هوش هیجانی و اهمیت بالای آن دراستخدام
کارآیی کارمندان شما ممکن است روی کاغذ خوب به نظر برسد، اما آیا آنها برای اینکه تیم شما را به ردههای بالاتری ارتقا دهند دارای هوش هیجانی هستند؟ چطور یک استخدام حرفهای خوب میتواند باعث رشد یا فروپاشی سازمان شما شود؟ یک کارمند خوب میتواند کارهای فوقالعادهای برای شرکت شما انجام دهد، شما را به سطح جدیدی برساند، و یک منبع از رشد پایدار باشد. یک کارمند بد چطور؟ در این مورد، قضیه کاملا متفاوت است. طبق تحقیقاتی که وزارت کار ایالات متحده آمریکا انجام داده است، هزینه ناشی از یک استخدام بد بهطور میانگین میتواند برابر با ۳۰ درصد درآمد بالقوه فرد در یک سال باشد.
کارآیی کارمندان شما ممکن است روی کاغذ خوب به نظر برسد، اما آیا آنها برای اینکه تیم شما را به ردههای بالاتری ارتقا دهند دارای هوش هیجانی هستند؟ چطور یک استخدام حرفهای خوب میتواند باعث رشد یا فروپاشی سازمان شما شود؟ یک کارمند خوب میتواند کارهای فوقالعادهای برای شرکت شما انجام دهد، شما را به سطح جدیدی برساند، و یک منبع از رشد پایدار باشد. یک کارمند بد چطور؟ در این مورد، قضیه کاملا متفاوت است.طبق تحقیقاتی که وزارت کار ایالات متحده آمریکا انجام داده است، هزینه ناشی از یک استخدام بد بهطور میانگین میتواند برابر با ۳۰ درصد درآمد بالقوه فرد در یک سال باشد. بنابراین، بسیاری از شرکتها برای جلوگیری از این موضوع از روشهای استخدام سنتی صرفنظر میکنند. همچنین، کمپانیهای مطرح نظیر گوگل نیز بیشتر بر هوش هیجانی تاکید دارند و به این موضوع که فرد در کدام مدرسه تحصیل کرده یا چه نمراتی را کسب کرده است، چندان بهایی نمیدهد.دلیل آن ساده است.
هوش هیجانی اولین بار توسط دانیل گلمن در یک گردهمایی مطرح شد که شامل خودآگاهی، کنترل بر رفتار خود، انگیزش، همدلی و مهارتهای اجتماعی بود. زمانی که اشخاصی دارای این ویژگیها باشند، آنها این قابلیت را دارند که با دیگران خوب کار کنند و توانایی پیشرو بودن در تغییرات را دارند.غالبا، افراد فقط یک «کتاب هوشمند» هستند. آنها دیرتر از اشتباهات خود درس میگیرند، بهطور معمول همیشه هدفشان انجام دادن کارهای معمولی است، خلاقیتشان پایین است و نوآوری از خود ندارند، قادر به مدیریت هیجانات و کنترل رفتارهای خود نیستند و...اجازه دهید نگاهی بیندازیم به برخی از دلایل اینکه چرا استخدام افراد دارای هوش هیجانی میتواند برای سازمان شما مفید باشد:
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند حلال مشکلات هستند.
شما در تیم خود افرادی را نیاز دارید که دارای اشتیاق و خلاقیت کافی برای حل مسائل باشند. زمانی که مشکلی به وجود میآید، افراد با هوش هیجانی بالا میخواهند آن را در اسرع وقت حل کنند. آنها در واقع در مورد مسالهای که اتفاق افتاده ساکن نمیمانند و از کنار آن بیتفاوت نمیگذرند. به گفته تراویس برادبری، افراد با هوش هیجانی بالا، بر خلاف کسانی که فقط به مخالفت پرداخته و روی مشکل مینشینند، زمانی که مشکلی را حل میکنند احساس رضایت و مؤثر بودن میکنند.جو بلینگ، معاون ارشد رئیسجمهور آمریکا و مدیر ارشد منابع انسانی در شرکت AFLAC (فدراسیون آمریکایی کار و کنگره سازمانهای صنعتی) معتقد است، در استخدام افراد این مهم است که بتوانند نمونههای خاصی از توانایی خودشان را نشان بدهند و در شرایط بحرانی و در مواقع استرس، آرامش خود را حفظ کنند. این میتواند بیانگر برخورد پرسنل با یک مشکل از طریق راه حلهای منطقی یا بیانگر سکوت وی و تاثیر مرور زمان بر حل مشکلات باشد.
مدیریت احساسات، مسالهای حیاتی و ویژگی افراد با هوش هیجانی بالا است.
جالب است که بدانید ٩٠ درصد از برترین نوازندگان، در مدیریت احساسات هنگام مواجهه با شرایط سخت و پر تنش، در حفظ آرامش و کنترل خودشان مهارت دارند. استرس بخش طبیعی از کار شماست، مخصوصا زمانی که در قسمت امور مالی یا منابع انسانی مشغول به کار هستید. با این حال تا زمانی که طولانی نباشد، بیضرر بوده و در واقع میتواند برای شما مفید هم باشد.در واقع، تحقیقاتی از دانشگاه برکلی نشان داده است که از زمان شروع تنش، سلولهای جدیدی در مغز بهطور مداوم رشد میکنند که موجب تقویت حافظه میشوند. با این حال این امر تنها زمانی که استرس متناوب است دیده میشود. در نهایت کارمندان چطور با مدیریت احساسات خود میتوانند یک دستاورد خوب و متفاوت بهدست آورند؟ افراد با هوش هیجانی بالا دارای خودآگاهی و درک هستند و در صورت لزوم اگر بخواهند، برای بهدست آوردن نتایج بهتر، یک قدم به عقب بر میگردند. این عقبنشینی برای این این است که بفهمند چطور از طریق راهحل منطقی، میتوانند مساله را حل کرده و به موفقیت برسند. در حالی که، آنهایی که هوش هیجانی بالایی ندارند ممکن است خرابی به بار بیاورند و هرجومرج راه بیندازند.
پرسنل «بله،قربان گو »ضامن بقا و پیشرفت سازمان شما نیستند.
پرسنل «بله،قربان گو» به معنی تداوم موفقیت نیستند و در واقع در دراز مدت میتوانند به سازمان شما آسیب برسانند. تحقیقات انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو نشان میدهد که هر چه بیشتر به شما بله بگویند، احتمال دارد شما بیشتر استرس، فرسودگی شغلی و اغلب افسردگی را تجربه کنید. افرادی که هوش هیجانی دارند بهراحتی بله نمیگویند و احساس رضایت نمیکنند، مگر اینکه واقعا سطحی از رضایت را درون خود احساس کنند. کارکنان وقتی میگویند «نه»، درک درستی از لحاظ تعهد و اعتماد به نفس در خود دارند. آنها بهراحتی هر چیزی را نمیپذیرند. آنها قدرت انتخاب و هوش استدلالی دارند، آنها ضعفهای شخصیتی مانند مهرطلبی که در دراز مدت مشکلاتی را ایجاد میکند ندارند و تکلیفشان با خودشان و با شما روشن و مشخص است.
کارکنان دارای هوش هیجانی بالا به درستی، اتفاقاتی را که هر کسی نمیتواند ببیند احساس میکنند.
این افراد آگاهی محیطی و سازمانی بالایی دارند و میتوانند خوب جریاناتی را که در محیط وجود دارد درک کنند. آنها نشانههای غیر کلامی را بهخوبی متوجه میشوند و تنها به کلام اطرافیان خود بسنده نمیکنند. این افراد قادر هستند جریاناتی که از دید دیگران پنهان است را بهخوبی تشخیص دهند و برای آن مسائل رفتارهایی را انتخاب کنند. همچنین، این افراد شروع هر نوع جریان منفی را میتوانند تشخیص دهند و همین مساله به آنها کمک میکند احتمال خطایشان پایینتر از بقیه باشد. برای پیدا کردن افراد با هوش هیجانی بالا هم میتوانید از ارزیابی رفتاری توسط یک متخصص و هم میتوانید از تستهای سنجش هوش هیجانی کمک بگیرید. زمانی که شما در شناخت پرسنل از منظر هوش هیجانی نگاه میکنید، افراد با هوش هیجانی بالا میتوانند یک منبع غنی از سرمایه برای معرفی به سازمانتان باشند. با درک ارزش واقعی یک کارمند دارای هوش هیجانی، شما شروع به دیدن روابط اشخاصی که استخدام کردهاید و موفقیتی که از آن نصیبتان میشود، خواهید کرد. در سازمان شما چند نفر هوش هیجانی بالایی دارند؟ آیا در استخدامهای سازمان، هوش هیجانی را در نظر میگیرید؟ اگر موفقیتی روزافزون میخواهید، پیشنهاد میشود این موضوع را جدی بگیرید.
ارسال نظر