چهارشنبه‌سوری  از جامعه و اقتصاد جدا نیست
سوم اسفند رئیس پلیس پیشگیری ناجا در حالی که با خبرنگار ایسنا درباره رعایت حقوق شهروندان، عملکرد ناجا و شیوه‌های پیشگیری از وقوع جرم حرف می‌زد به چهارشنبه‌سوری نیز اشاره‌ کرد و گفت: «برپایی تجمع برای برگزاری آیین چهارشنبه سوری ممنوع بوده و اجازه این کار داده نمی‌شود.» اگرچه سردار مهری در مصاحبه خود موضوعات مختلفی را مطرح کرده بود اما این نقل قول کوتاه از او بیش از سایر صحبت‌هایش و در مدت‌زمانی کوتاه در رسانه‌های خبری بازتاب یافت. همین که این گفته‌ها به این سرعت در جامعه پخش شد و واکنش‌ها و سوالاتی را به همراه آورد از اهمیت مراسم چهارشنبه سوری خبر می‌دهد. از سویی اعلام ممنوعیت تجمع برای مراسم چهارشنبه‌سوری آنقدر عجیب بود که استادان جامعه‌شناسی را نیز به تعجب واداشت. گفت‌و گوی «آخر هفته» با محمد امین قانعی‌راد را در ادامه می‌خوانید:

همان‌طور که می‌دانید در طول سال‌های مختلف ما با شکل‌های متفاوت برگزاری آیین ‌چهارشنبه‌سوری روبه‌رو بوده‌ایم. حتی در اساطیر هم نشانه‌هایی از این مراسم دیده می‌شود. در سال‌های اخیر این مراسم ابتدا محدود به فضاهای خاص شد تا اینکه اخیرا بنا بر اعلام پلیس برگزاری هر گونه تجمعی برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری ممنوع شده‌است. با درنظر گرفتن این دیرینه‌شناسی به نظر شما مردم وقتی با نیروی بازدارنده روبه‌رو می‌شوند چه واکنشی نشان می‌دهند؟ معمولا مردم نسبت به هر چیزی که دولت یا هر نیروی پلیسی به آن وارد شود، مقاومت کرده‌اند. به‌ویژه اینکه آن کار در عرف عمومی جامعه هم منفی تلقی نشده باشد. الان عرصه‌هایی، عرصه مبارزه فرهنگی شده‌اند. عرصه‌هایی که جامعه به آن حساسیت دارد. برای همین است که اگر نیروی پلیس اینجا وارد شود، جوابی نمی‌گیرد.
یعنی شما به مقاومت از سوی مردم اعتقاد دارید؟
تحلیل من این است که این مقاومت اتفاق می‌افتد. سال 1363 داخل کوچه‌ها آتش درست می‌کردند هر‌وقت هم پلیس می‌آمد، مردم داخل خانه می‌رفتند و با رفتن پلیس بار دیگر به کوچه می‌آمدند. آن موقع روحیات هنوز انقلابی و دوران، دوران جنگ بود، چه برسد به الان که جوانان عرصه‌های بیشتری را برای ابراز وجود جست‌و‌جو می‌کنند. به‌ویژه وقتی عرصه‌های سیاسی پر‌هزینه است آنها عرصه‌های فرهنگی را جایگزین کردند و سعی می‌کنند خود را نشان دهند. این عرصه فرهنگی، ممکن است که مراسم تاسوعا، چهارشنبه‌سوری، عید یا فوت پاشایی باشد. جوان‌ها خود را در فضایی که غیر‌سیاسی است ابراز می‌کنند و از حضور در این عرصه عمومی لذت می‌برند؛ زیرا آنجا تعامل، گفت‌و‌گو، معاشرت و بروز هیجان ممکن می‌شود. این‌ جوان‌ها برای از دست دادن این عرصه‌ها نیروی بازدارنده را نمی‌پذیرند و مقابل آن می‌ایستند. جوان‌ها عرصه‌های سیاسی را وا نهاده‌اند، اما آمادگی از کنار رفتن از عرصه فرهنگی را ندارند. اگر دستور بیاید که نباید مراسم برگزار شود با راه‌های مختلف دنبال این مراسم می‌روند. به‌طوری که مراسم زیرزمینی و به سمت حومه شهرها منتقل می‌شود. جایی که دسترسی پلیس به آن کمتر شود؛ به همین دلیل رفتار‌های غیر‌متعارف‌تر و آسیب‌زا‌تری هم ممکن است رخ دهد. برای همین من موفقیتی در این نوع برخوردهای پلیسی نمی‌بینم و ما را با مقاومت فرهنگی روبه‌رو می‌کند.
این تصمیم پلیس به نظر شما صرفا به امنیت شهروندان برمی‌گردد یا عوامل دیگری در آن دخیل بوده‌است؟
یک بحث حفظ ایمنی و امنیت اجتماعی است و بحث دیگر به ضدیت با فرهنگ جوانان و به معاشرت‌های اجتماعی از جمله بین دو جنس در فضای عمومی بازمی‌گردد. به نظر من ایمنی و امنیت اجتماعی برای نیروی پلیس مهم است. برگزاری مراسم چهارشنبه‌سوری با مواد آتش زا، آسیب‌زا‌تر هم شده است. بوته‌های هیزم به تدریج به مواد منفجره تبدیل شده است. در بخش زیادی از تهران همراه این موزیک رقص هم خواهد بود و یک اختلاط زن و مرد هم رخ می‌دهد؛ این هم برای نیروی پلیس مساله است. در حالی که در بسیاری از موارد در شهرک‌ها، ساکنان داخل حیاط مراسم را برگزار و به‌خاطر محرمیت ناشی از همسایگی همه به چشم همسایه نگاه می‌کنند.
اگر دختری باشد، پدرش کنارش است، اگر مردی باشد همسرش هم کنارش است. آنها تفریح می‌کنند، اما امنیت ناشی از مناسبات همسایگی هم برقرار می‌شود که جنس آن پلیسی نیست. این امنیت فرهنگی یک شکل کنترل با رواداری و تسامح بیشتری نسبت به عمل پلیس دارد. به نظر من اگر نسل سالمند کنار نسل جوان باشد این رفتار امنیت بیشتری دارد؛ اما اگر پلیس وارد شود، جوانان را از سالمندان جدا می‌کنند. جوان‌ها به دنبال مکانی دور از دسترس پلیس می‌گردند و این جدایی آسیب بیشتری دارد؛ بنابراین به میزان دخالت پلیس یک دوگانگی هم بین دو نسل جوان و سالمند ایجاد می‌شود. این نسل جوان که این محدودیت را نمی‌پذیرد راه‌های دیگری را می‌جوید و این‌گونه این جدایی ضریب ناامنی فیزیکی و اخلاقی را بالاتر می‌برد.
ابتدای صحبت‌تان به این اشاره کردید که چهارشنبه سوری از بین نمی‌رود اما از طرفی اگر نیروی بازدارنده فشار خود را بیشتر کند و از طرفی ورود زیاد مواد منفجره باعث رویگردانی خیلی از خانواده‌ها شود، بازهم ممکن است این مراسم در آینده ادامه یابد؟
بله. این مراسم جنبه نمادین دارد. مثلا اگر برای عید محدودیت اعمال شود بازهم مردم برگزار می‌کنند.
برخورد مناسب با برخی آیین‌های غیرعقلانی هم گاهی آسیب آن را کمتر کرده است. برای مثال قمه‌زنی که یک کار غیر‌بهداشتی و خودآزاری بود، تقدیس شده بود که بالاخره با آگاهی دادن کاهش پیدا کرد. در مورد مراسم چهارشنبه‌سوری اگر جنبه‌های منفی هم وجود دارد باید از روش‌های آگاهی‌بخشی و استفاده از نخبگان آن را کاهش داد. اگر در تلویزیون، چند هنرمند و نخبه معرفی شوند میزان آسیب‌زایی کاهش می‌یابد، اما در عین حال ریشه‌کن نمی‌شود.
پیش از این چهارشنبه‌سوری با مراسم قاشق‌زنی و فالگوش همراه بود. الان این بخش دیگر از بین رفته ولی هسته مرکزی آن باقی‌مانده است. هسته مرکزی آن به استقبال عید رفتن است. یک نوع شادی اولیه برای عیدی که قرار است به زودی بیاید. این هسته مرکزی که تقریبا در همه اعیاد دیگر جهان هم وجود دارد از بین رفتنی نیست. مثلا قبلا می‌گفتند که سیزده‌بدر خرافه است، اما یک نوع هوشمندی این را به روز طبیعت تبدیل کرد. توجه به طبیعت که خرافه نیست؛ آن هم در جامعه‌ای مثل ما که پر از مشکلات زیست محیطی است. این به‌روز شدن، مراسم باستانی را حفظ کرد و یک کارکرد نوین هم به آن داد.
این کارکرد نوینی که به نظر شما بهتر است به چهارشنبه‌سوری داده شود باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟
می‌توان با توجه به حرمتی که همه ادیان برای نور قائل می‌شوند نکته‌ای از مراسم چهارشنبه سوری استخراج کرد. این نور و روشنی سمبل‌هایی هستند که همه ادیان به آن احترام می‌گذارند. برای مثال در قران آیه‌ «الله نور السماوات و الارض» را داریم. نور یکی از اسامی الهی است برای همین نیروهایی مثل پلیس نباید دنبال کانالیزه کردن باشند. این دیگر کار نیروهای فرهنگی و نخبگان است، نه کار سیاست‌گذار. چرا باید این فکر باشد که تجمع برابر است با گناه؟ جوان‌ها و مردم کجا جمع شوند؟ آنها را نمی‌توان تنها در مراسم مذهبی یا ۲۲ بهمن جمع کرد. در روزی مانند ۲۲ بهمن دختر و پسر، بدحجاب و باحجاب باهم راه می‌روند، اما کسی کاری ندارد.
حالا چند روز این طرف‌تر این راه رفتن خطرزاست؟ نگرش سیاست‌گذاران باید نسبت به این موضوع عوض شود. از طرفی برخی هم می‌گویند این مراسم مبنای غیر‌عقلانی دارد. این افراد باید در نظر بگیرند که جامعه فقط روی عقلانیت نمی‌چرخد. بسیاری از آیین‌ها جنبه‌های ناعقلانی دارند، ولی کارکردهایشان عاطفی، اجتماعی و حتی اخلاقی است.
مثل عید که کارکرد اخلاقی دارد، اما بر جنبه احساسی استوار است. جامعه‌ای که جایی برای تخلیه هیجان ایجاد می‌کند اتفاقا کمتر دچار خشونت می‌شود. جوانان به عرصه‌هایی برای خالی کردن هیجان نیاز دارند. مثل مسابقه فوتبال که در آن هزاران نفر داد می‌زنند. اینها مگر می‌توانند این هیجان را در شهر انجام دهند؟ کنسرت‌ها، سینما و تئاتر هم این کارکردها را دارند و جامعه برای همین به آنها نیاز دارد.
یعنی شما به بازتعریف سنت‌های باستانی با توجه به وضعیت امروز اعتقاد دارید؟
به نظر من رادیو و تلویزیون باید به نخبه‌ها این فرصت را بدهند که از حوزه علوم انسانی، مطالعات فرهنگی، اقتصاد، دین‌پژوهی یا اسطوره‌پژوهی برای صحبت و گفت‌وگوی بیشتر در رابطه با آیین‌هایی اینچنینی استفاده شود. قطعا از این صحبت‌ها و گفت‌وگو‌ها ایده‌ای دریافت خواهد شد.
پلیس چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟
پلیس می‌تواند به تامین امنیت مراسم بپردازد.
خب هدف الان پلیس هم همین اعلام می‌شود.
منظور من کنترل برای تامین امنیت است. نیروی پلیس باید کمک مردم باشد. پلیس نباید نقش معلم را در جامعه داشته باشد بلکه باید ضابط قضایی باشد. جلو فرستادن پلیس در این زمینه منجر به بی‌اعتباری آن می‌شود و بین مردم و پلیس تنش ایجاد می‌کند. این مراسم در هر صورت پابرجا خواهد بود و با آن نمی‌شود مبارزه کرد زیرا یک پدیده فرهنگی است و موضوعی فردی نیست. فرهنگ جاذبه‌هایی دارد که افراد را به دنبال خود می‌کشاند.
برای همین شما می‌بینید که همه بخش‌های جامعه حتی اقتصاد هم مشغول برگزاری این مراسم است، پیر و جوان هم ندارد. کار مهم این است که از نخبه‌های فرهنگی برای کاهش آسیب‌های اخلاقی و فرهنگی آن بتوان استفاده کرد. این هم مراسم را پابرجا نگه می‌دارد و هم از پلیس برای حفظ امنیت استفاده می‌کند.