شادی مردمی یا شادی دولتی؟
پرستو فخاریان Parastoo. fakharian@gmail. com «طفلی به نام شادی، پیدا شده است! لطفا در حفظ و نگهداری آن بکوشید. . . ». این روزها در برخی صفحههای شبکههای اجتماعی این عبارت دست به دست میچرخد؛ عبارتی در جواب شعر زیبای استاد شفیعی کدکنی که میگوید: «طفلی به نام شادی، دیریست گم شدهست/ با چشمهای روشن براق/ با گیسویی بلند به بالای آرزو/ هر کس ازو نشانی دارد ما را کند خبر/ این هم نشان ما :/ یک سو خلیجفارس/ سوی دگر خزر». حالا آیا واقعا طفل شادی ما پیدا شده است؟ اگر دو هفته پیش، از ما میپرسیدند که آخرین بار کی یک شادی جمعی داشتهاید، باید خیلی فکر میکردیم و دست آخر هم چیزی یادمان نمیآمد، اما در هفته آخر خردادماه، مردم ایران پس از سالها یک بار دیگر طعم شادی جمعی را چشیدند، گردهم آمدند و دو پیروزی پیدرپی را جشن گرفتند؛ ملتی که در تاریخ چندین هزار ساله خود جشنهای ملی و مذهبی بسیاری را تجربه کرده، اما حالا هر چند سال شاید یک بار فرصتی دست دهد و جشنی برگزار کند.
پرستو فخاریان Parastoo.fakharian@gmail.com «طفلی به نام شادی، پیدا شده است! لطفا در حفظ و نگهداری آن بکوشید...». این روزها در برخی صفحههای شبکههای اجتماعی این عبارت دست به دست میچرخد؛ عبارتی در جواب شعر زیبای استاد شفیعی کدکنی که میگوید: «طفلی به نام شادی، دیریست گم شدهست/ با چشمهای روشن براق/ با گیسویی بلند به بالای آرزو/ هر کس ازو نشانی دارد ما را کند خبر/ این هم نشان ما :/ یک سو خلیجفارس/ سوی دگر خزر». حالا آیا واقعا طفل شادی ما پیدا شده است؟ اگر دو هفته پیش، از ما میپرسیدند که آخرین بار کی یک شادی جمعی داشتهاید، باید خیلی فکر میکردیم و دست آخر هم چیزی یادمان نمیآمد، اما در هفته آخر خردادماه، مردم ایران پس از سالها یک بار دیگر طعم شادی جمعی را چشیدند، گردهم آمدند و دو پیروزی پیدرپی را جشن گرفتند؛ ملتی که در تاریخ چندین هزار ساله خود جشنهای ملی و مذهبی بسیاری را تجربه کرده، اما حالا هر چند سال شاید یک بار فرصتی دست دهد و جشنی برگزار کند. برخی معتقدند که این جشنهای خیابانی اخیر و اتفاقاتی که در جریان آن افتاد، در پارهای از موارد خارج از عرف و قانون بود و بهتر بود که نهادهای دولتی و انتظامی
نظارت و دخالت بیشتری اعمال میکردند، اما آیا واقعا چنین نظارتی لازم است؟ گرچه مردم ما حداقل در قرن اخیر درمورد شادی جمعی کمتر تجربه دارند، اما در برگزاری سوگواریهای خودگردان و خودجوش بسیار باتجربهاند. همهساله هیات مذهبی در ایام سوگواری امام حسین (ع) به بهترین شکل در خیابانها حضور پیدا میکنند، بیشترین توانایی را برای اداره خود به نمایش میگذارند و در عین حال نیازی به نظارت یک نهاد بالادستی را نیز در خود احساس نمیکنند. چنین تجربهای نشان میدهد این مردم قادر به برگزاری جشنهای خودجوش نیز هستند و دخالت نهاد نظارتکننده چندان کمکی به حفظ امنیت نخواهد کرد؛ بعضا حتی به شکلگیری واکنشهای شدید و متعاقبا بینظمی منجر خواهد شد. با این حال نمیتوان انتظار داشت که هیچگونه نظارتی در این جشنهای همگانی وجود نداشته باشد. همواره باید نظم اجتماعی را درنظر داشت اما سازوکارهای بهتری هم وجود دارد. همانطور که در سالهای اخیر برای حفظ امنیت و جلوگیری از برهم خوردن نظم شهری در طول برگزاری مراسم عاشورا و تاسوعا، افرادی از هر محله مسوول حفظ این نظم میشوند، میتوان برای برگزاری جشنهای ملی و مذهبی دیگر هم چنین کاری کرد و
طعم شیرین جشنهای مردمی را با دخالت برخی نهادها تلخ نکرد. به گواهی مردم در همین روزهای شادی خردادماه، بسیاری از نیروهای زحمتکش پلیس انتظامی و راهنمایی و رانندگی در کنار مردم حضور داشتند و بدون دخالت در شادی آنها، با مردم همراه و همدل شدهاند. بیشک چنین تصویری از همراهی نهادهای نظارتکننده میتواند به همبستگی مردم با آنها بیانجامد. از سوی دیگر مثلا برگزاری جشن صعود تیم ملی در ورزشگاه آزادی که متولی آن، نهادی دولتی بود و با استقبال بسیار اندک مواجه شد، در عمل نشان داد عوامل محدودکننده برای شرکت در جشنهای ملی، افراد جامعه را به سوی برگزاری شادیهای مردمی هدایت میکند. چنین جشن دولتی که زنان نمیتوانند در آن حضور داشته باشند و مردان ساکن دیگر شهرهای کشور نیز برای شرکت در آن باید از وقت و پول خود هزینه کنند، جشن مردمی و شادی همگانی تلقی نخواهد شد؛ در حالی که جشنهای خیابانی هفته آخر خردادماه در همه شهرها، زنان و مردان را دوشادوش هم به این مهمانی میلیونی فراخواند. جامعه ایران به دلیل ویژگی تاریخیاش، در اندک زمانی براثر فشارهای زندگی فردی و اجتماعی به نا شادی میگراید و در مقابل اگر روزنههایی از امید ببیند آن
را از دست نخواهد داد. پس چرا بستر برای شادیهای مستمر فراهم نشود؟ چرا ما حتی از پتانسیل جشنهای مذهبیمان بهره نمیبریم و چرا جشنهای ملی و تاریخی ایران را گرامی نمیداریم؟ وجود جشنهای متعدد و شادیهای جمعی که نشاط و سلامت روانی را به جامعه برمیگرداند، از سویی منجر به شکلگیری فرهنگ شادمانی جمعی نیز در کشور میشود و بیآنکه نهادهای قانونگذار را وادار به وضع قوانین محکم و انعطافناپذیر درمورد شادی مردم کند، به تدریج هنجارهایی متناسب با فرهنگ ما را ایجاد خواهد کرد. حالا که بعد از مدتها، تصویر شادی واقعی اکثریت قریب به اتفاق مردم بر صفحه تلویزیون ملی نیز نقش بسته و کشور به سوی یک شادمانی ملی در حرکت است، باید چنین شادیهایی را غنیمت دانست و حضور امید را جشن گرفت. باید به خاطر داشت، خود مردم بیش از هر کسی صلاحیت اداره چنین جشنهایی را دارند؛ چراکه آنها در اکثریت هستند و بیش از هر نهاد دیگری دغدغه حفظ امنیت شهر و هموطنان خود را دارند.
ارسال نظر