مهندس محمد مروج حسینی، رئیس انجمن صنایع نساجی ایران:
برنامه ما زنده ماندن است
تولید در ایران شرایط خوبی ندارد، اما صنعت نساجی وضعیتش کمی بهتر از بقیه است. به دلیل اینکه مردم ممکن است ساختمان سازی را تعطیل کنند، ولی پوشش را نمی توانند کنار بگذارند. به خصوص در مورد پوشاک کودکان وضعیت بهتر از بقیه است به دلیل اینکه بچه هایی که به دنیا میآیند لباس میخواهند. امروز خواسته های بچه های بزرگتر را هم نمی توانید به راحتی ندیده بگیرید.
در خصوص میزان تولید منسوجات کشور در حال حاضر و اینکه تا چقدر کمتر از ظرفیت تولید میشود، عدد و رقم نداریم و با تخمین میگوییم.
تولید در ایران شرایط خوبی ندارد، اما صنعت نساجی وضعیتش کمی بهتر از بقیه است. به دلیل اینکه مردم ممکن است ساختمان سازی را تعطیل کنند، ولی پوشش را نمی توانند کنار بگذارند. به خصوص در مورد پوشاک کودکان وضعیت بهتر از بقیه است به دلیل اینکه بچه هایی که به دنیا میآیند لباس میخواهند. امروز خواسته های بچه های بزرگتر را هم نمی توانید به راحتی ندیده بگیرید.
در خصوص میزان تولید منسوجات کشور در حال حاضر و اینکه تا چقدر کمتر از ظرفیت تولید میشود، عدد و رقم نداریم و با تخمین میگوییم. هم اکنون ۹۸۱۸ واحد نساجی پروانه بهره برداری از وزارت صنایع دارند. ۲۸۸ هزار نفر نیز بیمه پرداز در سال گذشته داشتیم. درحال حاضر براساس اطلاعاتی که از طریق واحدهای تولیدی به ما میرسد، واحدهایمان با ۴۰-۳۵ درصد ظرفیت خود کار میکنند. در این ارتباط مشکلات اساسی ما یکی کوچک شدن بازار و دیگری معضل قاچاق است. می دانید که پایان صنعت نساجی پوشاک است و همه تلاش هایی که برای تولید پارچه، رنگرزی و چاپ و... صورت میدهیم، در نهایت میخواهیم پوشاک تولید کنیم. پرده، کالای خواب و دیگر کالاهای صنعتی نساجی هم هستند، اما رکن اصلی این صنعت پوشاک است. به گمان ما هم اکنون حدود ۶۰ درصد پوشاک کشور به صورت قاچاق وارد میشود. قاچاقها هم بیشتر از دو طریق اصلی وارد میشوند. عمده قاچاق ما چینی است و از چین میآید، منتها بخشی از آن هم از مسیر آبی از دبی میآید و مسیر خاکی از ترکیه وارد میشود. کالای نساجی ترکیه البته گرانتر از بقیه است، چون محصولات مرغوب تری است و برای طبقات خاصی میآید. کالایی که از ترکیه به ایران میآید شاید ۲۰ درصدش کالای خود ترکیه باشد و بقیه اش کالای چینی است که از طریق ترکیه وارد میشود. بنابراین ما این دو مساله اساسی را بر سر راه تولید داریم.
به لحاظ فعالیت صنعتی و کارگاهیمان هم مشکل اساسی ما، مساله مالیات است. در روند کالایی که تولید میکنیم از یک سو ارتباطمان با تامین کنندگان مواد اولیه و از سوی دیگر با فروشندگان است. مشکل اساسی این است که وقتی میخواهیم کالایمان را به بازار عرضه کنیم، بازار حاضر نیست آن را به طور رسمی و با فاکتور از ما بخرد بکند، برای اینکه وقتی با فاکتور خرید کند ما ثبت میکنیم و پس از آن دارایی سراغش میرود و مالیات میخواهد. اتاق اصناف هم ظاهرا با دارایی توافق کرده و دارایی کار زیادی به کار آنها ندارد. بنابراین مشکل ما کالایی است که میخواهیم بفروشیم و نمی دانیم چه کارش کنیم. آقای صالحینیا، معاون وزیر صنایع اخیرا به ما قول داده که در مذاکره با رئیس سازمان مالیاتی موضوع را بررسی کند. یکی دیگر از مشکلات عدیدهای که صنعت نساجی با آن مواجه است، کمبود مواد اولیه مخصوصا پنبه است. کمبود پنبه و کاهش برداشت آن مشکل اساسی است که باید فکر عاجلی برای آن کرد. به عنوان نمونه تغییرات جوی و کمبود آب باعث شده از ۲۳۷هزار تن پنبه ای که در سال ۵۳ تولید میکردیم الان حدود ۴۰ هزار تن تولید کنیم. به همین دلیل از ازبکستان حجم زیادی پنبه وارد میکنیم.
اما مساله ای که ازبکستان دارد این است که هنوز با سیستم مدرن بانکی کار نمی کند؛ یعنی باید پولی را که میخواهید بفرستید از طریق صرافی بفرستید. مفهوم این کار این است که ما ارز مبادلهای نمی توانیم بفرستیم و باید پنبه مان را با ارز آزاد بخریم، چون ارز آزاد است و میتوانیم از طریق صرافی بفرستیم. به این ترتیب برنامه صنعت نساجی برای سال ۹۵ و ۹۶ زنده ماندن است، چون مطلقا سرمایه گذاری نمی شود و اگر هم بشود فکر نمی کنم کسی سرمایه گذاری کند مگر اینکه وامی بگیرد و پس ندهد. وگرنه نرخ سودی که بانکها میگیرند و شرایط فروش اسفناک است. شرایط فروشمان به دلیل کوچک شدن بازار و کاهش قدرت خرید مردم بسیار سخت شده است. این در حالی است که اگر بازار خوب شود، صنایع ما میتوانند تولیدشان را ۶۰ درصد بالا ببرند. البته فناوری و ماشین آلات جدید هم باید وارد کنیم و همه این مسائل باعث میشود که امید چندانی در سال ۹۵ نداشته باشیم. به هرحال امیدواریم در نیمه دوم سال جاری بازار شرایط بهتری پیدا کند.
در خصوص صادرات وضعمان بهتر است و جالب است بدانید که صادرات سه ماهه نخست امسال ۵ درصد بیشتر از سال گذشته بود. اینکه گفتم وضع نساجی کمی بهتر است، به دلیل این است که در حال حاضر صادراتمان بیشتر از صادرات خودرو است. دولت تلاش خودش را میکند، منتها تلاشها جزیرهای است. من به عنوان دبیرکل کانون عالی کارفرمایان کشور با آقای ربیعی وزیر کار همیشه سروکار دارم و می بینم برای مشکل بیکاری، کارهای سخت و زیاناور و برای تلفاتی که در محیط های کارگری و به خصوص در بخش ساختمان داریم، بسیار تلاش میکند. اما در جایی که باید ارتباط منطقی مثلا با وزارت مسکن و شهرسازی داشته باشید، میبینید که هیچ ارتباطی وجود ندارد. در جلساتی که به عنوان کارفرمایان حضور داریم و نمایندگان کارفرمایان بخش های عمران و نوسازی و احداث هم هستند، وزارت مسکن و شهرسازی هم باید حضور داشته باشد تا حرف هایی که با وزارت کار در مورد سلامت محیط کار میزنیم، گوش کنند. ولی هیچ کس نیست.
در نمونه ای دیگر، قرار بود ۱۶ هزار میلیارد تومان وام به صنایع کوچک و متوسط بدهند، مهندس یزدانی، معاون رئیس شهرک های صنعتی و معاون آقای نعمتزاده جلسه گذاشتند که میخواهند این وامها را بدهند. ما هم رفتیم که صحبت کنیم اما دیدیم جای وزارت دارایی و بانک مرکزی خالی است. معلوم نبود آیا بانکها این ۱۶ هزار میلیارد تومان را از محل داشته های خودشان باید وام بدهند و آیا بانک مرکزی چیزی به بانکها بابت این ۱۶ هزار میلیارد تومان نخواهد داد؟ آیا واقعا بانکها میتوانند این وام را پرداخت کنند؟ اما کسی نبود پاسخ دهد. حالا هم که اسم شرکتها را داده ایم، تازه معلوم شده هر شرکتی که به بانک میرود آنقدر سنگ جلوی رویش میاندازند که از خیر گرفتن این وام میگذرد.
ارسال نظر