اندکی سایه
هفتهای که گذشت احمد بیگدلی یکی از نویسندگان خوشقلم و خوشاخلاق ایران به خاطر ایست قلبی با دنیا خداحافظی کرد. نویسندهای که متولد ۲۶ فروردین سال ۱۳۲۶ بود در ۲۶ شهریور رخت سفر بست و مخاطبانش را با کتاب هایش تنها گذاشت. او در سال ۱۳۸۵ با انتشار اولین رمانش توانست برنده کتاب سال شود. در این شماره به خاطر در گذشت این نویسنده تصمیم گرفتهایم که معرفی رمان ایرانی هفته را به کتاب «اندکی سایه» اختصاص دهیم که احتمالا چاپ جدیدش هم همین روزها روانه بازار خواهد شد. رمانی که باعث شد تا نام احمد بیگدلی بهعنوان یکی از نویسندگان جدی کشور معرفی شود.
هفتهای که گذشت احمد بیگدلی یکی از نویسندگان خوشقلم و خوشاخلاق ایران به خاطر ایست قلبی با دنیا خداحافظی کرد. نویسندهای که متولد 26 فروردین سال 1326 بود در 26 شهریور رخت سفر بست و مخاطبانش را با کتاب هایش تنها گذاشت. او در سال 1385 با انتشار اولین رمانش توانست برنده کتاب سال شود. در این شماره به خاطر در گذشت این نویسنده تصمیم گرفتهایم که معرفی رمان ایرانی هفته را به کتاب «اندکی سایه» اختصاص دهیم که احتمالا چاپ جدیدش هم همین روزها روانه بازار خواهد شد. رمانی که باعث شد تا نام احمد بیگدلی بهعنوان یکی از نویسندگان جدی کشور معرفی شود. روایت «اندکی سایه» که مربوط به سالهای بعد از کودتای بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ است، از جایی شروع میشود که راوی بعد از سالهای دوری از ایرج که دوست و همبازی دوران کودکیاش بوده او را ملاقات میکند و با هم به زادگاهشان میروند. ایرج پزشک متخصص قلب و عروق است و استعداد نویسندگی هم دارد. خودش میگوید که این اتفاق را مدیون احمد یعنی راوی داستان است. ایرج دوست نقاش خودش را هم به این سفر میآورد تا سه نفری به دیار کودکی برگردند.
در این سفر خاطرات دو دوست روایت میشود و عکسهایی که از دوران گذشته همراه خود آوردهاند، جان میگیرند.
عکسها، طول راه و حتی بهترین و زیباترین مناظر سفر و منزل الیاس و کاکاچم را نیز تحتالشعاع خود قرار میدهد و تجدید خاطره میکند. خاطرههایی که غیر از شیرینیهای بادبادک بازی و عشقهای کودکی، حقایق تلخی را شامل میشود که بر روی آنها اثر عمیقی میگذارد؛ بهطوری که نمیتوانند آنها را فراموش کنند. نقطه اوج داستان به اعتصاب کارگران شرکت نفت در آغاجاری مربوط میشود که در آن، عدهای کشته و زخمی شدهاند. مثل اسحاق که تا آخر هم هیچکس از سرنوشتش خبردار نمیشود و فقط پیراهن خونی او را پیدا میکنند. این جریان برای دو دوست، بهصورت کابوسی تلخ درمیآید و همیشه آزارشان میدهد. بیگدلی برای روایت آن اتفاق در بخشی مینویسد:
«هربار که یاد و حرف آغاجاری پیش میآید همان شب خواب اسحاق را میبینم. انگار که دستش توی دست من باشد، همان دستهای کوچک پنج سالگی.» (ص ۳۰)
شخصیت دیگری که مورد ستم قرار گرفته است، هادی است که مثل بقیه آوارهها به آغاجاری، پناه میآورد و نگهبان انبار شرکت نفت میشود. هادی یک بار به بهانه سرقت انبار، کپرهای مردم را به آتش میکشد و با این کار، ترفیع مقام میگیرد؛ اما بعد از این کار خود پشیمان شده و توبه میکند. حتی برای جبران این کار دست به خودسوزی و زخمی کردن مستر مایکل انگلیسی میزند. ضمن اینکه، هادی دستگاه چاپی خریده که پسرش منصور، شبنامهها را با آن چاپ میکند.
این رمان از خاطرات متفاوتی تشکیل شده و راوی توانسته پازل را به گونهای کنار هم بچیند که مخاطب از مرور آن لذت ببرد.
در این سفر خاطرات دو دوست روایت میشود و عکسهایی که از دوران گذشته همراه خود آوردهاند، جان میگیرند.
عکسها، طول راه و حتی بهترین و زیباترین مناظر سفر و منزل الیاس و کاکاچم را نیز تحتالشعاع خود قرار میدهد و تجدید خاطره میکند. خاطرههایی که غیر از شیرینیهای بادبادک بازی و عشقهای کودکی، حقایق تلخی را شامل میشود که بر روی آنها اثر عمیقی میگذارد؛ بهطوری که نمیتوانند آنها را فراموش کنند. نقطه اوج داستان به اعتصاب کارگران شرکت نفت در آغاجاری مربوط میشود که در آن، عدهای کشته و زخمی شدهاند. مثل اسحاق که تا آخر هم هیچکس از سرنوشتش خبردار نمیشود و فقط پیراهن خونی او را پیدا میکنند. این جریان برای دو دوست، بهصورت کابوسی تلخ درمیآید و همیشه آزارشان میدهد. بیگدلی برای روایت آن اتفاق در بخشی مینویسد:
«هربار که یاد و حرف آغاجاری پیش میآید همان شب خواب اسحاق را میبینم. انگار که دستش توی دست من باشد، همان دستهای کوچک پنج سالگی.» (ص ۳۰)
شخصیت دیگری که مورد ستم قرار گرفته است، هادی است که مثل بقیه آوارهها به آغاجاری، پناه میآورد و نگهبان انبار شرکت نفت میشود. هادی یک بار به بهانه سرقت انبار، کپرهای مردم را به آتش میکشد و با این کار، ترفیع مقام میگیرد؛ اما بعد از این کار خود پشیمان شده و توبه میکند. حتی برای جبران این کار دست به خودسوزی و زخمی کردن مستر مایکل انگلیسی میزند. ضمن اینکه، هادی دستگاه چاپی خریده که پسرش منصور، شبنامهها را با آن چاپ میکند.
این رمان از خاطرات متفاوتی تشکیل شده و راوی توانسته پازل را به گونهای کنار هم بچیند که مخاطب از مرور آن لذت ببرد.
ارسال نظر