گفتوگو با «منگ هان ژانگ» (چوچانگ) در مورد بازی در سریال پایتخت۳ :
دوره «جومونگ» تمام شد
محمد غلامی پور در سینما و تلویزیون کمتر بازیگری را میتوان یافت که به واسطه نخستین بازی در یک سریال، آن هم در یک نقش فرعی در ذهن مردم جاخوش کند و ماندگار شود. اما این اتفاق برای «منگ هان ژانگ» یا «چوچانگ» سریال پایتخت افتاد. چوچانگ با ایفای نقش در پایتخت ۳ توانست توجه مخاطبان را جلب کند. هرچند سیروس مقدم با هوشمندی و ظرافت این کاراکتر را به مجموعه اضافه کرد اما مهربانی و ویژگیهای شخصیتی بازی چوچانگ باعث شد تا مخاطبان به این بازیگر علاقهمند شوند. «منگ هان» یا به قول پایتختیها «ماهان» پیش از این، تجربه بازی در هیچ فیلمی را نداشت و تنها سالها پیش در تلویزیون چین به عنوان مجری، چند برنامه تلویزیونی را اجرا کرده بود.
محمد غلامی پور در سینما و تلویزیون کمتر بازیگری را میتوان یافت که به واسطه نخستین بازی در یک سریال، آن هم در یک نقش فرعی در ذهن مردم جاخوش کند و ماندگار شود. اما این اتفاق برای «منگ هان ژانگ» یا «چوچانگ» سریال پایتخت افتاد. چوچانگ با ایفای نقش در پایتخت ۳ توانست توجه مخاطبان را جلب کند. هرچند سیروس مقدم با هوشمندی و ظرافت این کاراکتر را به مجموعه اضافه کرد اما مهربانی و ویژگیهای شخصیتی بازی چوچانگ باعث شد تا مخاطبان به این بازیگر علاقهمند شوند. «منگ هان» یا به قول پایتختیها «ماهان» پیش از این، تجربه بازی در هیچ فیلمی را نداشت و تنها سالها پیش در تلویزیون چین به عنوان مجری، چند برنامه تلویزیونی را اجرا کرده بود. او برای نخستین بار به عنوان بازیگر جلوی دوربین سیروس مقدم رفت. با او درباره بازی در سریال پایتخت و زندگی در ایران و همچنین شرایطش پس از پخش این سریال هم صحبت شدیم که در ادامه میخوانید.
چطور شد از ایران سر در آوردید؟
من «منگ هان ژانگ » ۳۲ سال سن دارم و اهل یک شهر کوچک در مرکز چین به نام «لویان» هستم. در پکن لیسانس زبان انگلیسی خواندم و درکنار آن آلمانی و ژاپنی را یاد گرفتم. اما بهدلیل علاقهای که به زبان فارسی داشتم یکسال و نیم در چین به خواندن زبان فارسی مشغول شدم. بعد از آنکه به ایران آمدم به موسسه دهخدا رفتم و در حدود ۶ ماه فارسی خواندم. در نهایت وارد دانشگاه تهران شدم و حالا دانشجوی ترم دوم رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران هستم.
چرا ایران را برای تحصیل انتخاب کردید، آیا از قبل نسبت به ایران شناخت داشتید؟
بله. اولین بار در سال ۲۰۰۶ برای سفر به ایران آمدم. آن سفر به همراه یکی از دوستان ایرانیام بود و به مدت یک ماه طول کشید. به همین دلیل یک شناخت نسبی از ایران داشتم. جاذبههای تاریخی ایران مرا شیفته خود کرد و به تاریخ و فرهنگ ایران علاقهمند شدم. برای همین وقتی به چین برگشتم تصمیم گرفتم فارسی یاد بگیرم.
چه چیز در زبان فارسی بود که شما را علاقهمند به یادگیری کرد؟
راستش انگیزه خاصی از یادگیری فارسی نداشتم. چون در چین قانون است وقتی در زبان انگلیسی تحصیل میکنید حتما باید یک زبان دوم هم انتخاب کنید. این قانون تمام دانشگاههای چین است. من اول ژاپنی را برای زبان دوم انتخاب کردم که دوست نداشتم و بعد آلمانی را انتخاب کردم و از آن خوشم آمد اما در آن زمان به لحاظ مالی این موقعیت برایم فراهم نبود که به آلمان بروم زیرا دانشگاههای آنجا خیلی گران بود و بعد از اینکه به ایران آمدم دیدم که نسبت به دانشگاههای آلمان خیلی ارزانتر است، فرهنگش بسیار غنی است و آینده خوبی در ایران برای خودم متصور بودم. بهخصوص اینکه افراد زیادی در چین نیستند که فارسی بلد باشند.
پیش از آنکه در «پایتخت» بازی کنید تجربه بازیگری داشتید؟
من در چند تلویزیون در پکن به عنوان مجری، برنامه اجرا کرده بودم. در شبکههای «سی سی تی وی» و «پکن تی وی» و چند تلویزیون شهرستان اما تجربه بازیگری هیچوقت نداشتم. اما اتفاقا پایتخت با برنامه تلویزیونی که من در چین داشتم شباهت داشت بهدلیل اینکه طنز بود و مدام با هم شوخی میکردیم. به همین دلیل پایتخت از جنس کارهایی بود که در قدیم انجام داده بودم.
چطور سر از سریال پایتخت در آوردید؟
از سفارت چین با من تماس گرفتند و پرسیدند: دوست داری در یک سریال بازی کنی؟ من هم گفتم بدم نمیاد چون میتواند یک تجربه جدید در ایران باشد. این موضوع نهتنها برای من خارجی در یک سریال ایرانی ماجراجویی بود، بلکه راه خوبی بود تا به زبانم کمک کند. بعد از آن مستقیم به دفتر «سیروس مقدم» رفتم و با آقای «نجف زاده» و خانم «غفوری» ملاقات کردم و تست دادم. آنها هم از من فیلم و عکس گرفتند. در مرحله بعد نزد آقای اسکندری رفتم و ایشان در مورد گریم پیشنهادات زیادی دادند. خانم غفوری دو هفته مداوم به اینکه چه لباسی به من میآید فکر میکرد و از این رو لباسهای زیادی میخرید و من همه را تک تک تست کردم. بعد از آن فیلمنامه را به من دادند و آن را در خانه خواندم تا اینکه بعد از یک هفته فیلمبرداری شروع شد و ۱۰ روز طول کشید.
نظرت در مورد «راحله» شخصیت شما در سریال چه بود؟
راحله زن بسیار خوب و مهربانی بود که دوست داشت به همه کمک کند، ضمن اینکه ساده دل، صادق و آرام بود، اما کمی از شخصیت واقعی من دور بود، زیرا من آدم اکتیو و پر انرژی هستم و خیلی اهل شوخی هستم. همیشه با دوستانم شوخی میکنم و سربه سرشان میگذارم. اصلا اهل خانه ماندن نیستم و حتما باید بیرون بروم و بگردم. به ورزش کوهنوردی و شنا خیلی علاقه دارم و همیشه سعی میکنم از لحظات فراغتم با کوه رفتن استفاده کنم.
قبل از اینکه در این سریال بازی کنید، از «سیروس مقدم» و سریال پایتخت شناخت داشتید؟
نه خیر. اما قبل از اینکه کارم در این سریال آغاز شود، دی وی دی پایتخت یک را گرفتم و نگاه کردم. اما چون دیالوگ زیاد داشت برایم سخت بود بفهمم، اما از تصاویر طنز و خندهدارش خوشم آمد. پیش از این آقای مقدم را نمیشناختم، چون زیاد سریال تلویزیونی ایرانی ندیده بودم و همیشه برنامه کودک نگاه میکردم. ما خارجیها بیشتر کارتون نگاه میکنیم برای اینکه به یادگیری زبان ما کمک کند.
کدام شخصیت سریال پایتخت را بیشتر از همه دوست داشتید؟
بابا پنجعلی خیلی جالب بود. وقتی در رستوران چینی با چوب غذا، رشته چینی میخورد خیلی خندهدار بود. نقش بابا پنجعلی از بقیه جذابتر و خندهدارتر بود، اما شخصیت واقعی باباپنجعلی از شخصیت توی فیلم بهتر بود.
بازخورد بازی شما پس از پخش این سریال در ایران چطور بود؟
اول اینکه قبلا دوستان خارجیام علاقهای به تماشای سریالهای ایرانی نداشتند، اما در زمان پخش «پایتخت» همه این سریال را دنبال میکردند. دوم اینکه دوستان چینی ام به من میگفنتند هر جا میرویم ایرانیها از ما میپرسند: خانم چوچانگ را میشناسید؟ برای چینیها موضوع جالبی بود. وقتی بعد از عید نوروز از چین برگشتند با یک دنیای دیگر مواجه شدند. قبلا از آنها میپرسیدند چرا جنس چینی خوب نیست، اما بعد از عید نوروز دنیای دیگری شد. دنیا، دنیای چوچانگ شد و همه از آنها میپرسیدند چوچانگ را میشناسید؟ مخصوصا از خانمها. چندین سال پیش همه میپرسیدند شما جومونگ را میشناسید، اما بالاخره دنیای جومونگ به پایان رسید و دوران چوچانگ از راه رسید.
ارسال نظر