هرگز دنبال شغل نرفتم
ترجمه: مجتبی پورمحسن اسطوره‌های موسیقی با اشتیاقی سوزان راه خود را ترسیم می‌کنند. برای کیتارو، ستاره‌ای که جایزه‌های گرمی و گلدن گلوب را دریافت کرده مسیر زندگی‌اش او را به قلب موسیقی عصر جدید (New Age Music) کشاند، اما او ورای چنین چهار چوب هایی است. کارهای این نابغه‌ موسیقی در ژانرهای مختلف ساخته شده است. او خالق موسیقی جاودانه «راه ابریشم» است. کیتارو این روزها در یک اتفاق مهم هنری در کشورمان، به ایران آمده است. ترجمه گفت‌و‌گویی از او را در زیر می‌خوانید: اخیرا در فیلم «442 - با افتخار زندگی کن، با عزت بمیر.» حضور داشته‌اید. می‌توانید برایمان از این فیلم بگویید و اینکه چگونه درگیرش شدید؟
«۴۴۲» دومین قسمت از سه‌گانه‌ ژاپنی - آمریکایی به کارگردانی آقای جونیچی سوزوکی است. این فیلم درباره‌ چهارصد و چهل و دومین هنگ پیاده نظامی است که بیشتر شامل سربازان آمریکایی ژاپنی‌الاصلی می‌شد که نه‌تنها علیه دشمن، بلکه علیه تعصب جنگیدند. آقای سوزوکی به من برای ساخت موسیقی فیلم «دوربین تویو - تاریخ آمریکایی‌های ژاپنی‌الاصل طی جنگ جهانی دوم» پیشنهاد داد. این مفهوم برای من الهام‌بخش بود، بنابراین مشتاق بودم که پیشنهاد او را قبول کنم و ورود او به جهان موسیقی‌ام را خوش‌آمد بگویم، همین‌طور در فیلم ۴۴۲ اگر وقت بیشتری داشتم دلم می‌خواست آهنگ‌هایی برای این فیلم بسازم. اما موسیقی انتخابی کاملا با تصاویر جفت و جور بود و من خیلی خوشحال بودم.
چه کسی در این فیلم با شما همکاری داشت و آیا می‌توانید به ما چشم‌اندازی از آنچه در جلسات نوشتن و ضبط آهنگ‌ها می‌گذشت بدهید؟
در سال ۱۹۹۳ من با الیوراستون برای فیلم «بهشت و زمین» همکاری کردم. او انرژی بسیار زیادی دارد و وقتی فیلم می‌سازد، جو منحصر به فردی دوروبرش خلق می‌کند. بنابراین به این فضا متکی شدم و در نتیجه به خاطر آلبومی که برای این فیلم ساخته بودم، جایزه‌ گلدن گلوب را بردم.
هنگامی که محصول نهایی را که شامل موسیقی شما هم می‌شود، می‌بینید چه احساسی دارید؟
فکر می‌کنم که موسیقی با فیلم همخوانی دارد. امیدوارم موسیقی من عناصر قدرتمند و دراماتیکی به فیلم بدهد.
شما به‌خاطر ساخت موسیقی «اثرات دریاچه غرب» همان‌طور که انتظار می‌رفت کاندیدای دریافت جایزه‌ گرمی شدید. می‌توانید درباره این پروژه به ما بگویید؟
این اثر حاصل همکاری‌ام با ژانگ ییمو، کارگردان چینی است. او اپرای مدرنی درباره‌ داستان شهر‌هانگژو ساخت. رقاصان روی سطح دریاچه می‌رقصیدند و ترکیب موسیقی، رقص و تصویر تماشایی است.
وقتی نسخه‌های اولیه این موسیقی را به طور جداگانه برای ژانگ ییمو اجرا کردید، او چه راهنمایی‌هایی کرد؟
وقتی او دی‌وی‌دی مرا که روی استخر در پارکی با سبک ژاپنی اجرا کردم، ژانگ از من خواست آهنگ‌هایی برای نمایش‌اش بسازم که درباره افسانه چین باستان بود. با وجود اینکه من در زمینه موسیقی چینی مطالعه داشتم، این کار چالش بزرگی برایم بود، ساخت موسیقی برای داستانی درباره چین باستان. البته نگران بودم که آیا واقعا موزیسین‌های ژاپنی می‌توانند این کار را انجام دهند یا نه. وقتی این پیشنهاد را دریافت کردم، یک بار به‌هانگژو سفر کردم و بارها و بارها از طریق ایمیل با ژانگ صحبت کردم. چین تاریخ طولانی با فرهنگ‌های متنوع دارد و من می‌خواستم تا حد ممکن این را بیان کنم.
درباره آلبوم «کوکای مقدس نسخه 4» به ما بگویید.
من اولین بار این پروژه را در سال ۲۰۰۱ با الهام از وقایع ۱۱ سپتامبر شروع کردم. آن موقع من در هواپیمایی بودم که از ژاپن به مقصد لس‌آنجلس در پرواز بود، اما هواپیما تغییر مسیر داد و به جزیره‌ هونولولو رفت و پنج روز هم آنجا ماند. طی آن مدت به این فکر افتادم که می‌توانم به‌عنوان یک موزیسین چه کاری برای صلح جهانی انجام دهم. بعد به این فکر افتادم که ناقوس‌های باستانی ژاپن را ضبط کنم (ناقوس‌ها در ژاپن مردم را ساکت و آرام می‌کنند) و با استفاده از آن نمونه‌ها آهنگ‌هایی را بسازم. در جزیره‌ای به نام شیکوکو، ۸۸ معبد وجود دارد. من برای ساختن نسخه چهارم کوکو، از نمونه ناقوس‌های ۳۹-۳۲ استفاده کردم و پنج آهنگ ساختم.
حالا اگر به عقب برگردید در آغاز کار حرفه‌ای، در عالم واقعیت دوست داشتید چه دستاوردی در حرفه موسیقی داشته باشید؟
طی دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ وقتی نوجوانی در ژاپن بودم خیلی موسیقی گوش می‌کردم. تحت‌تاثیر موسیقی پراگراسیر راک آمریکایی و ریتم‌ اند بلوز بودم. این موسیقی ذهنم را به خیلی چیزها باز کرد. اول شروع به نواختن گیتار کردم، بعد درام و کیبورد، زمانی بود که از دبیرستان فارغ‌التحصیل شدم و تصمیم گرفتم خودم را در تمام زندگی‌ام وقف موسیقی کنم اما من هرگز به مدرسه موسیقی نرفته‌ام و تئوری‌های موسیقی را نخوانده‌ام. همه چیزی که من می‌خواستم انجام دهم، خلق و اجرای آهنگ‌هایی بوده که از روحم نشات می‌گیرد. ایمان داشتم که می‌توانم این کار را بکنم. اما آن زمان فکر نمی‌کردم در حرفه موسیقی‌ام چه دستاوردی خواهم داشت.
چه توصیه‌ای به موزیسین‌های جوان دارید که چطور از عشق‌شان به موسیقی، شغلی دست و پا کنند؟
وقتی من از دبیرستان فارغ‌التحصیل شدم، پدر و مادرم به من گفتند که شغلی پایدار پیدا کنم و ‌باید می‌کردم. اما احساس کردم این چیزی نیست که من می‌خواهم و نمی‌توانم فکر موسیقی را از سرم بیرون کنم. بنابراین قرار بود بروم برای یکسری مشاغل،‌ کارآموزی کنم. ولی هرگز نرفتم. مادرم بعدا خیلی عصبانی شد اما به او گفتم که می‌خواهم برای چیزی کار کنم که واقعا دوست دارم و سرانجام او را متقاعد کردم و هرگز از تصمیمم پشیمان نشدم.
بنابراین فکر می‌کنم باید به خودتان اعتقاد داشته باشید و کاری را انجام دهید که واقعا از اعماق قلب‌تان دوست دارید.