در هزارتوی شهر
دنیای اقتصاد،سپهر استیری- شاید هیچ موضوعی به اندازه شهر تا به این اندازه چند وجهی یافت نشود که برای پرداختن به آن مجبور به بررسی مباحث متفاوتی اعم از جامعه‌شناسی، حقوق، سیاست، فرهنگ و هنر، اقتصاد، جغرافیا، زیست‌شناسی و .... گردیم.

پرداختن به ابعاد مختلف یک شهر از حوصله این گزارش خارج است از همین رو در فرصت پیش آمده بر روی شهر مشهد، ابعاد اقتصادی، گسترش و حاشیه نشینی آن تمرکز می‌کنیم. از نظر برخی صاحب نظران رشد و گسترش شهرها در ایران بی‌ارتباط با موضوعات اقتصادی نیست و این امر چنان تاثیرگذار بوده که توانسته نقشی هم در انقلاب اسلامی ایفا کند. تزریق در آمدهای نفتی در دهه 1340 به نظام اقتصادی کشور موجب پیدایش نوسازی‌هایی از قبیل سبک زندگی آپارتمان نشینی، رشد و گسترش بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها، مدارس و رستوران‌ها شد اما ظهور هیچ کدام از این مظاهر یاد شده به معنای این نبود که فرهنگ بومی توانسته با آنها رابطه‌ای فرهنگی ایجاد کند. دکتر ناصر فکوهی در مصاحبه‌ای با روزنامه آرمان این رویداد را مصداق بارز "واپسماندگی فرهنگی (cultural lag)" می‌نامد و آن را چنین توصیف می‌کند؛ یعنی جدا شدن و فاصله گرفتن بیش از پیش موقعیت‌های مادی از موقعیت‌های غیرمادی در یک جامعه که می‌تواند تا حد خطرناکی پیش رفته و یک جامعه را با ناهنجاری گسترده و تعمیم یافته رو‌به‌رو کند همان چیزی که، دورکیم آن را آنومی می‌نامد. وی معتقد است انقلاب اسلامی 1357 را باید نوعی واکنش اجتماعی برای جلوگیری از تخریب کل نظام اجتماعی به حساب آورد که خود را با خطر از دست رفتن کامل رو‌به‌رو کرده بود زیرا فاصله فرهنگی را به بالاترین حد رسانده بود.

اقتصاد و شهر

برای درک هرچه بهتر رابطه میان شهر و اقتصاد، به سراغ وحیدرضا ابراهیمی، پژوهشگر دکتری و متخصص حوزه جغرافیا و برنامه‌ریزی رفته‌ایم، وی در پاسخ به این سوال خبرنگار دنیای اقتصاد که آیا عوامل انسانی و اقتصادی نیز می‌توانند در شهرسازی نمایان شوند، به نوعی علم‌زدگی اشاره می‌کند، علم زدگی که ما را به دسته‌بندی و کمی سازی وادار ساخته و از همین رو از کیفیت که مقوله‌ای جامع است، غافل شده‌ایم برای نمونه ببینید در جامعه ما انسان‌ها چطور شناخته می‌شوند آیا فرد دارای خانه است؟ خانه‌اش چند متر است؟ متری چند می‌ارزد؟ اما کسی نمی‌پرسد آیا این خانه محل آرامش است؟


به بیانی از سیستم‌های کمی دسته‌بندی اشباع شده‌ایم و پیچیدگی‌های تمامیت کل را فراموش کرده‌ایم و به جای ارزیابی اینکه یک آدم چقدر فکور و ارزشمند است، داشتن فوق لیسانس برای ما کفایت می‌کند. ابراهیمی این موضوع را به نگاه ما به شهرها تعمیم می‌دهد و می‌افزاید: در خصوص یک شهر چون ما کیفیت زندگی را مد نظر قرار نمی‌دهیم همه چی در شهرها کمی شده برای نمونه مطرح می‌شود مشهد شهری با 20 میلیون زائر است اما آیا کیفیت 20 میلیون زائر مشهد به کیفیت 20 میلیون زائر تبت یا بارسلوناست؟ می‌گوییم مشهد دارای سه میلیون جمعیت است و در دسته‌بندی مشهد در زمره شهری سه میلیونی مانند برلین است اما آیا کیفیت سطح زندگی سه میلیون نفر ساکن مشهد با سه میلیون نفر ساکن شهر برلین برابر است؟

ابراهیمی معتقد است این موضوع زمانی حائز اهمیت می‌شود که مقوله‌ای پیچیده مانند شهر با هزاران سیستم به هم پیچیده شده رشد می‌کند، اینجاست که متوجه می‌شویم یک مساله پیچیده را نباید ساده‌سازی کنیم و باید همه کل را با هم بررسی کنیم، وی در همین باره تصریح می‌کند: هنگامی که همه پارامترهای تاثیرگذار در مفهوم سکونت و شهر را به عنوان مقوله‌ای کاملا پیچیده و کیفی کنار هم می‌گذارید آنوقت است که می‌بینیم نزدیکی به مرز، قرارگیری بین دو رشته کوه بینالود و هزارمسجد، کم آبی، پرباری محصول پیرامون یک شهر، وجود عناصر نمادین جاذب جمعیت مثل حرم و ... تاثیرگذار است تا اینکه یک جایی مشهد می‌شود و دیگر نقاط نیشابور، سمنان، ری و .... می‌شوند یعنی همه عوامل و پارامترها را باید با هم در نظر بگیریم.

مشهد و بستر قرارگیری آن
این متخصص حوزه جغرافیا بر این باور است که اگر بخواهیم نگاه دسته بندی‌شده داشته باشیم مهمترین عامل، بستر قرارگیری یک شهر است که به عوامل اقلیمی و مساعد بودن زندگی باز می‌گردد. وی در ادامه صحبت‌های خود مشهد را اینگونه توصیف می‌کند: اگر شهرهایی را که محل مناسبی برای زندگی بودند بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد مناسب‌ترین محل‌ها برای اقلیم نیز بودند، در مقابل مشهد مکان خیلی مناسبی نبوده و تا به امروز سه بار با بحران کم آبی مواجه شده اما به دلیل وجود حرم با آوردن آب به شکل‌های متفاوت شهر را برای مدتی زنده نگه داشتند در نتیجه مشهد به واسطه امام رضا تحت تاثیر عواملی جز این‌ها شکل گرفته است حال این را با نیشابوری مقایسه کنید که بستر قرارگیری‌اش طبیعی است محصولات کشاورزی مناسب، موقعیت استراتژیک، داشتن موانعی مانند روستاهایی که در پیرامونش قرار گرفتند و حتی در روایتی آمده است که نیشابور جمعیتی بعضا یک یا یک و نیم میلیون نفری داشته اما جمعیت مشهد هیچ‌گاه از چهل پنجاه هزار نفر فراتر نرفته است که آنها نیز مدام در رفت و آمد بودند.

مشهد و برنامه‌ریزی شهری
ابراهیمی در ادامه به بررسی نمونه‌های موفق برنامه‌ریزی شهری می‌پردازد و بر این باور است که کشورهایی که توسعه اقتصادی را با اقتصاد توسعه همگام کردند نمونه‌های موفقی‌هستند برای نمونه آلمان توانسته ماهیت زیستی مناطق خود را تشخیص دهد و متناسب با آنها به عرصه رقابت‌پذیری نیز توجه کند برای مثال مونیخ مرکز صنعتی، برلین مرکز فرهنگی، هامبورگ مرکز تجاری و مد، فرانکفورت مرکز اداری اقتصادی اروپا و هانوفر مرکز دانشگاهی است.
این متخصص جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری معتقد است از آنجایی که سیاست ما برای توسعه اقتصادی یکرو نگر است منتج به یک آشفتگی می‌شود. قرار است مشهد پایتخت اقتصادی منطقه خودش باشد، قرار است یک شهر دانشگاهی باشد، قرار است موقعیت اقتصادی خودش را به عنوان منطقه صنعتی حفظ کند، قرار است تمرکز بالای کشاورزی و تولیدات کشاورزی داشته باشد و بسیاری دیگر از این قرارها که دیگر تاب تحمل آنها را ندارد اما چرا؟ چون نمی‌خواهند نیشابور کنار مشهد رشد کند، نمی‌خواهند سبزوار قدرتمند شود، نمی‌خواهند تربت جام بهتر شود و ... و حالا این‌ها را شما در مقیاس ملی توسعه دهید تهران دارد همه چیز را می‌خورد! چون نمی‌خواهد مشهد و اصفهان رشد کنند.

افزایش شهرنشینی
به جرات می‌توان گفت که طی قرن بیستم، یکی از مهم‌ترین مسائل پیش روی جامعه ایرانی شهرنشینی بوده است، نگاهی به آمار مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که نرخ شهرنشینی از ۳۱.۴ درصد در سال ۳۵، به ۵۷.۱ درصد در سال ۷۰ و سر انجام به ۷۱.۴ درصد در سال ۹۰ افزایش یافته است. افزایش نرخ شهرنشینی معلول دلایل بسیاری بوده است که از آنها می‌توان به افزایش طبیعی جمعیت نقاط شهری، مهاجرت از سایر نقاط به نقاط شهری و هم چنین تبدیل نقاط روستایی به نقاط شهری یاد کرد.

افزایش طبیعی جمعیت نقاط شهری: بر اساس داده‌های مرکز آمار ایران تعداد ولادت ثبت شده طی سال‌های ۸۰ تا ۸۵ در نقاط شهری قریب به ۴۵۲۸ هزار نفر بوده است اما در مقابل تعداد فوت‌های ثبت شده طی همین سال‌ها و در نقاط شهری کشور نزدیک به ۱۴۳۹ هزار نفر بوده است. بنابراین طی دوره یاد شده تعداد ۳۰۸۹ هزار نفر به طور طبیعی به جمعیت شهرنشین کشور افزوده شده است.
تبدیل نقاط روستایی به نقاط شهری: در سال 1335 در مجموع در کشور، 199 نقطه شهری وجود داشته که در سال‌های 1345، 1355، 1365، 1375 و 1385 به ترتیب به 272، 373، 496، 612 و 1016 نقطه شهری افزایش یافته است.
مهاجرت از سایر نقاط به نقاط شهری: به گزارش اقتصاد نیوز به گفته ابوافضل رضوی، معاون توسعه روستایی ریاست جمهوری از سال ۹۳ تا کنون هزار روستا خالی از سکنه شده است. به گفته معاون سازمان دهیاری‌های وزارت کشور نیز یکی از عوامل مهاجرت در کشور خشکسالی و مسائلی مانند زلزله است، وی دو علت عمده و اصلی مهاجرت را یکی اقتصادی یعنی نبود فرصت شغلی و دیگری نبود امکانات و زیرساخت‌های مناسب اجتماعی در روستاها می‌داند.
دکتر زهرا کریمی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه مازندران نیز طی مصاحبه ای با روزنامه شرق به بررسی پیامدهای اقتصادی مهاجرت می‌پردازد، وی معتقد است مهاجرت روستاییان به شهر، هزینه‎های پرشماری را به اقتصاد تحمیل می‌کند. تأمین مسکن، آب، برق و بسیاری امکانات دیگر برای این افراد بسیار سنگین است. اگر دولت بتواند زودتر از اینکه این مناطق خالی از سکنه شوند، طرح‎هایی را در این مناطق اجرا کند، تا زیرساخت‎های مورد نیاز منطقه را ایجاد یا اصلاح کرده و در کنار آن اشتغال‎زایی روستایی را در دستور کار قرار دهد، هزینه‌ای کمتر از هزینه‌های مهاجرت ناخواسته از مناطق شهری به روستاها خواهد داشت.

شهرنشینی
میزان شهرنشینی کل کشور که در سرشماری سال ۱۳۸۵، ۵/۶۸ درصد محاسبه شده در سال ۱۳۹۰ به ۴/۷۱ درصد رسیده است. نسبت شهرنشینی نیز در استان‌های مختلف کشور متفاوت است برای نمونه درصد شهرنشینی استان‌های کشور در جدول صفحه رو به رو قابل مشاهده است، همانطور که از جدول پیداست پس از استان‌های قم، تهران، البرز، یزد، سمنان، مرکزی و قزوین، خراسان رضوی در جایگاه هشتم قرار دارد. در ایران استان‌هایی که یک کلان شهر در آنها واقع شده است (تهران ، اصفهان و غیره) از نسبت شهرنشینی بالایی برخوردارند علاوه بر این، استان‌های واقع در مناطق کویری به دلیل نوع خاص توان‌های محیطی و عدم امکان رشد روستاها (عمدتاً به دلیل کمبود آب)، نسبت شهرنشینی در سطح بالایی قرار دارد (قم ، یزد و سمنان). در مقابل در استانهایی که امکان رشد روستاها وجود داشته است‌، نسبت شهرنشینی در سطح پایینی قرار گرفته است، مانند مازندران (۵۴.۷ درصد) و گیلان (۶۰.۳ درصد) . علاوه بر این، در استان‌های عشایرنشین نیز، نسبت شهرنشینی در حد پایینی قرار دارد. این نسبت در استان چهارمحال و بختیاری ۵۸.۲ درصد و در استان کهکیلویه و بویراحمد ۵۲.۶ درصد می‌باشد.
اما بررسی تحولات شهرنشینی نشان می‌دهد که تنها کلان شهرهای محدودی بخش عمده‌ای از جمعیت مناطق شهری را به خود اختصاص داده‌اند؛ بر اساس سرشماری سال 90 تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، کرج و شیراز شش کلان شهری هستند که تنها 25.22 درصد از جمعیت کشور را در خود جای داده‌اند.

شهر خوب، شهر بد
اما افزایش و گسترش بی‌حد و حصر جمعیت شهری با پیامدهایی نیز همراه است که از جمله آنها می‌توان مشکلات اجتماعی، بیکاری پنهان و حاشیه نشینی اشاره کرد، حاشیه نشینی پدیده‌ای که حدود ١٨‌میلیون ایرانی گرفتار آن هستند و بنا به برخی گزارش‌ها مشهد دارای بیشترین حاشیه نشین کشور می‌باشد. به گزارش شهروند عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی کشور با حضور در نشست ستاد ملی بازآفرینی شهری بیان کرد: حاشیه‌نشینی، دوری فیزیکی از مرکز شهر نیست بلکه هر نوع دوری از جامعه، حتی در مناطق مرکزی شهر را شامل می‌شود. این درحالی است که معماری و امکانات شهرها و سکونتگاه‌های ایران به نحوی طر‌ح‌ریزی شده است که درحال حاضر، ایرانی‌ها خواه ساکنان مناطق حاشیه‌ای باشند و خواه ساکن مناطق مرکزی شهرها که از نظر فیزیکی حاشیه‌نشین نیستند، از نظر روانی احساس حاشیه‌نشینان را دارند.
تحقیقات بسیاری در حوزه حاشیه نشینی و تاثیرات آن انجام شده است که شاید بتوان تاثیر این پدیده اجتماعی بر روی وضعیت تحصیلی کودکان و آسیب‌های اجتماعی مورد انتظار آنان را از مهمترین پیامدهای حاشیه نشینی دانست.

حاشیه نشینی و آموزش
شایسته مدنی لواسانی، پژوهشگر علوم اجتماعی نیز در پژوهش‌های متعددی به وضعیت تحصیلی حاشیه نشینان پرداخته و معتقد است: مهمترین عامل بیرونی موثر بر شکست تحصیلی، عامل اقتصادی- اجتماعی است. محرومیت خانواده و فقر اقتصادی آنها به ویژه در مناطق حاشیه‌ای شهری و مهاجرنشین و مناطق دور افتاده روستایی بالاترین درجه تاثیرگذاری را بر شکست تحصیلی دانش آموزان داشته است. همچنین عواملی چون محرومیت‌های فرهنگی ناشی از ارزش‌های سنتی و رسوم کهنه و دست و پاگیر به ویژه در مورد ترک تحصیل دختران، فقر سواد فرهنگی و اجتماعی، عدم ارزش‌گذاری برای علم، شکاف فرهنگی، امکانات ضعیف رسانه‌ای و ارتباطی، رسیدگی ضعیف والدین در شکست تحصیلی بسیار تاثیر گذارند.

در ایران به ویژه در مناطق محروم حاشیه‌ای، مناطق مهاجرنشین و مناطق محروم و روستایی عواملی چون فقر محیطی، تفاوت‌ها و نابرابری‌های امکانات نسبت به مناطق شهری و مرفه، سوء تغذیه، عده زیاد افراد خانوار، کار کردن دانش آموز به سبب فقر اقتصادی و در نتیجه ناتمام گذاشتن تحصیلات حتی در دوره ابتدایی از عمده موارد موثر بر شکست و افت تحصیلی هستند.

نظام آموزشی ما طوری است که اغلب نیازمند امکانات دیگری خارج از فضای مدرسه است. عدم دسترسی همگان به این امکانات باعث اختلاف سطح علمی میان دانش‌آموزان و در نهایت رویارویی آنها در رقابتی نابرابر به نام کنکور است. کلاس‌های آموزشی که خارج از مدرسه هستند، معلم خصوصی، کلاس زبان انگلیسی، کتاب‌های کمک آموزشی و به تازگی سی‌دی‌های کمک درسی، همگی امکاناتی هستند که برای اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه غیر قابل دسترس بوده و باعث می‌شود دانش‌آموزانی که از این امکانات محروم هستند به تدریج عزت نفس خود را از دست داده و به درس و مدرسه بی‌علاقه شوند؛ چرا که توانایی رقابت با دیگر همکلاسی‌های خود را ندارند. لزوم این امکانات بعد از سال‌های دبستان بیشتر احساس می‌شود. و این درست زمانی است که ما شاهد افت تحصیل بیشتر و در نهایت ترک تحصیل در میان دانش آموزان هستیم. آموزش حتی در مدارس دولتی به حرف رایگان است، در نهایت برای تهیه کتاب‌های کمک آموزشی و گاهی معلم خصوصی باید هزینه‌هایی را پرداخت کرد که خانواده‌های مناطق محروم و حاشیه‌ای توانایی پرداخت آن را ندارند. این خانواده‌ها حتی در تامین نیازهای غذایی فرزندان خود دچار مشکل هستند.

تلاش برای کاهش یا حذف پدیده شکست تحصیلی، گذشته از کاهش ضایعات اقتصادی، باعث تخفیف مشکلات روانی و اجتماعی در سطح جامعه و در نتیجه موجب تقویت سرمایه‌های انسانی کشور می شود.(نسخه کامل پژوهش فوق در سایت انسان شناسی و فرهنگ موجود است)

تکنوکراسی شهری
اما برای شناخت هرچه بیشتر پدیده مهاجرت، مشکلات ناشی از گسترش مشهد و حاشیه نشینی آن به سراغ دکتر امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه رفته‌ایم. این جامعه‌شناس بر این باور است که شهرها به دلایل سیاسی مانند پایتخت بودن، زیارتی مانند مشهد و قم و تجاری و اقتصادی در بسترهای مناسب طبیعی شکل گرفتند؛ در این راه بسیاری از شهرها سعی داشتند سنت‌ها و بافت‌های سنتی خود را حفظ کنند اما شهرهای ایرانی به دلیل نفوذ صنعت و تکنیک(تکنوکراسی) در این راه ناموفق بودند.

قرایی‌مقدم در مصاحبه اختصاصی با دنیای اقتصاد تکنوکراسی را استفاده از ابزارآلات و تکنیک، و انسان در این چارچوب را انسان هموفیلی یا ابزارساز توصیف می‌کند، وی در ادامه می‌افزاید: بنابراین تکنیک و صنعت، شهرها را تغییر داد برای نمونه در گذشته شما فاصله مشهد تا تربت را با پای پیاده سه روزه می‌رفتید اما امروزه همین مسیر را با وسائل نقلیه تنها در دو ساعت طی می‌کنند در نتیجه تکنیک توانست از فاصله‌ها بکاهد، ساخت و ساز را تغییر دهد و به طور کلی فضای قدیمی مشهد را تغییر داد، برای نمونه باغ خونی، بالا خیابون و ته خیابون که کال آب بود، تغییر یافت. اما نکته اینجاست که این ساخت و سازها نه بر اساس سنت‌ها بلکه بر اساس تکنیک‌ها بود، بر اساس همین تمدن و تکنیک غربی بود که کشوری آفتاب‌خیز مانند ایران که با یک نورگیر، روشنایی خانه‌هایش تامین می‌شد به ساخت این همه درب و پنجره روی می‌آورد و مانند غربی‌ها تغییر می‌کند. وی در ادامه صحبت‌های خود به نمونه دیگر این تغییر و تحولات یعنی چند طبقه‌سازی و برج‌سازی اشاره می‌کند و معتقد است با وجود چنین تغییراتی فضای شهری و متعاقبا خواست‌ها، آرزوها، بینش، روابط، سبک زندگی و ... نیز تغییر یافت و آن شهرهایی که با دیوار محدود شده و تنها یک درب داشته را به شکل‌های امروزین درآورد.

تحولات شهری
قرایی مقدم در ادامه صحبت‌های خود به موج مهاجرت از روستاها به شهرها در همین برهه زمانی اشاره می‌کند و معتقد است در ادامه روند تکنوکراسی و مهاجرت بود که روابط اجتماعی تغییر کرد و ضعیف‌تر شد. برای نمونه در همین ایستگاه‌های مترو مشهد بعضا دویست نفر از مترو پیاده می‌شوند ولی هیچ یک با دیگری صحبت نمی‌کند، لبخندی نمی‌زند و حتی دیگری را نمی‌بیند؛ به زعم وی این انسان‌ها روبات‌های بی‌جانی هستند که تنها از کنار یکدیگر می‌گذرند. این جامعه شناس، انسان و روابط انسانی در چنین جامعه‌ای را اینگونه توصیف می‌کند: در این شرایط است که روابط صوری شده و شهرنشینی افرادی مصلحت‌گرا، منفعت‌طلب، خودخواه، خودمدار و خودگرا به وجود می‌آورد و ارزش افراد در چنین جوامعی بسته به کار و منفعتی است که برای شما دارند و پس از اتمام کار افراد ارزش و اهمیت خود را از دست می‌دهند. وی با اشاره به شهرهای ایران بر این مهم تاکید دارد که از خود بیگانگی و آنومی اجتماعی افزایش یافته است و متعاقبا جرم نیز افزایش می‌یابد چرا که از منظر مکتب شیکاگو یا شهرنشینی، مجرمان و خلافکاران در انبوه انسان‌های شهر گم می‌شوند چون کسی به کسی نیست، چون خودکنترلی در شهر ضعیف است، برای مثال شما در محله خود مرتکب جرم نمی‌شوید چرا که در محله شما خود کنترلی وجود دارد و شما از دیده شدن می‌هراسید.

شهرسازی و آسیب‌های اجتماعی
این جامعه‌شناس و استاد دانشگاه بر این باور است که شهرهای ما باید در ارتفاع رشد کنند و نه در سطح اما هم اکنون مشهد خیلی در سطح رشد کرده و این سبب شده زمین‌های بسیاری از بین برود، وی در ادامه توضیحات خود می‌افزاید: نکته جالب توجه این است که ارتکاب جرم و فحشا در خانه‌های یک طبقه بیشتر از آپارتمان‌هاست چون کنترل و نظارت ضعیف‌تر است. ساخت و سازها و محلات قدیمی نیز جرم‌زا هستند، از همین رو هرچه ساخت و ساز شهر قدیمی‌تر باشد باید در انتظار جرائم اجتماعی بیشتری باشیم.
علاوه بر آن شهرهای ما دچار حاشیه نشینی شدند و خود این حاشیه نشینی نوعی جرم‌زایی را در خود مستتر دارد. نکته دیگر آنکه مناطق زیارتی مانند مشهد و قم تیز نوعی جرم‌زایی را در خود دارا هستند، چرا که طبق قانون ریلی پر رفت و آمدند هر چه منطقه‌ای پر رفت‌وآمدتر باشند جرائم اجتماعی نیز در آنجا بیشتر است مثل خیابان گاراژدارا و اطراف حرم چون ترس از شناخته شدن وجود ندارد.

آسیب های اجتماعی(مطالعه موردی شهر مشهد)
در اینباره تحقیقات بسیاری صورت گرفته است که از آنها می‌توان به مقاله "بافت‌های فرسوده شهری، مکان‌های جرم خیز: تاثیر بافت فرسوده پیرامون حرم رضوی بر وقوع جرم" اشاره کرد. از همین رو به سراغ نویسنده این پژوهش دکتر حسن رضایی بحرآباد، مدرس دانشگاه، پژوهشگر اجتماعی و متخصص حوزه جامعه شناسی اقتصادی و توسعه رفته‌ایم. این مدرس دانشگاه در مصاحبه اختصاصی با دنیای اقتصاد در باب تاثیر معماری و شهرسازی بر روی آسیب‌های اجتماعی توضیح می‌دهد که این موضوع، یعنی ارتباط مکان با جرم و آسیب‌های اجتماعی، قریب به نیم قرن است که توسط محققان معماری علاقه‌مند به مطالعات اجتماعی و نیز جامعه‌شناسان مورد بررسی قرار گرفته است، وی در ادامه می‌افزاید: این ار تباط را می‌توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد؛ از منظر جامعه‌شناسی می‌توان گفت در برخی مناطق ویژگی‌های اجتماعی مانند فقر، تراکم جمعیت، گروه‌های حاشیه‌نشین، سطح پایین سواد و بهداشت و ... از عوامل زمینه‌ساز ارتکاب آسیب‌های اجتماعی به شمار می‌آیند. از دیگرسو و از منظر بوم شناسی شکل شهرسازی و ویژگی‌های مکانی نیز می‌توانند بر ارتکاب جرائم تاثیرگذار باشند.
رضایی در ادامه صحبت‌های خود به نظریه پنجره شکسته اشاره می‌کند، از منظر این نظریه، مکانی که ویژگی‌هایی مانند به هم‌ریختگی، آلودگی‌های بصری و بی‌نظمی (مانند ساختمانی که پنجره‌اش شکسته است) را دارا باشد نشان دهنده این است که در این مکان کنترل موثری از ساکنان وجود ندارد و لذا این محل، می‌تواند مکان مناسبی برای انجام جرم باشد. وی در ادامه تصریح می‌کند: وجود چنین ویژگی‌هایی در مکان، افراد مستعد ارتکاب جرم را به این مناطق سوق می‌دهد چرا که امکان دستیابی به هدف مورد نظر و ارتکاب جرائم در این مناطق بیش از سایر نقاط است.

این پژوهشگر اجتماعی در ادامه صحبت‌های خود به مناطق حاشیه‌نشین مشهد و بافت فرسوده اطراف حرم و آبکوه به عنوان نمونه‌هایی از این دست اشاره می‌کند و در پاسخ به این سوال خبرنگار دنیای اقتصاد که وجود چه ویژگی‌هایی در شهرسازی بافت‌های فرسوده یا حاشیه‌ای می‌تواند زمینه‌ساز آسیب‌های اجتماعی شود، این ویژگی‌ها را به چهار دسته تقسیم می‌کند و آنها را اینگونه توضیح می‌دهد: نخستین ویژگی ریزدانگی است یعنی اینکه قطعات کوچکی از ساختمان‌ها و املاک در کنار یکدیگر قرار گرفته باشند برای مثال ما در منطقه ثامن یا مناطق حاشیه‌نشین شاهد وجود خانه‌هایی هستیم که عمدتا دارای زمین‌هایی بین 50 تا 100 متر هستند. دیگر ویژگی اینکه دارای تراکم بالا در واحد کم سطح هستند یعنی اینکه در همان 50 متر زمین سه یا چهار طبقه خانه ساخته شده و به بیانی سه چهار خانواده زندگی می‌کنند که این ویژگی بخصوص در مناطق حاشیه‌ای به چشم می‌خورد. ویژگی دیگر، مخصوصا در بافت‌های فرسوده، عمر ساختمان‌هاست. عمده ساختمان‌های این بافت‌ها بیش از چند دهه عمر دارند و از نظر معماری کلنگی محسوب می‌شوند مانند بافت فرسوده اطراف حرم.

و آخرین ویژگی نفوذ ناپذیری است یعنی معابر و محلات عبور و مرور عمومی تنگ و باریکی که مناسب شهرسازی امروز نیست. از آنجایی که در قدیم وسایل نقلیه مثل ماشین نبوده مردم با حیوانات یا پیاده جابه‌جا می‌شدند لذا این کوچه‌ها و معابر نیز مناسب همان مرکب‌های قدیم و انسان هاست و با عبور و مرور وسایل نقلیه جدید تناسبی ندارند. مجموعه این ویژگی‌های مکانی همراه با خصوصیاتی مانند بهداشت محیطی پایین، آلودگی‌های بصری این مناطق و نیز برخی ویژگی‌های اجتماعی مانند جمعیت مهاجر و ورود خروج ساکنان موقت این مناطق را مستعد ارتکاب برخی جرایم مانند سرقت، اعتیاد، مزاحمت، خرید و فروش مواد مخدر و ... کرده است و در مجموع شرایطی را به وجود آورده که به افزایش آسیب‌های اجتماعی در این مناطق کمک می‌کند.