چینیها چگونه توانستند از یک واردکننده صد درصد به بزرگترین خودروساز جهان تبدیل شوند
رویای خودروسازی اژدهای زرد
دنیای اقتصاد: چین امروز به بزرگترین تولیدکننده خودرو در جهان تبدیل شده است. کشوری که در قرن بیستم در این صنعت حرفی برای گفتن نداشت، اکنون با فاصلهای زیاد تولیدکننده اصلی خودرو جهان است. شاید خودروهای چینی توان رقابت کیفی با بسیاری از خودروهای جهان را نداشته باشند، اما توان ارزآوری بالایی برای اقتصاد این کشور دارند. امروز خودروسازان چین توانستهاند خود را بهعنوان بازوهای قدرتمند اقتصاد این کشور معرفی کنند. این در حالی است که تا یک دهه قبل حتی تصور اینکه چینیها بتوانند بازار داخلی خود را هم تامین کنند، وجود نداشت.
دنیای اقتصاد: چین امروز به بزرگترین تولیدکننده خودرو در جهان تبدیل شده است. کشوری که در قرن بیستم در این صنعت حرفی برای گفتن نداشت، اکنون با فاصلهای زیاد تولیدکننده اصلی خودرو جهان است. شاید خودروهای چینی توان رقابت کیفی با بسیاری از خودروهای جهان را نداشته باشند، اما توان ارزآوری بالایی برای اقتصاد این کشور دارند. امروز خودروسازان چین توانستهاند خود را بهعنوان بازوهای قدرتمند اقتصاد این کشور معرفی کنند. این در حالی است که تا یک دهه قبل حتی تصور اینکه چینیها بتوانند بازار داخلی خود را هم تامین کنند، وجود نداشت. اما امروزه نه تنها بازار داخلی، بلکه بازار اغلب کشورهای در حال توسعه و برخی اقتصادهای نوظهور همچون شیلی، آرژانتین و برزیل هم در دست آنها است. سابقه تولید خودرو در چین به دهه ۲۰ میلادی باز میگردد. در سال ۱۹۲۸ اولین تحقیقات روی ساخت یک خودرو چینی آغاز شد. این تحقیقات، سه سال بعد نتیجه داد و در سال ۱۹۳۱ اولین خودرو چینی تولید شد. این خودرو چیزی بین وانت و کامیونت بود. یک خودرو باربری که نام مینگ شنگ را روی آن گذاشته بودند. برای بیش از یک دهه چینیها تمایلی به طراحی و تولید خودروهای سواری نشان نمیدادند. بعد از جنگ جهانی دوم بود که رفتهرفته خودروهای سواری در این کشور تولید شدند.
چین، امروز به بزرگترین تولیدکننده خودرو در جهان تبدیل شده است. کشوری که در قرن بیستم در این صنعت حرفی برای گفتن نداشت، اکنون با فاصلهای زیاد تولیدکننده اصلی خودرو جهان است. شاید خودروهای چینی توان رقابت کیفی با بسیاری از خودروهای جهان را نداشته باشند، اما توان ارزآوری بالایی برای اقتصاد این کشور دارند. امروز خودروسازان چین توانستهاند خود را بهعنوان بازوهای قدرتمند اقتصاد این کشور معرفی کنند. این در حالی است که تا یک دهه قبل حتی تصور اینکه چینیها بتوانند بازار داخلی خود را هم تامین کنند وجود نداشت. اما امروزه نه تنها بازار داخلی، بلکه بازار اغلب کشورهای در حال توسعه و برخی اقتصادهای نوظهور همچون شیلی، آرژانتین و برزیل هم در دست آنها است. سابقه تولید خودرو در چین به دهه ۲۰ میلادی باز میگردد. در سال ۱۹۲۸ اولین تحقیقات روی ساخت یک خودرو چینی آغاز شد. این تحقیقات، سه سال بعد نتیجه داد و در سال ۱۹۳۱ اولین خودرو چینی تولید شد. این خودرو چیزی بین وانت و کامیونت بود. یک خودرو باربری که نام مینگ شنگ را روی آن گذاشته بودند. برای بیش از یک دهه چینیها تمایلی به طراحی و تولید خودروهای سواری نشان نمیدادند. بعد از جنگ جهانی دوم بود که رفتهرفته خودروهای سواری در این کشور تولید شدند.
تولید کارگاهی
اگرچه چینیها بعد از جنگ جهانی دوم خودروسازی را جدی تر گرفتند اما نگاه آنها به این صنعت محلی و کارگاهی بود. در گوشه و کنار چین شرکتهای خودروسازی با سرمایه دولت تاسیس شدند. اما نگاهی که به روش تولید در آنها وجود داشت بهصورت تامین نیاز محدوده همان کارخانه بود. به لطف جمعیت بالای چین، بازارهای قابل توجه محلی برای خودرو وجود داشت و خودروسازان این کشور که در آن زمان شرکتهایی دولتی بودند تنها به تامین همان بازار
در دسترس خود توجه میکردند. از طرف دیگر به دلیل بافت کشاورزی چین، کماکان نگاه ویژهای به تولید وانتها و کامیونهایی که در مزارع کاربرد داشته باشد وجود داشت. بزرگترین مشکلی که در آن زمان برسر راه صنعت خودرو چین وجود داشت این بود که آنها بخش زیادی از قطعات را باید از خارج از کشور وارد میکردند. آن هم در شرایطی که سیاستهای سختگیرانه کمونیستی در کشور اعمال میشد و چین ارز لازم را هم برای این کار نداشت.
شکست کامل
مجموعه عوامل اقتصادی و سیاسی موجب شد تا شرکتهای چینی که برای تولید خودروهای سواری تلاش میکردند به مرور توان مالی برای ادامه تحقیق و آزمون و خطا را نداشته باشند. به این ترتیب از اواسط دهه ۶۰ میلادی عملا ساخت خودروهای سواری در این کشور متوقف شد. به این ترتیب همان شرکتهای معدودی هم که بهصورت تولید کارگاهی در چین خودرو سواری تولید میکردند یا بهطور کامل ورشکست شده و از چرخه تولید بیرون رفتند یا ترجیح دادند به جای تلاش برای تولید خودروهای سواری و از بین بردن سرمایه خود، به تولید وانت و کامیونتهای باری روی بیاورند که دست کم هم تکنولوژی ساده تری نیاز داشت و هم مشتری بیشتری برای آن وجود داشت، البته بخش عمده قطعات فنی این خودروها نیز از دیگر کشورها تامین میشد. کار خودروسازی در چین به جایی رسید که در سال ۱۹۷۸ میلادی تنها یک کارخانه به تولید خودرو سواری در این کشور میپرداخت. آن هم با تیراژ تولید کمی بیشتر از ۳ هزار دستگاه در سال. این در شرایطی بود که در این سالها وضعیت اقتصادی مردم اندک اندک رو به بهبود میرفت و طبقه متوسط چین در حال رشد کردن بود. جوامع روستایی در حال مهاجرت به شهرها بودند و اولین خواسته مردم بعد از داشتن خانه، خرید خودرو بود. به این ترتیب دولت چین ناگزیر شد رو به واردات بیاورد. در سال ۱۹۷۹ میلادی نزدیک به صد در صد نیاز بازار خودرو چین به خودروهای سواری را واردات تامین میکرد.
تدبیر دولت
دولت چین با مشاهده این شرایط تصمیم گرفت تا وضعیت را به سود تولید داخلی تغییر دهد. این دوران با آغاز اصلاحات اقتصادی و اعمال سیاست درهای باز همراه بود. دولت چین یک بار دیگر اقدام به تاسیس شرکتهایی کرد تا اقدام به واردات و مونتاژ خودرو در این کشور کنند، اما این شیوه نیز جواب نداد. دلیل آن سطح پایین زیرساختهای خودروسازی در چین بود. به این صورت که باید تمامی قطعات خودرو وارد میشد و عملا قیمت تمام شده تفاوت معنیداری با قیمت همان خودرو بهصورت واردات نداشت. به خصوص که باز هم به دلیل سطح دانش فنی پایین، کیفیت محصول نهایی بسیار پایینتر از همان خودرو بهصورت وارداتی بود و بازار خودرو چین از محصولات مونتاژ داخل استقبال نمیکرد. یکی دیگر از عوامل دخیل در شکست سیاست مونتاژ خودروهای خارجی در چین این بود که شرکتهای تازه تاسیس خودروسازی چین یا توان مالی وارد کردن خط تولید خودروهای با کیفیت را نداشتند یا اینکه شرکتهای معتبر با آنها وارد معامله نمیشدند، چراکه شرکتهای چینی میخواستند خودروها را با روش و در نظر نگرفتن استانداردهای شرکت مبدا تولید کنند. به این ترتیب ناگزیر بودند به سراغ شرکتهای غیر معتبر بروند یا مدلهای از رده خارج را مونتاژ کنند.
دولت چین سرانجام راه را در دعوت مستقیم از شرکتهای خودروساز معتبر دید. اعمال سیاست درهای باز هم به کمک دولت آمد و در پاییز سال ۱۹۷۸ میلادی دولت چین خودروسازان بزرگ جهان را دعوت کرد تا در یک همایش خودروسازی شرکت کنند. در این همایش بهطور رسمی از آنها دعوت به عمل آمد تا اقدام به تولید خودرو در چین کنند. تنها شرطی هم که برای آنها گذاشته شد این بود که باید بهصورت همکاری مشترک کار به انجام برسد.
فرش قرمز خودروسازی
این پیشنهاد با استقبال خودروسازان بزرگ جهان روبهرو شد. اگر چه چین در آن زمان اقتصاد بزرگ امروزی نبود، اما جمعیت رو به ازدیاد آن که با سرعت بسیار میرفت تا از مرز یک میلیارد نفر عبور کند، یک بازار بالقوه و وسوسه انگیز برای خودروسازان بزرگ جهان بود تا محصولات خود را در آن عرضه کنند. البته کار حضور خودروسازان خارجی در چین کار سادهای نبود و مذاکرات طولانی و دشواری در این زمینه آغاز شد. در نهایت دو طرف توافق کردند تا خودروسازان شرکتهای مشترکی با طرف چینی که در آن زمان دولت این کشور بود، تاسیس کنند. این مذاکرات نزدیک به ۶سال به طول انجامید. نخستین خودروساز بزرگی که خط تولید خود را در چین راهاندازی کرد، فولکس واگن آلمان بود. این خط تحت شرکت به نام فولکس واگن شانگهای راهاندازی شد. این اتفاق در سال ۱۹۸۴ میلادی رخ داد. راهاندازی این خط موجب شد تا فولکس واگن بتواند با استفاده از نیروی ارزانقیمت کار در چین، محصولاتی با بهای تمام شده پایینتر تولید کند. این مساله یک بازی برد- برد برای دو طرف به وجود آورد. بازار خودرو چین توانست به محصولات با کیفیت برسد و فولکس واگن نیز با محصولاتی با قیمت تمام شده
کمتر، توانست بازارهای صادراتی خود در کشورهای در حال توسعه را گسترش دهد. به فاصله کوتاهی شرکتهای خودروسازی دیگر هم مشابه این مدل همکاری را با طرف چینی آغاز کردند. شرکتهای جیپ پکن و پژو گوانگجو در همین راستا تاسیس شدند و تولید خود را آغاز کردند. در سال 1997 نیز جنرال موتورز وارد این بازی شد و کارخانه خود در چین را راهاندازی کرد.
چینِ خودروساز
باحضور شرکتهای خودروسازی بزرگ در چین، بازار این کشور تامین شد و سود حاصل از این مشارکت نیز به حساب چین سرازیر میشد؛ اما همچنان چین خودروساز نبود یا به بیان بهتر خودروسازی قابل ملاحظهای نداشت. در کنار شرکتهای خارجی، شرکتهای چینی نیز یک بار دیگر کار خود را آغاز کرده و توانسته بودند با بهرهگیری از حضور مهندسان و طراحان خارجی گامهایی در این زمینه بردارند. اما هنوز هم محصولی که قابل توجه باشد و بتواند بخشی از بازار را در داخل یا خارج از کشور به خود اختصاص دهد، نداشتند. دولت چین همچنان خودروسازی میخواست؛ تا جایی که این مساله به موضوع اصلی کنگره حزب کمونیست چین در سال 1992 تبدیل شد. در این زمان اگرچه شرکتهای خارجی در چین تولید داشتند، اما بازار خودرو این کشور همچنان نیازمند واردات برای رسیدن به تعادل بود. در کنگره حزب کمونیست در سال 92 میلادی، اینگونه تصمیمگیری شد که صنعت خودرو بهعنوان یک صنعت راهبردی و زیربنایی کشور شناسایی شود. در نتیجه آن، برای توسعه صنعت خودرو در این کشور تسهیلات ویژهای در نظر گرفته شد. سال 94 میلادی را باید سال استارت چین به سوی تبدیل شدن به یک خودروساز به حساب آورد. سالی که شرکتهای کوچک با دریافت وامهای دولتی و وارد کردن تکنولوژی شروع به تولید خودروهای سواری در تیراژ بالا کردند. در اواخر دهه 90 اقتصاد چین و به تبع آن بخش خودرو این کشور رونق گرفته بود و اکنون دیگر میتوانست هزینههای بالای تحقیق و توسعه را بپردازد. با ورود به قرن بیست و یکم این روند شتاب بیشتری گرفت و چینیها به سوی بازارهای خودرو در گوشه و کنار جهان حملهور شدند.
ارسال نظر