فولکس واگن گلف در برابر مینیکوپر
مچاندازی برادرخواندهها !
پشت خودروسازان بزرگ جهان نه به تولیدات پرچمدارشان، بلکه به خودروهای کلاس متوسطی که تولید میکنند گرم است. این کلاس از خودروها بالاترین تیراژ فروش را دارند و همینها هستند که با سودآوری خود، هزینههای سرسامآور رویاپردازی طراحان و مهندسان را در شرکتهای خودروسازی تامین میکنند. در تست این هفته دو خودرو در کلاس متوسط رودرروی هم قرار گرفتهاند. فولکس واگن گلف و مینیکوپر. دو خودرو از دو فرهنگ کاملا متفاوت خودروسازی که با قیمت حدود ۲۵ هزار دلار طرفداران زیادی در سطح اروپا و آمریکا دارند.
پشت خودروسازان بزرگ جهان نه به تولیدات پرچمدارشان، بلکه به خودروهای کلاس متوسطی که تولید میکنند گرم است. این کلاس از خودروها بالاترین تیراژ فروش را دارند و همینها هستند که با سودآوری خود، هزینههای سرسامآور رویاپردازی طراحان و مهندسان را در شرکتهای خودروسازی تامین میکنند. در تست این هفته دو خودرو در کلاس متوسط رودرروی هم قرار گرفتهاند. فولکس واگن گلف و مینیکوپر. دو خودرو از دو فرهنگ کاملا متفاوت خودروسازی که با قیمت حدود ۲۵ هزار دلار طرفداران زیادی در سطح اروپا و آمریکا دارند.
آلمانیها در صنعت خودرو تقریبا در هر زمینهای که وارد شدند موفق عمل کردهاند. اما انگلیسیها اگر چه خودروهای لوکس و سوپراسپرت بی رقیبی میسازند، اما در زمینه خودروهای کلاس متوسط نتوانستهاند چندان موفق عمل کنند. با این حال مینیکوپر همچنان پرچم خودروهای بریتانیایی در کلاس متوسط را روی دوش خود حمل میکند و تلاش دارد همان مینی پرطرفدار دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی باشد. فولکس واگن گلف هم که چندان نیاز به معرفی ندارد. یکی از همهپسندترین محصولات فولکس واگن که با ویرایشهای متنوعی که از آن تولید شده، از جوانهای پرشور تا پیرمردهای کهنه راننده را شیفته قابلیتهای خود کرده است.
بر های که گرگ شد
خودرو مینی مارک هفت را کمتر کسی با این نام میشناسد. اما زمانی که بگویید مینیکوپر منظور خود را بهطور کامل رساندهاید. این خودرو از خانواده همان مینی ماینر معروف شرکت «بریتیش موتورکورپوریشن» است که امروزه اثری از آن باقی نمانده و این برند در مالکیت بی ام و قرار دارد. نام کوپر نیز بعد از مالکیت بی ام و روی این خودرو گذاشته شد. مینیکوپر مدل پایه خودروهای مینی به حساب میآید و پرتیراژترین محصول این شرکت هم به حساب میآید. زمانی که بی ام و کنترل این شرکت را در اختیار گرفت، تصمیم گرفت تا بهطور کلی آن را متحول کند. آنها میخواستند مینی مهربان و آرام را به یک هیولای کوچک تبدیل کنند. به همین دلیل در گام اول بدنه آن را کمی، تنها کمی بزرگتر کردند تا هم جای کار بیشتری داشته باشد و هم اصالت نام مینی آسیب نبیند.
آلمانیها اما در زیر بدنه مینی دست به یک انقلاب صنعتی زدند. آنقدر که به جرات میتوان گفت مینیکوپر با مینی ماینر هیچ نسبتی ندارد. در گام اول برای این خودرو سیستم تعلیق جدیدی طراحی شد. تعلیقی که مانند تمام خودروها از کمک و فنر تشکیل شده بود. مینی در نسل اول و دوم خود از کمک فنر استفاده نمیکرد و به جای آن از لاستیک با طراحی ارتجاعی خاص استفاده شده بود. آلمانیها میخواستند که مینیکوپر نیز مانند خودروهای آلمانی دارای هندلینگ مثال زدنی باشد و برای همین مجبور بودند دانش خود در طراحی سیستم تعلیق را وارد این پلتفرم کنند. در گام بعدی موتورهای کوچک ۱۲۰۰ و ۱۳۰۰ سیسی مینی را از خط تولید آن جمع کرده و تولید را با موتور پایه ۱۶۰۰ سیسی آغاز کردند. اما این سقف رویای آلمانی مینی نبود. موتور ۲۰۰۰ سیسی نیز به آپشنهای فنی مینی اضافه شد. چیزی که مالکان مینی ماینرهای قدیمی حتی در خواب هم نمیدیدند. حالا مینی تبدیل به یک خودرو چالاک شده بود. اما این پایان کار نبود. از سال ۲۰۱۴ به این طرف مینیکوپرهای ۲۰۰۰ سی سی به توربوشارژر هم مجهز شدند. از اینجا به بعد بود که مینیکوپر فراتر از آنچه تصور میشد ظاهر شد و مهندسان آلمانی خوابهایی که برای این خودروی کلاس فوق کوچک میدیدند، تعبیر شده یافتند. مینیکوپر به راحتی میتوانست با خودروهایی در کلاسهای بالاتر هم رقابت کند. یکی از آنها فولکس واگن گلف بود. نسلهای ابتدایی این دو خودرو به هیچ عنوان قابل مقایسه با یکدیگر نیستند اما اکنون به راحتی میتوان هر دو را به جان هم انداخت و حتی انتظار پیروزی مینیکوپر را هم داشت.
فلفل آلمانی
زمانی که فولکس واگن در سال ۱۹۷۴ بدنه گلف را طراحی کرد دوران اوج خودروهای اسپرت آلمانی با پرچمداری بی ام و بود. دورانی که بیشتر از هر زمان دیگری با افول بازار آمریکاییها، جا برای تاخت و تاز خودروسازان آلمانی باز شده بود. مدل گلف یک خودروی اورجینال نبود. به فاصله کمی قبل از آن فولکس تولید مدل شیروکو را آغاز کرده بود که یک خودرو کلاس اقتصادی با ویژگیهای معمولی در هندلینگ و مصرف سوخت به حساب میآمد. فولکس با درک شرایط بازار و استفاده از پلت فرم شیروکو در همان سال مدل گلف را معرفی کرد. خودرویی که بر عکس تولیدات آلمانی، با بدنهای بسیار ساده طراحی شده بود. چیزی شبیه به الگویی که فرانسویها در طراحی خودرو استفاده میکردند.
فولکس به جای آنکه برای طراحی بدنه این خودرو وقت بگذارد روی بخش فنی آن کار کرد. اگر چه گلف نسل یک زیباییهای طراحی شیروکو را نداشت؛ اما در عوض دارای موتور و گیربکسی قویتر بود. فولکس در دورانی که دوران حکمرانی موتورهای کاربراتوری بود و موتور انژکتوری تنها برای تولیدات رده بالا و آن هم نه از طرف همه خودروسازان مورد استفاده قرار میگرفت، برای فولکس واگن گلف از موتور ۱۶۰۰ سیسی انژکتوری استفاده کرد. موتور انژکتوری هم از سوخت بهتر استفاده میکرد و هم خرابیها و دردسرهای کاربراتور را نداشت. به این ترتیب خیلی سریع از سوی مردم مورد استقبال قرار گرفت. جوانها نیز که چالاکی و شتاب این هاچبک جمع و جور را دیدند مشتری پروپا قرص آن شدند.
فولکس واگن گلف خودرویی بود که توانست خاطره دوران رونق مدل بیتل در آمریکا را یک بار دیگر برای فولکس واگن زنده کند. در آمریکا این خودرو با نام فولکس واگن ربیت عرضه شد. به دلیل قیمت مناسب آن بازار آمریکای لاتین نیز به خوبی برای این خودرو آغوش باز کرد. فولکس در دهه هفتاد تولید مدل گلف را در مکزیک آغاز کرد که در حال حاضر نیز تنها کارخانه مونتاژ گلف در خارج از آلمان به حساب میآید. استقبال از گلف در نسلهای بعدی نیز ادامه یافت. مدیران فولکس واگن گلف به خوبی دریافتند که چه چیزی باعث شد تا گلف در بازار موفق باشد و به همین دلیل هم آن را در نسلهای بعدی ادامه دادند. تا به امروز که نسل هفتم گلف در حال تولید است، همچنان یک خودروی اسپرت، چالاک اما با ویژگیهای خودروهای کلاس اقتصادی به حساب میآید. این ویژگیها باعث شد تا گلف به تنهایی یکی از سودآورترین محصولات برای فولکس واگن باشد و بتواند تا به امروز بیش از ۳۱ میلیون دستگاه در سطح جهان بفروشد.
طـراحی اصیـل
بررسی طراحی هر دو خودرو بیننده را به سوی خاطرات دور هدایت میکند. جایی که این دو خودرو کار خود را از آن آغاز کردهاند. اگر چه طراحی آنها با پدرانشان تفاوت زیادی دارد اما فلسفه طراحی در هر دو آنها همچنان به اصول اولیه وفادار مانده است. گلف هنوز هم طراحی سادهای دارد. فولکس واگن به راحتی میتوانست یک خودرو متفاوت با طراحی زیباتر از دل نسل جدید گلف بیرون بکشد، اما ترجیح داد این کار را با فولکس واگن جتا انجام دهد که روی پلتفرم گلف ساخته شده است. گلفی که در این تست حضور دارد مدل ۲۰۱۵ است یعنی به نسل سوم این خودرو تعلق دارد. نسلی که هم اکنون هم در آن قرار داریم. این هم خودش از نکات جالب این خودرو است. خودرویی که از سال ۱۹۷۴ تا الان تولید میشود هنوز در نسل سوم قرار دارد. دلیلش هم ساده است. گلف قرار نبود پیوسته تغییر کند و خودرو پر زرق و برقی شود. به همین دلیل عجلهای هم در تولید نسلهای جدید در آن نبود. مینی اما جزئیات طراحی بیشتری از گلف دارد. هر چند بدنه آن کوچکتر است اما طراحان در مدل ۲۰۱۵ آنکه در این تست استفاده شده، سعی کرده ویژگیهای اصلی مانند جلوپنجره، چراغ و برجستگی روی گلگیرهای عقب را در کلیت طراحی برجستهتر سازند. به همین دلیل اگر ما نمره بهتری درخصوص طراحی به مینیکوپر میدهیم. در عین حال سادگی طراحی گلف را هم ستایش میکنیم. در بخش طراحی داخلی نیز وضعیت همینگونه است. طراحان گلف تلاش کردهاند تا با حداقلها، یک طراحی امروزی را ایجاد کنند که کسلکنندگی خودروهای کلاس اقتصادی را هم نداشته باشد. در عین حال طراحی پیچیده و پرهزینهای هم برای بخش تولید نباشد. از آن طرف مینیکوپر یک لوکساسپرت کوچک را در داخل کابین خود به نمایش گذاشته است. اگر چه فضا به اندازه کابین فولکس گلف بزرگ نیست اما این باعث نشده تا طراحان قید جزئیات یک کابین اسپرت را بزنند. به همین دلیل اگر با کابینهای ساده قرن بیست و یکمی میانهای نداشته باشید، کابین مینیکوپر بیشتر شما را راضی میکند و البته در تست ما نیز امتیاز بالاتری میگیرد.
نبـرد توربوهـا
هر دو خودرویی که در این تست استفاده شدهاند موتورهایی به اصطلاح ۲۰۰۰ سیسی دارند اما حجم دقیق موتور گلف ۱۹۸۴ سی سی و حجم دقیق موتور مینیکوپر ۱۹۹۴ سی سی است. باتوجه به اینکه هر دو خودرو از موتورهای توربوشارژ شده بهره میبرند این چند سی سی اختلاف اثری در مقایسه ندارد و هر دو هم حجم به حساب میآیند.رقابت اصلی مهندسان آلمانی که یک گروه با پرچم فولکس و گروه دیگر با پرچم مینی به میدان آمدهاند در این دو خودرو برسر این است که چه کسی از توربوشارژر بهتر استفاده کرده است. اولین جایی که در هر تست باید سراغ آن رفت مقایسه شتاب دو خودرو است. شتاب این دو خودرو سه بار اندازهگیری شده و در نهایت بهترین نتیجه هر کدام ملاک مقایسه قرار گرفته است. برای آنکه نتیجه قابل اطمینان باشد، هر دو تست توسط یک راننده گرفته شده است. همانگونه که انتظار آن میرفت، فولکس واگن گلف عملکرد بهتری داشت و توانست در مدت ۸/ ۵ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت برسد. در حالی که این زمان برای مینیکوپر ۴/ ۶ ثانیه بود. عملکرد بهتر گلف را زمانی در مییابیم که بدانیم این خودرو حدود
160 کیلوگرم از مینیکوپر سنگینتر است. یکی از دلایل برتری بیچون و چرای گلف داشتن موتور قوی تر است. مهندسان آلمانی گلف به مراتب بهتر از مهندسان آلمانی مینیکوپر از توربوشارژر بهره گرفتهاند. قدرت خروجی موتور گلف 220 اسب بخار است در حالی که موتور مینیکوپر 189 اسب بخار قدرت تولید میکند. یک دلیل دیگر آن به گیربکس دو خودرو باز میگردد که دومی خودش را در تست درگ یا طی کردن مسیر 402 متری بهتر نشان میدهد. زمان طی کردن این مسیر برای گلف 4/ 14 و برای مینیکوپر 9/ 14 ثانیه است. میبینیم که در تست شتاب ثانویه مینیکوپر فاصله را کم کرده اما هنوز هم گلف دست بالا را دارد. هر دو ماشین گیربکس 6 سرعته اتوماتیک دارند. اما ضریب دندههای فولکس واگن گلف کوتاهتر است. به خصوص در دنده دو و سه. به این ترتیب گربکس گلف در دور موتورهای کمتر دنده را تعویض میکند و موجب میشود شتاب ثانویه گلف هم بهتر از مینیکوپر باشد. سرعت نهایی جایی است که کمر گلف میشکند. البته نه اینکه تواناییاش پایین باشد. بلکه بهصورت الکترونیکی سرعت آن را محدود کردهاند. حداکثر سرعت گلف 200 کیلومتر در ساعت است و بعد از آن موتور اصطلاحا کات آف میکند. یعنی
خاموش میشود تا سرعت کاهش پیدا کند. اما مینیکوپر بدون هیچ مانعی تا حدود 240 کیلومتر در ساعت سرعت میگیرد.
ارسال نظر