آینده کسب‌وکارهادر گرو مشارکت

مترجم: مریم رضایی

با وجود رقابت‌‌‌های شدید، سرعت بالای جهانی‌ شدن، تحولات اجتماعی، پیشرفت‌‌‌های تکنولوژیک و کمبود مواد اولیه، کسب‌وکارها باید همواره خود را بازآفرینی کنند تا به مقابله با این رشته از چالش‌‌‌ها بپردازند. نوآوری‌‌های فنی، تجاری و مالی مرکز توجه هستند و مشارکت‌‌های نوآورانه کمتر چنین توجهی را به خود جلب می‌کنند. با این حال، دومی غیرضروری‌تر از اولی نیست. آینده کسب‌وکار نیز باید از منشور مشارکت‌‌های تازه دیده شود. مشارکت‌‌‌های توسعه یافته، خلاقانه و بی‌قاعده؛ مشارکت‌‌ها‌یی که ذی‌نفعان متنوعی را گرد هم می‌آورد و موضوعات غیرقابل انتظاری را پوشش می‌دهد؛ مشارکت‌‌هایی که منبع رشد، نوآوری و مشروعیت هستند.

مساله اقتصاد مدور را در نظر بگیرید؛ اقتصادی که به صورت سیستماتیک ضایعات را به منابع مفید تبدیل می‌کند. این اقتصاد مشارکتی، تعداد واسطه‌‌‌‌های بین فعالیت‌‌‌های مختلف را چندبرابر می‌کند. از آن جهت که اگر ضایعاتی که یک فرد تولید می‌کند، به مواد اولیه فرد دیگری تبدیل شود، لازم است یک نفر وجود داشته باشد که با مشتری بالقوه که خواهان خرید این مواد اولیه است، ارتباط برقرار کند. دیگر بحث حذف ضایعات مطرح نیست، بلکه باید آن را به شکل منابع تجدیدپذیر احیا کرده و به چرخه تولید بازگرداند. به عبارت دیگر، باید آن ذی‌نفعان اقتصادی را یافت که به ضایعات به عنوان مواد اولیه یا انرژی ثانویه علاقه‌مند هستند. بنابراین، مشارکت‌‌‌های نوینی که محرک رشد جدید هستند باید افزایش یابند؛ رشدی که پاک، پایدار و مشترک است. به عنوان مثال، فرآیند «متانیزه کردن» احیای سه وجهی ضایعات ارگانیک را به همراه دارد: تولید برق، گرما و اصلاح خاک. برای تحقق این هدف، باید مشارکت‌‌هایی بین صنعت، شهرداری‌‌ها و کشاورزان شکل بگیرد و همه این طرف‌‌ها در این مشارکت برنده خواهند بود. این مشارکت‌‌ها اقتصاد محلی را ارتقا می‌دهند و مشاغل محلی را با منابع محلی و مصارف محلی به هم متصل می‌کنند. نمونه دیگر از سوی شهر هوشمند ارائه می‌شود؛ شهری که به مداخله فعال شهروندان خود و تبادل اطلاعات در زمان واقعی وابسته است. تکنولوژی‌‌‌های جدید این امکان را به کاربران و خدمات عمومی می‌دهند که به سرعت و به طور دائم با هم تعامل داشته باشند؛ این تکنولوژی‌‌ها افراد تصمیم‌گیرنده، متصدیان و مصرف‌کنندگان را به هم نزدیک‌تر می‌کنند و فرهنگ شهری مشارکتی بیشتری را شکل می‌دهند.

ساکنان شهرها به کمک اندازه‌گیری هوشمند، گوشی‌‌‌های هوشمند و ابزارهای موبایل، داده انتقال می‌دهند و با شبکه‌‌‌های شهری در تعامل هستند. آنها قبلا در این شبکه‌‌ها منفعل بودند، اما اکنون «میکرواپراتورهای» فعال زیرساخت‌‌‌های شهری هستند. ساکنان شهرها علاوه بر مدیریت شخصی مصرف آب، برق یا گرما، به نگهبانان شهرها تبدیل شده‌اند و به اداره درست آنها کمک می‌کنند. برخی شهرداری‌‌ها ساکنان شهرهای خود را به ارسال تصاویر موقعیتی از شیرهای آتش‌نشانی خراب یا سطل‌‌‌های زباله پرشده تشویق می‌کنند. به یمن انقلاب دیجیتال، این ارتباطات جدید بین جوامع، کسب‌وکارها، انجمن‌‌ها و افراد به منابع ثروت‌آفرینی تبدیل شده‌اند. اگرچه جمع‌‌آوری انبوه اطلاعات در ترکیب با قدرت تحلیلی داده‌‌‌های بزرگ، روابط بین شهرها و ساکنان آنها را متحول کرده، اما در عین حال کسب‌وکارها را نیز بازتر کرده است. انقلاب دیجیتال با کاهش هزینه‌‌‌های ارتباطات و معاملات بین شرکت‌‌ها و شرکای آنها، مرزهای کسب‌وکار را بازتعریف و بازطراحی می‌کند. به جز محفلی داخلی که توسط کارمندان، ذی‌نفعان، مشتریان و عرضه‌کنندگان شکل می‌گیرد و محفل دومی که از بانکداران، بیمه‌گذاران و دولت تشکیل شده، محفل سومی متشکل از سازمان‌‌‌های بیشمار اکنون در حال ظهور است. این محفل انجمن‌‌ها، شهرداری‌‌ها، مناطق، دانشگاه‌‌ها، بنیادها و... را دربرمی‌گیرد.

نوآوری باز تقریبا همیشه در قلب این مشارکت‌‌‌های جدید بوده است. نوآوری باز به‌طور خاص مشارکت شهروندی را ارتقا می‌دهد و بر تفکیک‌سازی بین خدمات عمومی و بازیگران و نقش‌‌‌های محلی غلبه می‌کند؛ برخلاف اقتصاد پیش از دوران دیجیتال که در آن کانال‌‌ها کاملا جدا از هم بودند. اقداماتی که ذی‌نفعان متعدد انجام می‌دهند باعث شده نواحی مختلف در نقاطی که می‌توانند با هم ملاقات، همکاری و نوآوری داشته باشند، تنشی خلاقانه بین بخش دولتی، بخش غیرانتفاعی، کسب‌وکارها و ساکنان شهرها ایجاد کنند.

به عنوان مثال، فضای آزمایش شهری توبا(TUBA) در شهر لیون برای عموم باز است و برای آزمایش کردن پروژه‌‌‌های بکر بر اساس بهره‌برداری از داده‌‌‌های شهری و آزمایش مدل‌‌‌های کسب‌وکار مرتبط، طراحی شده است. این فضا با مشارکت گسترده‌ای پایه‌ریزی شده که شرکت‌‌‌های بین‌المللی، استارت‌آپ‌‌ها، بنگاه‌‌‌های کوچک و متوسط، مراکز تحقیقاتی و مدارس منطقه لیون را گرد هم می‌آورد. تمرکز این کار آزمایشگاهی مشارکتی، نظارت بر محیط‌زیست، خانه‌‌‌های هوشمند و تجهیزات شهری هوشمند را در برمی‌گیرد. مشارکت‌‌هایی از این نوع، محرک قدرتمند تحولات اقتصادی هستند. به علاوه، به کسب‌وکارها کمک می‌کنند سیگنال‌‌‌های ضعیف امروز را که راهگشای آینده هستند، پیش‌بینی و شناسایی کنند.

اما کسب‌وکارها در کنار ایجاد ارزش اقتصادی باید ارزش اجتماعی هم ایجاد کنند. در واقع، مشتریان زیادی از آنها می‌خواهند که درگیر پروژه‌‌‌های منسجمی شوند که آنها را فراتر از منطقه امن حرفه‌ای می‌برد. به همین دلیل شرکت فرانسوی وئولیا (Veolia) در سال ۲۰۱۵ به شبکه جهانی کارآفرینان اجتماعی آشوکا (Ashoka) پیوست تا تاسیس سازمان‌‌‌های پایدار مالی حول موضوعاتی مانند محیط زیست و شهرهای هوشمند را ارتقا دهد. استارت‌آپ‌‌‌های موفق نیز تاکنون در نقاط پرورش‌دهنده کارآفرینی اجتماعی مانند مکزیکوسیتی، لیون و تولوز ایجاد شده‌اند که اهداف مختلفی را دنبال می‌کنند، از جمله: ارائه دوره‌‌‌های آموزشی رمزنگاری اپلیکیشن‌‌‌های اینترنتی برای جوانانی که قابلیت کار ندارند؛ ارتقای استفاده مجدد از کالاهای برقی؛ جلوگیری از بدهکاری‌‌‌های مالی بیش از حد از طریق آموزش خانواده‌‌‌های کم‌درآمد و کمک به افراد در مدیریت مصرف آب.

انسجام، توسعه پایدار و گفت‌وگوهای میان فرهنگی، ایده‌آل‌‌هایی هستند که در جریانات اجتماعی وارد دنیای کسب‌وکار می‌شوند. کسب‌وکارهای امروز علاوه بر ایجاد ارزش اقتصادی باید به مسائل دیگر هم توجه نشان دهند. این مساله به خصوص در مورد شرکت‌‌‌های بزرگ صدق می‌کند. زیر سوال رفتن یکی از ضروریات رهبری سازمانی امروز است. بدون شک، آینده توسط انرژی تجدیدپذیر، هوش مصنوعی، نانوتکنولوژی و تکنولوژی دیجیتال نوشته خواهد شد. اما مشارکت‌‌‌های جدید هم در این میان نقش دارند. در این دنیای جدید که هیچ موقعیتی قطعی نیست، شرکت‌‌هایی که با بازیگران اقتصادی و اجتماعی اطراف خود هماهنگ نباشند، احتمالا پیشرفت‌‌‌های استراتژیک را از دست می‌دهند. برای شرکت‌‌ها، آینده همواره یک تجربه نو بوده است، امروز مشارکت‌‌‌های جدید یکی از این تجربیات را شکل می‌دهند.