پنج بازی روانی ناسالم ما با دیگران

میترا فتحی
مربی بین‌المللی هوش هیجانی و اجتماعی
info@MitraFathi.com

بازی‌های روانی به دو بخش سالم و ناسالم تقسیم می‌شوند. بعضی از بازی‌های روانی بازی‌هایی هستند که نتایج اثربخش و مثبتی به همراه دارند و ماهیت آنها درست مانند بازی‌های دوران کودکی ما است که حس همبستگی و تعلق را میان و دوستان‌مان به‌وجود می‌آورد. برخی دیگر بازی‌هایی ناسالم هستند که از سیستم روانی یا باوری ناسالم نشات می‌گیرند و موجب تفرقه و جدایی می‌شوند. در بازی‌های روانی ناسالم اصل بر این است که طوری با روان طرف مقابل بازی کنیم که کارآیی و سطح عملکرد او را پایین بیاوریم تا خودمان برتر و جلوتر از او باشیم. در این مقاله هر جا صحبت از بازی روانی می‌کنیم منظور نوع دوم، یعنی بازی روانی ناسالم است.

برخی از احساساتی که باعث بازی روانی ما با دیگران می‌شوند حس ترس، استرس، انتقام‌جویی، حسادت، خودبرتربینی، خشم، شرم و انزجار هستند. همچنین، عزت نفس و اعتماد به نفس تخریب شده و ناسالم نیز مسبب بازی‌های روانی ما با دیگران هستند. در برخی موارد نیز اختلالات شخصیتی باعث بازی‌های روانی ناسالم با دیگران می‌شود. صرف نظر از توضیح بیشتر دلایل و ریشه‌های بازی‌های روانی در ادامه مقاله می‌خواهیم به چند مورد از این بازی‌های روانی اشاره‌ای کوتاه داشته باشیم:

۱- من تو را تحقیر و تمسخر می‌کنم تا کنترل امور را در دست بگیرم. آیا تا به حال با افرادی مواجه شده‌اید که در یک جمع دائما به شما یا فردی دیگر با حالت تمسخر و تحقیر صحبت یا شوخی کنند؟ آیا تا به حال خود شما با کسی چنین کاری کرده‌اید؟ لطفا به هر دو سوال پاسخ دهید زیرا معمولا ما به اینکه این موارد را در دیگران تشخیص دهیم علاقه بیشتری داریم تا اینکه آنها را در خود جست‌وجو کنیم. می‌خواهیم بی‌پرده و بی‌حاشیه بگوییم که اگر با کسی در جمعی چنین کاری کرده‌اید پس شما یک کم‌شعور هستید و اگر کسی با شما یا دیگران چنین کاری کرده است نیز کم‌شعور است! در مباحث هوش هیجانی و هوش اجتماعی مبحثی داریم به نام «شعور اجتماعی» که شامل رفتار‌هایی از روی شعور، تعقل و همدلی با دیگران می‌شود تا کمترین آسیب را متوجه خود و آنها کنیم. هر کسی خلاف آن عمل کند در واقع، شعور پایین خود را به نمایش گذاشته است. اینکه ما دوست داشته باشیم در یک جمع برای اینکه کنترل جمع را به دست بگیریم و برتر باشیم، دست به تحقیر و تمسخر دیگران بزنیم، در حقیقت اعتماد به نفس ضعیف خود، حقارت‌ها و کمبود‌های خود را به نمایش گذاشته‌ایم.

۲- من خشم خود از جایی دیگر را با بی‌اعتنایی به تو تلافی می‌کنم. این بازی برای زمانی است که زور ما به کسی که باعث خشم‌مان شده است نرسیده و مهم‌تر از آن، وقتی که نتوانسته‌ایم از راه‌های سالم خشم خود را بررسی و تخلیه کنیم. در این‌صورت، سعی می‌کنیم نسبت به دیگرانی که به این احساس ما ربطی ندارند بی‌توجهی و بی‌تفاوتی نشان دهیم و به نوعی این خشم را بر آنها تخلیه کنیم. در مقابل این بازی غالبا شخص مقابل ما سردرگم یا عصبی می‌شود زیرا وارد بازی‌ای شده است که هیچ خبری از آن ندارد و به عبارتی دیگر، قربانی خشم ما از دیگران شده است.

۳- من به تو می‌گویم کاری را انجام بده در حالی که می‌دانم که آن را انجام نمی‌دهی. سوال پیش می‌آید که وقتی که می‌دانی او این کار را انجام نمی‌دهد پس چرا اصرار بر انجام آن داری؟ موضوع از این قرار است که حالا که به حرف من گوش نمی‌دهی: ۱- من با تذکرات پی‌در‌پی‌ام تو را تنبیه می‌کنم. ۲- من هر بار این کار را انجام می‌دهم به این امید که یک بار به حرف من گوش کنی (رفتار‌های اعتیادگونه). ۳- در ذهن من باوری جای گرفته است که باعث می‌شود وارد چنین بازی‌ای شوم تا جوابی نگیرم و به تنبیه و قربانی بودن خود بپردازم. آیا شما هم دائما یک کار را به دیگران تذکر می‌دهید؟

۴- من به تو اطلاعات غلط می‌دهم تا به اهداف و منافع خود برسم و همچنین تو را از میدان حذف کنم. آیا اتفاق افتاده که برای رسیدن به اهداف و منافع خود و حذف دیگران، اطلاعات غلط به دیگران بدهید؟ افرادی که چنین کاری می‌کنند در حقیقت افرادی مستبد و تنبیه‌گر هستند. آنها برای اینکه بر دیگران و شرایط کنترل و تسلط داشته باشند به دیگران اطلاعات غلط می‌دهند و در نهایت با پوزخند خود، دیگران را بدرقه می‌کنند. ناگفته نماند که این عمل ضعف و ترس شدید ما را به نمایش می‌گذارد. وارد شدن در این بازی می‌تواند دیگران را بسیار خشمگین کند زیرا غالبا از در تظاهر به دوستی و صدق با وی وارد بازی می‌شویم. جالب‌تر این است که در آخر شروع به رفع سوء تفاهم با توجیهات دروغین خود می‌کنیم و اصرار می‌کنیم که طرف مقابل دچار سوءتفاهم شده است.

۵- من مشکلات درونی خود را به تو فرافکنی می‌کنم تا هم از آنها فرار کنم، هم تو مثل من باشی و من تنها نباشم، و هم خودم نزد دیگران آدم خوب داستان باشم. تا به حال چند بار اتفاق افتاده که مشکلی که خودتان داشته‌اید را به دیگران نسبت داده‌اید؟ معمولا انسان‌هایی که اعتماد به نفس تخریب‌شده و درصدی از خودشیفتگی دارند به چنین بازی‌ای دست می‌زنند. این مسائل یک نوع عقده روانی را در فرد به‌وجود آورده که باعث می‌شود واکنش دفاع روانی او چنین باشد که با نسبت دادن خصوصیت‌های خود به شما از آن خصوصیات فرار کند، حال بهتری پیدا کند و برتر باشد. معمولا این بازی افراد با تظاهر به دوست داشتن، دلسوزی، امید به اصلاح و سایر نیات خیرخواهانه است، اما همه آنها دروغ است! ما در فریب دادن دیگران شکست می‌خوریم، زیرا قبل از اینکه دیگران را فریب بدهیم باید خود را فریب داده باشیم. پس وقتی چنین بازی‌هایی را شروع می‌کنیم، فکر نکنیم که خیلی زرنگ هستیم، بلکه ما اولین فریب‌خورده این بازی هستیم.