نوبتی فرمانده مالی خانواده شوید
اقتصاد خانواده تنها محدود به خانواده‌های مرفه و ثروتمند نیست. این علم برای اقشار کم‌درآمد که اتفاقا دخل و خرجشان همخوانی ندارد، کاربردهای بیشتری خواهد داشت. از نکات قابل‌توجه در اقتصاد خانواده این است که افزایش درآمد لزوما به معنی بهبود معاش خانواده نیست بلکه افزایش درآمد، افزایش هزینه‌ها را در پی خواهد داشت و این مدیریت هزینه‌هاست که هنر گردانندگان اقتصاد خانواده را آشکار می‌کند. کم و بیش همه به این نتیجه رسیده‌اند که برای مدیریت شرایط مالی خانواده باید برنامه‌ریزی دقیق و مشخصی داشت. خانواده‌ها می‌توانند دور هم بنشینند و در مورد برنامه‌های خود تصمیم‌گیری کنند. باید هرکدام از اعضا خانواده بتوانند برای سالی که پیش‌رو دارند برنامه‌هایشان را مطرح کنند. سپس در مورد اهداف هر برنامه با همدیگر سخن بگویند تا بر سر یک مجموعه از برنامه‌های مالی مشترک به توافق برسند. این گپ‌وگفت‌ها کمک می‌کند تا همه اعضای خانواده درک بهتری از اهداف بقیه داشته باشند و راحت‌تر در طول سال از همدیگر پشتیبانی کنند. بعضی از این برنامه‌ها جنبه فردی دارند و بعضی بر وضعیت معیشت خانواده تاثیرگذارند، به همین دلیل رسیدن به یک فهم مشترک درباره اینگونه برنامه‌ها حیاتی است. بعد از توافق بر سر وظایف و مسوولیت‌های هر فرد در خانواده، وقت عمل فرا می‌رسد. در این هنگام اگرچه همه نقشه‌های مالی با مشورت و همفکری تنظیم شده‌اند اما نیاز به یک مدیر توانمند درون خانواده، برای کنترل به‌شدت احساس می‌شود. همه ما ممکن است همین لحظه بر سر یک موضوع به توافق برسیم اما در زمان عمل به دلایل فردی و یا به دلیل اوضاع غیرقابل کنترل بیرونی نتوانیم از پس وظایف خود برآییم. این ناهماهنگی‌ها اگر توسط یک فرمانده درون خانواده کنترل نشود، ممکن است سال بدی را برای همه رقم بزند. اما کدام‌یک از اعضا برای فرماندهی مالی از همه شایسته‌تر است؟]

بهترین جواب این است که همگی باید بتوانند برای مدتی فرمانده مالی خانواده باشند.اگر شما یک زوج جوان هستید بهتر است نوبتی و به صورت سالانه فرماندهی مالی خانواده خود را برعهده بگیرید. اگرهم بیش از دو نفر هستید و فرزندانی بالای ۱۸ سال دارید، آنها را هم در راهبری اقتصادی خانواده درگیر کنید. این نوع از نگاه به همه اعضا خانواده این فرصت را می‌دهد که در جریان ریز مشکلات و دغدغه‌های مالی قرار بگیرند و به درک آنها از شرایط بسیار کمک خواهد کرد. در ضمن در افزایش اعتماد به نفس مالی هم بسیار موثر است. مخصوصا اگر فرماندهی مالی خانواده را برای اولین بار به فرزند ۱۸ ساله‌تان می‌دهید، شک نکنید که خدمت بزرگی در حق او کرده‌اید و مسوولیتی بر گردنش نهاده‌اید که در زندگی آینده‌اش بسیار به کار خواهد آمد. پس از یاد نبریم که هر سال بعد از توافق بر سر برنامه‌های مالی باید یک فرمانده هم انتخاب کنیم و این فرصت برای همه وجود داشته باشد، پس هم فرمانده باشید و هم اجازه دهید دیگران این تجربه شیرین را امتحان کنند.تعامل مناسب اعضای خانواده و همچنین اولویت‌بندی نیازهای اقتصادی سبب تقویت و سلامت اقتصاد خانواده می‌شود. نباید این طرز تفکر بین اعضای خانواده به خصوص فرزندان ایجاد شود که تنها پدر یا مادر خانواده مسوول حل مشکلات اقتصادی هستند.
بسیاری از کارشناسان اقتصاد خانواده معتقدند زنان می‌توانند نقش کلیدی در مدیریت اقتصاد خانواده بازی کنند. یکی از کارشناسان اقتصادی در این باره می‌گوید: زنان در مدیریت و برنامه‌ریزی الگوهای مصرفی در خانواده نقش اصلی را دارند و در جوامع سنتی این نقش در مسیر قناعت در خانواده پررنگ‌تر بود. در قدیم «مصرف» صرفا یک رفتار اقتصادی بیان می‌شد به گونه‌ای که افراد غنی به لحاظ درآمد بالا، از کالاهای بیشتری هم استفاده می‌کردند، حال آن که امروزه مصرف وسیله‌ای شده که افراد شخصیت خود را با آن به دیگران نشان می‌دهند؛ در واقع مصرف به یک رفتار اجتماعی تبدیل شده است. با توجه به جایگاهی که زن در خانواده به عنوان مادر و فردی که در انتقال ارزش‌های اخلاقی به نسل بعد موثر است، دارد، می‌تواند در اصلاح الگوی مصرف نقشی بسیار مهم داشته باشد. اگر در خانواده ای مصرف و استفاده از کالاهای مصرفی توسط مادر خانواده مدیریت نشود اقتصاد خانواده دچار مشکل می‌شود. همان طور که نقش زن در جامعه سنتی در قناعت، بسیار چشمگیر بوده است، در جوامع مدرن هم در گرایش یا گرایش نداشتن افراد خانواده به مصرف‌گرایی بسیار موثر است.نکته مهم دیگر آنکه اهداف خاص و در میان گذاشتن آنها با همسر، مانند امضای قرارداد عمل خواهد کرد. این امر نه تنها باعث ایجاد مسوولیت اجتماعی می‌شود بلکه به شریک زندگیتان اجازه می‌دهد در مورد آنها فکر کرده و در رسیدن به اهداف به شما کمک کند.بخش اساسی دیگر در طراحی برنامه‌های سالانه مشترک، تعیین اهداف مشترک است. از خود بپرسید که امسال به‌عنوان یک زوج و یا برای فرزندانتان چه اهدافی دارید؟ پاسخ مناسب به این پرسش می‌تواند در کنار افزایش احتمال موفقیت به توازن بهتر میان کار و زندگی شخصی شما بینجامد؛ امری که برای دستیابی به آن همسرتان بهترین فرد برای همراهی شماست.

هنگامی که اهداف و برنامه‌های خود را مشخص کردید، یکدیگر را در اجرای این برنامه‌ها مسوول کنید. زمانی که شما از فرد دیگری برای تنظیم برنامه‌هایتان دعوت می‌کنید صرفا از او انتظار تشویق و تحسین ندارید، بلکه اجازه می‌دهید در موقع لزوم از شما انتقاد کرده و تذکر دهد. این امر مستلزم آن است که ظرفیت پذیرش انتقاد را داشته باشید و غرور خود را کنار بگذارید.

اندازه‌گیری پیشرفت
در نهایت پس از اجرای نشست‌های سالانه باید پیشرفت خود را در انتهای هر ماه بررسی کنید. در واقع، با آنکه برنامه‌ریزی‌های سالانه اهمیت بسیاری دارد، اما به تنهایی منجر به تحقق اهداف شما نخواهد شد. در طول سال پیشرفت خود را مرحله به مرحله مورد بررسی قرار دهید و به صورت ماهانه دلایل پیشرفت و موانع را بررسی کنید تا در صورت وجود ایرادی در فرآیند طراحی شده، بتوانید به موقع آن را تغییر دهید. برگزاری ماهانه این جلسات برای کنترل پیشرفت کافی به نظر می‌رسد.