سنتی به نام مشق در غیبت خلاقیت
سینا قنبرپور معلم گفته بود باید با ۴ رنگ دوباره مشق دیشب و مشق جدید را بنویسد. برایش توضیح داده بود که وقتی نشستی پای مشق یک کلمه با آبی، یک کلمه با قرمز، یک کلمه با مشکی و یک کلمه با سبز باشد. نقطه و کاما را هم باید حساب می‌کرد. معلم گفته بود این کار را می‌کنی تا یادت بماند وقتی داری مشق می‌نویسی رونویسی نکنی. مشق که فقط کاغذ سیاه کردن نیست. مشق تمرین است. اما حالا یک ساعت دیگر بیشتر به زنگ مدرسه باقی نمانده است. مادر از ساعت ۵ او را به هزار کلمه قربانت بروم و عزیزم از خواب بیدار کرده بود. دیشب وقتی مشق روز قبل را تمام کرد دیگر نای نوشتن نداشت و روی دفتر خوابش برد. پدر مرتب به مادر چشم‌غره می‌رفت که لوسش نمی‌کنی. نه می‌روی مدرسه وساطتش را بکنی و نه جای او مشق می‌نویسی. باید بفهمد که هر کاری قاعده‌ای دارد. بچه‌ اما این چیزها حالی‌اش نبود. دلش می‌خواست آن روز صبح بخوابد. دلش می‌خواست خودش را به مریضی بزند. روز قبل وقتی آقای معلم مشق‌ها را نگاه می‌کرد دیده بود که او چیزی حدود یک پاراگراف را جا انداخته است. همین شد که مشق ۴ رنگ نوشتن جریمه‌اش شد.


«سیدعلی عبداللهی حسینی» کارشناس تکنولوژی و گروه‌های آموزشی می‌گوید: «متاسفانه تصور می‌شود که تکلیف درسی چیزی است که معلم تکلیف می‌کند بچه‌ها انجام می‌دهند و والدین تحمل می‌کنند.»
او می‌افزاید: «امروزه مدرسه به عنوان تقویت‌کننده و مبدا تولید و اشاعه دهنده فرهنگ محسوب می‌شود و انتظار افراد جامعه نیز ایفای تعهدات قانونی مدرسه در قبال فرزندان است. از طرف دیگر مدرسه به تنهایی نمی‌تواند موجب تربیت مطلوب و همه جانبه افراد باشد؛ چراکه بخش عمده شخصیت فرد در جامعه و خانواده شکل می‌گیرد؛ بنابراین برای توفیق در آموزش و پرورش باید امکان پیوند سازنده‌ بین جامعه، خانواده و مدرسه به وجود آید که یکی از راه‌های این ارتباط، تکلیف دانش‌آموز است.»
این کارشناس تکنولوژی آموزشی توضیح می‌دهد: «به‌ نظر می‌رسد که قدمت تکلیف به درازای تاریخ آموزش است تا آنجا که بعضی از لوحه‌های کشف شده از زمان قدیم، نمایانگر تکلیف و تمرین بچه‌ها برای یادگیری است، اما اینکه چرا کودکان از انجام دادن تکلیف گریزانند؟ چه راهبردهایی برای بهبود شرایط انجام دادن تکلیف درسی موثر واقع می‌شود؟ برای ایجاد انگیزه در کودکان به منظور انجام دادن تکلیف چه شیوه‌هایی مفیدند؟ اصلا چراتکلیف؟


مادر آمده بود مدرسه و فقط کم مانده بود التماس کند. می‌گفت نمی‌توانم دیگر تحمل کنم که شما همه ذهن بچه مرا به تکلیف مشغول کرده‌اید. مادر قبلا با معلم صحبت کرده بود و به او اعتراض کرده بود، اما گویا رویه همچنان ادامه داشت. صبح تا ساعت ۱۲ ظهر زمان معمول مدرسه بود. از ساعت ۱۲ تا یک بعداز ظهر وقت ناهار بود. بعد کلاس‌های تقویتی و فوق‌برنامه شروع می‌شد. از ساعت ۲ تا ۴ هم فقط نوشتن مشق و انجام تکالیف بود. تازه وقتی بچه می‌رسید خانه آفتاب نشسته‌ بود. مادر می‌گفت بچه‌اش افسرده شده است. دلش می‌خواهد برود با همسن و سالانش بازی کند اما غروب شده و چنین اجازه‌ای به او نمی‌دهند. تازه باید بنشیند بقیه تکالیفش را انجام دهد. خسته و بی رمق می‌خوابد و دوباره همان وضع را فردا تجربه می‌کند. فقط می‌ماند یک پنج‌شنبه و جمعه. مدیر همه حرف‌ها را گوش می‌داد، اما در آخر می‌گفت خانم محترم آموزش و پرورش قانونی دارد مدرسه ما هم همان ابتدا برای شما برنامه‌هایش را تشریح کرد و شما موافقت کردید. ما خارج از آن چارچوب کاری نمی‌کنیم.
مادر دوباره حرف‌هایش را زد و وقتی مدیر همان واکنش را نشان داد گفت: ما کلی پول به شما ندادیم که یک بچه افسرده و خسته تحویل بگیریم.


پدر همیشه می‌گفت: «کار نیکو کردن از پر کردن است.» پسرش می‌گفت خب این یعنی چی؟
پدر برایش توضیح می‌داد که اگر می‌خواهی کاری ملکه ذهنت شود و خوب و دقیق و تمیز انجامش دهی باید مرتب تمرینش کنی. مشق هم برای همین است. پسر می‌گفت یعنی برای اینکه در بازی پلی استیشن بتوانم از دیگران ببرم باید مرتب بازی کنم. پدر ابرو به هم گره می‌زد می‌گفت نه پسرم دستخط آبروی هر فرد است. اگر قرار است خرچنگ قورباغه بنویسی که هیچ‌کس نتواند نوشته‌ات را بخواند درست هم نوشته باشی از تو غلط می‌گیرند. بعد می‌گویند آدم شلخته‌ای است.
پسر اما دلش می‌خواست پلی استیشن بازی کند. جذاب، پویا، با کلی تصاویر فوتبالیست‌های جام جهانی برزیل. می‌توانست هر بار در کالبد یکی از آن‌ها ظاهر شود و سعی کند مثل او گل بزند. او این تمرین را بیشتر دوست می‌داشت.


خیلی‌ها مثل این پدر معتقدند که کارنیکو کردن از پرکردن است. برای همین فکر می‌کنند مشق نوشتن و کاغذ سیاه کردن و تمرین به موفقیت منجر می‌شود. اما خیلی‌ها هم برعکس پدر و مادرها در سالنی نشسته بودند که قرار بود جلسه اولیا و مربیان برگزار شود. یکی می‌گفت این جلسه هم برای این است که باز پول بیشتری علاوه بر شهریه از ما بگیرند. یکی دیگر می‌گفت الان دوباره می‌خواهند بگویند شما با ما در آموزش به بچه‌ها همراهی نمی‌کنید. والدین زیاد نبودند. اما یکی از آنها گفت من ۴ سال قبل از استرالیا به ایران برگشته‌ام. دختر دومم آنجا مدرسه را شروع کرد و حالا دختر سوم اینجا مدرسه می‌رود. خیلی ناراحتم که آنجا چگونه با بچه‌ها رفتار می‌کردند و اینجا چطور. اصلا مشق نوشتن و تکلیف محور آموزش نبود. همه چیز در قالب کارهای گروهی انجام می‌شد. مفاهیم در قالب مراوده‌های گروهی ما هنوز می‌خواهیم به شیوه مکتبخانه و مدرسه ۱۰۰ سال قبل پیش برویم. الان دیگر عصر تکنولوژی و ارتباطات است.
یکی دیگر گفت تو را به خدا این را نگویید. زمان ما هرکس خوش‌خط بود اعتباری داشت. الان آنقدر همه چیز معطوف به تایپ کردن شده که اصلا بچه دو خط نمی‌تواند بنویسد. نه املا و نه آراستگی خط دیگر اهمیت ندارد. می‌ترسم چیزی به نام نوشتن را از یاد ببریم.
وقتی جلسه تشکیل شد، مشخص شد که جلسه مدرسه به دلیل اعتراضات والدین به میزان مشق شب تشکیل شده است. مدیر مدرسه شروع به دادن اطلاعاتی کرد. او برای والدین گفت: شخصی به نام کوپر در زمینه مشق شب تحقیقاتی کرده است. تحقیقات کوپر در سال (۱۹۹۴-۱۹۸۹) روی دانش‌آموزانی که مشق شب را انجام داده بودند و گروهی که آن را انجام نداده بودند به این نتیجه رسید که مشق شب به شدت برای پیشرفت دانش‌آموزان سودمند بوده است. دانش‌آموزانی که تکلیف شب را انجام داده بودند نسبت به دانش‌آموزانی که مشق شب را انجام نداده بودند، دارای ۷۰ درصد پیشرفت آموزشی بیشتر بودند. در بین دانش‌آموزانی که تکلیف انجام می‌دادند، آنهایی که تکلیف‌های بیشتری در طول هفته انجام می‌دادند، نسبت به گروهی که تکالیف کمتری انجام می‌دادند، پیشرفت بیشتری داشتند.
مدیر مدرسه توضیحاتش را با ذکر نتیجه دیگری از تحقیقات کوپر ادامه داد و افزود: نکته جالب‌تر این است که در مقایسه تکلیف شب با مطالعه نظارت شده در مدرسه، تکلیف شب، اثر سودمندتری در پیشرفت دانش‌آموز داشته است. تکلیف شب در کوتاه‌مدت می‌تواند باعث یادسپاری بهتر واقعیت‌ها و معلومات، افزایش فهم موضوع، تفکر انتقادی و پردازش بهتر اطلاعات و گسترش برنامه آموزشی شود و نیز در درازمدت می‌تواند شامل رشد عادت‌های بهتر مطالعه کردن، تکوین بازخورد‌های مثبت‌تر نسبت به مدرسه و مطالعه و تشویق یادگیری خارج از ساعات مدرسه شود.
یکی از والدین کلافه و سردرگم کلام مدیر را قطع کرد و گفت: شما این آقای کوپر یا پوپر را از کجا پیدا کرده‌اید؟ من به نتایج تحقیق او چه کار دارم. من دارم می‌بینم که بچه‌ام خسته‌ است. بچه‌ام همه‌اش استرس دارد که تکالیفش انجام نشود چه می‌شود. آیا واقعا زمانه، زمانه مشق شب دادن است؟ آیا از آن زمان که من و شما سر کلاس می‌رفتیم تا به حال هیچ اتفاقی هیچ پیشرفتی حاصل نشده است؟


یکی از موارد مهمی که دانش‌آموزان در انجام ندادن درست تکالیف بیان کرده‌اند، همین احساس بیگاری
(پر کردن بیهوده وقت) است. این احساس، هم به لحاظ ارتباط با محتوای آموزشی و هم به لحاظ حجم ومیزان تکلیف محل بحث است. دانش‌آموز می‌خواهد بداند که اگر رونویسی شب گذشته‌اش برای آموزش املا بوده است، پس چرا معلم آن را تصحیح نمی‌کند و در کمتر از چند ثانیه، فقط رو‌ی آن خط می‌کشد یا آن را امضا می‌کند؟ و اگر هم اشکالی بگیرد، از بدخطی یا نازیبانویسی آن است؟


یکی از مادرانی که در جلسه اولیا و مربیان حاضر بود هم نگذاشت این بحث مشق نوشتن و ننوشتن سخنرانی مدیر را کامل کند. گفت: اتفاقا من موافق مشق شب هستم. همین دو سه سالی که پنج‌شنبه‌ها را تعطیل کرده بودند چه چیزی عاید بچه‌ها شد ؟ چه چیزی عاید ما شد. کلافه‌تر و عصبی‌تر. آموزش و پرورش وظایفی دارد. آن وظایف که نباید به عهده پدر و مادر سنگینی بکند و والدین مجبور باشند زمان بیشتری را برای تکلیف مدرسه و انجام آن بگذارند. حالا اگر مدرسه دولتی بود حرفی. ما داریم پول می‌دهیم که خدمات خوب بگیریم.


ساعت به ۷ صبح نزدیک می‌شد. مادر خودکارها را به دست گرفته بود تا بچه نوبت‌ رنگ‌ها را اشتباه نکند. نمی‌خواست دوباره سر کلاس مشق شبش کار دستش دهد. پدر مرتب ساعتش را نگاه می‌کرد. آخرین رنگ به قرمز افتاد. نقطه.


*دکتر هریس کوپر/ روانشناس اجتماعی است که در زمینه شیوه‌های آموزشی و به‌ویژه مشق شب تحقیق کرده است. او استاد دانشگاه میسوری آمریکا بوده است.