خنده مردم را سیاسی نکنیم
دکتر محمد سلطانی‌فر،‌ استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه‌های جامعه‌شناسی و ارتباطات است.

در واقع او متخصص حوزه‌هایی است که در این گفت‌وگو از نظر تئوریک نیازمند آنها هستیم. سلطانی‌فر اعتقاد دارد که جامعه ایرانی یک جامعه سیاست‌زده است که می‌تواند از هر زمینه‌ای برای ظهور و بروز عقاید سیاسی و طیف‌های مختلف آن استفاده کند. او سیاست‌زدگی را بیماری جامعه می‌داند و معتقد است که رفتارهای مردم که ناشی از این سیاست‌زدگی است را نباید عمیق و قابل‌مطالعه فرض کرد. او در این باره بیشتر متکی بر درمان است. از آنجا که موضوع و درک مرزهای میان تعارف در گفته‌های دکتر سلطانی کمی دشوار به‌نظر می‌رسد، این گفت‌وگو در عین این که سهل و ممتنع است،‌ ممکن است کمی دشوار فهم باشد.

آقای دکتر می‌خواستم نظر شما را درباره مشارکت برخی از بینندگان برنامه‌های تلویزیونی از جمله برنامه خندوانه بدانیم. از نظر شما این نوع مشارکت‌ها مبتنی بر چه نیاز اجتماعی است. در واقع همه اینها را با توجه به رویکرد سیاسی مردم در انتخاب دو بازیگر کمدین به نام آقای امیرمهدی ژوله و آقای امین حیایی در رقابت استندآپ کمدی برنامه خندوانه می‌خواهم مطرح کنم.

ببینید این نکاتی که شما به آنها اشاره کردید در واقع مبتنی‌بر یک پیش‌فرض اثبات نشده است اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم منظورم این است که می‌توانیم این پرسش را مطرح کنیم که شما از کجا می‌دانید این انتخاب سیاسی بود؟ آیا جامعه آماری خاصی برای این موضوع تعریف کردید و پژوهشی انجام دادید؟ از نظر ما یعنی کسانی که در حوزه جامعه‌شناسی مطالعه و پژوهش می‌کنند، تا موضوعی بر اساس یک پژوهش نظام‌مند اثبات نشود، نمی‌توان به آن برای تحلیل اتکا کرد. از این نظر می‌توانیم بگوییم که مردم از اجرای آقای ژوله بیشتر خوششان آمده و به او بیشتر رای داده‌اند. نه اینکه بخواهم امکان سیاسی بودن این رفتار را نادیده بگیرم یا رد کنم. منظورم این است که باید با دقت بیشتری در این موضوعات حرف بزنیم. چون تمسک به فرضیات متوالی؛ یعنی اینکه بخش اول استدلال و فرضمان را ثابت نشده بپذیریم، ‌بخش دوم را هم همچنین و همین‌طور تا آخر، در نهایت به استدلال و تحلیلی می‌رسیم که ریشه‌ای در واقعیت امر ندارد. درباره این موضوعی که در پرسشتان به آن اشاره کردید من نظرم این است که یک تحلیل غیرعلمی مبنی‌بر سیاسی بودن قضیه شکل گرفته که چندان مستحکم و مستدل نیست.

اما خوب بالاخره نشانه‌هایی وجود داشت که این رای‌گیری را از دیگر رای‌گیری‌ها در همین برنامه متمایز می‌کرد، واکنش‌هایی که در رسانه‌های مجازی به آن شکل گرفت و حتی تعداد بالای شرکت‌کنندگان در آن. آیا این نشانه‌ها کافی نیستند برای اینکه انتخاب این دو کمدین را سیاسی بدانیم؟
این چیزی که شما به آن اشاره می‌کنید، نتیجه سیاسی کردن خود آن اتفاق بود. بالاخره چیزی که جو آن شکل می‌گیرد، در جامعه هم بازخورد پیدا می‌کند. هر رفتاری که منجر به ظهور و بروز برخی پنداشت‌های خاص در جامعه باشد،‌ می‌تواند موج ایجاد کند. این قدرت رسانه‌های جمعی است که می‌توانند افکار عمومی را هدایت کنند و به آنها خط‌دهی کنند. ما چون این قدرت را نمی‌شناسیم ممکن است به فرضیات توهم توطئه برسیم و ...

البته منظور ما هم همین است. اینکه یک اتفاق غیر سیاسی چرا مورد خوانش سیاسی قرار می‌گیرد؟ در واقع موضوعی که برای ما در این گفت‌وگو اهمیت دارد، برخورد سیاسی جامعه با یک رقابت غیرسیاسی و حتی کمدی است.
خب این پرسش دقیق تری است. من شما را دعوت می‌کنم تا رفتارهای جامعه ایرانی را مطالعه کنید. به طرز روشنی درخواهید یافت که رفتارهای ایرانیان در همه وجوه زندگی‌شان ارتباطی با سیاست دارد. به سخن ساده اینکه جامعه ما سیاسی است. تمامی رفتارها،‌کنش‌ها، اتفاق‌ها و خنده‌ها و گریه‌هایمان درگیر بحث سیاسی می‌شود. داستان چپ و راست پیش می‌آید، این وری و آن وری پیش می‌آید و .... به این جوک نگاه کنید: می‌گویند یکی رفته بود آمپول بزند، دکتر گفت به سمت راست آمپول بزنم یا چپ و مریض به خاطر اینکه داستان سیاسی نشود، پشیمان شد و آمپول نزد.

سیاسی شدن قضیه رای‌گیری هم به همین موضوع برمی‌گردد. ما درگیر این موضوع هستیم که در هر اتفاق اجتماعی ریشه‌های سیاسی را پیگیری کنیم و بر اساس مکانیزم سیاسی، تصمیم بگیریم. به‌نظرم در این باره باید سراغ مسوولان، روزنامه‌نگاران، جامعه‌شناسان و ... رفت و از آنها پاسخ خواست که چرا جامعه را سیاسی کرده‌اید و مرتبا این سیاست‌زدگی را در جامعه بازتولید می‌کنید؟

بنابراین از نظر شما رای گیری و انتخاب ژوله و حیایی یک کنش سیاسی بود؟
در این باره می‌توانم بگویم خیر!‌ زیرا شما نمی‌دانید چند نفر از رای‌دهندگان بر مبنای تصمیم سیاسی رای دادند و چند نفر بر مبنای انتخاب نحوه اجرای استندآپ کمدی‌شان. ما می‌توانیم بگوییم که به احتمال زیاد در بخشی از این رای‌ها نگاه سیاسی هم وجود داشته است. به علاوه باید تاکید کنم که کنش سیاسی مبتنی بر یک عقلانیت در تصمیم‌گیری و انجام کنش است. در صورتی که از نظر من عمق و سطح استدلال عامه مردم در انتخاب یکی از کمدین‌های برنامه خندوانه دقیقا به همان میزان یک ساعت و نیم زمانی است که در مقابل تلویزیون نشسته‌اند و رای می‌دهند.

باید بپذیریم که برنامه خندوانه یک برنامه کمدی و شاد است که در خلأ و نبود شادی و خنده در زندگی روزمره مردم جای خودش را باز کرده و مورد توجه قرار گرفته است، اما در این میان در حاشیه یک رقابت، مردم در تصمیم‌گیری شان یک وجه سیاسی هم به رای‌هایشان می‌دهند که البته نه تنها قابل اتکا به لحاظ علمی نیست، بلکه صرفا نشان دهنده یک تفنن و سرگرمی است. ما نباید اصرار کنیم که به هر نحو شده این رفتارها را سیاسی و منحصربفرد تلقی کنیم و بعد بخواهیم از دل آنها تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی دربیاوریم. این اتفاقی که در برنامه رقابت ژوله و حیایی افتاد به انحای مشابهی در تمام شبکه‌های تلویزیونی دنیا افتاده و دارد می‌افتد، اما کسی اینها را سیاسی تلقی نمی‌کند و عمدتا در یک دسته‌بندی موضوعی در حوزه سرگرمی و فان جا می‌شوند. در واقع این بخشی از سیاست‌زدگی درون ماست که دوست دارد برچسب سیاسی به این رفتار مردم نشان بدهد.

بگذارید مثالی بزنم. مثلا اگر ما این رفتار مردم را سرگرمی و ناشی از یک برنامه تلویزیونی بدانیم چه اتفاقی می‌افتد؟ غیر از این است که مردمی در حدود ۵/ ۴ میلیون نفر برای خودشان نشسته‌اند ارزیابی کرده‌اند،‌ قهرمان تولید کرده‌اند، ‌برای قهرمانشان پشتوانه تولید کرده‌اند و رای داده‌اند؟ ما باید یاد بگیریم در مسائلی از این دست خودمان را درگیر فرضیاتی که مبتنی بر سیاست‌زدگی است، نکنیم. ببینید در این مسابقه معمولا برای هر دو نفری که رقابت می‌کردند، ‌نزدیک به دو تا سه میلیون نفر شرکت می‌کرده‌اند. در این رقابت که می‌گویید سیاسی است نزدیک به ۵/ ۴ میلیون نفر شرکت کرده‌اند.

می‌توان گفت که به طور میانگین حدود دو میلیون نفر بیشتر از برنامه‌های دیگر شرکت کرده‌اند که تازه معلوم نیست این دو میلیون نفر همگی بر اساس یک رویکرد سیاسی رای داده باشند. آیا با این تفاسیر می‌توان موضوع رای سیاسی مردم به دو کمدین را مطرح کرد؟ حرف من این است. امکان سیاسی بودن این موضوع را رد نمی‌کنم؛ اما می‌گویم باید برای تحلیلمان مستندات آکادمی‌پسند ارائه کنیم. حرف نهایی من این است که رای‌های این دو کمدین بیشتر تحت‌تاثیر فضا‌سازی رسانه‌های دیگر بودند و هرگز واقعا سیاسی نبود. بیشتر یک کل کل بود که در حوزه سرگرمی و تفریح قابل بررسی است نه یک کنش سیاسی قابل مطالعه و هدفمند.

بعضی‌ها می‌گویند این رفتار مردم واکنش به رویکرد سیاست‌زده صداوسیما بود.
خب البته نمی‌توان کتمان کرد که صداوسیما رویکرد سیاست‌زده‌ای دارد، متاسفانه صدا وسیما هم همین نگاه را دنبال می‌کند. یک داستانی را برایتان بگویم خالی از لطف نیست. کسی شکایت می‌کرد که در محله ما هرچه دزدی می‌شود به گردن من می‌اندازند از بخت بد من هم هر چیزی که دزدیده می‌شود در خانه من است. داستان صدا و سیما هم همین است. یعنی عده‌ای سرچشمه همه بحران‌های رسانه‌ای این شکلی را به صداوسیما مربوط می‌دانند و از قضا در صدا و سیما هم همیشه نکاتی هست که مصداق این رویکرد باشد. خود صدا وسیما هم دارد به این سیاست‌زدگی جامعه دامن می‌زند. چنان این سیاست‌زدگی و رویکرد جناحی در صداوسیما رخنه کرده که دیگر تظاهر به بی‌طرفی هم در برنامه‌های صدا وسیما وجود ندارد. این می‌تواند یک سم برای جامعه باشد. جامعه‌ای که خودش بیمار سیاست‌زدگی است.

به‌نظر شما شبکه‌های اجتماعی هم در این سیاست‌زدگی نقش دارند،‌ در واقع تولید و بازتولید آن در شبکه‌های اجتماعی به چه شکل است.
حتما همین طور است. اصولا فضای مجازی فضای واقعی است و اصلا دروغی نیست. مردم به اشتباه فکر می‌کنند که در فضای مجازی امنیت دارند و هرچه را که در دلشان است این فضا بیان می‌کنند. ‌از این نظر حتی ممکن است فضای مجازی واقعی‌تر از فضای واقعی باشد. بر همین اساس می‌گویم که فضای مجازی به‌شدت در ایران سیاست‌زده است. در هیچ جای دنیا فیس بوک به اندازه ایران سیاسی نیست. در گروه‌های وایبری و تلگرامی و ... پر است از گروه‌هایی که با رویکرد‌های سیاسی شناخته می‌شوند،‌ اصلاح‌طلب‌ها،‌ محافظه‌کارها، اعتدالیون، موافقان برجام، مخالفان و .... در واقع انگار همه هویت واقعی ما چه در فضای واقعی و چه در فضای اینترنت با موضع سیاسی‌مان سنجیده می‌شود. این خوب نیست. این به‌شدت برای ما ضرر دارد و مردم را از زندگی دور می‌کند؛ بنابراین شما از این حیث شاید نتوانید تفاوت زیادی میان تاکسی،‌ صف نان، اجتماع‌های کوچک مردم در هر جا از دنیای واقعی از یکسو و گروه‌های تلگرام و اینستاگرام و فیس بوک و ... پیدا کنید.

از همین رو است که من اصرار دارم که برنامه خندوانه را که توانسته در فقر اجتماعی خنده و شادی در جامعه ما مورد استقبال قرار بگیرد، سیاسی نکنیم. بگذاریم چنان‌که مردم خودشان با آن ارتباط برقرار می‌کنند،‌ تعامل دوطرفه با آن داشته باشند. نباید خنده مردم را سیاسی کرد. این موضوع هم برای جامعه ضرر دارد، ‌هم برای برنامه‌سازان و هم برای زندگی به معنی زندگی.