سلطانالعلمای خراسانی نخستین شهید اهل قلم ایران
رضا سلیمان نوری
خراسانپژوه وکارشناسارشد ایرانشناسی
انقلاب مشروطه ایران برای نخستین بار، خواستههایی مانند عدالتخانه، مجلس، انتخابات و قانون را وارد واژهنامه سیاسی ایران کرد. در این بین روزنامهنگاران، جایگاه ویژهای در پیروزی مشروطه داشتند و سند این ادعا هم شهدای روزنامه نگار این انقلاب است. در واقع آنان صدای انقلاب بودند و بر اثر به شهادت رسیدن توسط حاکم جبّار برای همیشه در گوش تاریخ جاودانه شدند. از جمله این روزنامه نگاران شهید باید از سلطانالعلمای تربتی یادکرد که نخستین شهید اهل قلم نیز محسوب میشود.
رضا سلیمان نوری
خراسانپژوه وکارشناسارشد ایرانشناسی
انقلاب مشروطه ایران برای نخستین بار، خواستههایی مانند عدالتخانه، مجلس، انتخابات و قانون را وارد واژهنامه سیاسی ایران کرد. در این بین روزنامهنگاران، جایگاه ویژهای در پیروزی مشروطه داشتند و سند این ادعا هم شهدای روزنامه نگار این انقلاب است. در واقع آنان صدای انقلاب بودند و بر اثر به شهادت رسیدن توسط حاکم جبّار برای همیشه در گوش تاریخ جاودانه شدند. از جمله این روزنامه نگاران شهید باید از سلطانالعلمای تربتی یادکرد که نخستین شهید اهل قلم نیز محسوب میشود. مردی که با روحالقدس خود چنان آواری بر سر محمدعلیشاه و طرفداران استبداد خراب کرد که به هنگام بازداشت انقلابیون مشروطهخواه در باغشاه، عمال استبداد بدترین شکنجهها را برروی وی امتحان می کردند. در ذیل کمی بیشتر با این شخصیت مظلوم مشروطه ایران آشنا میشویم.
از تولد تا پایتخت
سلطانالعلمای تربتی که به شیخ احمد روحالقدس نیز معروف است، در تربتحیدریه متولد شد و تا سن 29سالگی ادبیات فارسی و عربی را نزد پدر و دیگر علمای زمانه خود آموخت. از آنجاکه پدر چندین سال در محضر مرحوم آخوند خراسانی و سایر پیشوایان وقت به درجه اجتهاد رسیده بود و اجداد او نیز از علماء درجه اول تربت بودند لذا مایل بود که پسر نیز رشته علوم دینی را ادامه دهد ولی احمد که دارای طبعی سرکش و به دنبال خیالات دیگری بود زیر بار نرفت و بهدنبال راهی بود که بتواند در تهران ادامه تحصیل دهد. این خود موضوع کشمکش بین آنان بود تا اینکه پدر، دختر برادر خود را برای پسر عقد و امور املاکش را به او واگذار کرد تا شاید در اخلاق و روحیاتش تغییری حاصل شود اما هیچیک از این اقدامات نتوانست شور رفتن به پایتخت را از سر احمد بیرون آورد و سرانجام احمد با مختصر وجهی که داشت شبانه از خانه پدر به حال قهر راهی تهران شد.
در تهران
شیخ احمد پس از 40 روز در راه بودن با مشکلات فراوان به تهران رسید و در مدرسه صدر یا همان جلوخان مسجد شاه بهعنوان طلبه حجرهای گرفت. احمد که در این زمان احتمالا 30 سال داشت، اهل گوشهگیری و پرداختن به بحث و درس نبود و بنابراین خیلی زود با زندگی طلبگی خداحافظی کرده و وارد جریانات سیاسی پایتخت شد و بهواسطه هوش و ذوق نویسندگی که داشت و زمانه نیز به لحاظ سیاسی مناسب بود، نوشتههایش مورد استقبال جراید تهران قرار گرفت. با همین نوشتهها بود که شیخ احمد تربتی کمکم در میان محافل سیاسی تهران شناخته شد و بهواسطه شور انقلابی که در او وجود داشت در جمع جوانان آزادیخواه پذیرفته شد و سپس با کمک همین گروه توانست امتیاز روزنامه روحالقدس را بگیرد. این روزنامه به او فرصتی داد تا بتواند با نوشتن مقالات تند و آتشین به مخالفت با مستبدین و مرتجعین برخیزد. همین کلام تند روحالقدس بود که موجب شهرت او در میان مردم کوچه و بازار شد.
تولد روحالقدس
شماره اول این روزنامه در 25 جمادیالثانی 1325 قمری منتشر شد. هر شماره روزنامه در چهار صفحه به قطع 6/ 5×11 سانتیمتر طبع گردیده است. وجه اشتراک سالیانه آن در طهران 12 قران، در سایر شهرهای ایران 17 قران، در روسیه 5 منات و در سایر ممالک 10 فرانک بود، مسلک روزنامه مبارزه علیه استبداد و مخصوصا شخص محمدعلیشاه بود.
شکنجه و شهادت
سلطانالعلما البته تنها به مبارزه قلمی اکتفا نکرد و بعد از به توپ بستن مجلس در دوم تیرماه ۱۲۸۷ خورشیدی، تفنگ در دست از بالای دفتر روزنامه به دفاع برخاست و چند نفر قزاق را کشته و مجروح کرد ولی عاقبت دستگیر شد و با ضرب و شتم به باغ شاه برده و همراه دیگر زندانیان در غل و زنجیر محبوس شد. ماموران محمدعلیشاهی، سلطانالعلما را زنجیر کرده و شکنجه بسیار دادند و سپس بدن نیمهجانش را در چاه انداختند، بدینگونه این روزنامهنگار مبارز بر اثر شدت جراحات در چاه باغشاه به شهادت رسید.
ارسال نظر