گفتوگو با فریدون آسرایی به بهانه تولید آلبوم جدید:
اعتماد به موسیقی ایرانی از بین رفته است
لیلا رضایی
فریدون آسرایی خوانندهای است که همیشه در حال آزمون و خطاست و به جوانهای عرصه آهنگسازی و تنظیم فرصت تجربههای تازه میدهد. برخی این نکته را حسن میدانند اما برخی نظری مخالف دارند. او از نسل خوانندگانی است که زحمات بسیاری کشید تا بتواند صدایش را به گوش مخاطبان برساند. همکاری او با بهروز صفاریان در اولین اثرش موجب شد همه او را با عنوان ترانه«خوشگل عاشق» بشناسند و نامش با این آهنگ بر سر زبانها بیفتد. بعد از آن اکثر آلبومهایش با استقبال مواجه شد و حالا هم قرار است اثر تازهای را روانه بازار کند.
لیلا رضایی
فریدون آسرایی خوانندهای است که همیشه در حال آزمون و خطاست و به جوانهای عرصه آهنگسازی و تنظیم فرصت تجربههای تازه میدهد. برخی این نکته را حسن میدانند اما برخی نظری مخالف دارند. او از نسل خوانندگانی است که زحمات بسیاری کشید تا بتواند صدایش را به گوش مخاطبان برساند. همکاری او با بهروز صفاریان در اولین اثرش موجب شد همه او را با عنوان ترانه«خوشگل عاشق» بشناسند و نامش با این آهنگ بر سر زبانها بیفتد.بعد از آن اکثر آلبومهایش با استقبال مواجه شد و حالا هم قرار است اثر تازهای را روانه بازار کند. با او درباره آلبوم جدیدش که معتقد است با آلبومهای قبلیاش تفاوتهای چشمگیری دارد، گفتوگو کردهایم:
در گفتوگوهایتان از انتشار آلبومی متفاوت حرف زدید، اما از اینکه این آلبوم چه تفاوتهایی با دیگر آلبومهایتان دارد، صحبتی نشده است. میتوانید از این تفاوتها بگویید؟
اگر مدعی تفاوت این آلبوم هستم، به این دلیل است که ترانه، ملودی و تنظیم آن را با دیگر آلبومها متفاوت کردهام. به جرات میتوانم بگویم که در انتخاب ترانههای این آلبوم سعی کردیم دیدگاه جدیدتری داشته باشیم و توانستیم ترانههای به روزتر و جدیدتری به لحاظ محتوی و مضمون و ... را اجرا کنیم.
یعنی کلیت آلبوم شکل گرفته است؟
در واقع ۹۰ درصد کارهای تولید این آلبوم انجام شده است و ۱۰ درصد بقیه هم در دست انجام است که به محض پایان یافتن، آلبوم را منتشر و روانه بازار موسیقی میکنیم تا آهنگهای آن در عین تازگی به دست مردم برسند و این طور نباشد که مردم مجبور باشند آهنگهای بیات و کهنه گوش کنند. البته این قطعات هنوز به قطعیت نهایی نشدهاند وحتی ممکن است برخی از آنها تغییراتی نیز داشته باشند.
برای ایجاد این تفاوتهایی که از آنها میگویید چه تمهیداتی انجام دادید؟
مثل همیشه رفتار کردم. نیازی نبود کار بخصوصی انجام شود و فقط تغییرات در چینش عوامل آلبوم کافی بود. به همین دلیل در ترکیب ترانهسرایان با افراد بیشتر و پختهای کار کردم. از این میان میتوان به هنرمندان ترانهسرایی همچون عبدالجبار کاکایی، حسین غیاثی و ... اشاره کرد که در این آلبوم از ترانههای سروده آنها استفاده کرده ام.
ولی در کارنامه شما همکاری با جوانترهای این عرصهها نیز به چشم میخورد. چرا اکنون فقط با حرفهایها کار میکنید؟
من بارها گفتهام و اتفاقا همه هم میدانند که هرگز بر این باور نبودهام که با حرفهایهای یک عرصه همکاری کنم. اگر یادتان باشد در اولین آلبومم ترانه «خوشگل عاشق» سراینده معروفی نداشت. چون اصولا من بهعنوان یک خواننده سرد و گرم چشیده اعتقادی به این ندارم که برای خوب بودن حتما باید با بهترینهای عرصه ترانه و ملودی و تنظیم و حرفهایها و پیشکسوتان همکاری کنم. بلکه آنچه برای من در درجه اول اولویت برای همکاری قرار دارد، ارائه کارهای خوب و قابل دفاع است. همیشه دوست داشته و دارم که آنچه از من منتشر میشود، سرسری نباشد و درخور توجه و ستایش باشد. مردم بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند و علاوهبر این در محافل هنری نیز حرفی برای گفتن داشته باشد و تکنیک و فنون هنر لازم را در خود دارا باشد. واقعا اگر یک کار، کار خوبی باشد چه اصراری بر این است که بدانیم توسط چه کسی ساخته و تولید شده است؟ چرا خود را درگیر اسامی و شهرت افراد میکنیم؟ به اعتقاد من نباید کسی خود را درگیر این نامهای مشهور و افراد معروف کند. چون خیلی از جوانها هستند که دارند بهتر، با انرژی و با ایدهتر کار میکنند اما بهواسطه اینکه کسی آنها را تحویل نمیگیرد، دیده نمیشوند. ما به راحتی فرصتهای طلایی تجربه کردن را از آنها میگیریم، بی آنکه به این فکر کنیم که آنها میتوانند آینده خوب و درخشانی داشته باشند. برای من به شخصه آنچه از اهمیت برخوردار است این است که یک کار به خوبی ارائه شود . اصلا برایم مهم نیست که این کار توسط چه کسی و چه کسانی ساخته و پرداخته شده است. اگر این بار میبینید که با حرفهایها هم کار میکنم دلیلی بر این نیست که از جوانها همکاری نگرفتهام. اگر منتظر باشید، خواهید دید که در این آلبوم با جوانها نیز همکاری کردهام و این همکاری منجر به تولید کارهای خوب و بدیع شده است.
در تولید یک قطعه چه معیارهایی را درنظر میگیرید؟
اینکه همه چیز یک قطعه به هم بیاید. اگر قرار بود ترانه حرف خودش را بزند و ملودی حرف خودش و همین طور تنظیم حرف خودش را، دیگر یک اثر موسیقایی شکل نمیگرفت و مفهومی نداشت. اگر ترانه به ملودی بیاید و تنظیم نیز درجهت رشد یک آهنگ باشد، قطعا شاهد موسیقی خوبی خواهیم بود، ولی اگر اجزا درخدمت هم نباشند، نمیتوانیم نتیجه خوبی را شاهد باشیم. من در آلبومهای قبلیام صحت گفتههایم را ثابت کردهام و با افرادی که خیلی سرشناس نبودهاند نیز همکاری کردهام که اتفاقا کارهای درخور و قابل توجهی شدهاند.
چنین چیزی شاید بیشتر به ضرر شما و البته به نفع آنهایی تمام شود که نه شهرت دارند و نه نامی و نشانی!
نه، بهتر است خوشبینانهتر نگاه کنیم. من فکر میکنم به ضرر هیچ کس نمیشود، اگر با هم تبادل فکر کنیم، اگر به خوبی با هم تبادل مثبت داشته باشیم و نقطه نظرات یکدیگر را در جهت پیشبرد کارمان استفاده کنیم و حسادت نورزیم و در همه حال کمک هم باشیم. من فکر میکنم اگر جوانها را قبول و باور داشته باشیم، به راحتی میتوانیم از ایدهها و انرژی زیادی که آنها دارند استفادههای بهینه ببریم. ضمن اینکه مطمئن باشید به لحاظ هزینه نیز با کمترین هزینه میتوان کارهای خوبی ساخت و منتشر کرد که به جای اینکه کسی ضرر و زیان کند، منفعت خواهد برد. همانطور که من ترانه خوشگل عاشق را از رضا مطلب تبریزی گرفتم که در آن روزگار کسی او را نمیشناخت. امروزه نیز به همین منوال کار میکنم و از ایدههای جوانها درجهت بهتر شدن کارهایم استفاده میکنم.
دیگر تفاوتهایی که در آلبومتان لحاظ کردهای چه تغییراتی هستند؟
هر آلبومی اصولا از دیگر آلبومهایم متفاوت است، اما در این آلبوم تفاوتها مشهودتر است؛ چراکه با افراد مختلفی همکاری میکنم و به یکی، دو نفر در قالب یک تیم بسنده نمیکنم که کارهای یکنواخت منتشر کنم. هیچ چیز برای من مهم نیست بلکه آنچه مهم است کلیت کار است که باید با رعایت تمامی اصول و مبانی لحاظ شود.
قضیه پست انتقادی تان در شبکههای اجتماعی مبنی بر دریافت جایزه و... چه بود که به فاصله چند ساعت آن را حذف کردید.
در این پست انتقادی داشتم به اینکه این تفکر اشتباه است که همه فکر میکنند خوانندهای که در جشنوارههای مختلف و ... مطرح شده است، توقع میرود که همه او را بشناسند و کنسرتهایش پر از جمعیت بشود . شخصا با چنین موضوعی مواجه شدم. وقتی بهعنوان خواننده مطرح معرفی شدم فکر میکردم اگر کنسرت برگزار کنم، قطعا آن کنسرت با استقبال خوبی از جانب مخاطبان مواجه خواهد شد، اما واقعا این اتفاق نیفتاد و اتفاقا برعکس تفکرم اتفاق افتاد. آلبوم من در دوجشنواره توانست مورد توجه واقع شود، و قشر روشنفکر و تحصیل کرده را نیز با خود همراه کند. چنین کاری قطعا ارزشهایی دارد که توانسته است منجر به جذب اینگونه مخاطبان شود. ولی برعکس جایزه نه تنها تاثیری در جذب مخاطب نداشته است، بلکه نتیجه عکس نیز دارد. در کنسرتهایی که در تهران و شهرستانها برگزار کردم، متوجه این موضوع شدم. چنین چیزی نشان میدهد که آلبومهای جشنواره اصلا اقبال خوبی در میان مردم نخواهد داشت. این موجب میشود هنرمندی که برفرض بخواهد فیلمی خوب را بسازد، فیلمی درجه ۳ را که بعضا مورد اقبال جشنواره قرار می گیرد،تولید کند .
متاسفانه در جامعهای زندگی میکنیم که باید همان فیلم های درجه ۳ را بسازیم. قبلا همه کشورهای اطراف همچون ترکیه، عربستان و .... در هنر و موسیقی از ما الهام میگرفتند این در حالی است که امروزه کاملا برعکس شده است و ما از روی آنها حتی کپیبرداری میکنیم. حداقل نمیآییم از موسیقی شیک غرب الهام بگیریم. همه پناه بردهاند به موسیقی عربی و ملودیهای قدیمی ترکی و یونانی و ....! و همهاش کپی و کپی و کپی!اصلا گوش مردم، سلیقه و ذائقه اشان عوض شده است. قبلا اوضاع خیلی بهتر بود و به عبارتی میتوان گفت چه بودیم و چه شدیم در حالی مردم درسال های قبل از موسیقی خوب استقبال میکردند که امروزه سلیقه اشان به سمت موسیقی بی اصالت. گرایش دارد و به موسیقیهای بی محتوایی که اصالتا ایرانی نیستند؛ چراکه ایرانی روز به روز دارد اعتماد به موسیقی خود را از دست میدهد. پناه آوردهایم به موسیقیهای بی هویت که چیزی در آنها وجود ندارد. ما باید بهدنبال موسیقی اصیل خودمان باشیم و نه موسیقی دست و پا شکسته کشورهای دیگر!
فکر میکنید علتش چیست؟
شما فکر میکنید چه فضایی در جامعه ما بهوجود آمده است؟ یک سر به کافی شاپهای دور و اطراف خودتان بزنید . آن وقت خواهید دید که چهارتا جوان به شکل گروهی برای قلیان کشیدن آمدهاند و هر کدامشان یک گوشی همراه به دست دارد و کار خودش را میکند. وقتی وضعیت به این منوال است و هر کسی در موبایل خود با دوستان مجازیاش مشغول چت کردن است و دوستان واقعیاش را فراموش میکند، چگونه توقع داریم اهل موسیقی باشند و موسیقی خوب را دنبال کنند؟ چگونه توقع داریم کتاب بخوانند؟ این نشان دهنده افسردگی در جامعه است . ما با جامعهای افسرده طرف هستیم. امروزه خوانندهای که کارهای نازل میخواند؛ و مردم را میرقصاند، بیشتر طرفدار دارد و مورد استقبال بیشتری واقع میشود. من نوعی باید بروم در قهوه خانهها و بندری بخوانم تا مخاطب جذب شود! بعد کنسرتت نفروشد. کار خوب هم که بسازی قضیه همین است. محمد اصفهانی، علیرضا عصار، خشایار اعتمادی و دیگران در گذشته چه خواندند و امروزه جوانترها چه میخوانند؟ اصلا قابل مقایسه نیست! خوانندگانی امثال ما که کارهای خوب ارائه کردهاند،ناامید شدهاند. این در حالی است که کشور ما جزو کشورهای جوان دنیاست و انتظار میرود جوانانی فرهیخته داشته باشد چون قشر بزرگی از این جوانان تحصیلات عالیه دارند. امیدوارم روزی برسد که تمامی این مشکلات از سر راه موسیقی برداشته شود.
ارسال نظر