نسرین احمدی فخر- مشورت، واژه ای که تا گذشته نه چندان دور جایگاه اصلی خود را در جامعه پیدانکرده بود امروز به دلایل بسیار به امری عادی و مورد قبول جامعه در شهرهای بزرگ تبدیل شده است. اما هنوز که هنوز است از رویکرد و استقبالی که در کشورهای پیشرفته دنیا از امر مشاوره و روانشناسی در میان مردم آن جوامع می شود ، فاصله داریم. این تفکر که مراجعان به مشاور و روانشناس؛ مشکل حاد دارند یا روانی هستند در کشوری رواج داشت که در آیین مذهبی اش هم به این امر (شورا) سفارش شده بود اما اگر شنیده می‌شد کسی به مشاور یا روانشناس مراجعه کرده می‌گفتند مگر روانی شده است؟ !!

در قرنی که ما زندگی می‌کنیم شیوع مشکلات روانی به قدری بالاست که شماری از متخصصان بهداشت روانی همچون کریستین لاتویلر قرن حاضر را قرن «گرسنگی عصبی» نامیده‌اند. در این عصر مسؤولیت‌های خطیری بر عهده مشاوران و روانشناسان است و بدیهی است که در بسیاری از موارد فقط آنها هستند که وظیفه‌ بهداشت روانی جامعه را انجام می‌دهند. با این وجود جایگاه مشاوره و نقش و عملکرد مشاوران به روشنی تعریف نشده و مبهم است.شاید بتوان گفت یکی از دلایل مراجعه نکردن به مراکز مشاوره، این است که وظایف و نقش‌های مشاوران به شدت از طرف سیستم‌های بهداشت جسمی، پزشکی و به خصوص افراد غیرحرفه‌ای که به دلیل ضعف قانونی و نبود نظارت کافی در آشفته بازار کشور ما به سوءاستفاده مشغول هستند، و سرانجام تهدید به پای مشاوره و مشاوران گذاشته می‌شودیا حتی شاید نبود سیستم بیمه‌ای برای این‌گونه خدمات یکی از چالش ها در این زمینه باشد.

الهام ملیح پور،کارشناس مرکز توانبخشی دراین باره گفت: تنها کسانی که جایگاه مشاوره را در زندگی خود درک کرده اند، می‌دانند که مراجعه به مشاور در بحران های زندگی می‌تواند بار فکری عظیمی را از دوش آنها بکاهد. ملیح پور بیماری های جسمی و روحی را اینگونه مقایسه کرد: همانگونه که آدمی وقتی دچار مشکلات جسمی می‌شود و یا حتی می‌خواهد از بیماری های خاصی جلوگیری کند، به پزشک مراجعه می‌کند، به همان نسبت هم برای مشکلات روحی و روانی ویا پیشگیری از این مشکلات در بحران های زندگی باید به مشاور مراجعه کند.این کارشناس ارشد روانشناسی ادامه داد: متاسفانه تاکنون روانشناسی و مشاوره و خدمات این تخصص هنوز تحت پوشش بیمه نرفته است و این امر باعث می‌شود خانوادهایی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند کمتر به فکر مراجعه به مشاور باشند.یا اگرمراجعه کنند جلسات را تا آخر ادامه ندهند.

ملیح پور گفت: ازدیگر بحران های مشاوره می‌تواند این باشدکه کسانی که به توصیه ها و یا فشار اطرافیان ممکن است مشاور رابه عنوان آخرین راه حل مشکلات ونه درجهت پیشگیری از آنها درنظر بگیرند و توقع معجزه از این امید آخر داشته باشند. این مشاور روانشناس گفت: متاسفانه اکثر ما دچار یک نوع سونامی همه چیزدانی و همه فن حریفی شده ایم: بیشتر مردم اظهار می‌کنند که از اکثر دانش ها آگاهی کافی دارند و خود را بی نیاز از نظر متخصصان مختلف در امور گوناگون می‌دانند. این حقیقت تلخ باعث می‌شودکه مردم کمتر به متخصصان مختلف اعتماد داشته باشند و به اطلاعات کم ویا ناکافی خود ویا اطرافیان بیشتر از یک متخصص اهمیت بدهند.از یک طرف هم متخصصان نابلد و کم تبحر که باعث ایجاد این شبهه در اذهان مردم شده اند در گسترش این فرهنگ نادرست دخیل هستند.

ملیح پور در پاسخ به سوال خبرنگار دنیای اقتصاد در رابطه با اینکه چه کسانی بیشتر به مشاوران اعتماد می‌کنند،گفت: نمی‌شود اعتماد را به صورت یک مساله کلی مطرح کرد. به اعتقاد من یک امر نسبی است. در افراد تحصیلکرده جامعه این اعتماد وجود دارد. این درحالی است که در افرادی که سطح سواد کمتری دارند هم این اعتماد وجود دارد ودر افراد مرفه به اندازه افراد با توان مالی پایین تر هم مشاهده می‌شود. بنابراین نمی‌شود نظر قطعی داد.

این روانشناس در پایان تاکیدکرد: با کمال تاسف باید عرض کنم که جایگاه مشاوره یا روانشناس هنوز در ایران کمرنگ باقیمانده و اکثر مردم هزینه های گزافی برای مراجعه به فالگیر و رمال می‌دهند اما حاضر به پرداخت هزینه مشاور برای گرفتن راهکارهای درست و علمی نیستند. زمانی هم به مشاور مراجعه می‌کنند انتظار معجزه دارند و اینکه با حقایق کنار نمی آیند و انتطار دارند که همکاران بنده هم مثل فالگیرها آنها را دلخوش به دروغ کنند.پس از گفتگو با این مشاور روانشناس چیزی که بیش از هر نظر دیگر مشهود به نظر می‌رسید، مساله فرهنگی بود: هنوز فرهنگ‌سازی کافی برای پذیرش این خدمات از طرف آحاد جامعه صورت نپذیرفته و اغلب دریافت خدمات مشاوره‌ای را نوعی برچسب خوردن تلقی می‌کنند.