چطور قطبنمای زندگی خودمان را بسازیم؟
روزی مردی چاق که مشکل کمبود درآمد نداشت، در حالی که دوچرخهای را با خود میکشید، سراغ حکیم فرزانهای رفت و گفت:ای حکیم، چطور میتوان مشکل جاذبه را حل کرد؟ حکیم به او نگاهی کرد و گفت: چه مشکلی با جاذبه داری؟ مرد چاق در حالی که با دستمالی عرق خود را خشک میکرد پاسخ داد: خانه من بالای تپه است. هر روز که از محل کار به خانه برمیگردم، باید تمام راه سربالایی را تا بالای تپه رکاب بزنم و این کار بسیار سخت و طاقتفرساست. من متوجه شدهام که جاذبه مانع بالارفتن من میشود ولی نمیدانم چطور این مساله را حل کنم.
روزی مردی چاق که مشکل کمبود درآمد نداشت، در حالی که دوچرخهای را با خود میکشید، سراغ حکیم فرزانهای رفت و گفت:ای حکیم، چطور میتوان مشکل جاذبه را حل کرد؟ حکیم به او نگاهی کرد و گفت: چه مشکلی با جاذبه داری؟ مرد چاق در حالی که با دستمالی عرق خود را خشک میکرد پاسخ داد: خانه من بالای تپه است. هر روز که از محل کار به خانه برمیگردم، باید تمام راه سربالایی را تا بالای تپه رکاب بزنم و این کار بسیار سخت و طاقتفرساست. من متوجه شدهام که جاذبه مانع بالارفتن من میشود ولی نمیدانم چطور این مساله را حل کنم. این داستان را تا اینجا داشته باشید تا دوباره به آن برگردیم.
یک سوال اساسی کارشناسان اقتصاد خانواده از شما این است که شادی، تلاش، جاهطلبی و زندگی شما چه ارتباطی به گردش زمین به دور خورشید دارد؟ حکمت این جمله کجاست؟ حکمت اینجاست که تمام ما، از همین جایی که هستیم میتوانیم شروع کنیم. پس لطفا اگر حوصله شروع کاری را ندارید، آن را به گردن گردش زمین به دور خورشید نیندازید. شما هم ممکن است جزو آن دسته از افرادی باشید که برای شروع کاری خود را پیر و برای بسیاری دیگر از کارها جوان فرض کردهاید. به همین دلیل ساده، زمان شروع کارهای مهم زندگی را در بسیاری از اوقات گم کردهاید. همین دلیل بیربط روی تمام تصمیمهای مالی زندگی همه ما تاثیر داشته است، طوری که منجر به رخداد مساله کمبود درآمد میشود.
شاید بهترین لطفی که میتوانیم در حق خودمان انجام دهیم این است که مانند یک طراح فکر کنیم. بارها در زندگی با یک ایده عالی مواجه میشویم و بلافاصله عاشق آن ایده میشویم. حتی در مورد آن با کسی حرف نمیزنیم مبادا که آن را بدزدند. اما این انرژی به سرعت فروکش کرده و بایگانی میشود. ما اگر قرار است زندگی دلخواه خود را بسازیم، اگر قرار است ثروت بسازیم، اگر قرار است شغل دلخواه خود را بسازیم، اگر قرار است دغدغه کمبود درآمد را به فراموشی بسپاریم، باید از اینجا شروع کنیم: اولین گام برای حل مساله کمبود درآمد داشتن یک ذهن بدون پیشفرض است. یک ذهن بدون پیش فرض یعنی اینکه فکر نکنیم پاسخ همه چیز را میدانیم. با همین تغییر طرز فکر، دریچهای جدید به روی شما گشوده خواهد شد. با همین روش شما به یک طراح تبدیل خواهید شد، طراحی که میتواند مساله درست را تشخیص داده و حل کند.
اما یک طراح عاشق چه چیزی است؟ پاسخ این سوال قطعا مساله است اما نه هر مسالهای. شما ممکن است انرژی و توان خود را روی مساله اشتباهی هدر دهید. اینجاست که داشتن یک ذهن بدون پیشفرض اهمیت زیادی دارد. مثلا اینکه با خود میگوئید درآمد من کفاف مخارج من را نمیدهد و چطور بیشتر اضافه کاری کنم، تمرکز روی مساله اشتباه است. بسیاری از ما، راهحلی برای مساله یافته و در آن گیر کردهایم. اگر زمان یا پولی را صرف آن کرده باشیم که دیگر بیرون آمدن از این چاله کار هر کسی نیست. اجازه دهید همین مساله کمبود درآمد را بهعنوان عمومیترین مساله مردم در نظر بگیریم. مشخص است که مساله اصلی، کمبود درآمد نیست. مسائل مرتبط با آن را میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:
۱- شرکت ما به فکر کارکنانش نیست و یک مدیرعامل بیعرضه داریم.
۲- وضعیت اقتصادی مملکت خراب است و باید مهاجرت کنم.
۳- اضافه کار شرکت حذف شده، در کدام آژانس برای مسافرکشی ثبتنام کنم؟
۴- سود روزشمار بانکها کم شده، چطور بانکی را با بیشترین سوددهی پیدا کنم؟
۵- چطور شغلی پیدا کنم که حقوق عقب افتاده نداشته باشد؟
تمام این مسائل مهم هستند اما کارشناسان اقتصاد خانواده معتقد هستند که تمرکز روی آنها، تمرکز روی یک مساله اشتباه است. حتما سوال میکنید چرا؟؟ کارشناسان اقتصاد خانواده توضیح میدهند که چون در آنها گیر خواهید کرد. وقتی که کسی در مسالهای گیر کند، نمیتواند آن را حل کند. داستان ابتدای مطلب را به خاطر دارید؟ بسیاری از ما برای حل مسائل زندگی خود، درگیر مساله جاذبه شدهایم. یعنی باید عواملی تغییر کنند که اصلا در اختیار ما نیستند. اگر وضعیت مالی شما مناسب نیست، یا شغل مناسبی ندارید، یا کمبود درآمد دارید، آیا درگیر مساله جاذبه نشدهاید؟ کشف این موضوع با خودتان است. برای یافتن این مساله میتوانید یک تمرین را شروع کنید. تمرین امروز شما این است که یک نقاشی بکشید. از اینکه در هر کدام از چهار مورد زیر، شاخص شما چه چیزی را نشان میدهد:
سلامتی: روحی و جسمی و ذهنی. اگر کسی از شما بپرسد اوضاع چطوره؟ چگونه به آن پاسخ میدهید؟
کار: منظور از کار دقیقا آن چیزی نیست که بابت آن حقوق میگیرید. کل مشارکت شما در دنیا چگونه است؟ به آن چه امتیازی میدهید؟
بازی: بازی تمام آن کاری است که برای خوشی و لذت انجام میشود. همان کاری که اکثر بچهها انجام میدهند. البته بازی شامل کاری نمیشود که به قصد لذت بردن، به قصد رشد یا به قصد یک دستاورد انجام شود حتی اگر از انجام آن لذت ببرید.
عشق: همه میدانند که عشق چیست و چقدر در زندگی افراد جاری است. بهصورت کلی و در همه ابعاد زندگی خود، چه امتیازی به آن میدهید؟
یک برگه سفید را به چهار قسمت تبدیل کنید و در پاسخ به این چهار مساله به خودتان از یک تا ۱۰۰ امتیاز دهید. پس از انجام این تمرین درخواهید یافت که وضعیت سلامتی، کار، بازی و عشق در زندگی شما چگونه است. این موضوع بسیار مهمی است و امیدوارم آن را جدی گرفته باشید. اگر هرکدام از این مخازن خالی باشند، حتما یک جای زندگی خواهد لنگید. پس کمی فکر کنید و با شواهدی که برای خودتان معقول باشد میزان این مخازن را حدس بزنید. آیا جسم سالمی دارید؟ روح و روان شما چقدر در سلامتی به سر میبرد؟ زود از کوره در میروید؟ زیاد غر میزنید؟ وضعیت کارتان چطور است؟ آیا با ناراحتی رفته و با خستگی روحی برمیگردید؟ آیا چالشهای شغلتان را در عین حقوق نسبتا کم آن دوست دارید؟ به نسبت یک شغل خوب، چقدر از مخزن خود را پر میبینید؟ رابطه شما با خودتان چگونه است؟ آخرین باری که خودتان را تشویق کردید چه زمان بود؟ وقتیکه تنها در حال راه رفتن هستید، چطور با خودتان حرف میزنید؟ اگر مخازن شما در یک یا چند مورد خالی است، شما نیاز به برنامهریزی مجدد دارید. یکی از باورهای اشتباه ما در طراحی زندگی، بودن به دنبال آیندهای مشخص است. کارشناسان اقتصاد خانواده میگویند بهجای تلاش برای مشخص کردن آینده، بهتر است قطب نمایی در اختیار داشته باشیم تا پیوسته جهت درست را به ما نشان دهد.
شما دو گزینه پیش رودارید:۱- طراح و بازیگر زندگی خود باشید.
۲- طراحی را به دیگری واگذار کرده و بازیگر فیلمنامه او باشید.
روش دوم بسیار سادهتر است. خیلی موضوع عجیبوغریبی هم نیست و اکثر مردم به این روش زندگی میکنند. اما اگر خواهان پر کردن مخازن چهارگانه خود هستید، باید روش اول را انتخاب کنید. در این روش هم قرار نیست زندگی خود را زیر و رو کنید. اگر این تمرینها را انجام دهید، بهسادگی ابعادی در وجود شما کشف خواهد شد که قابلیت پر کردن مخازن چهارگانه شمارا دارند. چطور قطبنمای زندگی خودمان را بسازیم؟ زندگی تمام انسانها دارای دو نما یا چشمانداز اصلی است.
۱. چشمانداز زندگی
۲. چشمانداز کاری
اگر اینها بهدرستی کار نکرده یا باهم تداخل داشته باشند، مخازن عشق و سلامتی و کار و بازی شما پر نخواهند شد. همیشه یک جای کار خواهد لنگید. پول وارد میشود، بازی خارج میشود، عشق وارد میشود، کار خارج میشود. بنابراین تمرین بعدی که قرار است انجام دهید تقریبا به دو زمان نیمساعته نیاز دارد. در هر نیم ساعت باید فکر کنید و بنویسید. چه چیزی را بنویسید؟ چشمانداز کاری شما چیست؟ همانطور که به قول مارک تواین بین مدرسه رفتن و آموختن تفاوت وجود دارد، کار و شغل نیز باهم متفاوت هستند. شغل کاری است که انجام میشود تا پولی دریافت شده و هزینههای زندگی پرداخت شود. اما کار چیز دیگری است. کار مؤثر بودن است. کار قالبی است که به داستان هرروزه زندگی شما معنا میدهد. شغل بخشی از کار شماست. امروزه اینکه شغل و کار در یک راستا باشند، کمیاب شده است. هرچقدر که شغل شما در راستای کار باشد، معنای بیشتری به زندگی شما خواهد بخشید. طبعا اگر ما نویسنده و طراح داستان زندگی خودمان باشیم، توانایی همراستا کردن این دو را خواهیم داشت. اما پاسخ به سؤالات زیر هم میتواند به شما در این زمینه کمک کند:
-یک کار خوب چیست؟ یعنی نقش اول داستان زندگی، روزانه باید چهکار کند؟ چرا باید کارکنیم؟ خب، اگر پاسخ شما پرداخت مخارج است، این قسمتی از کار یا همان شغل است. اما اینکه چرا باید کارکنیم پاسخ به این سؤال است که چرا باید نویسنده زندگی خود باشیم؟ آیا راحتتر نیست که صرفا بازیگر داستان فرد دیگری باشیم؟
کار به چه معناست؟
اگر تا اینجا با ما موافقت کردهاید، سؤال اینجاست که چطور میتوان یک کار خوب و باارزش را یافت یا ساخت؟ این کار باید چه مشخصاتی داشته باشد؟ چه نمونهای از این کار را سراغ دارید؟ ارتباط پول با کار چیست؟ پول چه نقشی دارد؟ آیا نقش آن با تغییر میزان پول دریافتی عوض میشود؟ مثلا ۵ میلیون تومان حقوق ماهانه همان نقش ۱۰ میلیون تومان را دارد؟ یا اگر نیازهای ضروری شما رفع شود، نقش پول دوم و سوم خواهد شد؟ یکی از بزرگترین خواص انسان بودن، تجربه کردن و تمایل به رشد است. این دو عامل چه نقشی در تعریف شما از کار دارند؟ ذهن شما به زندگی چگونه نگاه میکند؟ علاوه بر چشمانداز کاری، مورد مهم دیگر شیوه نگریستن شما به زندگی نیز اهمیت زیادی دارد. این عبارت البته بسیار بدیهی است. هم من و هم شما از اهمیت آن اطلاع داریم. اما نکته اینجاست که بسیاری از افراد دید روشنی از آن ندارند.
چرا؟ به دو دلیل: ۱- بسیاری فکر میکنند که این شیوه تفکر ویژه فلاسفه است و نقشی در زندگی و البته جیب آنها ندارد.
۲- به دلیل درگیر شدن بخش فعال مغز، انجام آن کار آسانی نیست و از عهده هرکسی برنمیآید. در اینجا نیز باید به سؤالات مهمی پاسخ دهید:
به نظر شما معنا و مقصود زندگی چیست؟ نظر شخصی شما چیست؟ آیا وجود شما معنایی دارد؟ به نظر شما شادی و غم چیست؟ آیا با خودتان در صلح هستید؟
چطور چشمانداز کار و زندگی را بنویسید؟ پیشنهاد کارشناسان اقتصاد خانواده این است که این سؤالات را با استفاده از موبایل خود ضبط کنید. سپس در روزی که کسی خانه نیست یا یک صبح زود که همه خواب هستند، هدفونی در گوش خود گذاشته و این سؤالات را با صدای خودتان بشنوید. با هر سؤال، صبر کرده، خوب راجع به آن فکر کرده و پاسخ آن را در دفتری که از روز اول تهیه کردهاید بنویسید. حداقل نیم ساعت برای کار و نیم ساعت برای زندگی وقت بگذارید. بنابراین انجام این تمرین حداقل یک ساعت زمان خواهد برد. برای هر چشمانداز ۳۰۰ واژه را بنویسید.
باد مخالف را کشف کنید
اگر هنگام پرواز به گزارشهای خلبانها توجه کرده باشید حتما اصطلاح باد مخالف را شنیدهاید. البته باد مخالف (یا موافق) برای هر جسم متحرکی میتواند وجود داشته باشد اما موضوع سرعت آن است. در ارتفاعات بالا سرعت این باد به شدت از سرعت باد بر روی سطح زمین بیشتر است. بهعبارتدیگر هر چه اوج بیشتری گرفته باشید، اهمیت باد مخالف بیشتر خواهد شد.اما باد مخالف در زندگی ما، تداخل و ناهمسانی چشمانداز کاری و زندگی است. دو نوشته خود درخصوص این دو چشمانداز را بررسی کرده و ببینید که: کجا این دو باهم در یک راستا هستند؟ مثلا بامعنا بودن تجربه کردن در چشمانداز زندگی و همسانی آن با شغل فروشندگی شما در چه زمینهای باهم ناسازگاری دارند؟ مثلا ناهمخوانی ارزش ماجراجویی که در زندگی خود نوشتهاید با شغلی که بیتحرک و کسلکننده شده است. وقتیکه راجع به این دو موضوع فکر کرده و نوشتید الان زمان گام مهمی است: کدام یک دیگری را به دنبال خود میکشد؟ آیا چشمانداز کاری شما پشت فرمان نشسته و در حال رانندگی است یا برعکس آن رخ داده است؟ انجام این تمرینها در ساخت و کالیبره کردن قطبنما بسیار مهم است. اگر قرار است تغییر مثبتی در زندگی شما رخ دهد، باید این تمرین نسبتا سخت را انجام دهید. برای تاکید دوباره گامهای عملی را تکرار میکنم:
۱- یک صبح زود یا روز تعطیل را انتخاب کرده که بدون مزاحمت ۹۰ دقیقه زمان داشته باشید
۲- سه کاغذ سفید و یک خودکار آماده کنید
۳- روی یکی از کاغذها عبارت چشمانداز کاری و روی دیگری چشمانداز زندگی را بنویسید
۴- روی سوالهای این مقاله در هرکدام از زمینهها فکر کرده و پاسخ خود را بنویسید
۵- پس از تعمق در آنها نقاط هماهنگ و ناهماهنگ این دو چشمانداز را کشف کرده و راننده را کشف کنید
ارسال نظر