اقتصاد جوایز فرهنگی و هنری

جوایز معتبر و مهمی در حوزه ادبیات، هنر و سرگرمی‌ها وجود دارند که تاکنون کمتر از جنبه اقتصادی به آنها پرداخته شده است. محققانی که در امور اقتصادی فعالیت می‌کنند، اثرات این جوایز را بر اقتصاد فرهنگ و هنر می توان در چارچوب شکل گرفتن نوعی برند، تاثیر بر میزان فروش یا قیمت فروش بسته به اینکه هنر مورد نظر چه نوع ساختاری داشته باشد از سینما و تئاتر گرفته تا هنری مانند نقاشی، کارامدی مستقیم دریافت جایزه به مثابه ابزاری برای بهبود بخشیدن وضعیت هنرمندان برنده جوایز، ارزیابی کرد. اکثر روزنامه‌نگاران در مورد ارزش جوایزی مانند نوبل ادبیات، اسکار یا سایر جوایز هنری مانند دوسالانه ونیز سوال می‌کنند، در واقع این پرسش جذابی است اما کمتر مورد بحث اقتصاددانان قرار گرفته است. در ادامه به بررسی چند مورد از اثرات جوایز بر اقتصاد هنرمندان و حتی خود هنر می‌پردازیم.

جوایز و تجارت

اگرچه این موضوع مهم‌ترین بخش تحقیقات اقتصادی را در زمینه جوایز دربر می‌گیرد، اما این مطالعات ارتباطاتی را که بین جوایز و ارقام فروش وجود دارند، روشن نمی کنند. به‌طور شگفت‌آوری ممکن است یک فیلم جوایز مهمی از جشنواره‌های معتبر بین‌المللی بگیرد، اما در جدول فروش هفتگی سینماها و اکران عمومی چندان توجهی به آن نشود، اما در عوض فروش نسخه‌های نمایش خانگی آن بسیار بالا باشد. اگر هیچ انگیزه مالی برای افراد دست‌اندرکار این صنعت وجود نداشته باشد، چرا استودیوها در مجموع بین ۶۰ تا ۸۰ میلیون دلار در زمینه دادن جوایز اسکار خرج می‌کنند؟ اگر این جوایز اثری بر فروش در گیشه یا سایر موارد ندارند، چرا در برخی موارد شائبه دریافت رشوه داوران برای مثال در مورد جوایز گلدن‌گلوب وجود دارد؟ این امر تقریبا در تمام هنرهای دیگر نیز مشاهده می‌شود. برای مثال در آمریکا مدال نیوبری در فرانسه جایزه گنکور و در بریتانیا جایزه بوکر عمدتا جوایزی هستند که موجب فروش صدها هزار نسخه می‌شود؛ حتی اگر این رمان‌ها ازسوی نویسندگان ناشناس نوشته شده باشند و نخستین رمان آنها به‌شمار برود. شواهد قدرتمند در مورد تاثیرات جوایز بر حجم بالای فروش وجود دارد، برای مثال جایزه گنکور می‌تواند موجب شود فروش کتاب فرد برنده جایزه به ۴۰۰ هزار نسخه برسد و علاوه بر آن فروش سایر کارهای آن نویسنده را نیز افزایش دهد. با احتساب اینکه ۱۰ یورو برای هر کتاب سود ایجاد شود، حجم بالایی از سود برای نویسنده قابل دسترسی خواهد بود.

بسیاری از نویسندگانی که برنده جایزه نیوبری در آمریکا در دهه ۹۰ میلادی شدند، در ادامه کارهای خود را در سال‌های آینده نیز با کتاب‌های پرفروش ادامه دادند. برای مثال هلمز که در سال ۱۹۹۹ برنده جایزه نیوبری شد، بالغ بر ۳۲۳ هزار نسخه فروش کرد. با توجه به شرایط آن زمان، هلمز و اثر «بخشنده» هر یک سالانه بین ۲۰۰ هزار تا ۷۵۰ هزار نسخه به فروش رفتند. یا برای مثال در هفته نخست اعلام برنده جایزه بوکر، ۷۱۵۰ نسخه از کتاب زندگی پای در بریتانیا به فروش رسید و این کتاب را در آن هفته تبدیل به پرفروش‌ترین کتاب کرد. این کتاب پیش‌تر در مجموع ۵ ماه از زمان انتشارش تنها ۶۲۸۷ نسخه فروخته بود.شواهد فوق نشان می‌دهند که جوایز فرهنگی و هنری چگونه می‌توانند بر میزان فروش یک محصول اثر بگذارند و در برخی موارد نیز این افزایش در مورد قیمت روی می‌دهد. هرچند آثاری که برنده جایزه شده‌اند موفقیت درخشانی در امور تجاری داشته‌اند، اما تعدادی از آثار هنری نیز وجود دارند که بدون برنده‌شدن چنین جوایزی موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند که حتی از برندگان جایزه نیز بهتر بوده است. در واقع، بسیاری از برندگان جایزه نیز وجود دارند که نسبت به وجود بازاری برای فروش محصولات خود بی‌تفاوت هستند.

با این وجود، جلد روی کتاب‌ها یا پوسترها که عباراتی در مورد برنده شدن جوایز عمده در سال‌های مختلف یا نویسنده آن روی آنها نوشته شده است، نوعی تضمین به‌وجود می‌آورند تا خواننده یا کسی که از آن کالای هنری استفاده می‌کند، تا حدودی خاطرجمع از خرید محصولی باکیفیت باشد. در واقع این جوایز برای مصرف‌کنندگان به مثابه نوعی گارانتی یا کنترل کیفی عمل می‌کنند. به هر صورت چنین استدلالی این سوال را پیش می‌آورد که آیا کیفیت ذاتی یک اثر هنری
تحت الشعاع این امر که به خوانندگان یا مصرف‌کنندگان آن عرضه می‌شود قرار می‌گیرد و آیا در نهایت وجه تجاری آن سرنوشت اثر را تعیین می‌کند؟

بنابراین وظیفه دشواری که در برابر اقتصاددانان قرار دارد این است که متغیرهای مستقل ناشی از برنده شدن جوایز و متغیر وابسته به موفقیت اقتصادی یک اثر را از هم تفکیک کنند، درحالی‌که تاثیرات کاذبی را که ممکن است در بازار وجود داشته باشند، از میان می‌برند. کارهایی در این زمینه انجام شده است، برای مثال اقتصاددانی به نام تاد در سال 1996 دریافت که برندگان جایزه بوکر به‌طور متوسط پس از دریافت جایزه با رونق تجاری در کارهایشان نسبت به کتاب‌هایی که پیشتر نوشته‌اند، روبه‌رو خواهند بود.

منبع: ترجمه و تلخیص از کتاب راهنمای هنر در اقتصاد نوشته دیوید گینزبورگ و دونالد تورسبی

اقتصاد جوایز فرهنگی و هنری