تجارت بینالملل به زبان ساده
مترجم: مرتضی زارع
عرصه تجارت بینالملل دارای شرایط بسیار پیچیدهای است که نحوه سیاستگذاری در آن تا حد زیادی اقتصاد یک کشور و زندگی مردم را متاثر میکند. تصمیم در مورد نحوه صادرات و واردات کالاها، حمایت یا عدم حمایت از صنایع مختلف در چارچوب نظریههای مختلف در تجارت بینالملل قابل بررسی است. آشنایی با نظریههای موجود در این زمینه میتواند دیدگاه مناسبی در مورد تغییر رویکرد در برخی صنایع برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور ارائه دهد. در این میان ۴ نظریه شاخص وجود دارند که به بررسی آنها میپردازیم.
مترجم: مرتضی زارع
عرصه تجارت بینالملل دارای شرایط بسیار پیچیدهای است که نحوه سیاستگذاری در آن تا حد زیادی اقتصاد یک کشور و زندگی مردم را متاثر میکند. تصمیم در مورد نحوه صادرات و واردات کالاها، حمایت یا عدم حمایت از صنایع مختلف در چارچوب نظریههای مختلف در تجارت بینالملل قابل بررسی است. آشنایی با نظریههای موجود در این زمینه میتواند دیدگاه مناسبی در مورد تغییر رویکرد در برخی صنایع برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور ارائه دهد. در این میان ۴ نظریه شاخص وجود دارند که به بررسی آنها میپردازیم.
نظریه حمایت از اشتغال و نیروی کار
همواره در کشور صنایعی وجود دارند که مانع اصلی در برقراری تجارت آزاد با سایر کشورها هستند. این صنایع حتی در حالتی که بهرهوری پایین و نامناسبی دارند از طریق اهرم اشتغال و تخریب نیروی کار برای بقای خود استفاده میکنند. برای مثال تولیدکنندگان خودرو همواره بیان میکنند در صورت کاهش تعرفههای وارداتی این کالا، عده زیادی از مردم بیکار شده و وضعیت اشتغال جامعه بهخطر میافتد. در این میان دو پاسخ برای این گروه وجود دارد. نخست آنکه آنها باید تلاش کنند تا سطح کیفی محصولات خود را به رقیبان خارجی نزدیک کنند. در این میان دولت نیز موظف است تا جای ممکن آنها را حمایت کند چون عملکرد آنها اگرچه اشتغال زیادی ایجاد کرده اما در بلندمدت حجم زیادی از منابع کشور را از بین خواهد برد. پاسخ دوم این است که اصولا خروج نیروی کار از صنایع زیانده (از نظر اقتصاد کلان) و ورود آنها به صنایع پربازده کشور امری به مراتب معقولتر خواهد بود. اگر نمیتوانیم خودرو با کیفیت تولید کنیم، یا باید وضعیت این صنعت را بهبود دهیم یا منابع خود را در صنایعی با بازدهی بیشتر مصرف کنیم تا نیروی کار در مسیری با بهرهوری بالاتر قدم گذارد.
نظریه امنیت ملی
برخی صنایع به دلیل اهمیت استراتژیکی که دارند حتی در بدترین شرایط هم باید مورد حمایت قرار گیرند. مثلا صنایعی که محصولات آنها صرف تولید سلاح برای کشور میشود. برای مثال اگر صنعت فولاد ما نقشی مهم در تولید تسلیحات نظامی دارد باید تا حد معقولی از آنها حمایت کرد. زیرا وابستگی به سایر کشورها در چنین صنایعی ممکن است در شرایط جنگی کشور را دچار بحران اساسی کند. تحت این شرایط تحریم فولاد در زمان احتمالی جنگ امنیت ملی کشور را به خطر خواهد انداخت. بنابراین در اینگونه صنایع لزوم حمایت تا حد زیادی غیرقابل انکار است.
نظریه صنایع نوپا
برخی صنایع اعتقاد دارند چون تازه تاسیس و نوپا هستند تا مرحله شکوفایی و بهرهبرداری باید مورد حمایت دولت قرار گیرند و از آنها در مقابل واردات محافظت شود. در چارچوب اقتصاد مقاومتی این یک استدلال منطقی است. اما علم اقتصاد بیان میکند تحت چه شرایطی و تا چه زمانی این حمایت باید صورت بگیرد. چارچوب اقتصادی در این زمینه نیازمند بررسی دقیق و موشکافانه است. نخست اینکه این صنایع باید بهطور دقیق شرایط لازم برای اجرای طرحهای خود را اعلام کنند. همچنین تعیین کنند برای رسیدن به سودآوری مورد نظر در سیستم اقتصادی چقدر زمان نیاز دارند. در این میان دولت باید شرایط بازارهای جهانی و رشد مورد انتظار این صنایع را بررسی کند تا بتواند سرمایهگذاری صحیحی در صنایع کشور انجام دهد. در نبود چنین سازوکاری طرحهای بیشماری نظیر طرح بنگاههای زودبازده حاصلی جز از بین رفتن دلارهای ارزشمند نفتی برای کشور نداشته است. اگر در این صنایع هدفگذاری دقیق و صحیحی انجام شود میتوان به توسعه و گسترش ابعاد صنعتی کشور در آینده امیدوار بود. اما تصمیم نادرست در این بخش، صدمات جبرانناپذیری بر بدنه اقتصاد کشور وارد خواهد کرد.
نظریه رقابت ناعادلانه
این نظریه نیز نیازمند بررسی دقیق دولت در بازارهای جهانی و قوانین موجود در صنایع کشورهای مختلف است. برای مثال فرض کنید دولت بخواهد در مورد تعرفه واردات فولاد تصمیمگیری کند. اگر مشخص شود قیمت پایین کشور رقیب در مقایسه با تولیدات وطنی بهواسطه حمایت دولت مقابل از صنعت مذکور است، دولت باید از صنعت فولاد داخلی حمایت کرده و تعرفه واردات فولاد را افزایش دهد. یا بسیاری از تولیدکنندگان داخلی ادعا میکنند که ریشه عدم موفقیت آنها در بازارهای جهانی عدم حمایت دولت و رقابت ناعادلانه آنها با رقیبان است. برای مثال چرا دولت بهمنظور حضور پررنگ فروشندگان و تولیدکنندگان سنگ تسهیلات و اقدامات لازم برای حضور در بازارهای جهانی را فراهم نمیکند یا چرا دولت برای معرفی و برند کردن بهترین زعفران دنیا تلاشی نمیکند تا واسطههای خارجی نتوانند بیشترین منفعت ممکن را از تجارت این کالا نصیب خود کنند. تصمیمسازان باید با در نظرگرفتن این شرایط بهترین اقدام لازم را انجام دهند. هریک از این چارچوبها میتواند به نوعی نحوه تخصیص منابع مالی در کشور را تعیین کند. صنایع زیانده نمیتوانند بیش از این مورد حمایت قرار گیرند.
این صنایع یا باید در رقابت با محصولات خارجی وضعیت خود را ارتقا داده و محصولات با کیفیت تولید کنند یا باید تعرفه وارداتی رقبا کاهش یابد تا بیش از این منابع کشور از بین نرود. صنایعی که مربوط به تامین امنیت ملی هستند همواره باید به اندازه مورد نیاز سهم مناسبی از منابع را به خود اختصاص دهند. در بحث سیاستهای مربوط به صنایع نوپا باید درنظر داشت این بخش نیازمند تجزیه و تحلیل دقیق است. منابع ارزان قیمت بانکی باید صنایعی را هدفگذاری کنند که در زمان مشخصی به سوددهی مناسب برسند نمیتوان بدون بررسی مناسب اقدام به حمایت از صنایعی کرد که در بلندمدت نه تنها سودی نصیب کشور نمیکنند بلکه موجب هرز منابع نیز خواهند شد. حمایت دولت برای رقابت عادلانه صنایع نیز امری در خور توجه است. بسیاری از صنایع ما که دارای مزیت نسبی نسبت به تولیدکنندگان خارجی هستند در سایه عدم توجه و نبود تجهیزات لازم با فاصله زیادی از توان بالقوه خود در حال فعالیت هستند. ورود این صنایع به بازارهای جهانی موجبات افزایش درآمد و اشتغال را برای اقتصاد کشور به ارمغان میآورد.
ارسال نظر