رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری میگوید باید بین عقل و شرع و اخلاق و عاطفه تفاوت قائل شد
نه مطلقا بخشش و نه مطلقا مجازات
الهه ر مضانی «یک آموزگار نباید یکسره دانشآموز را تشویق کند؛ بلکه باید اگر خطایی از او سرزد او را تنبیه کند تا بفهمد که دیگر خطا نکند. گاهی باید نوازش کرد و گاهی هم باید فریاد زد. منتها هر کدام جای خودش را دارد و زمان خودش را. اصولا بهصورت عمومی رحمت خداوند متعال بر غضب خداوند سبقت دارد خدا بنا را بر عفو و توبه گذاشته است. » ت حلیلی را که خواندید «سیدرضا اکرمی» رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری، مشاور عالی وزیر کشور (عبدالرضا رحمانی فضلی) در امور روحانیت و رئیس شورای فرهنگی وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران درباره حق قصاص و بخشش و تاثیر آن از نظر اخلاقی و مذهبی بر جامعه گفته است.
الهه ر مضانی «یک آموزگار نباید یکسره دانشآموز را تشویق کند؛ بلکه باید اگر خطایی از او سرزد او را تنبیه کند تا بفهمد که دیگر خطا نکند. گاهی باید نوازش کرد و گاهی هم باید فریاد زد. منتها هر کدام جای خودش را دارد و زمان خودش را. اصولا بهصورت عمومی رحمت خداوند متعال بر غضب خداوند سبقت دارد خدا بنا را بر عفو و توبه گذاشته است.» ت
حلیلی را که خواندید «سیدرضا اکرمی» رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری، مشاور عالی وزیر کشور (عبدالرضا رحمانی فضلی) در امور روحانیت و رئیس شورای فرهنگی وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران درباره حق قصاص و بخشش و تاثیر آن از نظر اخلاقی و مذهبی بر جامعه گفته است. او که از اعضای جامعه روحانیت مبارز است از روحانیون هماستانی رئیسجمهور هم است. دبیر سابق جامعه وعاظ تهران و نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی از شهرهای سمنان و تهران میگوید: «ما نمیتوانیم بگوییم مطلقا اعدام یا مطلقا عفو. ما در توبه چند شرط داریم و میگوییم باید قاتل احساس ندامت کند و ابراز تنفر کند. آن پوست و گوشتی که از حرام به دست آمده آب شود و دوباره کارش را تکرار نکند. نه مثل بعضی از زندانیها که در مرخصی هم ممکن است مرتکب خطا شوند. ما باید بین عقل و شرع و اخلاق و عاطفه در شرایط مختلف تفاوت قائل بشویم.» آنچه در ادامه میخوانید دیدگاههای این تحصیلکرده 72 ساله خارج فقه درباره تصمیم بین عفو یا مجازات مرتکب است.
خداوند بین بخشش و قصاص به ما حق داده که یکی را انتخاب کنیم. به نظر میرسد این حق بیشتر شبیه یک آزمایش الهی است تا اینکه ما بخواهیم با اعدام متهم حقمان را بگیریم؛ بنابراین وقتی در این موقعیت قرار میگیریم انگار در یک آزمایش قرار گرفتهایم. تحلیل شما از این آزمایش چیست؟
در قرآن مجید سه بحث در این زمینه وجود دارد. اولین مورد اینکه، انسان ارزش والایی دارد؛ بهطوریکه اگر فردی بیگناه و بیجهت کشته شود، او باید بداند که یک نفر را از پای در نیاورده، بلکه گویا همه افراد را از پای درآورده است.
قرآن در این مورد میفرماید:«من قَتَلَ نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض قتل الناس جمیعاً » یعنی «جان یک انسان معادل جان همه انسانهای دیگر است.» دومین مورد اینکه اگر کسی ضربهای به دیگران زد، معنایش این است که او دیگر برای خودش هم ارزشی قائل نیست و چون مرتکب جرم شده و گناه کرده است باید از حیات دست بکشد. او باید خودش را مستعد مرگ و مستحق قصاص بداند. در این زمینه قرآن میفرماید: «ولکم فیالقصاص حیوه یا اولی الالباب» ای انسانهای دارای فکر و حیات یا نکنید این قصاص جنبه انتقام جویی و خنکشدن دل و امثال اینها باشد. البته این عامل بازدارنده است؛ یعنی باید هرکسی بداند وقتی بزند، میخورد. آن موقع است که بهطور طبیعی خودداری میکند یا اینکه وقتی فردی را بکشد،
کشته میشود، البته به این معنا نیست که تنها جان یک انسان را گرفته است؛ بلکه اولش خودش را نابود کرده، خانواده اش را بیسرپرست و عزیزانش را داغدار کرده است. در واقع این مورد جنبه بازدارندگی دارد؛ یعنی وقتی شما برای جان من ارزشی قائل نمیشوید دلیلی ندارد که من برای جان شما ارزش قائل شوم؛ یعنی هم حالت بازدارندگی دارد و هم حالت مکافات عمل دارد.
اما نکته سوم اینکه بر فرض فردی یک خلاف یا خیانتی کرده و عزیزی را از ما گرفته است. آیا با کشتن متهم، آن عزیز برمیگردد یا جبران میشود. بهطور قطع این طور نیست. درست است که خدای متعال به اولیای دم این حق را داده و میفرماید که حق اول تو قصاص است و حق دومت اگر خواستی بزرگواری کنی و رحمت الهی را بیشتر جلب کنی، گذشت و بخشش است، اما باید اولیای دم بدانند که حالا متهم عضوی از خانواده آنها را کشته و آنها را داغدار کرده، اما اگر آنها هم خواستار قصاص متهم شوند، خانواده دیگری را داغدار کردهاند.
پس میتوانند گذشت و عفو کنند چون خدای متعال این حق را به بازماندگان داده است و اگر این کار را انجام دهند قطعا کار شایستهای انجام دادهاند، اما به قول معروف باید این دقیقه ۹۰ باشد یعنی معلوم شود متهم مستعد قتل و اعدام است و بداند که کار خلافی کرده است و نه اینکه خدای ناکرده باب شود که یک عده بگویند فردی یک نفر را کشته و خانواده اش رضایت گرفته اند. این کار خطرات زیادی در بر دارد که باید به آن توجه کافی شود. مثلا اگر یک موضوع فردی نباشد، یک نفر بیاید بمبی بگذارد جمعیتی را از بین ببرد، حالا اگر بازماندگان بیایند و از قصاص صرف نظر کنند باید عفو شود؟ نه. به قول معروف یک حد حکومتی وجود دارد و یک حد فردی. ما باید به این موضوع هم توجه داشته باشیم. خدای نکرده اگر قتلی حالت محاربه داشته باشد (افساد فساد) آنجا دیگر عفوی وجود ندارد.
تفکرات عامیانهای راجع به قصاص و بخشش بین مردم وجود دارد. اینکه مردم تصور میکنند تا زمانی که فرد متهم قصاص نشود روح متوفی سرگردان است آیا شما از لحاظ مذهبی با این نظر موافقید؟
موافق نیستم. ببینید نباید این پروندهها را به هم ربط دهیم. جامعه و مردم ما حالات مختلفی دارند. اول که حادثه رخ میدهد یک خانواده بیسرپرست و فامیلی داغدار میشود، به سرعت همه حرف از کشتن قاتل میزنند و بر روی آن پافشاری میکنند. آرام آرام که زمان میگذرد، همه فکر میکنند و میگویند حالا متهم یک جنایتی کرده، آیا با کشتن این فرد مشکل حل میشود خب بعد از مدتی میبینید که اولیای دم تجدید نظر میکنند. البته مردم ما در این مسائل عاطفیاند یا احساسی. به نظر من باید در این مسائل قانون و شرع را در نظر بگیریم، و ببینیم که خدا چه فرموده است. خدایی که ما را آفریده و برای ما سند تکریم، تجلیل و احترام را صادر کرده است، اما اگر ما نسبت به قتل او بیتفاوت بودهایم واقعا به خودمان جفا کردهایم. آن قاتل انسان کم خردی بوده اما تماشاگران که عاقل بودند. جامعه باید نسبت به این مسائل احساس مسوولیت کند نه فقط از روی احساسات برخورد کنند. احساسات جای خود را دارد، اما حیات جامعه و امنیت آن را نمیتوانیم به هیچ وجه آسیبپذیر کنیم. اگر آسیبپذیر کنیم اول خودمان آسیب میبینیم.
در سالهای گذشته تاکنون اعدامهایی اجرا شده که بعضی از آنها در ملاء عام بوده تا درس عبرتی برای دیگران باشد. به نظر شما اعدام میتواند درس عبرتی برای افراد باشد یا این مدل بخششها.
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست
که هر چیزش به جای خویش نیکوست
ما نمیتوانیم بگوییم مطلقا اعدام یا مطلقا عفو، اما اگر خدای ناکرده فردی قتل، فساد و نسلی را تباه کرده باشد، چون دیگر بحث یک یا دو نفر نیست، او بسیاری از افراد را گرفتار و آلوده کرده، آنها را به فحشا، منکرات، مواد مخدر، سرقت و ناامنی و امثال اینها کشانده است. با این حساب دیگر حرفی از بخشش نیست چون اینجا بحث یک فرد نیست، بحث جامعه است. بحث این است که دیگر من احساس امنیت نمیکنم که دیگر بروم و یک دارو بخرم یا اینکه آخر شب دیگر نمیتوان به بیمارستان رفت، چون میدانم که در امنیت نیستم شاید جانم را از دست دهم. این مورد یک مساله عمومی و اجتماعی است و با یک مساله فردی و شخصی متفاوت است.
و ثانیا این طور نیست که بگویید دیشب فردی مرتکب قتل شده و امشب هم عفوش کردهاند. نه این طور نیست. بالاخره باید زمانی بگذرد و قاتل تنش بلرزد. ما در توبه چند شرط داریم و میگوییم باید قاتل احساس ندامت کند و ابراز تنفر کند. آن پوست و گوشتی که از حرام به دست آمده آب شود و دوباره کارش را تکرار نکند. نه مثل بعضی از زندانیها که در مرخصی هم ممکن است مرتکب خطا شوند. ما باید بین عقل و شرع و اخلاق و عاطفه در شرایط مختلف تفاوت قائل بشویم.
گویا این نوع بخشش در حال تکرار است. از طرفی در کشور ما همیشه اعدام صورت گرفته، اما در سطح بینالمللی این کار مورد نکوهش قرار گرفته است. در این مواقع تکرار دو معنی دارد، اینکه مردم احساساتی میشوند و تحت تاثیر تبلیغات در رسانهها و حتی آدمهای محبوب کشور قرار میگیرند؛ یعنی بهصورت سطحی و احساساتی به قضیه نگاه میکنند و فلسفه خاصی در ذهنشان ندارند یا اینکه با تعقل و تفکر و بهصورت آگاهانه تصمیم به گذشت و بخشش متهم به قصاص میگیرند. به نظر شما رفتار مردم این روزها از روی تفکر است یا اینکه تحت تاثیر احساسات و رسانهها
قرار میگیرند؟
با اینکه امروز فضای تاثیرات رسانه و تبلیغات و جوهای متفاوت در جامعه حاکم است ما باید به عقل و شرع و اخلاق بیشتر بها دهیم تا عاطفه. اعدام در همه جای دنیا وجود دارد. این شوخی است که فکر کنیم که در آمریکا یا اروپا اعدام نداریم. مثلا در اروپا، آمریکا و جاهای دیگر از جمله عربستان دهها نفر را اعدام میکنند منتها آنها یا رسانهای نمیکنند یا کمرنگ میکنند یا اینکه سطحی از کنار آن رد میشوند، اما در جامعه ما یا در جهان سوم میآیند و رسانههای بینالمللی اینها را نشر میکنند و میگویند اینها خشونت طلبند.
خب ما تعارف با کسی نداریم و هر کسی این اخبار را رصد کند، به یک جمع بندی میرسد که این اعدام در همه جای دنیا وجود دارد.
نکته دوم اینکه من معتقدم وقتی اینگونه امور پیش میآید و رسانهای برای عفو تبلیغات میکند بعد از آن هم باید به مردم دلایل خاص این کار را توضیح دهد، اما تو را به خدا این قضیه باب نشود.
جان مردم ارزش دارد. قرآن میفرماید: جان مردم معادل جان همه انسانها است، اما دلیل نمیشود چون مورد اول نتیجه داد موردهای بعدی هم به این صورت نتیجه بدهد.
شاید بعضی مواقع عفو نتیجه ندهد. چون قصاص باید بازدارنده و هشداردهنده باشد.
جنون و قتل در موارد مختلف احکام متفاوت دارد یک وقتی دعوای دو نفر شخصی است یک مساله است، اما زمانی که فردی با کسی خصومت دارد و او را پیدا نمیکند به سراغ زن یا فرزندش میآید و آنها را از بین میبرد، مساله دیگری است. این مورد دیگر عفو ندارد، چون محاربه و ایجاد فساد است.
ما باید بین این موارد تفاوت قائل شویم. و اگر در مواردی خانواده مقتول از حقشان گذشت کردند قوهقضائیه خودش باید سبک وسنگین کند. چون ما بدون تعارف برای امنیت جامعه، مال و جان آبرو و اعتبار مردم باید ارزش قائل باشیم.
بهنظر شما از لحاظ مذهبی تاثیر تنبیه بیشتر است؟ خداوند بیشتر به تنبیه تاکید داشته یا روشهای مثبت دیگر؟
ما از نگاه خدا نباید به مثبت و منفی بپردازیم. هر آنچه حلال کرده به مصلحت ما بوده و هرآنچه حرام کرده هم به مصلحت ما بوده است. همه اینها مثبت است.
بر فرض مثال، یک آموزگار نباید یکسره دانشآموز را تشویق کند؛ بلکه باید اگر خطایی از او سرزد او را تنبیه کند تا بفهمد که دیگر خطا نکند. گاهی باید نوازش کرد و گاهی هم باید فریاد زد. منتها هر کدام جای خودش را دارد و زمان خودش را. اصولا بهصورت عمومی رحمت خداوند متعال بر غضب خداوند سبقت دارد خدا بنا را بر عفو و توبه گذاشته، اما مثلا از شمر میشود گذشت خب مسلما نه.
ترحم بر پلنگ تیز دندان
جفا کاری بود بر مستمندان
ارسال نظر