دهلیزی برای هیجانات سرکوب شده
مجید صفارنیا رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران فرهنگ حاکم بر کشور ما همچون دیگر جوامع شرقی یک فرهنگ جمع‌گرا و مبتنی بر ساز و کارهای اجتماعی است و نگاهی به آیین و مراسم‌های مرسوم در میان ایرانیان باستان به خوبی این موضوع را تایید می‌کند و سبب انتقال سینه به سینه تعداد محدودی از آنها تا به امروز شده است. از سوی دیگر وجه تاریخی این آیین‌ها از آنجا که محملی برای تاکید بر هویت ملی است، همواره با حساسیت‌های ملی‌گرایانه پیوند خورده و به نمادی برای ابراز این هویت بدل شده است. از آنجا که به دلیل یکتا باوری ایرانیان از دوران کهن سنن مرسوم از گذشته کمتر با آیین رسمی امروز مردمان این سرزمین در تعارض بوده، توانسته بقا و دوام داشته باشد و این باورها و آیین‌ها در مواردی، به خوبی در هم ادغام شده‌اند؛ نکته‌ای که منجر به شکل‌گیری فرهنگی ملی مذهبی شده و شاید بتوان گفت که این همنشینی عامل اصلی و تعدیل‌کننده جریان‌های افراطی در ایران در مقایسه با کشورهای همسایه بوده است.
اما با همه این تفاسیر در مقاطعی و از سوی گروه‌هایی این رسوم مورد هجمه قرار گرفته و سعی شده تا به نحوی از انحا و به بهانه‌های گوناگون جلوی برگزاری آنها گرفته شود؛ بی‌آنکه توجه شود که این باورها و آیین‌ها با ناخودآگاه جمعی مردم ما عجین شده و به این سادگی‌ها نمی‌توان در مقابل آنها ایستاد.
یکی از این آیین‌های باستانی که اتفاقا بیش از همه آیین‌های دیگر با مقاومت‌های برخی افراد و گروه‌ها مواجه شده، چهارشنبه سوری است. رسمی دیرین که در آخرین چهارشنبه سال برگزار می‌شود و نشانه‌ای است از احترامی که ایرانیان باستان برای آتش به‌عنوان یکی از عناصر پنجگانه قائل بوده‌اند. اما در سال‌های اخیر این رسم با شکل و صورت اصیل خود فاصله گرفته و به همین دلیل خطرآفرین شده است و دقیقا این نکته همان عاملی است که از سوی مخالفان به عنوان یک دستاویز مورد بهره‌برداری قرار گرفته است بی‌آنکه توجه شود که همین به حاشیه راندن و به رسمیت نشناختن این رسم سبب تغییر صورت و انحراف آن شده است.چهارشنبه سوری به دلیل آنکه رسمی شورآفرین و همراه با هیجان است در میان جوانان محبوبیت و جایگاه ویژه‌ای داشته و با تمامی مخالفت‌ها و مقاومت‌هایی که وجود داشته همچنان برگزار می‌شود؛ هرچند که امسال برای اولین بار به صورت رسمی از سوی رئیس پلیس پیشگیری اعلام شده که با برگزاری هرگونه تجمع به این منظور برخورد خواهد شد. شیوه‌ای سلبی که مانند تمامی ممنوعیت‌های دیگر ولع اجتماع را نسبت به آنچه داشتن و حفظ آن را جزو حقوق شهروندی خود می‌دانند، افزون می‌کند. در واقع باید گفت برای اینکه بخواهیم مانع برگزاری یا انجام کاری شویم همواره دو استراتژی موجود است: استراتژی میوه ممنوعه و استراتژی میوه مسمومه. در حالت نخست بدون هیچ توضیحی و به اجبار سعی می‌شود که جلوی فعلی گرفته شود اما در صورت دوم با گفتن مخاطرات آن موضوع، در واقع انتخاب بر عهده افراد گذاشته می‌شود که البته مطالعات و شواهد نشان داده‌اند که حالت دوم در عمل موفق‌تر عمل می‌کند؛ چرا که روش نخست با ایجاد ممنوعیت و محدودیت، افراد را نسبت به آن موضوع کنجکاوتر و حریص‌تر می‌کند و در صورت محدودیت‌های بیشتر آن موضوع با تبدیل شدن به یک تابو، صورت‌های زیرزمینی یافته و به‌ عنوان یک وجه اشتراک و دلیل پیوند در میان گروهی خاص، با قوت و سرسختی بیشتری ادامه می‌یابد. در این مورد خاص اگرچه به اعتقاد نگارنده هرگونه ممانعت یا برنامه‌ای در جهت برچیدن این رسم به دلایلی که در ابتدای این گفتار به آن اشاره شد منطقی نیست؛ اما حتی اگر قرار است که به هر دلیلی با امری در جامعه مقابله شود روش میوه مسمومه در عمل نتایج بهتر و پایدارتری به دنبال خواهد داشت.
در عین حال باید توجه داشت که در همه جای دنیا کارناوال‌ها و مراسمی برای گردهمایی‌های عمومی و جمعی برای بروز هیجانات و تکثیر شور و شادی وجود دارد که از آن جمله می‌توان به جشن پرتاب گوجه‌فرنگی در هند اشاره کرد. بنابراین اگر بخواهیم همین فرصت‌هایی را هم که در کشور برای برون‌فکنی هیجانات در میان جوانان وجود دارد از آنها سلب کنیم، نه تنها به شکل‌گیری موجی از نارضایتی و خشم دامن زده‌ایم که با محروم کردن آنها از تجربه هیجانات سالم، سلامت روان آنها را نیز به مخاطره انداخته و احتمال بروز رفتارهای پرخطر را در آنها افزایش داده‌ایم.بنابراین بهتر آن است که به جای حذف معدود فرصت‌های از این دست که بدل به دهلیزی برای فوران هیجانات سرکوب شده شده‌اند، به طراحی جشنواره‌ها و مراسماتی از این دست پرداخته و به جوانان فرصت تجربه لحظات توأم با شادی و هیجان را بدهیم. همچنین در مورد چهارشنبه سوری نیز بهتر است که با کانالیزه کردن این رسم در مسیرهای درست و استفاده از تئاتر، سینما، تلویزیون و دیگر ابزار رسانه‌ای، به جای مقابله و مخالفت با برگزاری آن، این آیین را به صورت صحیحش احیا و ترویج کنیم.