نعمت الله اکبری 

روز دوشنبه ۴ مرداد در ساختمان سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور طبقه نهم سالن شهید بهشتی به دعوت شورای عالی آمایش در مورد آمایش سرزمین و اسناد توسعه استان اصفهان سخنرانی داشتم.شرکت کنندگان و دعوت شدگان کارشناسان ارشد سازمان های مدیریت استانها و برخی از روسای سازمان های مدیریت استان ها و اعضای شورای آمایش کشور بودند.ریاست جلسه با رییس شورا آقای مسجدی بود که قبلا رییس سازمان مدیریت یکی از استانهای ترک زبان بودند. و زمان جلسه سه ساعت یعنی از ۹ تا ۱۲ بود.موضوع طرح مطالعات آمایش استان و اسناد توسعه اصفهان.این مطالعات را من با همکاری چهار دانشگاه اصلی استان.دانشگاه اصفهان.صنعتی اصفهان .علوم پزشکی و هنر طی مدت دو سال انجام دادم.

نتایج مطالعات بسیار جالب بود و در حد خود کم نظیر .تمامی دستگاههای اجرایی استان در کنار همکاران هیات علمی بحث کردند و حتی دعواهای لفظی کردند و این مطالعات شکل گرفت و اسناد توسعه استان در سه زمینه اقتصادی .اجتماعی و زیست محیطی تهیه و در ۲۳ اسفند ۹۳ در شورای برنامه ریزی استان به تصویب رسید.شورای برنامه ریزی ۲۴ جلسه به بررسی این مطالعات اختصاص داد و یکی از اهدافی که دنبال می کردیم یعنی ارتقا دانش سازمانی مدیران دستگاهها طی ارایه این گزارشات اتفاق افتاد و یکی از ان نتایج اینکه بعد از دو سال کسی دیگر سخن از صنعت و گسترش در استان نزد یا دیگر جرات زدن نداشت. در جلسه شورای ملی آمایش یک ساعت من حرف زدم و دو ساعت اعضا حاضر در جلسه و طی صحبتها و نکاتی که گفته می شد کاملا جو ضد اصفهانی که در کشور بصورت آشکار و پنهان وجود دارد را با تمام وجود حس کردم .همه گویی در تلاش هستند که بگویند اصفهان و اصفهانی همه چیز را مصادره کرده است .این استان که نیازی ندارد. این استان که دلارهای نفتی را بلعیده است و دوباره همان سندروم و با بهتر بگویم توهم نصف جهان بشدت وجود دارد.توهمی که متاسفانه ما مدیران استان اصفهان نیز به آن دامن زده ایم و می زنیم به شکل های گوناگون که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست.

من نزدیک به یک ساعت و نیم فقط گوش دادم و هیچ نگفتم و بعد از ان به حضار گفتم لطفا عینک سندروم نصف جهان را از چشمانتان بر دارید تا با هم حرف بزنیم. اگر چه من آتشین طی بیست دقیقه جلسه را میخکوب کردم ولی برخی از انها نیز در گوش های خود پنبه کرده بودند . اصفهان از نظر شما برخوردار است .اما اصفهان پیش از آن که برخوردار باشد "باربردار " است و بار بسیاری از مسایل کشور را بدوش میکشد.اصفهان استانی است که برفش بیش است ولی بامش بیش نیست. اصفهان تا همین دقیقا دو سال پیش روزی دو میلیون لیتر بنزین یور و چهار تولید می کرد ولی یک لیتر ان در اصفهان مصرف نمی شد و به تهران و استانهای دیگر صادر می شد. اصفهان یازده درصد برق کشور را تولید می کند و دود و سرب ناشی از مصرف مازوت مصرفی را هر شب به حلقوم مردم می ریزد. اصفهان ورزش قهرمانی کشور را شکل می دهد ولی سرانه فضای ورزشی اصفهان به نیم متر هم نمی رسد و ته جدول استانها به لحاظ سرانه فضای ورزشی است

استان اصفهان تولید کننده اول شیر و تخم مرغ و گوشت سفید و بسباری از محصولات است ولی بالاترین تنش آبی را در سطح کشور دارد. درجلسه ای که سال ۹۴ در سازمان محیط زیست به دعوت خانم دکتر ابتکار در جمع مدیران و معاونین ایشان داشتم اگرچه قرار بود ده دقیقه من حرف بزنم و جلسه تبدیل شد به گفتگوی دو طرفه یک ساعته من و ایشان درخصوص مدل محیط زیست .در این جلسه دکتر ابتکار سه بار از دریاچه اورمیه سخن گفت ولی یکبار از زاینده رود حرفی نزد که من معترض شدم خانم دکتر زاینده روددفقط یک عارضه طبیعی نیست بلکه یک فرهنگ و تمدن و تاریخ نیز هست ولی متاسفانه کسی به آن توجه ندارد و خشک شدن زاینده رود فقط یک خسارت محیط زیستی نیست بلکه ریشه های فرهنگی را خشکانده ایم. اصفهان مالیات می گیرد و از مازاد درآمد استان کمترین سهم را میبرد. ۷.۵درصد از جمعیت دانشجویی کشور را یعنی دومین استان بعداز تهران را تربیت می کنند کمترین سهم را مدیریت وزارت علوم و بهداشت را دارد. استان اصفهان ۳۲ درصد از حمل و نقل سنگین کشور را تحمل می کنند و بالاترین نرخ تصادفات جاده ای را دارد به علت اینکه بخش عمده ای از حمل و نقل کشور از استان اصفهان می گذرد ولی هرگز به میزانی که باربردار است برخوردار نیست و صدها دلیل دیگر برای باربردار بودن اصفهان و نه برخوردار بودن که در این مجال نمیگنجد و شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگرپس دوستان و اهالی شمیم بیایید با این توهم و سندروم نصف جهان مبارزه کنیم و این نهاد غیر رسمی شکل گرفته علیه اصفهان را در هم بریزیم .اصفهان استانی است که بار کشور را چه در زمان جنگ چه در حال حاضر بدوش کشیده و می کشد اما بقدر برفی که دارد بامی برایش نساخته اند