فرازو فرودهای زندگی حمیدسوریان که درآستانه جاودانه شدن قراردارد
نابغه دربزنگاه تاریخی
در یک بزنگاه تاریخی ایستاده است. جایی که میتواند علاوهبر تمام افتخارات گذشته نام خود را در ورزش ایران جاودانه کند. تا امروز یک طلای المپیک دارد و ۶ طلای مسابقات جهانی و این یعنی درست درکنار امامعلی حبیبی ایستاده است و فقط یک مدال دیگر میتواند او را تک و تنها به پرافتخارترین ورزشکار تاریخ ایران تبدیل کند و اگر جنس این مدال طلا باشد که دیگر هیچ. این دستاورد اگر برای او حاصل شود علاوهبر ایران در رنکینگ بهترینهای فرنگی تاریخ هم او را یک پله بالا خواهد آورد. اتفاقی بزرگ که نمیتوان به سادگی از کنار آن هم عبورکرد.
در یک بزنگاه تاریخی ایستاده است.جایی که میتواند علاوهبر تمام افتخارات گذشته نام خود را در ورزش ایران جاودانه کند. تا امروز یک طلای المپیک دارد و ۶ طلای مسابقات جهانی و این یعنی درست درکنار امامعلی حبیبی ایستاده است و فقط یک مدال دیگر میتواند او را تک و تنها به پرافتخارترین ورزشکار تاریخ ایران تبدیل کند و اگر جنس این مدال طلا باشد که دیگر هیچ. این دستاورد اگر برای او حاصل شود علاوهبر ایران در رنکینگ بهترینهای فرنگی تاریخ هم او را یک پله بالا خواهد آورد. اتفاقی بزرگ که نمیتوان به سادگی از کنار آن هم عبورکرد. این آخرین رنکینگ پرافتخارترین فرنگی کاران تاریخ است:
۱- الکساندر کارولین از روسیه با ۱۲ مدال طلا (۳ طلای المپیک ۱۹۸۸، ۱۹۹۲ و ۱۹۹۶ و ۹ طلای جهان)
۲- والری رزانتسف از شوروی سابق با ۷ مدال طلا (۲ طلای المپیک ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ و ۵ طلای جهان)
۳- حمید سوریان از ایران با ۷ مدال طلا (یک طلای المپیک ۲۰۱۲ و ۶ طلای جهان)
سوریان با یک طلای دیگر بالاتر رزانتسف افسانهای خواهد ایستاد و شاید فرصت حمله به رکورد کارولین بزرگ را هم خواهد داشت، اما پسری که از جنوب شهر تهران نام خود را در دنیا بلند آوازه کرد که بود وچه کرد؟
بچه شهرری
متولد دو شهریور ۱۳۶۴. کشتی را از ۱۳۷۶ زیر نظر استاد عبدالله زارع شروع کرد. امروز هم افتخار شاگردی همین پیرمرد ۹۰ ساله را دارد. کشتی را از محله ۲۴ متری و باشگاه بابک شهر ری که زیرزمینی در خیابان حرم بود، شروع کرد. امروز دیگر آن باشگاه وجود ندارد. حتی تشک آنجا هم جمع شده است. پدر ۶۳ سال دارد. زمانی که جوان بود، کشتی را شروع کرد و تاکنون هم ادامه میدهد. جالب اینکه او هم زیر نظر حاج عبدالله زارع تمرین کرده است. برادرانش هم به تبعیت از پدر زیر نظر این استاد، کشتی را فراگرفتند و حمید هم این راه را ادامه داد. خودش درمورد علت گرایش به کشتی میگوید: «انتخاب ورزش کشتی بر حسب یک علاقه بود البته من در خانوادهای پرورش پیدا کردم که ورزش اولویت نخست آن بود بهخصوص ورزش کشتی. پدرم کشتیگیر بود و برادر بزرگم محسن در سال ۱۳۷۵ در مسابقات قهرمانی امیدهای جهان در تهران صاحب مدال طلا شد. وقتی میدیدم با قهرمانی ایران در مسابقات جهانی موجی از شادی در میان افراد به راه افتاده است و با وجود این که بستر و تجربه کافی در مورد این رشته ورزشی را در خانوادهام میدیدم علاقهام هر روز بیش از پیش میشد. به همین دلیل از سن ۱۱ سالگی پا به تشک کشتی گذاشتم تا به آرزوهایم نزدیکتر شوم.» اما چرا او ۵۵ کیلوی کشتی فرنگی را انتخاب کرد درحالیکه در آن زمان تمام نگاهها به کشتی آزاد بود: «دلیل اصلیاش این بود که خودم کشتی فرنگی را بیشتر از کشتی آزاد دوست داشتم. از طرفی بستر فعالیت در این رشته در محلهای که زندگی میکردم (شهرری) فراهم بود و اکثر کلاسهایی که در آن منطقه بود، به کشتی فرنگی اختصاص داشت. دلیل دیگر گرایشم به این رشته هم این بود که خانوادهام همگی در رشته فرنگی فعالیت میکردند و استفاده از تجربیات افرادی مثل پدرم و برادرم که قهرمان امیدهای جهان در رشته فرنگی بودند، باعث شد این رشته را انتخاب کنم.»
افتخارات آغاز شد
حمید سوریان در سال ۲۰۰۱ دو بنده تیم ملی نوجوانان در وزن ۴۶ کیلوگرم را پوشید و در مسابقات نوجوانان آسیا به روی تشک رفت. در سال ۱۳۸۶ قهرمان قهرمانان ورزش ایران شد. در سال ۲۰۰۵ سوریان ۲۰ ساله، توانست اولین طلایش را در مسابقات جهانی بوداپست به چنگ آورد و عنوان قهرمانی بزرگسالان جهان را از آن خود کند. در رقابتهای جهانی گوانگژو سال ۲۰۰۶، در فینال روشن بایراموف را شکست داد و از عنوان قهرمانی خود دفاع کرد. پس از آن مدال طلای خود را بار دیگر، در مسابقات جهانی ۲۰۰۷ باکو تکرار کرد. ۲۰۰۹، مدال طلای چهارم خود را پس از غلبه بر هاکان نیبلوم در رقابتهای جهانی هرنینگ دانمارک به دست آورد. آخرین مدال طلای جهانی او ارمغان رقابتهای ۲۰۱۰ مسکو است. ۲ طلای مسابقات بزرگسالان آسیا در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ از دیگر افتخارات ورزشی سوریان است. زندگی شیرین بود تا المپیک پکن.
شکست درپکن و کنج عزلت
از المپیک پکن بهعنوان بدترین خاطره ورزشیاش یاد میکند. شانس اول ایران برای کسب طلا ناگهان باخت که کل ورزش ایران را در شوکی بزرگ ببرد. سوریان در المپیک ۲۰۰۸ پس از برد برابر ونلین ونکوف از بلغارستان و الگین الوایس از پالائو در دور سوم مسابقات مغلوب نظیر مانکیف، ورزشکاری از روسیه شد. در ادامه او با پیروزی برابر کریستین فریس از صربستان به دیدار ردهبندی رسید که با باخت برابر پارک اون چول کرهجنوبی به مقام پنجم این رقابتها رسید. بعد از آن یک سکوت طولانی و شایعه خداحافظی از دنیای کشتی.اما یک نفر او را از کنج خلوت و سرخوردگی بیرون کشید: محمدبنا. خودش در مورد اتفاقات آن دوره و تاثیر بنا در بازگشتش میگوید: «بعد از شکست در این مسابقات چند وقت خانه بودم و در سالنهای ورزشی حضور پیدا نمیکردم. وقتی بنا پس از بازگشتش به فدراسیون به خانه ما آمد و با من حرف زد، دم در خانه موقع رفتن بود که به من گفت: «تو توی دلت گفتی به هیچ وجه برنمیگردی، اما تو برمیگردی و در ۲۰۱۲ کاری که باید را انجام میدهی» اتفاقا نابغه روی تشک بازگشت و همان کاری را کرد که مربیاش پیشبینی کرده بود؛ یعنی گرفتن طلای المپیک درلندن.
ماجرای مدال و احمدینژاد
در مهمترین چالش زندگیاش ردپای یک رئیسجمهور مشهود است؛ محمود احمدینژاد. ماجرا به سال ۸۸ برمیگردد و قهرمانی او در جهان. به محض بازگشت و مطابق معمول، مدالآوران را نزد مسوولان مختلف میبرند. به سوریان میگویند کت و شلوار بپوش که جای مهمی قرار است برویم. اتومبیل تشریفات آمده دنبالت. وارد سالنی میشود که دو تا صندلی هست و دوربین فیلمبرداری. از مسوولان و مربیان کشتی، هیچ کس اینجا نیست. او را روی یکی از صندلیها مینشانند. کاغذی به دستش میدهند. میگویند زود حفظ کن الان آقای دکتر می آید. سوریان میگوید نمیتوانم حفظ کنم. پاسخ میدهند که عیبی ندارد از رو بخوان. همزمان محمود احمدینژاد وارد میشود. با سوریان دست میدهد، به او تبریک میگوید و مینشیند روی صندلی مقابل. سوریان بیآنکه چشم از روی کاغذ بردارد، آنچه را نوشته شده بود رو خوانی میکند.
این اتفاقات موجی از انتقادات را برای او به همراه میآورد. موجی بزرگ و گسترده که زندگی او را بهشدت تحتتاثیر قرار میدهد و تا سالها بعد با اکراه در مورد آن حاضر به صحبت میشود. او سالها بعد در برنامه «بعضیا» در پاسخ به سوال علی ضیاء، مجری برنامه در این خصوص میگوید: آن موضوعی بود که اتفاق افتاد و حمید سوریان درباره آن موضوع تصمیمگیرنده نبود و نهایتا فکر میکنم اتفاقی بود که افتاد. امروز از آن اتفاق ناراحت نیستم بهواسطه اینکه من را در حوزههای مختلف زندگیام قویتر از گذشته کرده است و اگر امروز شما هم مرا در مراسمی دعوت کنید، درباره آن کسب اطلاع میکنم، بعد در آن مراسم حضور پیدا میکنم.» از محمدبنا هم نقل قولی وجود دارد که اجبار در این تصمیم را تایید میکند. مربی او گفته: «سوریان به من زنگ زد و گفت که از او دعوت کردهاند به دیدار احمدینژاد برود. اصلا خبر نداشت که چه اتفاقی قرار است رخ دهد و اصلا مدالی نبرده بود که اهدا کند. همان جا تصمیم گرفتهاند که او مدالش را تقدیم کند. کاغذی دستش دادند و وقتی خواند، فهمید که باید مدالش را تقدیم کند!»
ماجرای فراری قرمز
از جنجالهای دیگر زندگی او ماجرای مجوز ماشین ۸ میلیاردیاش بود که در رسانهها حساسیت بسیاری نسبت به او به وجود آورد. داستان از آنجا آغاز شد که یکی از شبکههای تلویزیونی در گزارشی متفاوت از تردد فراری گرانقیمت و قرمز رنگی خبر داد که باعث بهت و تعجب پایتخت نشینان شده و هنوز معلوم نیست مالک این خودروی ۸ و نیم میلیارد تومانی کیست!همین گزارش کافی بود تا تمام رسانهها بهدنبال این سوژه ناب و امروزی بروند تا به قول معروف مو را از ماست بکشند. این خبر دهان به دهان میچرخید تا اینکه مشخص شد مالک این خودروی میلیاردی کسی نیست جز حمید سوریان، قهرمان کشتی فرنگی ایران و جهان. ضمن اینکه گفته میشد سوریان مجوز ورود این خودرو را در زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و یک سال قبل از بازیهای المپیک ۲۰۱۲ لندن هدیه گرفته بود.دیری نپایید که قهرمان جهان و المپیک نیز سکوت خود را شکست و در توضیح پیرامون این خودروی میلیاردی به یکی از روزنامههای صبح گفت: «مجوز ورود این خودرو به نام من است، اما قیمت اعلام شده برای این خودرو اغراقآمیز است و مابهالتفاوت قیمت آن با مازراتی و پورشههایی که به کشور وارد میکردند، خیلی ناچیز است. بله، من یک مجوز ماشین داشتم و چند وقت پیش با مجوز من این ماشین به داخل آمد ولی متعلق به من نیست و کسی را هم که خودرو را وارد کرده و حتی خود خودرو را ندیدهام.»
انصراف از شورای شهر
... و بالاخره یک تصمیم جنجالی دیگر درسال منتهی به المپیک برزیل و آن کاندیداتوری برای انتخابات شورای شهر. راهی که پیش از او کشتی گیران دیگری هم رفته بودند؛ اما باز هم این محمد بنا بود که او را از مسیر خیابان بهشت بازگرداند. او انصراف داد تا همچنان روی کشتی تمرکز کرده باشد و در توجیه تصمیمش گفت: «پس از ثبتنام و انتشار خبر آن، واکنشهای مردم برایم بسیار جالب و درس آموز بود. من در ابتدا احساس میکردم حضورم در این عرصه باعث خرسندی مردم خواهد شد، اما وقتی در کوچه و خیابان با مردم مواجه میشدم یا اینکه با برخی دوستان و کارشناسان گفتوگو میکردم، بیشتر آنها بر این موضوع تاکید میکردند که من همچنان باید راه قهرمانی را ادامه بدهم. من هم بهخوبی میدانم که همچنان میتوانم در عرصه کشتی افتخارآفرین باشم. با شناخت و ارزیابی که از مردم عزیز شهرم دارم، شک ندارم با حضور در انتخابات نیز میتوانستم رای اعتماد آنها را بهدست آورم. این مساله چندان دور از دسترس نبود، ولی میخواستم بهصورت واقعی به مردم تهران و کل ایران بگویم که تشویقهای آنها انگیزهای شد تا با انرژی مجدد به عرصه رقابتهای کشتی بازگردم.»
24 مرداد روز موعود
به سختی به المپیک ریو راه یافت، بارها باخت و حتی تا آستانه از دست دادن سهمیه هم پیش رفت. فضا چنان شدکه افرادی مثل پرویز پرستویی به کمکش آمدند و با حمایتهای خود زمینه تمرکزش روی مسابقات و امیدواریاش را فراهم کردند تا سهمیه بگیرد. سوریان پس از اتفاقاتی که در مسابقات انتخابی رخ داد و البته انتقادهایی که به سوی او سرازیر شد، بهدنبال موفقیت در برزیل است تا هم دومین طلای المپیک را بهدست بیاورد و هم پاسخی بدهد به انتقادهایی که از او انجام شد. سوریان به نزدیکان خود قولی داده که امیدوار است برآورده شود. مسابقات کشتی فرنگی روز ۲۴ مرداد آغاز میشود که حمید سوریان هم باید در این روز روی تشک برود. این روز مصادف است با ولادت امام رضا(ع). سوریان هم به دوستانش گفته که میخواهد در روز ولادت امام هشتم، هشتمین مدال طلای خود را بهدست بیاورد و آن را به آستان قدس رضوی تقدیم کند.گفته میشود سوریان پس از المپیک از کشتی خداحافظی خواهد کرد تا با هشت مدال طلا یک رکورد جاودانه را به نام خود ثبت کند. دارنده مدالهای طلای جهان و المپیک در پاسخ به این سوال که دوست دارد اگر قهرمان المپیک شود روزنامهها چه تیتری برای او بزنند، گفت: حقیقتا به این موضوع فکر نکردهام، بزرگترین پاداش را از مردم گرفتهام و امیدوارم بار دیگر بتوانم دل آنها را شاد کنم.
ارسال نظر