حمایت از تولید راه وصول به توسعه
سیدمحمد بحرینیان* این روزها کشورمان با درگیری در شرایط رکود توام با تورم، اگر نگوییم وضعیت خطرناکی را تجربه میکند، حداقل شرایط ناهمگون و ناعادلانهای را میگذراند. از یک سو هر روز عرصه بر فعالیت تولیدی و تولیدکنندگان واقعی تنگتر میشود و ادامه حیات آنان پرهزینهتر میگردد و از سوی دیگر جریان فعالیت برای فعالیتهایی که به نظر نمیرسد چندان ارزش افزوده مولدی را به جامعه تزریق کنند، سهلتر و آسانتر میگردد.
فعالیتهای واسطهگرایانهای که نهتنها سهل و آسانند، بلکه منافع پرشمار و سهلالوصولی را نیز به همراه دارند و از آن طرف به هیچ بخش و گروهی در جامعه نیز پاسخگو نیستند و غمی از غمهای وطن بر دلشان سنگینی نمیکند.
فعالیتهای واسطهگرایانهای که نهتنها سهل و آسانند، بلکه منافع پرشمار و سهلالوصولی را نیز به همراه دارند و از آن طرف به هیچ بخش و گروهی در جامعه نیز پاسخگو نیستند و غمی از غمهای وطن بر دلشان سنگینی نمیکند.
سیدمحمد بحرینیان* این روزها کشورمان با درگیری در شرایط رکود توام با تورم، اگر نگوییم وضعیت خطرناکی را تجربه میکند، حداقل شرایط ناهمگون و ناعادلانهای را میگذراند. از یک سو هر روز عرصه بر فعالیت تولیدی و تولیدکنندگان واقعی تنگتر میشود و ادامه حیات آنان پرهزینهتر میگردد و از سوی دیگر جریان فعالیت برای فعالیتهایی که به نظر نمیرسد چندان ارزش افزوده مولدی را به جامعه تزریق کنند، سهلتر و آسانتر میگردد.
فعالیتهای واسطهگرایانهای که نهتنها سهل و آسانند، بلکه منافع پرشمار و سهلالوصولی را نیز به همراه دارند و از آن طرف به هیچ بخش و گروهی در جامعه نیز پاسخگو نیستند و غمی از غمهای وطن بر دلشان سنگینی نمیکند. این آسیاب، در گردش هرروزه خود میچرخد، اما به نظر نمیرسد چرخ آن، گندمی را که متعلق به ملت است آسیاب کند.
سیاستمداران لازم است به این نکته توجه نمایند که تصمیمهایی که برای رضایت خاطر مردم و تامین نیازهای کوتاهمدت آنان بدون توجه به نتایج بلندمدت این تصمیمات میگیرند، ممکن است در کوتاهمدت منافع کوچکی را برای مردم به همراه بیاورد، اما ممکن است در بلندمدت شرّی فاجعهآمیز را برای مردم به همراه داشته باشد. فردریک باستیات میگوید: «در حوزه اقتصاد یک عمل، عادت، نهاد و یا یک قانون فقط دارای یک تاثیر واحد نیست، بلکه زنجیرهای از تاثیرات را به دنبال دارد. از میان این تاثیرات اولین اثر، فوری است و همزمان با علت خود ظاهر میشود.
...این اثر دیده میشود اما آثار بعدی متعاقب آن ظهور میکنند و دیده نمیشوند، اگر بتوانیم آنها را پیشبینی کنیم موفق خواهیم بود.»
حال این سوال پدید میآید که اگر با تکیه بر بخشهای واسطهگری و بدون توجه به بخش تولید میتوان کشور را به سعادت و توسعه رساند، چرا طی چند دهه گذشته با رفتارهای نامهربانانه در مورد بخش تولید، نداشتن برنامهای جامع و کارآمد برای آن و فراهم نکردن شرایط و ایجاد فشار و مضیقه در تامین منابع مالی برای تولیدکنندگان و همچنین با تسهیل انجام فعالتهای واسطهگری در کشور و فراهم کردن شرایط و انبساط تامین منابع مالی برای واسطهگران نتوانستیم به این مهم دست یابیم و هر روز اقتصاد را بحرانزدهتر و آشفتهتر
از دیروز نظارهگر بودیم؟
به دلیل اشتباهات کاملا قابل توجه در طول ۴۲ سال گذشته و وجود مشکلات ساختاری اساسی در کشور اقتصاد ما بهتدریج و طی سالها با رشد دُمَلی روبرو شده که به احتمال بسیار زیاد باید در طول ۵ یا ۶ سال آینده منتظر سرباز کردن آن مینشستیم. اما به دلیل سوءتدبیرها در ده سال گذشته و شدت یافتن تحریمها در این دوران این وضعیت سریعتر رخ داد. شاید بتوان گفت این وضعیت عنایتی بود که از طریق آن چشمها باز شود تا بتوانیم بستر مناسب را برای تعالی کشور تشخص دهیم و فراهم نماییم. حال در این شرایط اگر این فرصت برجسته و مغتنم نیز از دست برود، ممکن است تا چند نسل دیگر دوباره چنین فرصتی برای تعالی کشور بدست نیاید.
خوشبختانه کشورمان بر اثر تلاشهای صورت گرفته در گذشته علیرغم نداشتن نقشه راه و وجود سردرگمیهای فراوان در تصمیمگیریهای دولتها و سیاستمدارانشان هنوز توانمندی و امکانات لازم جهت جهش اساسی و دسترسی به اوج پیشرفت را در خود دارد. لیکن در اینجا گفتاری منسوب به آلبرت انیشتین وجود دارد که توجه به آن الزامی مینماید: «به هنگام رویارویی با مشکلات اساسی نمیتوان از همان سطح تفکری که آن مشکلات را به وجود آورده، آنها را برطرف کنیم.»
حال با توجه به تجارب حاصل شده از طریق آزمونها و خطاهای صورت گرفته در نحوه مدیریت کشور در طی سالیان سال که کشور هم بهای کمی برای حصول آنها نپرداخته است، میتوان گفت که شیوههای تصمیمگیری و تصمیمهایی از جنس گذشته ما را به سر منزل مقصود نمیرساند.
ایجاد تغییری از نوع بهبود رشد و شکوفایی نیازمند تغییری بنیادین در ساختارها، روشها و نوع تصمیمگیری در کشور است، تغییری که بتواند اوج اقتدار، سربلندی و سعادت را برای همه اعضای این کشور در حال و آینده به همراه داشته باشد و کشور عزیزمان را به جایگاههای رفیع و سعادتمند برساند.
تعقل، تدبیر و برنامه چاره کار است، نه اینکه با پاک کردن صورت مسئله میهن خود را به صورت دربست جولانگاه غیرمنطقی محصولات خارجی نماییم. باشد که هر تلاشی بتواند بخشی از کلاف در هم تنیده دور باطل توسعهنیافتگی در کشور را باز نموده و راهکارهای و راهبردهای دستیابی به اهداف آرمانهای ملی را پررنگ نماید.
*رئیس کمیسیون اقتصاد کلان اتاق بازرگانی ایران
فعالیتهای واسطهگرایانهای که نهتنها سهل و آسانند، بلکه منافع پرشمار و سهلالوصولی را نیز به همراه دارند و از آن طرف به هیچ بخش و گروهی در جامعه نیز پاسخگو نیستند و غمی از غمهای وطن بر دلشان سنگینی نمیکند. این آسیاب، در گردش هرروزه خود میچرخد، اما به نظر نمیرسد چرخ آن، گندمی را که متعلق به ملت است آسیاب کند.
سیاستمداران لازم است به این نکته توجه نمایند که تصمیمهایی که برای رضایت خاطر مردم و تامین نیازهای کوتاهمدت آنان بدون توجه به نتایج بلندمدت این تصمیمات میگیرند، ممکن است در کوتاهمدت منافع کوچکی را برای مردم به همراه بیاورد، اما ممکن است در بلندمدت شرّی فاجعهآمیز را برای مردم به همراه داشته باشد. فردریک باستیات میگوید: «در حوزه اقتصاد یک عمل، عادت، نهاد و یا یک قانون فقط دارای یک تاثیر واحد نیست، بلکه زنجیرهای از تاثیرات را به دنبال دارد. از میان این تاثیرات اولین اثر، فوری است و همزمان با علت خود ظاهر میشود.
...این اثر دیده میشود اما آثار بعدی متعاقب آن ظهور میکنند و دیده نمیشوند، اگر بتوانیم آنها را پیشبینی کنیم موفق خواهیم بود.»
حال این سوال پدید میآید که اگر با تکیه بر بخشهای واسطهگری و بدون توجه به بخش تولید میتوان کشور را به سعادت و توسعه رساند، چرا طی چند دهه گذشته با رفتارهای نامهربانانه در مورد بخش تولید، نداشتن برنامهای جامع و کارآمد برای آن و فراهم نکردن شرایط و ایجاد فشار و مضیقه در تامین منابع مالی برای تولیدکنندگان و همچنین با تسهیل انجام فعالتهای واسطهگری در کشور و فراهم کردن شرایط و انبساط تامین منابع مالی برای واسطهگران نتوانستیم به این مهم دست یابیم و هر روز اقتصاد را بحرانزدهتر و آشفتهتر
از دیروز نظارهگر بودیم؟
به دلیل اشتباهات کاملا قابل توجه در طول ۴۲ سال گذشته و وجود مشکلات ساختاری اساسی در کشور اقتصاد ما بهتدریج و طی سالها با رشد دُمَلی روبرو شده که به احتمال بسیار زیاد باید در طول ۵ یا ۶ سال آینده منتظر سرباز کردن آن مینشستیم. اما به دلیل سوءتدبیرها در ده سال گذشته و شدت یافتن تحریمها در این دوران این وضعیت سریعتر رخ داد. شاید بتوان گفت این وضعیت عنایتی بود که از طریق آن چشمها باز شود تا بتوانیم بستر مناسب را برای تعالی کشور تشخص دهیم و فراهم نماییم. حال در این شرایط اگر این فرصت برجسته و مغتنم نیز از دست برود، ممکن است تا چند نسل دیگر دوباره چنین فرصتی برای تعالی کشور بدست نیاید.
خوشبختانه کشورمان بر اثر تلاشهای صورت گرفته در گذشته علیرغم نداشتن نقشه راه و وجود سردرگمیهای فراوان در تصمیمگیریهای دولتها و سیاستمدارانشان هنوز توانمندی و امکانات لازم جهت جهش اساسی و دسترسی به اوج پیشرفت را در خود دارد. لیکن در اینجا گفتاری منسوب به آلبرت انیشتین وجود دارد که توجه به آن الزامی مینماید: «به هنگام رویارویی با مشکلات اساسی نمیتوان از همان سطح تفکری که آن مشکلات را به وجود آورده، آنها را برطرف کنیم.»
حال با توجه به تجارب حاصل شده از طریق آزمونها و خطاهای صورت گرفته در نحوه مدیریت کشور در طی سالیان سال که کشور هم بهای کمی برای حصول آنها نپرداخته است، میتوان گفت که شیوههای تصمیمگیری و تصمیمهایی از جنس گذشته ما را به سر منزل مقصود نمیرساند.
ایجاد تغییری از نوع بهبود رشد و شکوفایی نیازمند تغییری بنیادین در ساختارها، روشها و نوع تصمیمگیری در کشور است، تغییری که بتواند اوج اقتدار، سربلندی و سعادت را برای همه اعضای این کشور در حال و آینده به همراه داشته باشد و کشور عزیزمان را به جایگاههای رفیع و سعادتمند برساند.
تعقل، تدبیر و برنامه چاره کار است، نه اینکه با پاک کردن صورت مسئله میهن خود را به صورت دربست جولانگاه غیرمنطقی محصولات خارجی نماییم. باشد که هر تلاشی بتواند بخشی از کلاف در هم تنیده دور باطل توسعهنیافتگی در کشور را باز نموده و راهکارهای و راهبردهای دستیابی به اهداف آرمانهای ملی را پررنگ نماید.
*رئیس کمیسیون اقتصاد کلان اتاق بازرگانی ایران
ارسال نظر