال 2015 به قدرت رسید و توافق هستهای ایران و 1+5 به ثمر نشست، ریاض راهبرد خود را برای مقابله با نفوذ ایران در آفریقا، آسیا و حتی آمریکای لاتین به کار گرفت. این راهبرد سعودیها که ناشی از تغییر شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی عربستان است، دارای آثار و پیامدهایی برای ایران و محیط پیرامونی آن است که در سه سطح سیاسی- دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی قابلیت تحقق دارد:
۱-۳- سیاسی-دیپلماتیک
در این سطح که گستره وسیعی از دولتهای اسلامی، عربی و غیرعربی را دربرمیگیرد؛ سعودیها از طریق تشکیل ائتلافهای منطقهای همچون ائتلاف علیه تروریسم به بسیج کشورها و یارگیری سیاسی علیه ایران پرداخته و میپردازند که نمونههای آن را در قطع یا کاهش روابط سیاسی برخی دولتهای عربی و آفریقایی شاهد بودیم. ابزار دیگر سعودیها در این سطح، فشار از طریق سازمانها و مجامع منطقهای و بینالمللی همچون شورای همکاری، اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل است که در قطعنامهها و رأیگیریهای پایانی عملیاتی شده است.
۲-۳- اقتصادی
در این سطح سعودیها به سه تاکتیک دست زدهاند که اولین آن ایفای نقش در تحریمهای ثانویه علیه ایران در زمانی است که تحریم کشورها، اتحادیه اروپا، آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل لغو و تعلیق شده است. تاکتیک دوم کوشش برای کاهش بهرهمندی ایران از مزایای توافق هستهای در شرایطی است که راهبرد به شکست کشاندن مذاکرات هستهای محقق نشد. این تاکتیک از طریق فعال کردن لابیهای عربی و افزایش هزینههای ایران در محیط پیرامونی و منطقهای آن صورت میگیرد. تاکتیک سوم، تخفیف نفتی به مشتریان آسیایی و اروپایی در زمانی است که تولید و صادرات نفت ایران به دو برابر افزایش یافته است.
۳-۳- نظامی
در این سطح، سعودیها از چند طریق به دنبال تضعیف نفوذ ایران در جهان عرب هستند که عبارتند از: ایجاد یک مرکز نظامی ترجیحا در ریاض که متشکل از کشورهای عربی و اسلامی است که از هر کشور یک عضو دائم در این مرکز حضور خواهد داشت که هدف آن کمک به کشورهای درگیر جنگ و بحران و همچنین پیشنهاد کمک نظامی، امنیتی و کمکهای دیگر است. ابزار دیگر برگزاری رزمایشها و مانورهای نظامی با گستره وسیعتر است که نمونه آن را سال گذشته در عملیات رعد شمال دیدیم. تقویت و تغذیه گروهای شبهنظامی و قومی- زبانی بهخصوص در شرق ایران که همواره یکی از راهبردهای ریاض بوده است، از دیگر محورهای این راهبرد است. و در نهایت تضعیف هم پیمانان ایران در سطح منطقه بهخصوص حزب الله و از سوی دیگر برجسته کردن خطر گروههایی چون انصارالله یمن و حشد الشعبی عراق از دیگر دستورکارهای ریاض است.
۴- راههای خنثیسازی راهبرد ضد ایرانی عربستان
با شکلگیری رویکرد تقابلی عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران که فراتر از مرزهای دوجانبه رفته و عرصه منطقهای و فرامنطقهای را در برگرفته است، سوال بسیاری از محافل فکری، رسانهها و افکار عمومی در مقطع کنونی این است که تهران چه راهبردی میتواند اتخاذ کند که پیامدهای راهبرد ضد ایرانی ریاض را خنثی کند. در زیر به چهار اقدام مهم اشاره شده است که در سطوح منطقهای و فرامنطقهای میتواند در دستور کار قرار بگیرد:
۱-۴- گسترش روابط سیاسی- اقتصادی با اروپا
به موازات کاهش روابط سیاسی و اقتصادی با عربستان و مجموعه دولتهای تابع این کشور که البته حجم قابل توجهی به حساب نمیآید، گسترش روابط با اتحادیه اروپا و روابط دوجانبه با دولتهای مهم اروپایی چون آلمان، فرانسه، بریتانیا و ایتالیا میتواند یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین خطوطی باشد که ایران در آن حرکت کرده و به خنثی کردن اقدامات سیاسی و جبران ضررهای اقتصادی بپردازد. از سوی دیگر گسترش و بهبود روابط با اتحادیه اروپا میتواند به دیپلماسی ایران پویایی مجددی ببخشد و بهعنوان یک موازنه دهنده در روابط با جهان عرب عمل کند.
۲-۴- برقراری روابط با مصر
شاید یکی از مهمترین اقدامات خنثیکننده ایران در مقابل عربستان در خود جهان عرب نهفته است و آن برقراری تماسها با دولت مصر است. اگرچه در حال حاضر مصر به دلایل سیاسی و اقتصادی و آسیب پذیریهای اجتماعی فاقد ظرفیتهای راهبردی برای ایفای نقش مستقل در جهان عرب و در مقابل عربستان است، اما همین مصر ضعیف نیز میتواند به دلیل رویکردهای مستقل خود، نقش توازن بخش در این میان بازی کند.
۳-۴-مشارکت پررنگتر در مبارزه با تروریسم
اگرچه جمهوری اسلامی ایران از همان آغازین روزهای جولان داعش بر عراق و سوریه، بر مبارزه با این تفکر در چارچوب یک استراتژی منطقهای و با مشارکت دولتهای منطقه تاکید کرد و خود ابتکار عمل کمکهای مستشاری را در عراق و سوریه به عهده گرفت، اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که ایفای نقش پررنگتر در چارچوبهای بینالمللی علاوه بر اینکه میتواند نقش ایران را در مبارزه با این گروه و تفکر برجسته کند، همچنین میتواند نوعی موازنه در مقابل اقدامات عربستان در تشکیل ائتلافهایی به نام مبارزه با تروریسم ایجاد کند.
۴-۴- برجسته کردن نقش عربستان در حمایت از تروریسم
اقدام بسیار مهم دیگری که در مقطع کنونی میتواند در دستور کار قرار بگیرد، تاکید بر نقش مخرب ریاض در حمایت از جریانهای برخاسته از تفکر وهابی بهخصوص در مقطع اخیر در شکل داعش است. یکی از ضعفهای راهبردی و همچنین سیاسی- دیپلماتیک ایران در دهههای گذشته تاکنون، عدم ایفای نقش در سازمانها و مجامع بینالمللی برای شناساندن عوامل ثباتزا و تنشزا در خاورمیانه به جهانیان بوده است. به نحوی که در موضوعاتی چون تروریسم و منع اشاعه هستهای نتوانستهایم راهبرد کشور را که مبتنی بر مبارزه با تروریسم و منع تکثیر سلاحهای هستهای است، به عرصه بینالمللی بکشانیم. در مقطع کنونی که توجه دولتمردان، محافل فکری، رسانهها و افکار عمومی به مبارزه با تروریسم دوخته شده است، ایران میتواند با مشارکت فعالتر و پویاتر در سازمانها، نهادها، مجامع، محافل فکری و موسسات پژوهشی به معرفی این تفکر مخرب و تبیین نقش عربستان سعودی بپردازد که نمونه مهم و راهگشای اخیر حضور وزیر امور خارجه در موسسه «سیپری» (موسسه بینالمللی مطالعات صلح استکهلم) بود که به تبیین نقش تخریبی عربستان در منطقه پرداخته شد.
ارسال نظر