همه‌چیز درباره هیولای آقای رضوانی

مانی حدادی: بیشتر شبیه یک جنگنده است تا خودرو. جنگنده‌ای روی چهار چرخ. هم چهره‌اش و هم مشخصات فنی و هم کارآیی‌اش روی آسفالت این حس را القا می‌کند. نه مثل آن دست‌سازهای بی‌نام‌ونشان که هر از چند گاهی می‌آیند، سر و صدایی می‌کنند و بعد هم می‌روند. این‌یکی آمده تا کابوسی شود برای همه ایتالیایی‌ها و آلمانی‌های سرشناس. خیلی‌ها آن را با بوگاتی ویرون اس.اس و حتی جادوگری چون لیکان مقایسه می‌کنند. درباره چیزی صحبت می‌کنیم که در آن‌سوی آب‌ها مدام با خودرو «آریل اتم» مقایسه می‌شود. یکی از همان‌هایی که حسابی در خیابان گرد و خاک به راه می‌اندازد. نامش «بیست» است. به معنی هیولا، اژدها، غول یا هر موجود خشمگین و مهیب و ترسناک دیگری. کارآیی‌اش هم ۲۰ است. نمره‌ای عالی به سبک ایرانی‌ها؛ آخر این خودرو را یک ایرانی طراحی کرده است.

دنیای دیوانه دیوانه

داستان خودروهای روباز، حکایتی صد و چند ساله دارد. لذت راندن در هوای آزاد در حالی که باد را عمیقا لمس می‌کنیم، تجربه‌ای رویایی است که خیلی از شرکت‌ها را چنان درگیر خود کرده که به کلی قید سدان‌سازی و شاسی‌بلندسازی را زده‌اند. کروک‌بازها هنوز هم جزو مشتریان پر و پا قرص‌ بازار هستند. در ادامه این مسیر، کم‌کم کانورتیبل‌ها و رودسترها وارد دنیایی جدید شدند؛ دنیای سوپراسپورت‌ها. یعنی هم آن لذت روح‌نواز لمس طبیعت را داشته باشیم و هم کمی چاشنی جوان‌گرایی. مدتی هم علاقه‌مندان خودشان را با این سبک و سیاق سرگرم کردند. اما گویی مذاقشان میل به طعمی تیزتر و تندتر داشت. یک چیز استثنایی و خاص. چیزی که عامه‌پسند نباشد. همین شد که جهان جدیدی در دنیای اتومبیل‌ها تعریف شد؛ جهان روبازهای دو نفره فوق اسپرت که اصلا سقف نداشتند. خلاصه‌اش می‌شود جهان Speedsterها. کار با مورگان انگلیسی شروع شد. بازخوردها فوق‌العاده بود. استقبالی که از این سبک شد، یک پدیده بی‌نظیر به حساب می‌آمد. بعد از او، کاترهام خبرساز شد. اسطوره‌ای که در دهه ۷۰ میلادی همه رانندگان مطرح فرمول یک را به سمت خود کشید. بعد از او رادیکال، تجربه دنیای موتورسیکلت‌های ریس را با چهار چرخ معنی کرد. سپس بی.اِی.سی آمد و شد پیشتاز سبک نوین هیولاسازی در ابعاد کوچک. یکی از آخرین پدیده‌های این حوزه، کِی.تی‌.ام اتریشی بود که به طرز مرگباری با حضورش همه را قلع و قمع کرد، اما شک نکنید که پادشاه این کلاس از خودروها، اتم است. یک شاهکار به تمام معنا که وقتی روی جاده قرار می‌گیرد، زمین و زمان را به هم می‌دوزد.


بیست شوید!

در چنین شرایط خطرناکی که حتی کهنه‌کاران هم از خطر سقوط در امان نیستند، در چنین ایامی که رقابت اسب‌بخارها و گشتاورها و توربوها به اوج خود رسیده، چطور می‌شود که یک تازه‌وارد می‌آید و همه نگاه‌ها را به سمت خودش برمی‌گرداند؟ داریم درباره Beast صحبت می‌کنیم. یک اسپیدستر پرمدعا، با توانمندی‌های چشم‌گیر، چهره‌ای تحسین‌برانگیز و طعمی ایرانی. خودرویی که توسط فردیس رضوانی، موسس و مدیرعامل Rezvani Motors طراح شده است. رضوانی برای عرضه رسمی بیست به همان چالشی برخورد که اتم، بی‌.ای‌.سی، کی‌.تی‌.ام و رادیکال هم با آن روبه‌رو شدند؛ چالشی به نام عدم اجازه ورود به خیابان به‌ دلیل مسائل امنیتی. سال‌ها گذشت تا بزرگان دنیای اسپیدسترها توانستند دولتمردان و اهالی قانون را مجاب کنند که خودروهایشان ایمن است. در این مسیر آنقدر روال ساخت و طراحی خودرو از نظر فنی دستخوش تغییر شد که گهگاه کار به انصراف از تولید نیز می‌رسید. در آمریکا قانونی است که خودروهایی که تیراژشان اندک است و به عبارتی دست‌ساز یا سفارشی هستند باید استانداردهای سخت‌تری را پشت‌سر بگذارند. بیست نیز چنین برخوردهایی را تجربه کرد، اما آنقدر از نظر مهندسی بدنه عملکرد مناسبی از خود نشان داد که در تست‌های تصادف یکی از بالاترین امتیازات را کسب کرده بود. در ضمن همان اتاقی که در ظاهر هیچ تضمینی برای سلامت راننده ندارد، به حدی با فولاد رول‌کشی شده که حتی در صورت تصادف با تانک نیز سالم باقی می‌ماند.


ترسناک و مهیب

از نظر تیفوسی‌های طرفدار لامبورگینی، هیچ‌ خودرویی به اندازه گاو خشمگین ایتالیا نمی‌تواند خشونت در دنیای واقعی را به تصویر بکشد. اما به این جماعت یک توصیه داریم؛ به بیست نگاهی غیرتعصبی داشته باشند. رضوانی به کمک سمیر سادیکوف، طراح اصلی این خودرو و دوست صمیمی‌اش مفهوم خشونت و ابهت را با استادی تمام به تصور کشیده است. اما باید اعتراف کرد که هنوز راه درازی تا پخته شدن پیش رو دارد. استفاده از چراغ‌های باریک در کنار جلوپنجره‌ای نواری، چهره اخمالودی پدید آورده است که چاشنی وقار را نیز دارد. در کناره‌ها، زوایایی را می‌بینی که انگار خیال آرام شدن ندارند. به خصوص وقتی به آن هواکش عظیم‌الجثه می‌رسند. اوج هیجان ظاهری بیست را باید در اوج ناباوری، به قسمت عقبش مربوط بدانیم. جایی که به نظر می‌رسد تازه هنر طراح رو آمده است. اینجا همان جایی است که بیست از اتم پیشی می‌گیرد. این خودرو مثل یک سوپراسپرت‌ساز چیره‌دست طوری محفظه پیشرانه را با دریچه‌های دمپر آرایش کرده که به نظر می‌رسد یک الماس گرانبها درون یک گاوصندوق شیشه‌ای حفاظت می‌شود. در ادامه چراغ‌های عقب طوری درون بدنه کار شده است که یک ترس عجیبی را القا می‌کند. تکمیل‌کننده نمای دلفریب عقبی، آن دیفیوزرهای فیبر کربنی هستند که آنقدر بزرگ شده‌اند که حکم سپر را نیز پیدا کرده‌اند. بیست یکی از اولین خودروهایی است که نسخه‌های اولیه آن بعد از ساخت نمونه گِلی در ابعاد واقعی، با فناوری چاپ ۳بعدی طراحی شد. بعد از همه این مراحل بود که نسخه پروتوتایپ با سیستم CNC تولید شد. اوضاع پرهیجان بیرون، وقتی پا به درون کابین می‌گذارید کاملا تغییر می‌کند. درون بیست، شاهد چیدمانی از المان‌های خام هستیم. خودرویی بدون درب که سیستم گرمایش و سرمایش ندارد. دکمه‌ها آنقدر ابتدایی هستند که به نظر می‌رسد آنها در یک کارگاه زیرزمینی ساخته‌ شده‌اند. یعنی اگر پوشش فیبر کربن با آن شکل معروفش را روی داشبورد نمی‌دیدیم، اصلا خیال نمی‌کردیم که این یک خودروی واقعی است که راه هم می‌رود. نمایشگر پشت فرمان تمام چیزی است که یک راننده حرفه‌ای می‌خواهد. همین که عدد و رقم مربوط به دور موتور و سرعت را نشان بدهد، بس است. به طرز عجیبی حتی نشیمن صندلی‌ها هم از فیبر کربن است. با این اوصاف نباید انتظار یک سواری نرم با معیارهای معمولی را از او داشت.


زیر کاپوت

خودرویی که مدام با اتم مقایسه می‌شود، باید حربه‌ای برای فرار از زیر این سایه سنگین پیدا کند. منظور از حربه، پیشرانه‌ای تا دندان مسلح و اندامی به‌شدت رژیم‌گرفته است. ماحصل کار طوری هماهنگ از آب درمی‌آید که شرکت خودش اعتراف می‌کند این خودرو لذت ناب رانندگی حرفه‌ای را برایتان به ارمغان می‌آورد. شاید منظور از این لذت ناب، حس بی‌واسطه توانمندی پیشرانه باشد. این را از یک طرف مدیون آن پیشرانه توفانی هستیم. پیشرانه‌ای که در مدل پایه به‌صورت 2 لیتری توربو 315 اسب‌بخار درآمده است. با همین اعداد و ارقام به ظاهر ساده است که می‌تواند صفر تا صد را در 9/ 2 ثانیه برود. رکوردی که اونتادور به آن دست پیدا کرده بود. اطلاعاتی در دست است که نشان می‌دهد این همان پیشرانه معروف VTEC هوندای ژاپن است. حیرت‌انگیز آن است که در نسخه پریمیوم، شاهد حضور یک پیشرانه 4/ 2 لیتری سوپرشارژ شده هستیم که خیلی راحت 500 اسب‌بخار نیرو در 6350 دور در دقیقه و 570 نیوتن‌متر گشتاور در 5950 دور در دقیقه فراهم می‌کند. نیرویی که برای شتاب اولیه 7/ 2 ثانیه‌ای کاملا کافی به نظر می‌رسد. حضور یک جعبه‌دنده 6 سرعته با ضرایب کوتاه و نسبت‌های نزدیک به هم، دیفرانسیل عقبی که مجهز به سیستم محدودکننده لغزش است، کاری کرد که بیست در اوج پایداری، شتاب ترسناکی در هر دور موتوری داشته باشد. یادتان باشد که بوگاتی ویرون SS با پیشرانه 8 لیتری 16 سیلندر Wشکل و قدرت 1200 اسب‌بخاری‌اش، صفر تا صد را در 5/ 2 ثانیه می‌پیماید. لیکان، سوپراسپرت جنجالی با آن پیشرانه سراسر تقویت‌شده 750 اسب‌بخاری و بدنه‌ای که به سبک‌ترین حالت ممکنه خود رسیده بود، صفر تا صد را در 8/ 2 ثانیه طی می‌کند.

از طرف دیگر این خودرو وامدار حضور گسترده فیبر کربن در سرتاسر شاسی‌اش است. خیلی‌ها فکر می‌کنند، این روزها استفاده از فیبر کربن یک‌جور مُد است. یعنی هر شرکتی که از راه می‌رسد می‌آید و روی درب یا روی سقف یا حتی روی کاپوت هم که شده از الیاف فیبر کربن بهره می‌گیرد، اما واقعیت آن است که کاهش وزن، یک محاسبه دقیق مهندسی است. خودرویی که وزنش بی‌اندازه پایین آمده باشد، دچار تیز فرمانی و عدم تعادل مرکز ثقل می‌شود. کاهش وزن بی‌مورد که به جای خود، حتی اگر یک خودرو به اندازه سبک شده باشد، ولی از نظر توزیع وزن بین محور جلو و عقب بالانس را رعایب نکند، هرچه موتور تولید می‌کند را به فنا می‌دهد. بیست، استاد توزیع وزن در کنار کاهش جرم بدنه است. ما پیش‌تر این نوع نسبت قدرت به وزن را روی فراری انزو دیده بودیم. وزنش فقط 704 کیلوگرم است. با طول 1/ 4 متری و عرض 9/ 1 متری و ارتفاعی که حتی به یک متر هم نمی‌رسد، انگار یک موشک کروز داریم که زیرش چرخ نصب شده است. رضوانی برای کاهش وزن، حتی مجبور بوده صندلی‌ها را نیز سبک‌تر کند. داخل اتاق هم که خبری از آپشن‌های مرسوم نیست. درست مثل یک خودروی 1F؛ ساده ساده. محصولی فقط برای جدال خیابانی.

بیست دارای یک باک 42 لیتری است. حجمی که به‌خوبی نشان می‌دهد این خودرو مصرف سوخت چندانی ندارد. رضوانی توصیه اکید داشته که این فرزندش حتما با رینگ‌های شرکت PUR باشد. چرخ‌هایی 19 اینچی که در محور جلو با تایرهای 235.35 و در محور عقب با تایرهای 295.30 میلی‌متر پوشانده شده‌اند. این اعداد نشان می‌دهد که اگرچه گشتاور بیست به شدت بالا است و وزنش به شدت پایین ولی چسبندگی تضمین‌شده است.

بیست با پیشرانه پایه و آپشن‌های اولیه، چیزی حدود 100 هزار دلار قیمت خورده است. نسخه نهایی با آن پیشرانه وحشتناک، کمتر از 140 هزار دلار خرید و فروش نمی‌شود. رضوانی ادعا کرده است که تنها 300 دستگاه از این سری خواهد ساخت. این یعنی یک گزینه بسیار استثنایی برای هر کلکسیونر و مجموعه‌دار عشق خودرو. در ضمن بد نیست بدانید شرکت رضوانی، بیست را یک سال تمام بدون هیچ محدودیتی گارانتی می‌کند. اولین مشتری این خودرو یک فوتبالیست بوده. کسی که شرکت اجازه منتشر کردن نامش را ندارد. اما یکی از معروف‌ترین دارندگان بیست، کریس براون، موزیسین آمریکایی است.


درباره فردیس رضوانی

بعد از کوروش منصوری و آرش فربد این سومین ایرانی است که نامش به‌عنوان یک برند معتبر در صنعت خودرو معرفی می‌‌شود. راستش را بخواهید اسم اصلی ایشان در آمریکا به‌صورت Ferris Rezvani نوشته می‌شود، ولی آن‌طور که خودش می‌گوید، نامش فردیس است. به هر حال این هموطن ما حالا دیگر باید ۴۳-۴۲ سالش باشد. یکی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه کالیفرنیا. وقتی حدودا ۱۰ سالش بوده از ایران مهاجرت می‌کند. پدرش خلبان جنگنده۴F در نیروی هوایی بود. شاید المان‌های اولیه بلندپروازی فردیس از همین‌جا شکل گرفته بود. به دلیل مشکل بینایی نتوانست خلبان شود؛ بنابراین تمرکزش را گذاشت روی اولین علاقه‌اش؛ خودرو، اما کشش قدیمی‌ خود را نسبت به هواپیماهای جنگنده از دست نداد. این را می‌شود به‌خوبی از روی لوگوی شرکت هم فهمید. سرانجام نزدیک به سن ۳۵ سالگی بود که نخستین خودرو‌اش را طراحی کرد. امتیاز این خودرو توسط هلندی‌ها خریده شد و با نام برندی دیگر در این کشور فروخته شد. در ادامه آنقدر انگیزه داشت که پروژه دیگری را دست بگیرد. پروژه‌ای که حالا باید با نام و نشان خودش باشد. با علم خوبی که در دانشگاه به دست آورده بود و با تجربه غنی که در دنیای واقعی سوپراسپورت‌ها برایش میسر شده بود، فقط ۶ ماه زمان نیاز بود که رویایش لباس واقعی به تن کند و بشود بیست. او در کنار خود سمیر سادیکوف را می‌دید. کسی که تجربه کار در فراری و آستون‌مارتین را هم داشت. می‌گویند برنامه بعدی رضوانی یک شاسی‌بلند است. شرکت او همین الان با خودش تنها ۸ نفر پرسنل دارد.