دموکراتیک‌ترین مربی‌دیکتاتور!
رضاخوشنویس تناقض بزرگ؛ ایران 2015 درحالی یک تیم ملی دوست‌داشتنی شد که فوتبال ایران در این سال‌ها چندان دوست‌داشتنی نبوده است. بازی‌های پرسپولیس و استفلال در لیگ برتر تماشاگران زیادی ندارد و فدراسیون فوتبال هم با سوء‌مدیریتش خبرساز می‌شود. تیم کارلوس کی‌روش در جام جهانی 2014 و جام ملت‌های 2015 از دل جامعه‌ای که در آن فوتبال باشگاهی دیگر احساسات و علاقه زیادی برنمی‌انگیخت؛ دوست‌داشتنی شد و این یک تناقض بزرگ است که ایجاد آن کار هر مربی‌ای نیست. کی‌روش چگونه موفق شده در دوران رکورد فوتبال ایران، یک تیم ملی به یادماندنی بسازد؟
هرچه تعداد ستاره‌ها در یک تیم بیشتر می‌شود، روند توزیع قدرت در تیم درونی می‌شود. تیمی که در آن علی دایی و خداداد عزیزی و کریم باقری و عابدزاده حضور داشتند؛ تیمی بود که در آن تک‌صدایی برقرار نبود و قدرت فقط از آن سرمربی نبود. در تیم‌های اروپایی هم متناسب با تعداد ستاره‌ها در تیم، شکل اداره رختکن تفاوت می‌کند. هلند ۲۰۱۰ با روبن و فن‌پرسی و اشنایدر برای رسیدن به موفقیت نیاز داشت که سرمربی بخشی از قدرت اداره تیم را به ستاره‌های خود بدهد، اما در همان تورنمنت یواخیم‌لو نمی‌خواست و نباید از این استراتژی در تیم جوان‌اش استفاده می‌کرد. در ایران ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ هم کارلوس کی‌روش مجموعه‌ای کم‌ستاره در اختیار داشت که در آن نباید و نمی‌خواست چندصدایی ایجاد کند. کی‌روش یک کاپیتان بسیار باتجربه داشت و در بزنگاه‌ها با او مشورت می‌کرد. قدرت، اما در تیم ملی توزیع نشده بود. ایران یک سرمربی بزرگ داشت و ۲۳ بازیکن که کنار هم جلوه‌ای از کار سرمربی بزرگ خود را بازنمایی می‌کردند. مصاحبه‌های ویژه و حرف‌های تیترساز زیادی از بازیکنان ایران به ذهن‌تان می‌رسد؟ کی‌روش بر اساس استراتژی کلی‌ای که داشت، بازیکنان را از فضای رسانه‌ای، از تیترسازی و خبرسازی دور نگه داشت و در زمین هم یک یا دو بازیکن نبودند که بخشی از کاراکتر سرمربی‌شان را بازنمایی می‌کردند؛ بلکه کلیت تیم ملی ایران، بازنمایی شخصیت و پرستیژ کارلوس کی‌روش بود. تیم ملی با همین برنامه کلی دوست‌داشتنی شد: وقتی ستاره نداری، باید دیسیپلین داشته باشی و وقتی در تیم هنر فردی مناسب ندارید، باید رختکن گرم داشته باشید و اتحاد و در این شرایط باید یک مربی بزرگ در کار باشد که چنین مجموعه‌ای را ایجاد کند: که از پس افرادی که می‌خواهند تک‌نوازی کنند یا جدا از گروه کار کنند، بربیاید. کی‌روش پیش از جام‌جهانی با دعوت نکردن مهدی رحمتی و قرار دادن علیرضا حقیقی در چارچوب دروازه نشان داد که در راه استراتژی کلی خود حرکت می‌کند و بازیکنان هم این پیام را به خوبی گرفتند و فهمیدند. ایران ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ به همین دلیل دوست‌داشتنی است و از نظر فنی هم کارآیی بالایی دارد؛ چون در دورانی که بازیکنان جوان پرسپولیس با سرمربی خود درگیر می‌شوند و حرف او را نمی‌خوانند؛ در دورانی که رختکن استقلال دیگر یک رختکن متحد نیست و در دورانی که فوتبال ایران گرفتار فساد فراگیر است؛ کارلوس کی‌روش یک تیم کم‌ستاره، اما متحد ساخت که در آن هر چند متاثر از استراتژی کلی، تک‌صدایی از سوی سرمربی برقرار بود، اما تک‌صدایی دموکراتیکی بود که ایران را به یک تیم متحد با توان واکنشی بالا در شرایط سخت تبدیل کرد: در نیمه اول مقابل عراق ۱۰ نفره شدیم، دو بار عقب افتادیم و جبران کردیم و تا پنالتی هشتم پیش رفتیم.