«بهره‌وری» به زبان ساده

از آغاز تولد نظام‌های سیاسی و اقتصادی در جهان همواره مساله بهره‌وری به‌عنوان یکی از مسائل کلیدی مطرح بوده است. شاید وقتی متوجه شوید که تفاوت در سطح زندگی و رفاه مردم در جوامع مختلف و حتی اقتدار دولت‌ها در گرو افزایش بهره‌وری است اهمیت این موضوع برای شما آشکار گردد. اختلاف سطح زندگی مردم در کشورهای مختلف نشان‌دهنده چیست؟ اصولا سطح زندگی مردم چگونه بهتر می‌شود؟ رفاه چگونه افزایش می‌یابد؟ پاسخ بسیار ساده است. زندگی مردم با کسب درآمد بیشتر و توانایی بالاتر در خرید کالاها و خدمات مختلف، دسترسی به مراکز درمانی و آموزشی مناسب، بهبود می‌یابد. ادبیات اقتصادی نشان می‌دهد تقریبا اختلاف در سطح زندگی کشورها با اختلاف در سطح بهره‌وری آنها همراه است. در مفهوم خیلی ساده منظور از بهره‌وری، میزان کالا و خدمات تولید شده در یک کشور و خدمات هر نفر ساعت نیروی کار است.

کشورهایی که قابلیت تولید کالا و خدمات با کیفیت را دارند از منابع در دسترسشان بهره بیشتری نسبت به سایرین می‌برند یا بهره‌‌وری بالاتری دارند. این کشورها حتی در شرایطی که منابع طبیعی بسیار ناچیزی دارند همواره دارای درآمد بالا بوده و سطح زندگی مردم آن کشور نیز با استانداردهای بالا همراه است. ارتباط بین بهره‌وری و سطح زندگی کاربردهای وسیعی در سیاست‌های بخش عمومی دارد. وقتی به این موضوع می‌اندیشیم که سیاست چگونه بر سطح زندگی ما اثر می‌گذارد؟ در واقع باید به یک پرسش کلیدی پاسخ دهیم که سیاست چگونه توانایی ما را در تولید کالاها و خدمات افزایش می‌دهد. لازمه بالا رفتن سطح زندگی مردم در یک جامعه در وهله اول وجود منبعی برای امرار معاش و گذران زندگی است. چگونه منبع درآمدی برای مردم ایجاد می‌شود؟ بله خیلی ساده است؛ با ایجاد شغل. لازمه ایجاد شغل، داشتن مهارت و تخصص در فعالیتی خاص است تا بتوان محصول حاصل از آن را روانه بازار کرد و کسب درآمد نمود. وقتی کشوری توانایی ایجاد شغل ندارد به این معنی است که نتوانسته بستری برای تولید کالا و خدمات ایجاد کند.

اگر تصمیم‌سازان یک کشور نگاهی بهره‌ور به مسائل داشته باشند، همواره در هر زمینه‌ای در پی تولید محصول یا خدمات با هزینه کمتر و منفعت بیشتر خواهند بود که این امر نیازمند تربیت نیروی متخصص است. اما قرار نیست ما در همه زمینه‌ها متخصص یا مبتکر اولیه باشیم. نگاه بهره‌ور به مسائل کشوری یعنی در هر زمینه‌ای بهترین تصمیم ممکن اتخاذ گردد تا در مجموع بتوان کالایی با کیفیت و قیمت مناسب تولید کرد. بنابراین شاید لازم باشد در برخی موارد اقدام به وارد کردن تجهیزات و ماشین‌آلات پیشرفته کنیم، گاهی جذب سرمایه‌گذاری خارجی کنیم تا نیروی کار ما با دانش روز دنیا آشنا شده و تخصص لازم را کسب کند. برای مثال کشور افغانستان نیز اگر کلیه منابع و تجهیزات خود را به‌کار بگیرد قادر به تولید هواپیمای مسافرتی خواهد بود اما در اینجا این سوال مطرح است این تولید با چه هزینه‌ای انجام شده و قیمت آن در بازار جهانی به چه صورت خواهد بود؟ لذا راه‌حل بهتر اجازه ورود تکنولوژی‌های نو به کشور و انتقال دانش آن به چرخه تولید کشور است.

مساله بهره‌وری به حدی مهم است که گاهی اوقات ممکن است صدمات آن برای یک کشور حتی از جنگ نیز بیشتر باشد. کشوری با بهره‌وری پایین، مقصد بسیاری از کالاها و خدمات تولید شده در نقاط مختلف دنیا است. وابستگی شدید به واردات نقطه تمرکز ریسک برای آن کشور خواهد بود. اگر عاملی بر جریان ورودی واردات در کشور تاثیری بگذارد اثر آن به‌سرعت از طریق قیمت‌ها به مردم منتقل می‌شود. از طرفی این مساله به‌شدت از قدرت و اقتدار یک دولت می‌کاهد زیرا به‌محض اعمال یک تحریم اقتصادی شریان زندگی به‌کلی در کشور دچار اخلال شده، و بدون هیچ درگیری و جنگی می‌توان خسارات اقتصادی زیادی به آن کشور وارد کرد. بنابراین بهره‌وری هم تاثیر بسزایی در سطح زندگی مردم دارد و هم فاکتوری برای سنجش اقتدار یک دولت است. افزایش بهره‌وری یعنی قابلیت تولید کالاها و خدمات بیشتر. با بالا رفتن میزان تولید کالاها، شرکت‌های تولیدی نیازمند نیروی کار بیشتر خواهند بود. اتصال هر کارگر به چرخه تولیدی یعنی آغاز شکل‌گیری یک زندگی و بهبود رفاه یک فرد یا یک خانواده.

از طرفی یک دولت مقتدر نقشی تعیین‌کننده بر اقتصاد دنیا دارد. تحت این شرایط در مواقع بحرانی و چالش‌های سیاسی نیازی به تهدید نظامی کشورها نخواهد بود و کافی است جریان برخی اقلام صادراتی به کشور مقابل را کاهش داد یا قطع کرد. متاسفانه در کشورهای وابسته به درآمدهای نفتی چون ما، بهره‌وری در سطح بسیار پایینی قرار دارد. طبق آمار و ارقام بانک جهانی تعداد شعب بانک‌ها نسبت به جمعیت در کشور ایران، از همه کشورهای خاورمیانه بیشتر است. این مساله نیز یکی دیگر از نشانه‌های رکود ناشی از بهره‌وری پایین در جامعه است. وقتی بهره‌وری در جامعه بالا باشد انواع و اقسام فرصت‌ها برای کسب منفعت بیشتر از منابع مالی وجود دارد و افراد سرمایه‌های خود را در بخش‌های مختلف سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما در جامعه‌ای که بهره‌وری پایین باشد چاره‌ای جز هدایت منابع به سمت بانک‌ها وجود ندارد.

بهره‌وری پایین ریشه تورم، بیکاری، تولید پایین، افزایش فقر، جرم و... است. در کشور تک‌محصولی ما نگاهی ویژه باید به این مساله داشت. کاهش بهره‌وری در بلندمدت تا مرز فروپاشی اقتصاد نیز می‌تواند پیش رود، برای مثال تصور کنید با افزایش بهره‌وری در انرژی‌های نو و تجدیدپذیر، رفته رفته تقاضای نفت در دنیا کاهش یابد. تحت این شرایط وضعیت برای کشوری چون ما به چه صورت خواهد بود؟ ما تنها یک کالا برای عرضه داریم و آن نیز تقاضایی نخواهد داشت، پاسخ روشن است؛ این به‌معنی نقطه پایان درآمد کشور و از بین رفتن اقتصاد خواهد بود. لذا در خور توجه است برخی از منابع حاصل از فروش نفت صرف سرمایه‌گذاری در بهبود فرآیند بهره‌وری در کشور شده و تولید کالاها و خدمات دیگر نیز جایی در اقتصاد کشور پیدا کنند.