عقاب با قلب شیر

می‌خواهید باور کنید، می‌خواهید باور نکنید؛ محصولات مازراتی آنقدرها هم که به نظر می‌آیند، در دنیا به‌عنوان سوپراسپرت‌های تراز اول شناخته نمی‌شوند. یعنی واقعیت آن است که گرن‌توریزمو، گرن‌کوپه و حتی کواتروپورته به سختی می‌توانند در برابر رقبایی مثل آئودی آر۸، نیسان جی‌تی‌آر، آستون‌مارتین ونتیج و بی‌ام‌و ام۴ مقاومت کنند. نه اینکه خودروهای گفته‌ شده به درد پیرمردها می‌خورد. منظور این است که به ‌اندازه‌ای که چهره‌شان خشونت و جسارت دارند، روی پیست تندخو و آتش‌فشانی نیستند. اما در بین تولیدات این ایتالیایی یک محصول وجود دارد که حسابش از بقیه جداست. ویرایشی منحصر به فرد از گرن‌توریزمو با نام «ام‌سی‌استراداله». یکی از جنگاورترین کوپه‌های دنیا. خودرویی که او را با پورشه ۹۱۱ و حتی فراری کالیفرنیا مقایسه می‌‌کنند. باید اعتراف کرد که مازراتی ام‌سی، ترسی وحشتناک بین رقبا انداخته است. محصولی که با آن چهره دلهره‌آور و آن مشخصات فنی هولناکش، دست به خلق اعداد و ارقام عجیبی زده است. خیلی‌ها می‌گویند شرکت روی این خودرو از رانت عجیب و غریبی استفاده کرده است. به عبارتی دیگر مازراتی گرن‌توریزمو ام‌سی استراداله دست به دوپینگ زده است؛ یک دوپینگ قانونی!

از کجا آمد؟

طراح اسطوره‌ای ایتالیا «جیورجیتو‌جیوجیارو» سال ۲۰۰۰ برای مازراتی خودرویی طراحی کرد که روزگار این شرکت را از این رو به آن رو کرد. تا پیش از این اغلب تولیدات مازراتی اگرچه با پیشرانه‌های پرقدرتی تولید می‌شدند و واقعا روی جاده عملکرد خوبی داشتند، ولی اغلب به دلیل چهره کسل‌کننده‌شان خیلی با استقبال روبه‌رو نمی‌شدند. در حقیقت آنها مسابقه را تا خط پایان پیش می‌بردند ولی ناگهان در چند قدمی پیروزی، مدال طلا را به فراری و آلفارومئوی هم‌وطن واگذار می‌کردند. این پروسه با معرفی مدل «کوپه» دستخوش تغییرات مهمی شد. همان‌طور که گفتیم جیوجیارو کاری با مازراتی کرد که در تاریخ شرکت بی‌سابقه بود. در حقیقت مدل کوپه، اسپرت باکلاس و شیکی بود که علاوه بر خواص چشمگیر جوان‌گرایی، زیر پوستش تجمل‌گرایی را نیز لحاظ کرده بود. محصولی بسیار موفق که از سوی مجله فوربس به‌عنوان بهترین جی‌تی سال ۲۰۰۱ انتخاب شد. البته ورود کوپه به کارزار سوپراسپرت‌های مطرح، آنقدرها هم خالی از جنجال نبود. خیلی‌ها بر این باور بودند که این خودرو از روی جگوار ایکس‌.کی.آر انگلیسی کپی شده و ساختار فنی‌اش شبیه پورشه ۹۱۱ است. شایعاتی که هیچ‌گاه آنقدر جدی نشدند که بتوانند تاثیری بر محبوبیت آن بگذارند. به‌طوری‌که از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۷ بدون یک روز توقف تولید شد. پیشرانه پایه آن یک قلب ۲/ ۴ لیتری هشت سیلندر Vشکل به قدرت ۳۸۵ اسب‌بخار بود و با همین خروجی خیلی‌ها را از روی پیست محو می‌کرد. حول و حوش سال ۲۰۰۶ بود که دوباره آن سندرم آزاردهنده مازراتی سراغش آمد. یعنی باز هم شرکت گرفتار پدیده تولید خودروهایی با باطن جذاب و ظاهر کسل‌کننده شد. بنابر‌این مجددا به معجزه‌ای مانند آنچه ایتال‌دیزاین (شرکتی که جیوجیارو در آن کار می‌کرد) نیاز بود. در سال ۲۰۰۷، همان ایامی که مالکیت فیات بر شرکت‌هایی مانند آلفارومئو، فراری و مازراتی کاملا تثبیت شده بود، جانشین کوپه آمد. خودرویی که حالا طراحی‌اش به «پینین‌فارینا» واگذار شده بود. موسسه نامدار ایتالیایی که وظیفه طراحی خودروهای فراری را به عهده داشت. محصول جدید با همان ساختار کوپه ۲ درب سایز بزرگ، به اسم گرن‌توریزمو وارد بازی شد. با این تفاوت که زبان طراحی‌اش از یک اسپرت جذاب به یک عقاب اخم‌آلود تبدیل شده بود. خیلی زود معلوم شد که مازراتی‌های جدید با یک برگ همیشه برنده وارد میدان می‌شوند؛ شرکت آنها را با پیشرانه‌های فراری می‌ساخت. در حقیقت گرن‌توریزمو همان فراری ۵۹۹ جی‌تی‌بی با لباسی اسپرت‌تر و گیراتر بود. بلیت این کوپه از همان روز اول، برنده شد. اوایل با پیشرانه سنتی ۲/ ۴ لیتری ۸ سیلندر Vشکل که با تغییراتی به قدرت ۳۹۹ اسب‌بخار رسیده بود، بازار را ترساند. سپس با معرفی گرن‌توریزمو S که درون سینه‌اش یک قلب ۷/ ۴ لیتری ۴۳۴ اسب‌بخاری بود، به کلی عنان کار را دست خود گرفت. اما این خودرو آن‌طور که انتظار می‌رفت نمی‌توانست خواص را به سوی خودش بکشاند. حالا این‌بار مشکل برعکس شده بود؛ شرکت خودرویی داشت که از نظر شکل و قیافه به طرزی وهم‌آلود زیبا بود ولی از نظر فنی نمی‌توانست از زیر سایه سنگین فراری بیرون بیاید. دو سه سالی که از عرضه نسخه‌های استاندارد و اِس گذشت، شرکت دست به یک تغییر بزرگ زد. در سال ۲۰۱۳ نسخه گرن‌توریزمو ام‌سی وارد بازار شد. نمونه‌ سبک‌تر شده با رینگ‌ و تایرهای اسپرت‌تر، بدنه آیرودینامیک‌تر و جعبه‌دنده‌ای سریع‌تر. تغییراتی که شاید برای شرکت یک اتفاق بزرگ به حساب می‌آمد، ولی در واقعیت فقط کمی اوضاع عملکرد گرن‌توریزمو را بهبود بخشید. یک سال طول کشید تا مهندسان مازراتی متوجه شوند که باید تمرکز را روی پیشرانه بگذارند. بنا‌بر‌این مدل گرن‌توریزمو ام‌سی نسخه اسپرت‌لاین با افزایش قدرت ۷ اسب‌بخاری تولید شد. راستش را بخواهید این خودرو هنوز نمی‌توانست به‌صورت محصولی مستقل روبه‌روی هموطنان یا حتی آلمان‌ها قرار بگیرد. این همان نقطه‌ای بود که مازراتی باید خیلی زودتر به آن می‌رسید. شرکت سرانجام دل به دریا زد و به موازات تولید نسخه‌های استاندارد و اسپرت، از یک محصول رویایی با اسم ام‌سی استراداله پرده‌برداری کرد. هیولایی که حالا می‌شد آن را یک رقیب درست و حسابی برای بزرگان نامید. شرکت تقریبا کل ساختار خودرو را دستخوش تغییر کرده بود. به جای کاهش وزن نامحسوس، ام‌سی جدید ۱۱۰ کیلوگرم سبک‌تر شده بود و ضرایب گیربکس آن به‌صورتی چشمگیر کوتاه‌تر شده بودند. الیاف فیبر‌کربن نقش بیشتری در سرتاسر بدنه ایفا کرده بودند. با بهبود زوایای آیرودینامیکی، ضریب اصطکاک شدیدا کاهش پیدا کرد. طی یک قرارداد با شرکت لاستیک‌سازی پیرلی، قرار بر این شد که خودروی فوق از تایرهای سفارشی مدل «پی‌زیرو کورسا» استفاده کند. همچنین شرکت در یک تصمیم تحسین‌برانگیز دیگر، سیستم ترمز سنتی را با ساختار حرفه‌ای شرکت برمبو تعویض کرد. حالا محصول جدید می‌توانست در صورت توقف ناگهانی در سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت طی تنها ۳۳ متر بایستد. این خودرو آنقدر در زمینه اسپرت‌گرایی شاخص بود که شرکت یک دوره مسابقه با استانداردهای همین مدل برگزار کرد.

استراداله یعنی مخصوص‌پیست

وقتی قرار باشد نیروگاه توسط فراری تامین شود، باید خیال‌مان از هر نظر راحت باشد. البته که همینطور است. «گرن‌توریزمو ام‌سی استراداله» مجهز به یک پیشرانه 7/ 4 لیتری هشت سیلندر Vشکل است که به راحتی می‌تواند 460 اسب‌بخار نیرو را در 7000 دور در دقیقه و 520 نیوتن‌متر گشتاور را در 4750 دور در دقیقه تولید کند. پیشرانه 90 درجه فوق با سیلندرهای 94 میلی‌متری می‌تواند به ضریب تراکم 2/ 11 به یک دست پیدا کند. به لطف سیلندرهایی که هر‌کدام 586 سی‌سی حجم دارند، توان ویژه عدد 7/ 96 و گشتاور ویژه عدد 8/ 110 به ازای هر لیتر از حجم موتور را نشان می‌دهد. با احتساب وزن 1780 کیلوگرمی این مازراتی، نسبت قدرت به وزن آن 7/ 254 اسب‌بخار به ازای هر 1000 کیلوگرم اعلام شده است. این اعداد و ارقامی برای کوپه‌ای که طول، عرض و ارتفاع آن 4933، 1903 و 1343 میلی‌متر شده انصافا عالی است. در ضمن بد نیست بدانید فضای قسمت بار گرن‌توریزمو ام‌سی استراداله 320 لیتر و توان کششی آن 450 کیلوگرم است که البته برای یک اسپرت‌ مسافرتی کافی به‌نظر می‌آید. همان‌طور که گفتیم، ساختار سیستم ترمزگیری این خودرو کار شرکت معتبر برمبو است. شرکتی که ترجیح داده برای محور جلو از دیسک‌های دوبل 380 میلی‌متر و برای محور عقب از دیسک‌های 360 میلی‌متر استفاده کند. پیرلی نیز برای این هم‌وطن خود از لاستیک‌های 35/ 255 میلی‌متر در جلو و 35/ 295 میلی‌متر در عقب هر دو 20 اینچی بهره گرفته است. ام‌سی فوق‌اسپرت داستان ما با یک جعبه‌دنده کاملا مسابقه‌ای 6 سرعته دستی و سیستم انتقال قدرت RWD (محور متحرک عقب) می‌تواند صفر تا صد را در 1/ 5 ثانیه، صفر تا 160 را در 4/ 10، صفر تا 200 را در 8/ 15، صفر تا 250 را در 7/ 28 و در نهایت صفر تا 300 کیلومتر در ساعت را طی 141 ثانیه بپیماید. با این خودرو می‌توان به سرعت نهایی 303 کیلومتر در ساعت دست پیدا کرد. پیمایش یک‌چهارم مایل یا 400 متر را 13 ثانیه‌ای با سرعت 181 کیلومتر بر ساعت طی می‌کند. یک کیلومتر با این مازراتی فقط 23 ثانیه طول می‌کشد. آنهایی که اطلاعات خوبی در زمینه رکورد سوپراسپرت‌ها دارند، به خوبی می‌بینند که ام‌سی استراداله هنوز هم فاصله محسوسی با ابرخودروهای این حوزه دارد. البته مازراتی ادعایی هم غیر از این ندارد. با تمام این تفاسیر کوپه ایتالیایی فوق یکی از بهترین شتاب‌گیری‌ها را دارد به‌طوری‌که از 60 تا 100 کیلومتر در ساعت 1/ 2 ثانیه و از 80 تا 120 کیلومتر در ساعت تنها 6/ 2 ثانیه زمان می‌طلبد. از قدیم معروف بوده که مازراتی‌ها سلطان بی‌‌چون و چرای پایداری در پیچ‌ها هستند. این را باید مدیون ابعاد منطقی بین محورهای افقی و توزیع وزن هوشمندانه بین محور عقب و جلو دانست. می‌توان گرن‌توریزمو ام‌سی استراداله را این‌گونه توصیف کرد؛ خودرویی که نیمی از مهندسی‌اش صرف افزایش توان شتاب‌گیری‌اش‌ شده و نیم دیگر صرف توان متوقف کردن آن. این خاصیت مغرور بودنش کاملا شبیه آستون‌مارتین است.‌

نظر دیگران

CAR & DRIVER

مـازراتــی بــا تمــام محدودیت‌هــایی که توسط فیات بر او اعمال شده بود، به طرزی قابل قبول یاد اسطوره سال‌های نه‌چندان دور خود یعنی MC۱۲ را زنده کرده است. اگرچه هیچ‌ تفاوت ظاهری بین مدل ۲۰۱۶ با نسخه‌های حتی ۲ سال قبل آن نیز وجود ندارد، ولی با این حال باید اعتراف کرد که به‌عنوان یک سوپراسپرت، جذابیت خاص خود را دارد. ام‌سی استراداله بیش از آنکه یک اسپرت دنیاپسند باشد، یک اسپرت ایتالیایی‌پسند است. ظاهر و باطنش طوری طراحی شده که تیفوسی‌های میلان و مودنا را جذب خود کند. افرادی که هرگز سمت مرسدس یا آئودی نخواهند رفت.

MOTOR TREND

ایراد اصلی این خودرو، چهره‌اش است. همان صورت تهاجمی که سطح انتظارات را به تنهایی بالا برده است. شاید اگر چهره‌اش چیزی شبیه به جگوار می‌بود، تا این حد خود را درگیر مسائل حاشیه‌ای نمی‌کرد. اما از طرفی باید قبول کرد که یکی از مزایای اصلی آن، همین ظاهر میخکوب‌کننده‌اش است. شرکت ترجیح داده مشتریان ناراضی را بیشتر سمت کواتروپورت و محصول جدیدش یعنی گیبلی سوق دهد. در حقیقت در بازی سنتی گرن‌توریزمو ام‌سی استراداله، تنها بازیکنان قدیمی هستند که حضور دارند. شرکت تمام تلاش خود را برای جدا کردن وابستگی‌اش از مهندسی فراری به خرج داده است. اما باید اعتراف کرد که در این قسمت به طرزی شیرین شکست خورده است.

CAR MAGAZINE

تسترهای ما بیش از آنکه شیفته کارایی و عملکرد این خودرو شده باشند، مجذوب ریزه‌کاری‌های طراحی‌اش شده‌اند. استفاده استادانه از ۳ دریچه هوا روی کاپوت، استفاده از پوشش جیر حتی در پوشش درب‌ها، فیبر کربن در غربیلک فرمان و داشبورد، اگزوزهای دوبل درون سپر و یک بال عقب بسیار زیبا، المان‌هایی است که وسواس طراحان را به خوبی نشان می‌دهد. مازراتی هنر اسپرت‌سازی خود را آنجا به رخ رقبا می‌کشد که همه‌چیز را در یک سطح قرار داده است. این همان ایرادی است که حتی بزرگان هیولاسازی نیز دارند؛ یعنی لباسی از جنس ابریشم و آستری از جنس کاغذ کاهی.

TOP GEAR

در روزهـــایــی کــه خودروسازان بزرگ دنیا نفر به نفر دنبال مشتری می‌گردند، مازراتی با خیالی آسوده برای قشری مغرور و ویژه سوپراسپرت می‌سازد. آنهایی که جوان‌گرایی را نه در رنگ‌آمیزی اغراق‌شده بلکه در بازی زیبای فلز می‌بینند. با اینکه سال‌هاست این شرکت از دنیای مسابقات رسمی دور شده ولی هنوز هم می‌توان روح بزرگ برتری‌جویی را در سرتاسر بدنه‌اش حس کرد. باور کنید این یکی از معدود جی‌تی‌های دنیا است که مالکانش با آن مانند یک رولزرویس رفتار می‌کنند. بیراه نیست اگر بگویی فراری با تمام بزرگی‌اش به دنبال این سبک از لوکس‌گرایی اسپرت‌گونه است.