نفیسه قانیان

پروژه های تخت جمشیدی؛ این اصطلاح را رسول زرگرپور استاندار اصفهان برای اولین بار در میان مردم و رسانه ها مطرح کرد؛ کنایه ای به طویل شدن بیش از حد احداث پروژه هایی که گویی به تاریخ پیوسته اند و آن قدر طول کشیده اند که یک اثر باستانی محسوب می شوند. پروژه های کلیدی شهر اصفهان همه به این آفت دچار شده اند. مصلای اصفهان، ورزشگاه نقش جهان و مترو از جمله پروژه هایی هستند که سال های انتظار مردم برای بهره برداری از آن ها به دو رقمی های عجیب و غریبی تبدیل شده است. به عنوان نمونه می گویند اولین مطالعات پروژه متروی اصفهان، ۵۳ سال پیش شروع شده است! در خصوص دیگر پروژه ها نیز عددهای توقف پروژه، دست کمی از این اعداد ندارد.

اما کجای کار می لنگد؟ چرا شهر اصفهان، کلان شهری که در بسیاری موارد پیشتاز است، و در عمران و مهندسی و بودجه و درآمد شهری نیز چندان در مضیقه نیست، در پروژه های کلیدی اش تا بدین جا به مشکل برخورده که گاه یک پروژه با حکمیت و پیگیری ویژه چندین استاندار و وزیر در دوره های مختلف نیز، راه فرج نیافته و همچنان در بن بست گرفتار آمده است؟ شهرهایی بودند که دیرتر از اصفهان، مترو شروع کردند اما زودتر سوار شدند، از داخل واگن ها برایمان دست تکان دادند و اصفهان را با این همه ادعا جا گذاشتند. جالب اینجاست که وقتی پای ساخت اتوبان ها، پل ها و توسعه های شهری به میان می آید، پروژه ها سرعتی نگران کننده می گیرند؛ تا آن جا که احساس می کنی کیفیت، موجودی مقهور در زیر چرخ های سرعت است. شاید یکی از ساده ترین اما مهم ترین دلایل این بیماری مشترک را بتوان اشتباه های استراتژیک در مطالعه طرح ها دانست. ساده ترش می شود انتخاب و بنیان غلط؛ مثالش می شود ورزشگاه نقش جهان که قرار بود دهکده المپیک در سطح خاورمیانه باشد و بعد، از زمینی با کاربری کشاورزی سر درآورد که سال های زیادی را برای حل این مشکل از دست داد. یا مصلای اصفهان که زمینی وقفی را نشانه رفت و بعد هم چشم به کمک دولت دوخت تا در نهایت طرحی که باید در سه یا چهار سال تکمیل می شد درست ۲۰ سال بعد از آغاز طرح یعنی از سال ۷۵ تا ۹۵، آن هم به صورت نیمه تمام مورد بهره برداری قرار گرفت.

مصلای اصفهان سال ها منتظر بودجه دولتی و سفر این رییس جمهور و آن رییس جمهور ماند. در حالی که قطعاً ورود سرمایه گذار بخش خصوصی می توانست کار را راحت از این ها به پیش ببرد که البته جذب سرمایه گذار و ترغیب او خود داستان دیگری است. در خصوص مترو نیز می توان رگه های قطور این بنیان اشتباه را دید. سال های زیادی مترو، در چند راهی انتخاب مسیر مردد بود. نظر کارشناسی یک چیز می گفت و دلخواه مسوولان شهری چیز دیگری بود. در حالی که اگر مطالعات طرح، درست و ملاک قرار می گرفت مردم اصفهان سال ها پیش سوار مترو شده بودند. همین دلیل را می توان به پروژه هایی مانند تونل بهشت آباد نیز تعمیم داد؛ مخالفان این طرح مدعی هستند بهشت آباد بدون مطالعه کافی و همه جانبه مصوب شده است. این مثال ها یعنی توسعه در ایران از ضعف مطالعاتی و کارشناسی رنج می برد. بیهوده نیست که در لطیفه ای می گویند در خارج از ایران یک پروژه ۱۰ سال مطالعه می شود و یک سال ساخته می شود اما در ایران، ۱ سال مطالعه می شود و ۱۰ سال طول می کشد تا ساخته شود.