آفت ابزار چینی به رفوگری هم رسید!
دنیای اقتصاد، فاطمه رافع- اینجا خیابان امام خمینی(ره) مشهد است؛ ایستگاه سراب را که پشت سر بگذاری و از پله‎های فرسوده بازار قاب‎سازان که بالا بروی، تابلوی کوچکی را می‎بینی که نرسیده به دیوار انتهایی طبقه سوم، از سقف رنگ و رو رفته بازار آویزان شده و بر روی آن نوشته شده است «رفوگری مهدی»؛ عین همین عبارت روی پنجره‎های مغازه هم خودنمایی می‎کند..


پشت شیشه‎ پنجره‎های این مغازه، انبوهی از کیسه‎های پلاستیکی حاوی لباس‎هایی را می‎بینی که چشم‎انتظار نوازش دستان استادکار رفوگری این مغازه هستند و کنار آن‎ها کولری به چشمت می‎خورد که گلدان‎های رنگ و وارنگ کوچک و بزرگ روی آن به در و دیوار زهوار در رفته این مغازه رنگ سبزی و تازگی داده است.

وارد مغازه که بشوی، شاید شلوغی آن که بیشتر به بهم‎ریختگی شبیه است، بیش از هر چیز توجهات را به خود جلب کند؛ در میان انبوه لباس‎هایی که روی جالباسی‎های مغازه آویزان است، هم لباس‎هایی می‎بینی که ردپای روزگار، روی تار و پود آن‏ها جا مانده است و هم لباس‎های برند امروزی؛ کمی که سرت را بچرخانی، روی میز پیشخوان مغازه هم می‎توانی نخ‌های رنگارنگ و سوزن‌‎های ریز و درشتی را ببینی که ابزار کار رفوگری به حساب می‎آیند.

پشت پیشخوان مردی با روی گشاده پاسخگوی تو می‏شود که در آستانه پنجمین دهه از زندگی خود قرار دارد و حدود ۲۲ سال از عمر خود را صرف رفوگری لباس کرده است؛ سیدمهدی عبدالمؤمن طوسی دل خوشی از آهنگری که شغل پدری او بود، نداشت؛ او که دیپلمه رشته انسانی است، به اجبار پدر از دوران ابتدایی و در ایام تعطیلات تابستانی به صورت موقت در حرفه‏های مختلفی مشغول به کار شده بود از سنگ‎کاری گرفته تا بنایی و ... اما هیچ یک از آن‎ها نتوانست او را راضی کند و در نهایت قبل از ورود به دهه دوم زندگی دلش را به تار و پود لباس‎هایی گره زد که نیازمند رفو بودند و از آن زمان رفوگری شد حرفه او...
با این استاد رفوگر مشهدی درباره علت انتخاب این شغل، مشکلات کاری، میزان رضایت او از این حرفه و ... گفت‌وگو کرده‎ایم که مشروح آن را می‎خوانید.


چرا رفوگری را به عنوان شغل و حرفه خود انتخاب کردید؟
استادی به نام حاج آقای غراب داشتم که شاید ایشان محرک من برای انتخاب این شغل بود؛ حدود سال ۶۷ برای ورزش به ایستگاه راه‎آهن مشهد می‎رفتم و در آنجا با آقای غراب آشنا شدم؛ ایشان من را به مغازه خود دعوت کرد و من هم دعوت ایشان را پذیرفتم؛ دیدم ایشان هنر خاصی دارد و لباس‎ها را به دقت ترمیم می‏کند؛ در آن زمان به این حرفه علاقمند شدم اما درباره انتخاب آن به عنوان شغل آینده خود مطمئن نبودم با این حال به درخواست خود ایشان حدود یک ماه مشغول به کار شدم؛ بعد از آن یک ماه به سربازی رفتم؛ در دوران سربازی زمانی که به مرخصی می‎آمدم، به دلیل علاقه‎ای که به این کار در من ایجاد شده بود، لباس‎های خودم را پاره و بعد رفو می‎کردم و برای ترمیم آن خلاقیت به خرج می‎دادم؛ به این ترتیب رفوگری لباس را آموختم. آقای غراب در واقع محرک من برای شروع این کار بود و باعث شد به رفوگری آلوده شوم!

در آن زمان خشکشویی‎ها و خیاطی‎ها کار رفوگری لباس را هم انجام می‎دادند؛ بعد از اتمام سربازی به خشکشویی‎ها می‎رفتم و لباس‎هایی را که مشتریان برای رفو می‎آوردند، تحویل می‏گرفتم و در منزل آن‎ها را رفو می‎کرد؛ حدود دو سال از فعالیت من در حرفه رفوگری لباس به این شکل گذشت.
بعد از آن به این فکر افتادم که مکان مستقلی دست و پا کنم و از حدود سال 72 در این بازار مستقر شدم؛ به دلیل اینکه پیش از این با خشکشویی‎ها برای رفوی لباس همکاری می‎کردم، بازار کارم رونق گرفت.

درباره سابقه کار رفوگری چیزی می‎دانید؟ در حال حاضر چند رفوگر در مشهد فعالیت می‎کنند؟
رفوگری حرفه قدیمی است؛ می‎توان گفت از زمانی که خیاطی به وجود آمد، رفوگری هم ایجاد شد و به مرور زمان افرادی به این فکر افتادند که لباس‌هایی که دچار پارگی یا زدگی می‎شود، به شکل اولیه آن در بیاورند و شاید به این ترتیب رفوگری به شکل امروزی درآمد. در حال حاضر حرفه رفوگری رو به انقراض است و تنها دو یا سه نفر در مشهد در این حرفه فعالیت می‎کنند.
درباره حرفه رفوگری توضیح دهید.

سرمایه این کار نور چشمان استاد رفوگر است که ارزش معنوی بالایی دارد اما سرمایه مادی زیادی برای رفوگری لازم نیست.
رفوگری چند نوع است؛ بر حسب اینکه پارچه چه جنسی دارد و چطور پاره شده است، رفو انجام می‎شود؛ برخی پارچه‎ها حتما باید بافته شود تا قسمت آسیب‎دیده به حالت اولیه برگردد و رفو شود؛ برای رفوی برخی پارچه‎ها مانند پارچه‎‏های راه‎راه یا چهارخانه باید حتما از خود پارچه استفاده کرد زیرا بافت دوباره قسمت آسیب‎دیده راهکار خوبی نیست؛ برخی آسیب‎ها به شکل صدمه دیدن با تیغ است و برای این‎ها نیز باید رفوی خاصی به کار رود.
تمام انواع رفوها با دست انجام می‎شود و ابزار کار آن سوزن و نخ است؛ پس از انجام رفو، محل ترمیم شده معمولا مشخص نمی‎شود با این حال مواردی هم وجود دارد که محل رفو مشخص است. در گذشته جنس لباس‎ها از پشم و کرک و ... بود و در آن‎ها از نخ طبیعی استفاده می‎شد به همین دلیل هنگام رفو، محل آسیب‌دیده پارچه مشخص نمی‎‏شد اما امروزه جنس بیشتر پارچه‎ها از مواد است به عبارت دیگر روی پارچه رنگ دارد اما مغز پارچه رنگ نمی‎خورد یا بالعکس؛ برای مثال پارچه‎ شلوارهای لی را در نظر بگیرید که حالت سنگ‎شور دارد؛ مغز این پارچه‎ها رنگ دارد اما روی پارچه رنگ ندارد و برای رفوی این‎ قبیل پارچه‎ها باید از نخ همرنگ استفاده کرد.
برای رفوی هر لباس، بسته به نوع و میزان آسیب به پارچه زمان می‎گذاریم؛ رفوی برخی لباس‎ها ۱۵ دقیقه زمان می‎برد در حالی که برای رفوی برخی دیگر باید دو ساعت زمان گذاشت.

از مشکلات و سختی‎های حرفه رفوگری بگویید.
متأسفانه در حال حاضر در کشور ما اجناس چینی است و این آفت به حرفه ما هم رسیده است؛ رنگ نخ‎های چینی ثابت نیست و این نخ‎ها بعد از مدتی تغییر رنگ می‎دهد و اسم و رسم و اعتبار کار ما را زیر سؤال می‎برد؛ ابزار کار در حرفه ما اهمیت بسیاری دارد و اگر ابزار کار مناسب و مطلوبی در اختیار داشته باشیم، می‎توانیم کیفیت کار را ارتقا دهیم و خدمات بهتری به مردم ارائه دهیم؛ کشور ما تحریم است و بعد از تحریم‎ها به برخی از ابزار کار خود دسترسی نداریم، برای مثال سوزن‌های ظریفی که برای رفوی پارچه‎های حریر مورد نیاز است در کشور یافت نمی‎شود؛ ابزار کار ما خیلی خاص است و معمولان وارد نمی‎شود؛ این مشکلات در حرفه ما وجود دارد.
در کار ما داشتن پشتوانه اهمیت زیادی دارد؛ در حال حاضر حمایتی از رفوگری و رفوگران نمی‎شود. باید رفوگران بیمه شوند؛ من اگر چند روز به دلیل بیماری یا به هر دلیل دیگری کار نکنم، درآمدی نخواهم داشت.

شاگردی هم داشته‎اید یا تاکنون مایل بودید هنر و حرفه خود را به نسل‎های بعد منتقل کنید؟
کار ما شاگردبردار نیست زیرا زیر بار این فشار نمی‎مانند؛ من هم این کار را به هیچ‎کس توصیه نمی‎کنم زیرا فشار این کار بر روی چشم، اعصاب، ستون فقرات و ... زیاد است.

فرزند دارید؟ مایل هستید حرفه خود را به فرزندان خود آموزش دهید یا تمایلی دارید که فرزندانتان کار شما را ادامه دهند؟
سه فرزند دارم؛ دو دختر و یک پسر؛ هیچ‎گاه نخواسته‌ام و نمی‏خواهم فرزندانم رفوگری را بیاموزند زیرا سختی‎های این کار بسیار زیاد است؛ خودشان هم تاکنون ابراز علاقه‎ای به این کار نکرده‎اند؛ دوست داشتم همسرم در این حرفه همراه من باشد اما متأسفانه ایشان تمایلی نداشت و همراهی نکرد؛ شاید اگر همسرم همراهی می‎کرد می‏توانستم موفق‏تر باشم.
در بسیاری دیگر از حرفه‎ها و مشاغل از جمله خیاطی هم این سختی‎ها و فشار وجود دارد اما نمی‎توان توصیه کرد هیچ‎کس به دلیل این فشارها سراغ خیاطی و ... نرود. با این حال باز هم توصیه می‎کنید جوانان سراغ این حرفه نروند؟
رفوگری جدای خیاطی است؛ کار خیاط بیشتر با چرخ خیاطی انجام می‎شود اما رفوگری تنها باید با دست انجام می‎شود و رفوگر باید سوزن بزند؛ این سوزن زدن مانند عمل جراحی عنبیه چشم است؛ به دلیل این سختی و فشار این حرفه را به کسی توصیه نمی‎کنم.

با وجود این سختی و فشار کار چرا حرفه خود را ادامه دادید؟
به این کار علاقه داشتم فکر می‎کنم سایر مشاغل هم با روحیات من سازگار نبود؛ نسبت به شغل خودم کنجکاو بودم تا ببینم می‎توانم این کار را ادامه دهم و به تدریج به آن علاقمند شدم و از طرف دیگر چاره دیگری هم نداشتم زیرا پشتوانه مالی نداشتم؛ به سن ازدواج که رسیدم، دیدم بهترین انتخاب برای من همین شغل است.

به لحاظ مالی و از سایر جهات از کار خود راضی هستید و اگر به 22 سال قبل برگردید، باز همین شغل را انتخاب می‏کنید؟
اگر به گذشته برگردم و شرایط همان شرایط قبل باشد، باز هم سراغ همین حرفه می‎روم. به لحاظ مالی درآمد رفوگری متوسط رو به پایین است زیرا به نظر من مردم به هنر پول نمی‎دهند؛ مشتری داشتم که چادری را به قیمت یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان خریده اما حاضر نبود برای رفوی آن ۱۰ هزار تومان هزینه کند.

در حال حاضر وضعیت بازار کار شما چطور است؟
کار رفوگری تعطیل نمی‎شود و همیشه مشتری دارد.

با توجه به اینکه به گفته خودتان حرفه رفوگری همیشه مشتری خود را دارد، برای توسعه آن چه کاری باید انجام داد؟
دولت باید برای توسعه آن افرادی را که متقاضی شغل هستند و به این حرفه علاقه دارند، به ما معرفی کند و با توجه به اینکه فعالیت در این حرفه به سرمایه مادی زیادی نیاز ندارد، علاقمندان می‎توانند این حرفه را یاد بگیرند.

چرا فکر می‎کنید توسعه حرفه رفوگری باید توسط دولت صورت گیرد و چرا خودتان این کار را انجام نمی‎دهید؟
زیرا معمولا افرادی که به من مراجعه می‎کنند، متقاضی دریافت حقوق هستند اما درآمد من به سختی کفاف زندگی و امرار معاش خودم را می‎دهد و توانایی پرداخت حقوق به شاگردان را ندارم؛ این افراد از این زاویه نگاه می‎کنند که به عنوان شاگرد حقوقی را دریافت کنند در حالی که برای آموزش سایر حرفه‎ها و مشاغل از قبیل خیاطی و ... مبلغی از متقاضی اخذ می‏شود.

در حال حاضر برخی رشته‎ها از قبیل قالی‎بافی و ... در دانشگاه تدریس می‎شود؛ با توجه به اینکه رفوگری همیشه بازار کار دارد، می‎توان این حرفه را به صورت آکادمیک تدریس کرد؟
کار ما یک کار خدماتی است و مردم به آن نیاز دارند؛ حرفه رفوگری این ظرفیت را دارد که در دانشگاه‎ها و به صورت آکادمیک تدریس شود و از این طریق توسعه یابد زیرا در حال حاضر شاید در کشور افرادی که در این حرفه فعالیت می‎کنند، به تعداد انگشتان دست باشند.

مشتریان شما از چه قشری هستند و معمولا چه لباس‎هایی را برای رفو می‏آورند؟
معمولا از تمام اقشار به ما مراجعه می‎کنند؛ برخی افراد لباس‎های برند خود را برای رفو به ما تحویل می‎دهند؛ برخی افراد هم لباس‎هایی را برای رفو می‎آورند که شاید به لحاظ مادی ارزش چندانی نداشته باشد اما برای فرد ارزش معنوی دارد و فرد ترجیح می‎دهد آن را رفو کند؛ در مجموع بیشتر لباس‎هایی برای رفو به ما تحویل داده می‎شود که ارزش مادی داشته باشد.

هزینه‎ای که بابت رفوی لباس دریافت می‏کنید، بر چه مبنایی است و این قیمت‎گذاری بر چه اساسی صورت می‌گیرد؟
بر روی کار هنری نمی‎توان قیمت گذاشت و هنر قیمت ندارد؛ اما مبلغی که دریافت می‎کنیم در واقع تفاهمی بین رفوگر و مشتری است.