رضا سلیمان نوری
کارشناس‌ارشد ایرانشناسی و خراسان‌پژوه
تصویر کلی از شاعران در ذهن اغلب مردم افرادی آرام و به‌دور از حاشیه است. ‌مردم ایشان را انسان‌هایی می‌دانند که خلوت‌نشینی و دوری از اجتماع همراه همیشگی آنان است و هرگاه خلاف آن رخ دهد و شاعری در صحنه مبارزه و مقابله با ظلم و جور حاضر بوده و در مبارزه عملی نیز ید طولایی داشته باشد، ‌در چشم مردم عزیز می‌شود. ‌غلامرضا قدسی‌نژاد مشهور به قدسی از جمله این افراد است که می‌توان او را شاعر مبارز خراسان لقب داد.

از تولد تا مبارزه
غلامرضا میزراجانی متخلص به «قدسی» و معروف به غلامرضا قدسی مشهدی، فرزند میرزامهدی مشهدی سال‌۱۳۰۴‌خورشیدی در خانه‌ای که بزرگش‌ از بازاریان متدین مشهد و منتصب به میرزامحمدجان قدسی شاعر عصر صفوی بود، به‌دنیا آمد. همین تدین ذاتی پدر باعث شد تا پس از پایان تحصیلات ابتدایی راهی حوزه علمیه شود و به آموختن علوم قدیمه بپردازد. او در این دوران ادبیات را نزد شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری، ‌فقه و اصول را نزد آیت‌الله سیدهاشم قزوینی آموخت و پس از اخذ‌ گواهینامه مدرسی از اداره فرهنگ وقت به تدریس در مهدیه مرحوم عابدزاده مشغول شد.‌ فعالیتی که دیری نپایید زیرا سر پرشور او در مبارزه با نامردمی‌های حکام زمان وی را به وادی سیاست کشاند و پای ثابت جلسات مرحوم استاد محمدتقی شریعتی در کانون نشر حقایق اسلامی کرد و همین برای زمامداران وقت استان کافی بود تا از ادامه تدریس او جلوگیری کنند.

آغازین روزهای مبارزه
قدسی پس از این ماجرا نه‌تنها از مبارزه دست نکشید بلکه با پیوستنش به بازاریان مشهد که در آن زمان از سردمداران مبارزه با رژیم پهلوی محسوب می‌شدند ابعاد تازه‌ای بدان بخشید. ‍‌قدسی در این دوران شعر و ادب را به خدمت مبارزه در‌آورد تا بدین‌گونه گامی در راه اعتلای دین برداشته باشد. ‌او برهمین اساس و به منظور جلب رأی روستاییان به سمت کاندیداهای نهضت در انتخابات هفدهم مجلس شورای ملی سرودهای ملی و مذهبی چندی در وصف ایران و امام هشتم (ع) و لزوم گسترش فرهنگ رضوی در تمامی کشور به لهجه مشهدی سرود و با سفر به‌ روستاهای مختلف برای مردم قرائت کرد تا شرایط برای انتخاب نمایندگانی حامی دولت ملی که از نظر او رهگشای گسترش فرهنگ رضوی در جامعه بودند، فراهم شود. این تنها حرکت قدسی در این راستا نبود زیرا او پس از کودتای بیست‌وهشتم مرداد سال ۱۳۳۲ و شکست نهضت ملی نه تنها از راه خود دست نکشید بلکه بیشتر غرق در مبارزه شد؛ به‌نحوی‌که در جریان نهضت ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به‌عنوان یکی از عناصری که با زبان و قلم خود سلطنت را تهدید می‌کند، دستگیر شد و به زندان افتاد. زندانی که یک سال از عمر او را به خود اختصاص داد.

اوج مبارزه
قدسی که از حدود سال ۱۳۲۹ و از طریق محافل شعر و شاعری با سیدمحمود فرخ، شاعر مشهدی و از نزدیکان به دربار پهلوی در خراسان آشنا بود؛ پس از خروج از زندان درسال ۱۳۴۳ به دعوت او کارپردازی شرکت نساجی و نخریسی خسروی را برعهده گرفت. ‌اقدامی که بیشتر تلاشی برای کنترل این شاعر مبارز تلقی می‌شد تا شاید او هم به مثابه بسیاری که در آن سال‌ها با قبول زر، مبارزه را به فراموشی سپردند، ‌این‌گونه عمل کند ولی قدسی نه تنها چنین نکرد بلکه این شرکت را هم به مکانی برای اقدامات سیاسی خود تبدیل کرد. البته اقدامات او در این دوران و با توجه به وضعیت عمومی جامع بیشتر رنگ مذهبی به خود گرفت و شاعر مبارز ما، در خلال اشعار مذهبی‌اش به مقایسه دوران پهلوی با عصر عباسی و اموی پرداخت. همین امر نیز باعث شد تا حکومت طاغوت که از زر خرید شدن وی ناامید شده بود، در اواخر سال ۱۳۵۰ برای بار دوم او را راهی زندان کند. زندانی که این بار چهارسال طول کشید و او در این مدت زندان‌های مشهد، قصر، قزل‌قلعه و اوین تهران را تجربه کرد تا سرانجام در سال ۱۳۵۵ رنگ آزادی را ببیند. ‌قدسی پس از آزادی در تهران ماند و تا ماه‌های ابتدایی سال ۵۷ به کار ترجمه و تصحیح کتب در دفتر نشر فرهنگ اسلامی تهران پرداخت‌ و پس از آن بار دیگر راهی مشهد شد تا در کنار همشهریان خود به مبارزه برای سرنگونی حکومت پهلوی بپردازد. این روند تا بهمن ۵۷ و پیروزی انقلاب ادامه داشت.

پس از انقلاب
قدسی پس از پیروزی انقلاب با توجه به اینکه از یاران حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و استاد محمدتقی شریعتی شناخته می‌شد چند سالی را در سمت‌های دولتی به خدمت پرداخت. او ابتدا مدیریت اوقاف استان را برعهده گرفت و در طول حضور یک ساله خود در این پست تلاش کرد تا برخی از املاک و اراضی وقفی چپاول شده در سال‌های پیش از انقلاب را به متولیان آن بازگرداند. بخشی از این اموال از موقوفات مردمی برای حرم مطهر رضوی بود که با اقدامات او در اختیار آستان قدس رضوی قرار گرفت. شاعرمبارز خراسان، سپس به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان نقل‌مکان کرد و در دوره‌ای یک ساله تا حدی آن مجموعه را سامان بخشید. قدسی پس از این دوره از مشاغل اداری دست کشید و با توجه به تسلطی که بر ادبیات عربی و فارسی داشت به تدریس در دانشکده ادبیات مشهد روی آورد تا بدین گونه در ایجاد نسلی جدید از فرهیختگان سهیم باشد. در این مدت سفرهای چندی به کشورهای عربستان، سوریه، عراق و هندوستان کرد و به ارائه اشعار خود که اغلب غزل‌های سروده شده در سبک هندی با مضامین عرفانی و سرشار از نکات دینی بود، پرداخت. او این روند زندگی کردن را تا ۲۱ آذرماه ۱۳۶۸ که بر اثر سکته قلبی درگذشت، ادامه داد. قدسی را پس از مرگ در یکی از غرفه‌های صحن آزادی حرم مطهر رضوی به خاک سپردند تا برای همیشه در جوار امامی باشد که احیای فرهنگ رضوی آرزویش بود.